رسانهها باج میگیرند/ اغلب ایرانیها با ادبیات عرب زاویه دارند
عامری میگوید: با استفاده از هنرپیشه و فوتبالیست نمیتوان نویسنده تولید کرد. باید جامعه اندیشمند باشد تا از دل این اندیشه، نویسندگان سربرآورند. کشورهایی مانند تونس و مصر, به دلیل وجود اندیشه در آنها نویسندگان موفقی هم دارند.
رضا عامری (نویسنده و مترجم) با بیان اینکه وضعیت چاپ و انتشار کتاب و رمانهای عربی بسیار وخیم است، به خبرنگار ایلنا گفت: تاکنون رمانهای زیادی ترجمه کردهام و میدانم وضعیت انتشار کتاب، به خصوص رمان و داستان عربی خوب نیست. این روزها باید دنبال کتاب بروی و خودت آن را ساپورت کنی! اما اینها وظیفه من نیست. اگر بخواهی کتابت دیده شود باید به رسانهها باج بدهی! متأسفانه قبیلهگرایی و گروهگرایی بر هر سطحی از حوزه چاپ و نشر ما سلطه دارد.
او با بیان اینکه ادبیات خاورمیانه در گوشه و زاویه است، گفت: ادبیات عرب در ایران، با مشکلات زیادی درگیر است. بعضی از ایرانیها میپرسند مگر عربها هم نویسنده دارند؟! و در این بین رسانهها هم هیچ کمکی به حل مشکل نمیکنند. تیراژ کتابهای عربی ترجمه شده بسیار پایین است. برخی نویسندگان و شاعران هستند مانند جبران خلیل یا نزار قبانی که مارکتی شدهاند و هرکسی کار آنان را ترجمه میکند.
این مترجم با اشاره به اینکه رابطه مخاطب و ادبیات بیمارگونه است، گفت: باید بگویم بهطور کلی فضای ادبی ایران، بیمارگونه است. در این حوزه، هیچگونه نقدی، به شکل گفتگو وجود ندارد. بسیاری از کارها باید دیده شوند، اما در سایه میمانند. مسئلهای که در ادبیات امروز ما مطرح شده این است که خواننده و بازیگر و فوتبالیست، جای ادبیات جدی و راستین ما را گرفتهاند.
عامری با اشاره به اینکه برخی کتابهای بیکیفیت غربی را به چاپهای بالا میرسانند؛ اظهار کرد: این بسیار اسفانگیز است و نشاندهنده رابطهای بیمار و بسیار ضدعربی است. من تاکنون دستکم 10 رمان ترجمه کردم. اما ببینید انعکاس ترجمههای من چه بوده؟ از همین آثاری که گفتم مارکتی شدهاند، میبینیم که یک ناشر 23 عنوان کتاب از آنها دارد! متأسفانه فضای نشر ما، بیبرنامه و غیرحرفهای است. این بیتوجهی به رمان و داستان عرب، درحالی است که ادبیات عرب، از نظر سطح کیفی، قابل مقایسه با ادبیات ایران نیست.
وی ادامه داد: در نمایشگاه کتاب میدیدم, کسی را به خاطر سابقهاش در فیسبوک و تلگرام (!) و مطالبی که در این شبکهها نوشته، به غرفه دعوت میکردند و او نیز میایستاد، با مردم عکس میگرفت و امضا میداد! ناشران با این کار میخواهند مخاطبسازی کنند؛ مخاطبسازی غیرحرفهای. در ایران بحث مخاطب جود ندارد. در این حال نویسنده باید از خودش بپرسد که برای چه کسی مینویسد؟ متأسفانه این روزها فوتبالیستها و بازیگرها و شعبدهبازارن، وارد ادبیات ما شدهاند.
این مترجم با اشاره به اینکه نویسنده در جامعه تولید میشود، گفت: با استفاده از هنرپیشه و فوتبالیست نمیتوان نویسنده تولید کرد. باید جامعه اندیشمند باشد تا از دل این اندیشه، نویسندگان سربرآورند. کشورهایی مانند تونس و مصر, به دلیل وجود اندیشه در آنها، میبینیم که نویسندگان موفقی هم دارند. باید روی تمام حوزهها از قبیل فلسفه، روانکاوی، اندیشه و.... کار شود و همه این حوزهها قوی باشد. آن وقت است که میتوان انتظار داشت نویسندگان خوب در حوزه ادبیات، کتاب منتشر کنند.
عامری در پایان سخنان خود با بیان اینکه ادبیات جهان شمول و رمان چند ژانری شده است؛ بیان کرد: همانطور که آدمها چند ژانری شدند، رمان و داستان هم مانند قدیم نیست و چند ژانری شده است و تغییرات زیادی نسبت به گذشته کرده است. نویسنده نمیتواند گوشه آشپزخانه بنشیند و داستان بنویسد. نویسنده نیاز به سفر و تجربه دارد. نویسنده هم اگر یکجا بماند، مانند آب میگندد.