فرهنگ همچنان در لیستِ ذخیره نمایندگان/ کمیسیون فرهنگی مجلس نان و آب ندارد
کمیسیونهای امنیت ملی و سیاست خارجی با ۳۸ متقاضی، صنایع و معادن با ۳۲ متقاضی و برنامه و بودجه با ۳۱ متقاضی همچون ادوار گذشته بیشترین متقاضیان را در بین نمایندگان داشتهاند در این میان کمیسیون فرهنگی درکنار کمیسیون شوراها و قضایی کمترین درخواست عضویت از سوی منتخبان مجلس دهم را داشتهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ اوایل همین هفته اسامی نمایندگان عضو کمیسیونهای تخصصی و کمیسیون اصل نود قانون اساسی توسط شعب پانزده گانه مجلس دهم اعلام شد. در این میان کمیسیون فرهنگی با ثبتنام چهار نماینده (نصرالله پژمانفر، احمد سالک کاشانی، جمشید جعفرپور و احمد مازنی) در کنار دو کمیسیون شوراها و قضایی کمترین درخواست عضویت از سوی منتخبان مجلس دهم را داشتهاند. این درحالیست که کمیسیونهای امنیت ملی و سیاست خارجی با ۳۸ متقاضی، کمیسیون صنایع و معادن با ۳۲ متقاضی و کمیسیون برنامه و بودجه با ۳۱ متقاضی همچون ادوار گذشته بیشترین متقاضیان را داشتهاند.
این شاید به این معنای غریبه بودن فرهنگ برای بهارستانیهاست. به واقع چرا با وجود مانوری که نامزدهای انتخاباتی قبل از انتخابات بر حوزههای فرهنگی و هنری میدهند و بهرغم تمام عکس گرفتنهایشان با هنرمندان و فرهنگیان و حتی با اینکه هنرمندان نقش پررنگی در ترغیب مردم به شرکت در رایگیری و ورود نمایندگان به مجلس داشتهاند؛ از لیست امید تنها مازنی برای عضویت در کمیسون فرهنگی ثبتنام کرده است؟ چرا نمایندگان درصورتیکه نتوانند در هیچ کمیسون دیگری وارد شوند و از روی اجبار تن به حضور در کمیسیون فرهنگی میدهند؟
سایه سنگین سیاست بر مسائل فرهنگی و اجتماعی
علیرضا رئیسیان (کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده سینما) سایه سنگین سیاست بر تمامی جوانب اجتماعی و فرهنگی کشور را دلیلی بر عدم تمایل نمایندگان منتخب مردم برای حضور در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی میداند و میگوید: مسائل فرهنگی از زمان مشروطه در کشور زیر سایه سیاست قرار گرفته است. درواقع هیچگاه به مسائل فرهنگی با جدیت و نگاه عمیق توجه نشده است.
وی ادامه داد : متاسفانه در این دوره مجلس شورای اسلامی نیز مثل بقیه دورهها این اتفاق افتاده و ظاهرا نمایندگان جدید هم از قدرت کمیسیون فرهنگی برای جامعه و نخبگان غافل هستند. نمایندگان فکر میکنند اگر در کمیسیونهای مرتبط با سیاست و اقتصاد حضور داشته باشند؛ بیشتر دیده میشوند و مورد توجه قرار میگیرند.
این سینماگر به اهمیت کمیسیون فرهنگی برای توسعه یک جامعه نیز اشاره میکند و میگوید: یکی از سه کمیسیون مجلس اگر کمیسیون اصل نود، کمیسیون امنیت ملی و کمیسیون سیاست خارجی باشد، کمیسیون مهم بعدی بهرغم تصور رایج نه کمیسیون اقتصاد بلکه کمیسیون فرهنگی است. یک کمیسیون فرهنگی قوی میتواند حتی در زمینهی اقتصاد مقاومتی هم تاثیر قابل قبولی داشته باشد. اما نمایندگان نسبت به این اهمیت توجیه نیستند و متاسفانه بازهم گروه مرجع فرهنگ یعنی نخبگان، هنرمندان و ... از این مسئله آسیب خواهند دید.
عضویت در کمیسیون فرهنگی سابقه پروپیمانی محسوب نمیشود
او همچنین عدم توجیه بودن اعضای منتخب از سوی گروههای سیاسی نسبت به تقسیمبندی درست نیروهایشان در حوزههای مختلف را دلیل دیگر بیرغبتی نمایندگان مجلس برای حضور در کمیسیون فرهنگی معرفی میکند و یادآور میشود: من با مجالس ادوار مختلف از دور و نزدیک در ارتباط بودهام. عدم علاقه نسبت به کمیسیون فرهنگی به این دلیل است که شخص فکر میکند در این کمیسیون به اندازهی کمیسیونهای سیاسی و اقتصادی دیده نمیشود و درثانی مزیتی هم از نظر سابقه حضور در مجلس برای او ندارد. متاسفانه نه در دوره اصلاحات، نه اصولگراها و نه در دوره اعتدال؛ منتخبان مجلس توجیه نمیشوند که تقسیمبندی نیروها در عرصههای مختلف بایستی به درستی صورت بگیرد. نهایتا هم مجلس و اهالی فرهنگ و هنر و درواقع کشور از این مسئله لطمه میخورند.
رئیسیان سپس با تاکید بر اهمیت توجه به فرهنگ در نهاد قانونگذار و ناظری مانند مجلس شورای اسلامی اضافه میکند: اساسا ساختار فکری گروههای سیاسی جایی برای مسائل فرهنگی ندارد. لازم هم نیست که حتما در کمیسیون فرهنگی هنرمند حضور داشته باشند. میتوانند کارشناس مسائل فرهنگی باشند و از نظرات گروههای مرجع که هنرمندان و فرهیختگان هستند برای پیشبرد اهداف کمیسیون استفاده کنند ولی متاسفانه این اتفاق نمیافتد و حتی کمتر پیش میآید مصوبهای در مورد مسائل فرهنگی به صحن علنی مجلس بیاید. درنهایت قانونگذاری درستی برای حوزه فرهنگ صورت نمیگیرد. این مسئله یک عارضه بزرگ است. محلی که قرار است مرقب اوضاع و احوال فرهنگ و هنرمندان و فرهنگیان باشد همین کمیسیون فرهنگی است نه هیئت دولت. هیئت دولت مقام اجرایی محسوب میشود نه ناظر و قانونگذار.
در رتبهبندی گروههای سیاسی فرهنگ جزو لیست ذخیره است
کارگردان فیلمسینمایی «چهل سالگی» البته عدم توجه به فرهنگ در نهاد قانونگذاری را تنها مرتبط به یک جناح سیاسی خاص نمیداند و میگوید: در رتبهبندی گروههای سیاسی فرهنگ جزو لیست رزرو است و اگر عضو اضافی داشتند که از ورود به کمیسونهای سیاسی و اقتصادی بازمانده باشد؛ به کمیسیونهای مرتبط با فرهنگ و اجتماع فرستاده میشود. درحالیکه کمیسیونهای فرهنگی و اجتماعی هستند که باید زیربنای جامعه را بسازند. توسعه اجتماعی و توسعه فرهنگی بسیار مهمتر از توسعه سیاسی و اقتصادی است اما غفلت صورت میگیرد و این مسئله ربطی هم به این گروه و آن گروه ندارد و در کشور ما همیشگی است.
از هنرمندانی که برای لیستها مایه گذاشتند شرمنده نیستند؟
او در پاسخ به این سوال که تناقض توجه کاندیدهای ورود به مجلس به هنرمندان و فرهنگیان قبل از برگزاری انتخابات و عدم توجه به کمیسیون فرهنگی بعد از ورود به مجلس را چگونه میتوان توجیه کرد؛ میگوید: دلیل عمده اینکه چون تشکیلات گروهی سیاسی اساسا برنامهریزی و اولویتبندی برای کاهش تصدیگری دولت و رفتن به سمت ارگانهای مردمی و خصوصی ندارند برای همین هیچگاه به عینیت نمیرسند که چند نفر برای چه کمیسیونهایی باید فعالیت داشته باشند. بدون برنامهریزی میآیند و ما هم همین طوری رای میدهیم. دستکم انان باید از هنرمندانی که قبل از انتخابات جلوی دوربین آمدند و برای رای به لیستهای مختلف مردم را تشویق کردند شرمنده باشند.، عامه مردم که جای خود دارد.
نبود کمیسیون فرهنگی قوی رعایت حقوق مالکیت فکری را تحتالشعاع قرار داده است
رئیسان به نبود قوانین مناسب برای حفظ حقوق مالکیت فکری به دلیل نداشتن یک کمیسیون فرهنگی قوی در مجلس نیز گریزی میزند و متذکر میشود: زمان ریاست آقای حدادعادل بر مجلس؛ من و جمعی از دوستان هنرمند و فرهنگی برای پیگیری قانون حقوق مولفان و مصنفان اقدام کردیم و حتی به مجلس هم رفتیم ولی به هیچ نتیجهای نرسیدیم. چون آقای حداد معتقد بود حتی اگر در قالب طرح به صحن مجلس بیاید؛ هم برخورد خوبی با این طرح نمیشود و باید در قالب لایحه و از سمت دولت به دست مجلسیها برسد. دولت هم این مسئله برایش اولویت نداشته و ندارد.
وی ادامه داد: اگر کمیسیون فرهنگی قوی و کارشناس داشتیم قطعا به سرانجام رسیدن قانون مالکیت فکری سریعتر و منسجمتر میبود. چگونه ممکن است مملکتی تولیدات متعدد فرهنگی و هنری داشته باشد اما هیچ قانونی برای حمایت از پدیدآورندگان آثار نداشته باشد. وقتی در سطح اول خاورمیانه و سطح دوم و سوم آسیا و جهان اسلام تولید فرهنگی داریم چرا نباید قوانین محکم برای دفاع از حقوق مالکیت فکری داشته باشیم. یک قسمت از این ضعف ناشی از نبود کمیسیون فرهنگی قوی و کاردان است که لایحه و طرحهای مرتبط را با جدیت در صحن علنی مجلس پیگیری کند.
امیدواری به لیست نهایی کمیسیونها!
همایون امیرزاده (مشاور اجرایی معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) نیز معتقد است: اهمیت دادن و توجه به مقوله فرهنگ حتی بین سیاستمداران نیز به باور عمومی تبدیل نشده است.
او میگوید: کمیسیون فرهنگی میتواند سرمنشأ اتفاقات خوبی در حوزه فرهنگی کشور باشد. اینکه چرا از عضویت در این کمیسیون استقبال نمیشود را باید از خود نمایندگان بپرسیم. اما در اینکه کمیسیون فرهنگی به عنوان نهاد قانونگذاری و نظارتی کشور جایگاه ویژهای در امر سیاستگذاری کلان کشور دارد، شکی نیست و اجماع نظر خوب در این مورد میتواند شرایط بهتری برای فرهنگ کشور رقم بزند.
امیرزاده نیز فرهنگ را زیربنای توسعه حتی در حوزههای سیاسی و اقتصادی میداند و بیان میکند: اگر فرهنگ کشور که زیربنای توسعه در همه امور محسوب میشود مورد توجه قرار بگیرد؛ میتواند حتی در سایر حوزههایی که ظاهرا بیشتر در چشم هستند و تاثیر قویتری بر زندگی مردم دارند؛ مثل حوزههای اقتصاد و سیاست نیز نقشآفرینی کند. طبیعتا هرچه توجه به اهمیت مقوله فرهنگ در نهادهای دولتی و قانونگذاری بیشتر باشد و همانطور که مقام معظم رهبری در سخنرانیهای خود مدام بر مقوله فرهنگ تاکید میکند به آن اهتمام بورزیم؛ اتفاقات خوبی در تمام زمینههای کشور شاهد خواهیم بود.
مشاور اجرایی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی البته ابزاز میکند که در لیست نهایی کمیسیونها شاید اتفاقات بهتری باشم. او یادآور میشود: در صورتی میتوانیم نسبت به پیشبرد سیاستگذاریهای درست در حوزه فرهنگ امید داشته باشیم که مجلس ما یک کمیسیون فرهنگی قوی و متخصص داشته باشد. البته اسامی اعلام شده هنوز در سطح لیست بدوی است و امیدواریم در مرحله نهایی و رسمی کمیسیون فرهنگی قویتر و با تعداد درخواست عضویت بیشتری داشته باشیم تا نقش پررنگتری در سیاستگذاری کلان کشور بازی کنند.
کمیسون فرهنگی مجلس مثل فرهنگ نان و آب ندارد
مجتبی راعی (کارگردان سینما) اما حدس جالبی در مورد عدم تمایل منتخبان مجلس برای ورود به کمیسیون فرهنگی میزند و میگوید: حدس میزنم کمیسون فرهنگی مجلس مثل خود فرهنگ در جامعهی ما نان و آب ندارد. و مگر نمایند بیکار است وارد چنین کمیسیونی شود. درواقع با چنین شرایطی که بر فرهنگ کشور حاکم است؛ عقل حکم میکند حتی وارد کمیسیون فرهنگی هم نشویم. اینکه قبل از انتخابات با هنرمندان و فرهنگیان عکس میگیرند شاید به این دلیل است که قبل از انتخابات دستکم از منظر نمایش؛ فرهنگ و هنر نان و آب دارد اما بعد از منتخب مردم شدن دیگر جایی برای فعالیت ندارد.
فراموش میشود که هنرمندان با چه امیدی پشت سر کاندیداها ایستادند
به نظر حمیدرضا نعمیی (کارگردان و بازیگر تئاتر) هم در برنامهریزی تمامی دولتها، حالا یک دولت کمتر و یک دولت بیشتر؛ برنامهریزی دقیق و مدونی با چشمانداز درست و بلندمدت برای فرهنگ وجود ندارد و ظاهرا هم نمیخواهد وجود داشته باشد.
این کارگردان تئاتر توجه به مقولات فرهنگی و هنرمندان قبل از رسیدن به قدرت را به نقد میکشد و میگوید: تمام کاندیداهای ریاست جمهوری اولین و نمایندگان مجلس کاری را که انجام میدهند ملاقات با هنرمندان و اهالی فکر و اندیشه و عکس گرفتن با آنهاست چون میدانند میتوانند از پایگاههای اجتماعی این قشر برای جلب نظر مردم استفاده کنند. اما به محض این که به قدرت میرسند و به اصطلاح جای پایشان محکم میشود؛ وعدههای خود را فراموش میکنند و فراموش میکنند هنرمندان با چه امیدی پشت سر آنها ایستادهاند تا به این مقام برسند.
او تاکید میکند: برای اینکه ایران از دست نرود باید مقولات فرهنگی را مورد اهمیت قرار دهیم تنها در این صورت است که در حوزههای اقتصاد و سیاست وا جتماع هم به توسعه میرسیم اگر این اتفاق نیفتد از درون نابود میشویم. و این چیزی نیست که بزرگان مملکت ما از آن آگاه نباشند.
نعیمی مشخصا درباره اهمیت توجه به فرهنگ در مجلس شورای اسلامی میگوید: درمورد نمایندگان مجلس اهمیت توجه به جایگاه فرهنگ در این نهاد قانونگذاری بیشتر میشود چون این جایگاه؛ جایگاه حساسی است که میتواند تصمیمگیریهای کلان مدیریتی و حقوقی برای فرهنگ را رقم بزند. اگر مجلس چشمانداز فرهنگی نداشته باشد مملکت نمیتواند برای توسعه در امور مختلف قدمهای بلند بردارد.
هیچکدام از اعضای کمیسیون فرهنگی شناختی از فرهنگ و هنر نداشتند
کارگردان نمایش «ترور» عدم آشنایی اعضای کمیسیون فرهنگی با هنرها و فعالیتهای فرهنگی مختلف را یک آسیب جدی بر سر راه سیاستگذاری اصولی فرهنگ میداند و تصریح میکند: متاسفانه در سالهای گذشته یک مشکل اساسی با کمیسیون فرهنگی مجلس داشتیم و آن اینکه هیچکدام از اعضا شناختی از سینما، تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی و اهالی قلم نداشتند و هیچکدام گرایشهای هنری را نمیشناختند. نمایندهای در مورد تئاتر صحبت میکرد که حتی یک تئاتر ندیده بود. کسی درباره سینما نظر میداد که تمام دیدگاههاش نسبت به سینما تنها بعد نظارتی و کنترلی داشت. در جلساتی که با اعضای کمیسیون فرهنگی داشتیم اول باید به آنها یادآور می شدیم که تئاتر آن نمایشهای میان پردهای یا تقلید صدایی که شما دیدهاید؛ نیست و یک هنر جدی به حساب میآید که حرفی برای گفتن دارد. بیشتر نمایندگان یا از شهرستانهایی آمدند که تئاتر در آنها به نمایش درنمیآید یا اساسا آنها مخاطب تئاتر نبودند. در این شرایط چه انتظاری از مجلس میتوانستیم داشته باشیم؟
وای به روزی که مجلس به فرهنگ هم سیاسی نگاه کند...
این فعال هنرهای نمایشی با اذعان به اینکه فرهنگ و هنر باید جدا از سیاست مورد ارزیابی و تصمیمگیری قرار بگیرد، اضافه میکند: وای به روزی که مجلس به مقوله فرهنگ هم سیاسی نگاه کند. درحالیکه فرهنگ باید جدا از سیاست مورد ارزیابی قرار گیرد یعنی اینکه چه رییس جمهوری در راس کار است یا کدام جناح مجلس را در دست دارد؛ نباید در برخورد با آثار فرهنگی و هنری نقشی داشته باشد. نباید چشمانداز فرهنگ را در حد اختلافات جناحی پایین بیاوریم. نماینده مجلس باید به این فکر کند که کشور نیاز به گالری نقاشی، سالن نمایش تئاتر، سالن سینما، چاپخانه و انتشارات دارد و هیچکدام از اینها ربطی به سیاست ندارد و باید با یک برنامهریزی درست در کمیسیون فرهنگی مدیریت شود.
نعیمی به حضور سرژیو نیکلائسکو (کارگردان و بازیگر) در مجلس رومانی نیز گریزی میزند و میگوید: کمیسیون فرهنگی مجلس باید برآیند شخصیتهای فرهنگی باشد که از حوزهای مختلف فرهنگ و هنر و مطالبات مرتبط فرهنگی و هنری روز دنیا آگاه باشد. زمانی یک سناتور مجلس در رومانی فعالیت میکرد که از بازیگران مشهور و بهنام جهانی بود. مجری برنامه صبح بخیر ایران یکبار در ملاقات با او از وی پرسید آیا میدانستید در ایران شخصیت هنری شناخته شدهای هستید؟ این هنرمند سناتور پاسخ میدهد بله شنیده بودم که کشورهای عربی به کارهای نمایشی علاقه دارند. یعنی ایران را هم جزو گروه کشورهای عربی میشناخت. حالا شما فکر میکنید نمایندگان خود ما نسبت به حوزه فرهنگی کشور دیدی درستتر از این نماینده خارجی دارند؟
هنرمند همین که زنده است باید ممنون باشد
او ادامه میدهد: ما امیدار بودیم و هستیم و احتمالا در این امید خواهیم مرد که مجلس به عنوان یک سیاستگذار اصولی و درست در حوزه فرهنگ عمل کند. اگر فرهنگ مملکتی از بین برود هیچ چیزی دیگر در آن دیار به سامان نمیرسد. گویا تا به حال که تئاتر راه خودش را رفته کافیست. سینما نیز با همه چالشها همچنان مخاطب خودش را دارد. موسیقی هم که مجوز کنسرت میدهیم و اگر هم لغو شد مهم نیست، همینکه عدهای با ساز خود دلنگ دلنگ کنند به اندازه کافی باید ممنون باشند. آیا از فرهنگ همین را میخواهیم؟!