شخصیتهای فاسد نمایش؛ ایرانی نیستند/ دهه هفتادیها اصلا شرایط خوبی ندارند
«رضا حداد» برای اهالی تئاتر نام آشنایی است؛ خیلیها او را شاید بیشتر از آنکه به خاطر تئاترهایش بشناسند، به دلیل هزینههایی قابل توجهی به یاد میآورند که صرف نمایشهایی کرده است که تهیهکننده و کارگردانشان بوده. او یک رکورد هم در کارنامه کاریاش دارد؛ رکورد فروش تاریخ تئاتر کشور در سال 91 با نمایش «آمدیم نبودید رفتیم». محمد چرمشیر نویسنده ثابت نمایشهای حداد است و پابهپای خیالپردازیهای رضا حداد پیش میرود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «رضا حداد» تهیهکننده و سرمایهگذار اجراهای خودش است و خیلیها میگویند با همین پشتوانه، هر ایدهای را که بخواهد میتواند روی صحنه تئاتر اجرا کند. آخرین اثر نمایشی او، «کشتن کفتر چاهی» هم از این قاعده مثتنی نیست؛ اثری با طراحی صحنه قابل توجه و پرکار که بیش از هرچیز در این نمایش حواس را درگیر خود میکند و چندی است در سالن تازه تأسیس خود او، «سالن آفتاب»، روی صحنه رفته است.
نمایش «کشتن کفتر چاهی» همزمان با افتتاح سالن خصوصی شما (آفتاب) اجرای خود را آغاز کرد و «محمد چرمشیر»، هم گفت اجرای آن در هر جایی امکانپذیر نیست؛ آیا او نمایشنامه «کشتن کفتر چاهی» را برای شما و برای چنین سالنی نوشته بود؟
بله. وقتی چرمشیر داشت این نمایش را مینوشت مطمئن بودم قرار است در سالن خودمان اجرا شود. یعنی با توجه به امکاناتی که از سالن در نظر داشتیم این تنوع در اجرا در نمایشنامه مدنظر قرار گرفت.
اگر سالن آفتاب را راه نمیانداختید، از اجرای کشتن کفتر چاهی پشیمان میشدید؟
نه اما قطعاً شکل طراحی صحنه تفاوت میکرد و جور دیگری اجرا میشد. براساس امکانات سالن بود که این طراحی صحنه انجام شد؛ در واقع امکانات سالن به من اجازه میداد که این طراحی صحنه سنگین و پر کار را داشته باشم. سالنهای دیگر این اجازه را نمیدهند که برویم آنجا و این ساخت و ساز را انجام دهیم و این شرایط را به وجود بیاوریم. یا بهتر بگویم، اجرای این دکور در سالن دیگر کار آسانی نیست.
شخصیتهای نمایش وقتی به عقیده خودشان، دستشان برای ترحم به خون آلوده شده و دست به قتل میزنند به همجنسبازی و مواد و فحاشی روی میآورند. آیا این فساد از قتلی که انجام دادهاند، ناشی شده؟
فساد از شرایطی که این دخترها (شخصیتهای اصلی نمایش) در آن بزرگ شدهاند، زندگی کردهاند و نیز دست آلودهشان به قتل و تفکری که به اشتباه به اینها حکم شده است، اتفاق میافتد؛ آن کسی که با این دخترها گفتگو میکند و آنها را به سمتی میبرد که به این سلسله اشتباهها و این گناه روی بیاورند. که در آخر هم میبینیم که خود این دخترها قربانی اصلی هستند.
اما همه اینها بعد از آن قتل انجام میگیرد و بعد میروند سراغ سایر مسائل؛ انگار یکجور مجوز است؟
قتل را که انجام میدهند، آن پرده و حریم انسانیشان از بین میرود و شروع به کارهای دیگر میکنند. بهنظرم حد اعلای یک اتفاق بد اخلاقی همان قتل نفس است که سقوطی اخلاقی است و میتواند بقیه فسادها و گناهان را آزاد کند و قبحشان را از بین ببرد.
فیلمهایی که در پسزمینه نمایش پخش میشد اینطور القا میکرد که نمایش در خارج از ایران میگذرد. درحالی که جاهایی از نمایش نشانههایی وجود دارد که نیم نگاهی هم به ایران بوده. آیا نمیتوانستید صراحتاً بگویید اینجا ایران است یا واقعاً منظورتان کشوری غربی بوده؟
مکان خاصی در «کشتن کفتر چاهی» وجود ندارد؛ نه ایران نه کشوری دیگر. اما تصاویر پخش شده خارجی نشان میدهد که این اتفاقات در ایران نمیگذرد.
پس یعنی ما مصداق این موارد را در ایران نداریم که شما سراغ نمونههای خارجیاش رفتید؟
به نظر من نه، نداریم. مصداق این مسائل در نمایش، ایران نیست.
نمایش پایان تلخ و سیاهی داشت؛ قبلاً گفته بودید قصد داشتید جهان ذهنی متولدین دهه ٧٠ را بشکافید. یعنی چنین پایان تلخی در انتظار این قشر از جوانان است؟
به این تلخیای که ما در این نمایش به سمتش رفتیم نیست، ولی فکر میکنم دهه هفتادیها و کسانی که در این دهه بزرگ شدهاند و دارند زندگی میکنند، شرایط مناسب و ایدهآلی از نظر فکری و تربیتی ندارند.
حتی در مصداق ایرانی آن؟
بهتر است بگوییم مصداقی جهانی دارد. همه جهان در حقیقت گرفتار این مساله هستند؛ افراد این دهه سنی که الان 18- 19 سال دارند، این شکل زندگی را در پیش گرفتهاند. بحرانهای اخلاقی نه فقط در کشور من، ایران، که در همه جای جهان وجود دارد.
و فکر میکنید پایانش همین اندازه تلخ و سیاه خواهد بود؟
امیدوارم که نباشد.
استقبال از نمایش تا امروز چطور بوده؟ آیا با راه اندازی سالن آفتاب باید منتظر باشیم کار بعدی شما هم طراحی صحنه پرکاری داشته باشد؟
خوشبختانه شاهد استقبال خیلی خوب بودیم؛ اما از حالا نمیدانم میخواهم چه کار بکنم که بتوانم راجع به آن صحبت کنم.