جامعهای که عمر جوانانش در اتاقهای جراحی میگذرد کاملا مریض است
فریدون آسرایی میگوید: ما جامعه مریضی داریم. وقتی اکثر جوانان جامعه عمرشان در اتاقهای جراحی میگذرد و برای متفاوت بودن؛ زیباییشان را از دست میدهند انتظار دارید کدام موسیقی در ایران مخاطب داشته باشد؟
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ فریدون آسرایی سال ۱۳۳۵ در منطقه آسارا در جاده چالوس متولد شد. وی از خوانندگان ایرانی است که بعد از اتمام تحصیلات در سال ۱۹۸۷ به کانادا سفر کرد و ۱۴ سال در آنجا زندگی کرد. اولین آلبوم او با نام اولین سلام در سال ۱۳۸۰ به بازار روانه شد و سپس به ایران بازگشت. از برترین آثار فریدون، سلام با ترانهای از حسین غیاثی باعث شد تا این اثر به عنوان قویترین و برترین ملودی سال ۱۳۸۸ کشور برگزیده شود.
سلام گرچه ماندگارترین اثر آسرایی تلقی میشود، اما در بازار فروش به توفیق چندانی دست نیافت. اینبار او با دومین آلبومش با نام غریبه رکورد فروش در ایران را شکست. نام آلبومهای وی به ترتیب: سرگذشت، اولین سلام، غریبه، از تو دورم، ریمیکس، خاطرات گمشده و عشق یعنی، است.
نسل او در جریان رسمی پاپ ایران بعد از انقلاب معمولا توجه بیشتری به شعر، ترانه و همراهی آن با موسیقی داشتند و فریدون آسرایی نیز از آن دسته جدا نیست. فعالیت این افراد در فضای بستهای آغاز شد که امروزه به هیچ وجه شرایط به آن صورت نیست حداقل در شهرهای بزرگ کشور.
فریدون آسرایی یک خواننده پاپ است اما تفاوتهای قابل توجهی با خوانندههای امروزی پاپ دارد. هرچند نمیتوان انتظار اثری پیچیده یا عمیق را در آثار پاپ در سالهای اخیر داشت اما حداقلهایی در آثار آسرایی رعایت میشود. او خود نیز نسبت به عدم عایت بسیاری از این حداقلها در موسیقیهای پاپ امروزی منتقد است.
در ادامه گفتوگوی ایلنا با این خواننده پاپ را میخوانید:
آقای آسرایی فعالیت شما در جریان رسمی موسیقی پاپ ایران از سال هشتاد آغاز شد اما همانطور که خودتان هم میدانید این جریان در دوره آقای احمدینژاد رشد ویژهای داشت و بال و پر گرفت. هرچند دوره آقای خاتمی را میتوان سرآغاز شکلگیری چنین جریانی در موسیقی ایران دانست. فکر میکنید چه شد که موسیقی پاپ در ایران مجاز شد و توانست امکان ظهور و بروز بدست بیاورد؟
فکر میکنم رشد موسیقی پاپ مجاز بیش از آنکه به دولت آقای احمدینژاد یا خاتمی ربط داشته باشد به فعالیتهای آقای مرادخانی ارتباط داشت. هر زمان که ایشان وارد عرصه مدیریتی موسیقی میشوند اتفاقات خوبی را در حوزه موسیقی پاپ شاهد هستیم. خوشبختانه حساسیتها روی این موسیقی در دوره ایشان برداشته شده و امروز هم این حساسیتها نسبت به گذشته بسیار کمتر است.
البته مشکلات مجوز برای برگزاری کنسرت در برخی شهرستانها هنوز سر جایش است و باید برای این مشکل راهحل مناسبی یافت شود چراکه هنوز در شهرستانی مثل کرج امکان برگزاری کنسرت وجود ندارد و در بسیاری از شهرستانها فقط وزارت ارشاد تعیینکننده نیست. اما بهطور کلی فکر میکنم در دورهی مدیریت آقای مرادخانی در دفتر موسیقی؛ پاپ امکان ظهور و بروز پیدا کرد و فراگیر شد.
این روزها هم که آقای مرادخانی به عنوان معاون وزیر ارشاد فعالیتهایی را در عرصه مدیریتی موسیقی دارند آیا موسیقی پاپ همچنان فراگیر است؟ به نظر میرسد امروزه گروههایی با برچسب تلفیقی، گوی سبقت را از موسیقی پاپ برده و اتفاقا تحت حمایت دولت هم هستند.
بله. فکر میکنم موسیقی پاپ مسیر درستی را نمیرود. در سال ۹۴ موسیقی پاپ کاملا از موسیقی تلفیقی عقب بود و ما دیدیم که چگونه گروههایی مثل چارتار مشهور شدند. البته این منطقیست. شما هرچه به عقب برگردید میبینید که خوانندهها چه ترانههایی را انتخاب میکردند و اساسا چه ترانههایی در آن دوره سروده میشد. هنرمندانی مثل محمد اصفهانی یا خشایار اعتمادی در نسل اول موسیقی پاپ مجاز بودند ولی به تدریج نگاهها مادیگرایانه شد، کیفیت در آثار از بین رفت و این مسئله به موسیقی پاپ ضربه زد.
یعنی این روزها موسیقی پاپ صدمه دیده و مخاطب ندارد؟ همچنان شاهد هستیم که خوانندههایی که به قول شما دنبال پول درآوردن هستند خوب میفروشند و باز هم توده عظیمی از مردم مخاطبشان هستند.
این روزها آلبوم منتشر کردن هم وسیلهای برای پول درآوردن شده است. عدهای هستند که کنسرتهای داخل و خارج را مخصوص خودشان کردند. در ایران جشنوارههای مختلف فقط سراغ این خوانندهها میروند چون پولساز هستند. درواقع موسیقی پاپ حول محور عدهای خاص میچرخد. معتقدم این موسیقی کیفیتش را از دست داده و به دنبال آن؛ مخاطب خوشسلیقه هم از دست رفت. طبیعتا بخشی عظیمی از مردم سلیقهشان خراب شده و بخش دیگری از موسیقی پاپ فاصله گرفتند تا نیازهایشان را در موسیقی بهتری جستجو کنند. این روند مریض در گذشته وجود نداشت اما نسل جدید اساسا به پول فکر میکند.
فکر میکنید چرا با وجود اینکه این موسیقی به قول شما آنقدر سطحی شده، بازهم مخاطب گستردهای دارد؟
موسیقی پاپ در ایران تولید کنترلشدهای ندارد. نه صداوسیما و نه وزارت ارشاد؛ در تولید آثار کمکی نمیکنند. موسیقی پاپ در ایران تولید کارخانهای دارد یعنی انبوهی از موسیقیهای شبیه به هم با ترانههایی که تعدادی واژه خاص در آن به کار برده میشود و فقط تقلید است.
از سوی دیگر ما هم جامعه مریضی داریم. وقتی اکثر جوانان جامعه عمرشان در اتاقهای جراحی میگذرد و برای متفاوت بودن؛ زیباییشان را از دست میدهند؛ انتظار دارید کدام موسیقی در ایران مخاطب داشته باشد؟ نمیدانم درد این جامعه چیست که کمبودهایش را اینگونه جبران میکند ولی مطمئن هستم کسی که تمام صورتش را جراحی میکند تا زیبا شود، فقط چهرههای عجیب میسازد؛ بلکه نمیتواند موسیقی زیبایی را هم دوست داشته باشد.
شما سال گذشته برنده جایزه بهترین آلبوم موسیقی پاپ در جشنواره موسیقی فجر شدید. مدت زیادیست که از انتشار آخرین آلبومتان میگذرد و هنوز خبری از آلبوم جدید نیست. اما خوانندگان نسل جدید پاپ هر سال و هر شش ماه آلبوم میدهند. چرا؟
بعد از یک سال و نیم تازه توانستم به چند شعر و ملودی خوب برسم. همانطور که گفتم اینها تولیدات انبوه بیارزشیست که فقط قالبهایش تغییر میکند اما تماما تقلید است. ما هنرمندانی داریم که امروزه مطرح شدند، اما کپی درجه سه از صدای محمد اصفهانی هستند.
فکر میکنید موسیقی پاپ امروز نسبت به قبل از انقلاب چقدر تغییر کرده؟
موسیقی پاپ قبل از انقلاب با موسیقی امروز پاپ قابل مقایسه نیست. برخی از شعرها، ترانهها، صدای خوانندهها و بسیاری مسائل دیگر در آن دوره کیفیت بالاتری داشتند و همین بود که ماندگار میشدند. موسیقی که امروز میشنویم مد میشود؛ هم خواننده آن مد میشود هم موسیقیاش. امروز هستند و چند سال دیگر کس دیگری جایگزینشان میشود.
عدهای را زرق و برق مجله و تلویزیون کور کرده است. دیگر خودشان را نمیبینند و فکر میکنند در بالاترین نقطه جهان ایستادهاند. همیشه با مردم زندگی کردم و هیچوقت نخواستم اینگونه از آنها فاصله بگیرم. به قول مهندس بازرگان اگر جرات دارید سوار اتوبوس شوید! من هنوز سوار اتوبوس میشوم.
آیا راهی هم برای برونرفت از این سیکل معیوب میدانید؟
جامعه باید سلیقهاش رشد کند اما جامعه ما مریض است. من امیدوارم که خوانندههای هم نسل من حضور فعالتری در عرصه موسیقی پاپ داشته باشند تا شاید شرایط کمی بهتر شود اما اساسا مشکل ما بسیار بزرگ است. خیلیها از ریشههای فرهنگی ایران حرف میزنند اما ما در واقع مانند درخت نخل هستیم. وقتی درخت نخل را قطع میکنند ریشه باقی میماند اما دیگر محصولی نمیدهد. ما هم ریشه داریم، اما محصولمان کجاست؟