فیلمی که قرار بود توسط محمدعلی زم با حضور ناصر ملکمطیعی ساخته شود
محمدرضا رحمانی میگوید قصد داشته فیلمی با همکاری محمدعلی زم و با بازی ناصر ملک مطیعی بسازد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی گاهی شب گذشته یک شنبه ۲۶ تیر با حضور محمدرضا رحمانی کارگردان و امیر پورکیان تهیهکننده در خانه هنرمندان برگزار شد.
محمدرضا رحمانی کارگردان این فیلم با اشاره به اینکه همیشه به دنبال فیلمسازی بوده است، گفت: فیلمسازی برای ما یک دغدغه فکری است و وقتی نمیتوانیم آنگونه که دوست داریم فیلم بسازیم به سمت نویسندگی و یا نقاشی حرکت میکنیم.
وی ادامه داد: بعد از فیلم دل خون پنج نفر از تهیهکنندگان از من دعوت کردند تا فیلم جدیدم را با آنها بسازم. سرانجام با محمدعلی زم به توافق رسیدیم هرچند ایشان میخواست که یک کار کمدی بسازیم ولی من قصد داشتم یک فیلم در ژانر وحشت بسازم اما محمدعلی زم مخالف بود ولی سرانجام قبول کرد.
رحمانی ادامه داد: پیشتولید فیلم شروع شد و حتی ما قصد داشتیم که ناصر ملک مطیعی را در این فیلم دعوت به بازی کنیم و آن زمان جلساتی نیز با علیرضا سجادپور گذاشتیم و موافقتها را نیز گرفتیم اما متاسفانه صبح روزی که قرار بود در دفتر زم جلسه برگزار کنیم به ما اطلاع دادند که دفتر ایشان دچار آتشسوزی شده و همین اتفاق آغاز ماجراهایی شد که ساخت آن فیلم منتفی شد.
وی با اشاره به روند ساخت فیلم گاهی ادامه داد: بعد از آن به سراغ فیلمنامه گاهی رفتم و حدود دو سال درگیر فیلمنامه آن بودم. متن اصلی فیلم نمایشنامهای نوشته آرش عباسی بود. من در این فیلم به دنبال ایدههای جدید بودم و مثلاً یکی از ایدههایم این بود که آیا میتوانم فیلمبردار را حذف کنم یا خیر.
رحمانی افزود: زمانی که این فیلم را به بازیگران پیشنهاد میدادیم بسیاری از آنها وسوسه میشدند که در فیلم حضور پیدا کنند اما وقتی سختی کار را میدیدند کنار میکشیدند. اما با کمک امیر پورکیان تهیهکننده فیلم که تا آخر کار از ما حمایت کرد توانستیم سرانجام فیلم را بسازیم. در این فیلم تمامی تصاویر توسط بازیگران فیلمبرداری شده است.
کارگردان گاهی ادامه داد: ابتدا ما با موبایل تست گرفتیم اما از آنجایی که ظرفیت فیلمبرداری با موبایل محدود است از دوربین حرفهای استفاده کردیم همچنین برای ضبط صداهای فیلم نیز یک هاشف همراه همه بازیگران بود ولی چون هاشف پرسپکتیو صدا را از بین میبرد در همه صحنههای یک بوممن پشت سر بازیگران بود. در قسمتهایی که ممکن بود سایهاش بیافتد مثلا روی شیشه، به کمک جلوههای ویژه حذفش کردیم.
رحمانی ادامه داد: در این فیلم به دنبال آن بودیم که حس نزدیکی با مخاطب داشته باشیم و سعی کنیم فضایی به وجود بیاوریم که مخاطب خود را در صحنه حس کند.
امیر پورکیان تهیهکننده فیلم نیز با اشاره به اینکه در سینمای ایران گروهی همیشه با اندیشه مخالف هستند، گفت: کسانی که قلبهای آنها مریض است با اندیشه مخالف هستند و فیلمهایی که در آنها اندیشهای باشد؛ همیشه محکوم میشود. پیش از این افرادی که حرفی برای گفتن داشتند تحویل گرفته نمیشدند اما در سیستم جدید گاهی فردی را که تازه فیلم اولش را ساخته و اندیشهای در آن است؛ آنقدر بزرگ میکنند و جایزه به وی میدهند که آن فرد دیگر به خودش جرات ندهد فیلم بعدی را بسازد زیرا ترس دارد فیلم بعدیاش ضعیفتر از فیلم قبلیاش باشد.
وی با اشاره به درگذشت عباس کیارستمی گفت: کسانی که در دورهای هر کاری میخواستند کردند تا کیارستمی را از صحنه خارج کنند و یا به وی ضربه بزنند امروز بعد از درگذشت این کارگردان خودشان را به کیارستمی نزدیک میکنند.
تهیهکننده فیلم گاهی با اشاره به سختیهای ساخت فیلم در سینمای ایران گفت: تهیهکننده در سینمای ایران مانند کسی است که در برابر سرما و مشکلات از فیلم و عوامل آن حفاظت میکند مانند ناخدایی که در کشتی نشسته که بیش از هفتاد جای آن سوراخ است و باید جلوی همه این سوراخها را بگیرد اما سرانجام به دلیل وجود یک سوراخ کشتی غرق میشود.
پورکیان ادامه داد: بهتر است فضا را مسموم نکنیم و به اندیشه و تفکر پشت هر فیلم دقت کنیم. اگر سیستم مایل بود میشد «گاهی» و امثال گاهیها دیده شود اما سیستم نمیخواهد. البته من باز هم حمایت میکنم و تا وقتی که بشود از اندیشه درست حمایت میکنم تا میزانی که به شعور و آگاهی مردم اضافه شود. همه خواستهام این است هرکس که «گاهی» را میبیند یک تاثیر مثبت برایش داشته باشد، اینگونه متوجه میشوم سرمایهام هدر نرفته است
علی علایی منتقد نیز گفت: در این فیلم به نوعی پرفورمنس اجرا شده است که از تکنیکهای تئاتر است. این فیلمها از یک روایت پارامتریک تبعیت میکنند که امر بسیار جذابی در سینماست.
علایی همچنین اشاره کرد: من با قصه فیلم چندان مشکل ندارم هرچند که گرههایی مبهم دارد و قصه متفاوتی نیست. فیلم بحرانی را بین چند زوج روایت میکند و قصه حول محور آنها میچرخد. نکتهای که در «گاهی» بسیار پررنگ است انتخاب فرم است. به نظر من فرم و مضمون به نوعی ظرف و مظروف هستند و برخی جاها درست و دقیق انتخاب نمیشوند. به نظر من در قصه و محتوایی که ما در این فیلم با آن روبهرو هستیم اگر به سراغ چنین فرمی نمیرفتیم، نتیجه بهتری حاصل میشد. کاملا بارز است که در ساخت این فیلم مشقت بسیاری گریبانگیر عوامل شده است اما من این فرم را بیشتر مناسب مضمون دیگری میدانستم، مضمونی که به مانند این موضوع سنتی شده نباشد.