چرا در کمپین پرویز پرستویی شرکت میکنم؟
حبیب احمدزاده با انتشار یادداشتی دلایل حضور در کمپین پرویز پرستویی را اعلام کرد.
به گزارش ایلنا متن یاددداشت حبیب احمدزاده که نسخهای از آن برای ایلنا ارسال شده به شرح زیر است:
چرا حتماً در کمپین پرویز پرستویی شرکت میکنم؟
روزی که پس از امیدواریهای ناشی از برجام، ناگهان خبر حکم ناجوانمردانه چپاول دو میلیارد دلار از اموال ملت ایران در آمریکا به میان آمد تعدادی از دوستان هنرمند، جانباز و ایثارگر، به دبیری پرویز پرستویی و بدون هیچ وابستگی جناحی به فکر افتادند تا حرکتی مردمی را شکل دهند.
زمزمهها و سؤالات حقی به راه افتاد کهای آقا دلتون خوشه، خودیها مقصرن میخواستن پول بیزبون رو دست گرگ ندن و دیگری میگفت: مقصر رو در قبل بجورید و این یکی جناح هم پرخاشگرانه در پاسخ میگفت که: نه عزیز، همین جدیدیها کار دستتون دادن.
و باز دیگری: آخه آدمای ساده، با کمپین راه انداختن، آمریکا پول ما رو پس میده؟.... و یا با صراحت بیشتر: مرد ناحسابی، پول هم که برگرده، با این فیشهای حقوقی نجومی، همش نفله آقایون و آقازادههاشون میشه و آخرین و جدیدترین آن: دیدین تو سقوط سربازای جوون وطن چقدر راحت با موضوع برخورد شد؟ اصلاً دل کسی به حال ملت میسوزه؟
همه این حرفهای کم و بیش درست از دیدگاه گوینده آن به جای خود، ومطمئنا در آینده نزدیک باید محکم و عملی هم به آنان توجه کرد، ولی با تمام این احوال من باز هم در این کمپین شرکت خواهم کرد همانطور که دبیر کمپین پرویزخان پرستویی هم گفتند که هرکس ایرانش را دوست دارد بسم الله!
چرا؟
با ذکر چند مثال، دلایل این امر را از دید خود تشریح خواهم کرد:
درست حدود چهار سال پیش و در اوج اتهامات و تهدیدات نظامی علیه ایران، مسئول خارجی یک تشکیلات مهم در ایران، نکته و درسی گرانبها از تاریخ معاصرم را به صورت خصوصی به من یادآوری نمود. این مقام از من پرسید آیا شما ایرانیان میدانید چرا دولتهای غربی تاکنون به جمعبندی عملی برای حمله نظامی به کشورتان نرسیدهاند؟ من دلایل مختلفی آوردم ولی ایشان چند بار کلمهای را تکرار کرد که در آخر مترجمش آن را (تعاقب) معنا کرد.
ایشان گفت که در منطقه خاورمیانه برخلاف دیگر ملتها و دولتهای منطقه همچون عراق، افغانستان، لیبی، شما ایرانیان تنها ملتی هستید که در عمل نشان دادهاید که اگر کسی از خارج به شما حمله کند اهل پاسخگویی متقابل بوده و هیچ ضربهای را بیپاسخ نمیگذارید و نمونه عملی آن در ادامه دادن به جنگ ایران و عراق بعد از آزادی خرمشهر است که ارتش عراق را در خاک خودش دنبال کردید و این نکته برای غرب یعنی شروع جنگی که اختتامش با او نیست و این یعنی، عدم برآورد واقعی و ابهام از شروع جنگی هولناک، برای این کشورها و نتیجه عملی این رفتار سرسختانه ملت شما پس از انقلاب، بازدارندگی عجیبی برای کشور شما آورده که بسیار مهمتر از داشتن موشک و حتی بمب اتمی است.
حال سؤال من این است که برای ما ایرانیان با هر استدلال که در مورد ادامه جنگ پس از خرمشهر و تعقیب یا عدم تعقیب متجاوز جنایتکاری به نام صدام داریم (صدامی که از هشت سال جنگ خونین با ما عبرت نگرفته و یکسال پس از آن به کشور دیگری به نام کویت حمله کرد) آیا عقل و خرد جمعی نمیگوید که باید این بحثها را به صورت علمی به آکادمیها و دانشگاهها کشاند ولی در مقابل دشمنان همگی ید واحده بوده و تأکید بر آن داشته باشیم که دوباره روزگار نیز با هر دشمن متجاوزی چنین میکنیم تا این همه هزینه همچون شهدا و خسارتهای مالی و معنوی را (هزینههایی که با هر دیدگاه و نگرشی غیرقابل برگشت هستند) را به سود تبدیل کرده باشیم.
و یا نه از این تاکتیک به قول اعتراف آن مقام خارجی (تعاقب) دست شسته و از رکن مهم بازدارندگی که هزینه آن را هم قبلاً دادهایم به راحتی صرف نظر کرده و کشورمان را در معرض آماج تهاجمات دشمنان قرار داده و حتی بدتر در آینده و در قبل از حمله دشمن، اعلام تسلیم بلا شرط نماییم؟
مثال دوم سوء استفاده عملی دشمنان از احساسات پاک ملت ما چند وقتی است که شرکت آمریکایی گوگل در سایت عکسهای ماهوارهای خود یک نظرسنجی به راه میاندازد که بسیاری از ما ایرانیان در آن شرکت کرده و بسیار فعالیت در آن را نیز به دیگران توصیه میکنیم. این رأیگیری رقابتی برای امضا جمع کردن بیشتر بین دو نام (پرشین گلف) و (عربیان گلف) است و طبق مدعای آن شرکت، تعداد امضا هر گروه که بیشتر باشد دریای خلیج فارس در روی نقشههای گوگل بدان اسم نامیده خواهد شد، این تحریک و ایجاد رقابت در بین ملل عرب منطقه با ما ایرانیان دارای نکات جالبی است. اول آنکه بخش حقوقی سازمان ملل در سال ۲۰۰۱ رسماً اعلام نموده که بر اساس استنادات تاریخی نام رسمی این دریا از قدیم خلیج فارس بوده و در تمام مکاتبات رسمی از این نام استفاده شود. پس در این بازی جمع کردن نیز باید امضا توسط شرکت گوگل، من ایرانی و همسایه منطقهای در طرحی شرکت میکنیم که هدف آن ایجاد بحث و نفاق در بین مردم منطقه درباره موضوعی از قبل اثبات شده و پروندهای مختومه است و جالب آنکه در این میان شرکت آمریکایی گوگل، قاضی و حَکَم دعوایی است که خود باعث و بانیاش بوده و باز جالبتر از حماقت ورود در چنین رأیگیریهایی، نام جعلی جدیدی است که کمکم خود بر خلیج فارس گذاشته و در تمامی اوقات به جای آن به کار میبریم. (خلیج همیشه فارس)
مثال سوم
روزهای اول جنگ که خرمشهر در حال سقوط بود، یک سؤال ذهن همه ما داوطلبان مردمی را به خود مشغول کرده بود. پس لشکرهای منسجم ارتش که برای امر جنگ آموزش دیدهاند کجا هستند که من پانزده ساله باید تفنگ به دست گرفته و بجنگم؟ شاید یکی از نکاتی که خرمشهر سقوط کرد این انتظار همیشگی از مقامات رسمی بود و برعکس دلیل عدم سقوط آبادان آن بود که همه مدافعان شهر مرزی آبادان به این یقین رسیدند که باید تنها بر زانوان خود تکیه کرد وگرنه سرنوشت شوم خرمشهر گریبانگیر این همسایه دوقلو و مجاور هم خواهد شد.
همه این مثالها را از تجربیات خود زدم تا این استدلال پرویزخان پرستویی را برای راهاندازی کمپین تکرار کنم که ما نگهبانی برای استراحت شبانه خود و خانواده بر در خانه گماشتهایم تا لختی بیاساییم. دزد در هنگامه شب آمده و از غفلت و یا حتی همدستی این نگهبان استفاده و اموال خانهمان را بار زده تا به یغما ببرد.
در این لحظه حساس که هنوز دزد در تیررس است خرد ما چه میگوید؟
آیا باید زمان حیاتی را در بحث با نگهبان خطاکار تلف کرده و به دزد فرصت فرار بدهیم؟ و یا نه، اول سردر پی دزد گذاشته، اموالمان را پس گرفته و سپس به حساب این پاسبان وظیفهنشناس برسیم؟
خواهشمندم دوباره مثالها را بخوانید.
ما برای بازدارندگی در آینده نیز که شده باید به دشمنان این آب و خاک بفهمانیم که اهل تعاقب هستیم و هیچ کس نمیتواند کرامت و غرور ما را بیخسارت هنگفت زیر پا بگذارد.
چه موافق و چه مخالف، گربه ایران متعلق به همه ماست. ولی در میان دعواهای درون کشوری باید گربهی به نام ایران نیز قوی و متحد در مقابل دشمنان باقی بماند تا بعد بر روی چگونگی ادارهاش ادعایی داشته باشیم.
متأسفانه به دلایل متعدد، بیاعتمادی به سیاستمداران در بین ملت ما به مانند طاعون در حال گسترش است ولی خوشبختانه برخلاف شرکت گوگل، مسببان این کمپین نه از باند، گروه و جناحی، بلکه از معتمدان حقیقی همه مردم روزگار ما هستند. از استاد پرویز پرستویی گرفته تا عزتالله انتظامی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، داود رشیدی، رضاکیانیان و....
من به تکتک این بزرگان اعتماد مطلق و فراجناحی داشته و میدانم که قلبشان جز برای ایران و آینده آن نمیتپد. حال اگر دلمان برای ادامه بازدارندگی میسوزد که قبلاً تاوانش را با نثار خون شهدایمان در جنگ دادهایم و اگر مدعی هستیم که برای همین سربازان جوانمان که در تصادف اخیر دل همه ما را داغدار کردهاند میسوزد تا در آینده هزاران هزار آنان در جنگی بر اساس عدم وحدت ملی و توهم ضعف کشور، توسط دشمنانمان به شهادت نرسند و باز مادرانی به عزا ننشینند، پس به نظرم باید در این کمپین شرکت کرد.
که بقول مولانا
تو مگو همه بجنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
لازم به ذکر است که برای شرکت در این کمپین با ارسال عدد ۲۰ به شماره پیامک رایگان ۶۳۶۲ و یا با ثبتنام در سایت (hhnews. ir) میتوان به جمع معترضان به برداشت غیرقانونی دو میلیارد دلار از اموال ملت ایران در آمریکا و پشتیبانی از پیگیری آن در مجاری قانونی پیوست.
چرا حتماً در کمپین پرویز پرستویی شرکت میکنم؟
حبیب احمدزاده
روزی که پس از امیدواریهای ناشی از برجام، ناگهان خبر حکم ناجوانمردانه چپاول دو میلیارد دلار از اموال ملت ایران در آمریکا به میان آمد تعدادی از دوستان هنرمند، جانباز و ایثارگر، به دبیری پرویز پرستویی و بدون هیچ وابستگی جناحی به فکر افتادند تا حرکتی مردمی را شکل دهند.
زمزمهها و سؤالات حقی به راه افتاد کهای آقا دلتون خوشه، خودیها مقصرن میخواستن پول بیزبون رو دست گرگ ندن و دیگری میگفت: مقصر رو در قبل بجورید و این یکی جناح هم پرخاشگرانه در پاسخ میگفت که: نه عزیز، همین جدیدیها کار دستتون دادن.
و باز دیگری: آخه آدمای ساده، با کمپین راه انداختن، آمریکا پول ما رو پس میده؟.... و یا با صراحت بیشتر: مرد ناحسابی، پول هم که برگرده، با این فیشهای حقوقی نجومی، همش نفله آقایون و آقازادههاشون میشه و آخرین و جدیدترین آن: دیدین تو سقوط سربازای جوون وطن چقدر راحت با موضوع برخورد شد؟ اصلاً دل کسی به حال ملت میسوزه؟
همه این حرفهای کم و بیش درست از دیدگاه گوینده آن به جای خود، ومطمئنا در آینده نزدیک باید محکم و عملی هم به آنان توجه کرد، ولی با تمام این احوال من باز هم در این کمپین شرکت خواهم کرد همانطور که دبیر کمپین پرویزخان پرستویی هم گفتند که هرکس ایرانش را دوست دارد بسم الله!
چرا؟
با ذکر چند مثال، دلایل این امر را از دید خود تشریح خواهم کرد:
درست حدود چهار سال پیش و در اوج اتهامات و تهدیدات نظامی علیه ایران، مسئول خارجی یک تشکیلات مهم در ایران، نکته و درسی گرانبها از تاریخ معاصرم را به صورت خصوصی به من یادآوری نمود. این مقام از من پرسید آیا شما ایرانیان میدانید چرا دولتهای غربی تاکنون به جمعبندی عملی برای حمله نظامی به کشورتان نرسیدهاند؟ من دلایل مختلفی آوردم ولی ایشان چند بار کلمهای را تکرار کرد که در آخر مترجمش آن را (تعاقب) معنا کرد.
ایشان گفت که در منطقه خاورمیانه برخلاف دیگر ملتها و دولتهای منطقه همچون عراق، افغانستان، لیبی، شما ایرانیان تنها ملتی هستید که در عمل نشان دادهاید که اگر کسی از خارج به شما حمله کند اهل پاسخگویی متقابل بوده و هیچ ضربهای را بیپاسخ نمیگذارید و نمونه عملی آن در ادامه دادن به جنگ ایران و عراق بعد از آزادی خرمشهر است که ارتش عراق را در خاک خودش دنبال کردید و این نکته برای غرب یعنی شروع جنگی که اختتامش با او نیست و این یعنی، عدم برآورد واقعی و ابهام از شروع جنگی هولناک، برای این کشورها و نتیجه عملی این رفتار سرسختانه ملت شما پس از انقلاب، بازدارندگی عجیبی برای کشور شما آورده که بسیار مهمتر از داشتن موشک و حتی بمب اتمی است.
حال سؤال من این است که برای ما ایرانیان با هر استدلال که در مورد ادامه جنگ پس از خرمشهر و تعقیب یا عدم تعقیب متجاوز جنایتکاری به نام صدام داریم (صدامی که از هشت سال جنگ خونین با ما عبرت نگرفته و یکسال پس از آن به کشور دیگری به نام کویت حمله کرد) آیا عقل و خرد جمعی نمیگوید که باید این بحثها را به صورت علمی به آکادمیها و دانشگاهها کشاند ولی در مقابل دشمنان همگی ید واحده بوده و تأکید بر آن داشته باشیم که دوباره روزگار نیز با هر دشمن متجاوزی چنین میکنیم تا این همه هزینه همچون شهدا و خسارتهای مالی و معنوی را (هزینههایی که با هر دیدگاه و نگرشی غیرقابل برگشت هستند) را به سود تبدیل کرده باشیم.
و یا نه از این تاکتیک به قول اعتراف آن مقام خارجی (تعاقب) دست شسته و از رکن مهم بازدارندگی که هزینه آن را هم قبلاً دادهایم به راحتی صرف نظر کرده و کشورمان را در معرض آماج تهاجمات دشمنان قرار داده و حتی بدتر در آینده و در قبل از حمله دشمن، اعلام تسلیم بلا شرط نماییم؟
مثال دوم سوء استفاده عملی دشمنان از احساسات پاک ملت ما چند وقتی است که شرکت آمریکایی گوگل در سایت عکسهای ماهوارهای خود یک نظرسنجی به راه میاندازد که بسیاری از ما ایرانیان در آن شرکت کرده و بسیار فعالیت در آن را نیز به دیگران توصیه میکنیم. این رأیگیری رقابتی برای امضا جمع کردن بیشتر بین دو نام (پرشین گلف) و (عربیان گلف) است و طبق مدعای آن شرکت، تعداد امضا هر گروه که بیشتر باشد دریای خلیج فارس در روی نقشههای گوگل بدان اسم نامیده خواهد شد، این تحریک و ایجاد رقابت در بین ملل عرب منطقه با ما ایرانیان دارای نکات جالبی است. اول آنکه بخش حقوقی سازمان ملل در سال ۲۰۰۱ رسماً اعلام نموده که بر اساس استنادات تاریخی نام رسمی این دریا از قدیم خلیج فارس بوده و در تمام مکاتبات رسمی از این نام استفاده شود. پس در این بازی جمع کردن نیز باید امضا توسط شرکت گوگل، من ایرانی و همسایه منطقهای در طرحی شرکت میکنیم که هدف آن ایجاد بحث و نفاق در بین مردم منطقه درباره موضوعی از قبل اثبات شده و پروندهای مختومه است و جالب آنکه در این میان شرکت آمریکایی گوگل، قاضی و حَکَم دعوایی است که خود باعث و بانیاش بوده و باز جالبتر از حماقت ورود در چنین رأیگیریهایی، نام جعلی جدیدی است که کمکم خود بر خلیج فارس گذاشته و در تمامی اوقات به جای آن به کار میبریم. (خلیج همیشه فارس)
مثال سوم
روزهای اول جنگ که خرمشهر در حال سقوط بود، یک سؤال ذهن همه ما داوطلبان مردمی را به خود مشغول کرده بود. پس لشکرهای منسجم ارتش که برای امر جنگ آموزش دیدهاند کجا هستند که من پانزده ساله باید تفنگ به دست گرفته و بجنگم؟ شاید یکی از نکاتی که خرمشهر سقوط کرد این انتظار همیشگی از مقامات رسمی بود و برعکس دلیل عدم سقوط آبادان آن بود که همه مدافعان شهر مرزی آبادان به این یقین رسیدند که باید تنها بر زانوان خود تکیه کرد وگرنه سرنوشت شوم خرمشهر گریبانگیر این همسایه دوقلو و مجاور هم خواهد شد.
همه این مثالها را از تجربیات خود زدم تا این استدلال پرویزخان پرستویی را برای راهاندازی کمپین تکرار کنم که ما نگهبانی برای استراحت شبانه خود و خانواده بر در خانه گماشتهایم تا لختی بیاساییم. دزد در هنگامه شب آمده و از غفلت و یا حتی همدستی این نگهبان استفاده و اموال خانهمان را بار زده تا به یغما ببرد.
در این لحظه حساس که هنوز دزد در تیررس است خرد ما چه میگوید؟
آیا باید زمان حیاتی را در بحث با نگهبان خطاکار تلف کرده و به دزد فرصت فرار بدهیم؟ و یا نه، اول سردر پی دزد گذاشته، اموالمان را پس گرفته و سپس به حساب این پاسبان وظیفهنشناس برسیم؟
خواهشمندم دوباره مثالها را بخوانید.
ما برای بازدارندگی در آینده نیز که شده باید به دشمنان این آب و خاک بفهمانیم که اهل تعاقب هستیم و هیچ کس نمیتواند کرامت و غرور ما را بیخسارت هنگفت زیر پا بگذارد.
چه موافق و چه مخالف، گربه ایران متعلق به همه ماست. ولی در میان دعواهای درون کشوری باید گربهی به نام ایران نیز قوی و متحد در مقابل دشمنان باقی بماند تا بعد بر روی چگونگی ادارهاش ادعایی داشته باشیم.
متأسفانه به دلایل متعدد، بیاعتمادی به سیاستمداران در بین ملت ما به مانند طاعون در حال گسترش است ولی خوشبختانه برخلاف شرکت گوگل، مسببان این کمپین نه از باند، گروه و جناحی، بلکه از معتمدان حقیقی همه مردم روزگار ما هستند. از استاد پرویز پرستویی گرفته تا عزتالله انتظامی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، داود رشیدی، رضاکیانیان و....
من به تکتک این بزرگان اعتماد مطلق و فراجناحی داشته و میدانم که قلبشان جز برای ایران و آینده آن نمیتپد. حال اگر دلمان برای ادامه بازدارندگی میسوزد که قبلاً تاوانش را با نثار خون شهدایمان در جنگ دادهایم و اگر مدعی هستیم که برای همین سربازان جوانمان که در تصادف اخیر دل همه ما را داغدار کردهاند میسوزد تا در آینده هزاران هزار آنان در جنگی بر اساس عدم وحدت ملی و توهم ضعف کشور، توسط دشمنانمان به شهادت نرسند و باز مادرانی به عزا ننشینند، پس به نظرم باید در این کمپین شرکت کرد.
که بقول مولانا
تو مگو همه بجنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
برای شرکت در این کمپین با ارسال عدد ۲۰ به شماره پیامک رایگان ۶۳۶۲ و یا با ثبتنام در سایت (hhnews. ir) میتوان به جمع معترضان به برداشت غیرقانونی دو میلیارد دلار از اموال ملت ایران در آمریکا و پشتیبانی از پیگیری آن در مجاری قانونی پیوست.