برای برخی از گالریدارها؛ یک اثر هنری با کیسه سیبزمینی تفاوت ندارد
مدیر گالری طراحان آزاد با انتقاد از عملکرد برخی گالریها و گالریداران در خرید و فروش آثار هنری گفت: در حقیقت برای بسیاری از این افراد هیچ تفاوتی نمیکند که یک اثر هنری یا یک کیسه سیبزمینی یا ساختمان و... را بفروش برسانند چراکه هیچشناختی نسبت به کاری که انجام میدهند، ندارند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شاید نخستین گالری ایران «آپادانا» به مدیریت محمود جوادیپور و همکاری حسین کاظمی و هوشنگ آجودانیا باشد، اما سابقه گالریداری مدرن و حرفهای به دهه ۴۰ شمسی بازمیگردد. زمانی که هنر مدرن و انتزاعی در ایران رو به افزایش بود و نقاشان مدرنیست به دنبال جایی برای نمایش آثار خود بودند و گالریها یکی پس از دیگری تاسیس میشد.
امروز بیش از نیم قرن از آن روزها میگذرد و با وجود اینکه هر روز تعداد این گالریها روند رو به رشدی را طی میکند اما همچنان تعریف مشخصی از گالریداری در ایران نیست و نه تنها ضوابط و شرایط خاص برای این افراد درنظر گرفته نشده، بلکه آموزش مشخصی هم در این زمینه وجود ندارد، همچنین باوجود ۴۰۰ گالری در تهران صاحبان این حرفه هنوز صنف یا اتحادیهای مخصوص به خود را ندارند.
گالری طراحان آزاد که از سال ۷۸ در این عرصه فعالیت میکند، شاید در میان این ۴۰۰ گالری به همراه چند گالری فعال دیگر از معدود مکانهایی باشد که هنرمندان هنرهای تجسمی میتوانند در آن دیواری برای نمایش آثار خود بیابند.
نبیزاده، مدیرگالری طراحان آزاد، وظایف متعدد و اهداف متفاوتی را برای تاسیس یک گالری تعریف میکند و میگوید: باتوجه به اینکه چه هدفی برای گالریدار مهم باشد؛ گالریها تاسیس میشوند. مسائل مالی هم بخشی از قضیه است اما گالری ما تنها هدفش کسب درآمد نیست.
او بازار پررونق چندسال اخیر کشورهای حاشیه خلیجفارس را دلیل عمده تاسیس گالریهای جدید میداند و معتقد است؛ از مهمترین وظایف یک گالریدار شناسایی هنرمندان جوان و معرفی آن به جامعه، شناساندن مدیاهای جدید هنر و جذب مخاطب است، طبیعی است که کسب درآمد هم در کنار آن یکی از مسائل مهم برای گالریدار است.
تخصصیشدن گالریها به سود جامعه هنری است
این مدیر گالری در پاسخ به این سوال که گالریدارها بیشتر ترجیح میدهند چه آثاری در گالریشان به نمایش درآید، توضیح میدهد: گالری ما در تمام حیطههای هنرهای تجسمی فعال است و شاخصههای تمام هنرها ازجمله نقاشی، عکاسی، پرفورمنس و... در آن به نمایش درمیآید.
نبیزاده افزود: امروز شاهد هستیم گالریها به سمت تخصصی شدن پیش میروند و بیشتر تمایل دارند یک مدیای خاص مثلا نقاشی آبرنگ کار کنند یا عکس و مدیاهایی که بیس آن یکی است را کار کنند، البته تخصصی شدن گالریها بسیار مناسب است و تکلیف هنرمند و مخاطب را مشخص میکند.
به عقیده او، با افزایش روزافزون گالریها در تهران دانش و سواد این حرفه نیز به دلیل افزایش فارغالتحصیلان رشتههای هنری رشد داشته. او میگوید: برای موفقیت یک گالری یا باید فارغالتحصیل یکی از رشتههای هنری باشید یا اگر از حیطه دیگری وارد این حرفه میشوید باید از مجموعه عواملی مانند مدیر آگاه یا مشاوری که به هنرهای تجسمی چند سال اخیر احاطه دارد؛ بهره بگیرید چراکه اگر منتظر باشید تا گالریهای دیگر هنرمندان را معرفی کنند و از آنها استفاده کنید، این نشان ضعف مدیریت و عدم شناخت گالریدار نسبت به هنرهای تجسمی است.
این مدیر در بخش دیگری از صحبتهای خود به نمایشگاههای گروهی اشاره کرده و تصریح میکند: گاهی اوقات یک گالری برای پرکردن وقت آزاد گالری با هنرمندان تماس میگیرد و از آنها میخواهد اثری را برای نمایش به او بدهند، این اقدام بدترین نوع برگزاری نمایشگاههای گروهی است.
نبیزاده؛ نمایش آثار به نفع خیریه برای آزادی زندانیان، محکومین یا کمک به بیماران خاص را نوع دیگری از نمایشگاههای گروهی دانست و ادامه میدهد: نوع دیگری از نمایشگاه گروهی هم داریم که باتوجه به موضوعی خاص از هنرمندان فعال در آن حوزه دعوت میکنند تا اثری در ارتباط با موضوع مورد نظر گالریدار تولید کنند. این نمایشگاهها معمولا در گالری طراحان آزاد مورد استقبال واقع میشود.
او میگوید: در برخی موارد نیز کیوریتور یا نمایشگردان کارها را جمعآوری میکند و به گالری ارائه میدهد، در حقیقت کیوریتور یا نمایشگردان موضوع را مشخص میکند و آثار را جمعآوری میکند و به گالریدار ارائه میدهد. گالریدار هم باشناختی که نسبت به کیوریتور و هنرمندان دارد؛ میپذیرد که نمایشگاه برگزار شود یا نه.
فروش آثار در نمایشگاههای گروهی و انفرادی پارامترهای مختلفی دارد، بهطور مثال شهرت یک هنرمند و امضای او ، پای اثر ، برای فروش کفایت میکند، درحالیکه فروش آثار هنرمندان جوان و ناشناخته بسیار سخت است.
مدیر گالری طراحان آزاد در باره فروش آثار هنری توضیح میدهد: فروش یک اثر هنری به معیارهای متفاوتی ازجمله امضا، سابقه، تعداد آثاری که در گنجینههای مختلف، موزههای مختلف دنیا و در مجموعه کلکسیونرهای داخلی و خارجی موجود است؛ بستگی دارد. البته این فرم ممکن است در هر گالری متفاوت باشد. بهطور مثال دیده میشود که برای اولین نمایشگاه یک هنرمند قیمتهای گزافی که قابل توجیه نیست، پیشنهاد میشود.
نبیزاده با اشاره به اینکه قبل از انقلاب افرادی با نام مجموعهدار بودند که برای نگهداری اثر در مجموعهشان آثار هنری را میخریدند، ادامه میدهد: امروزه افرادی آثار را میخرند که به آنها کلسیونر میگویند درحالیکه بسیاری از آنها دلال و دیلر آثار هنری هستند. در بیشتر موارد کار بستهبندی شده از گالری خارج و بعد از چند دست گشتن دوباره با همان بستهبندی به گالری برمیگردد.
او با انتقاد از اوضاع خرید و فروش آثار هنری، تصریح میکند: علیرغم گسترشی که در زمینه خرید و فروش آثار هنری دیده میشود در حقیقت با یک فضای بسیار محدود مواجهیم و دچار یک سیکل معیوب هستیم. چراکه چرخه خرید و فروش شامل آثار عدهای خاص است بهطور مثال آثار سهراب سپهری.
سیاهمشقهای سهراب اثر هنری نیستند
نبیزاده در ادامه میگوید: همه به دنبال آثار سپهری هستند حتی مشقها و اتدهای او نیز که اثر هنری نیستند؛ خرید و فروش میشود، البته اینکه آثار هنری به فروش میرسد، فینفسه خوب است، اما ما در حال تولید هنرمند هستیم که برخی از آنها آثار فاخری را تولید میکنند و من امیدوارم این چرخه خرید و فروش شامل حال آثار هنرمندان جوان نیز بشود.
او در ادامه میگوید: هر حطیه شغلی؛ کارشناسان و ضابطان رسمی دارد، اما در هنرهای تجسمی؛ کارشناس رسمی دادگستری نداریم و اگر هم باشند به تعداد انگشتان یک دست در مرزها و گمرکات کشور هستند، البته معتقدم در ورود و خروج آثار هنری که داخل و خارج از کشور میشود نیز نظارتی نیست.
نبیزاده درباره سهم گالریدار و هنرمند از فروش اثر، میگوید: بعضی از گالریهای دولتی که امروزه به بخشخصوصی واگذار شدهاند برای تامین هزینهها اجاره دریافت میکنند مانند فرهنگسرای نیاوران، و این غیر از درصد فروش اثر است اما بهطور معمول گالریها در تمام دنیا درصدی از فروش را برمیدارند، در ایران نیز این مبلغ بین ۳۰ تا ۷۰ درصد در نوسان است.
او با بیان اینکه بازاریابی، اطلاعرسانی، معرفی هنرمند و تبلیغات و... از وظایف گالری برای جذب مخاطب است، خاطرنشان میکند: یکی از مهمترین و اساسیترین مشکلات گالریداران نبود صنف و اتحادیه است، البته چندین بار اقدام شده اما به انجام نرسیده چراکه وزارت ارشاد هیچ حمایتی نمیکند و گالریداران مجبورند زیرمجموعه اتحادیههایی مانند اتحادیه فروشندگان عتیقهجات بروند. البته برخی از گالریداران باسابقه و قدیمی ارتباطات دوستانه و محفلی با هم دارند.
نبیزاده در بخش دیگری از صحبتهای خود به دلالی برخی از گالریداران اشاره کرده و میگوید: بعضی معقتدند گالریداران؛ دلالان آثار هنری هستند، در بسیاری از موارد گالریدار؛ تجارت درآمدزای دیگری دارد و تصمیم میگیرد در فروش آثار هنری نیز وارد شود و برای اینکه به راحتی بتواند در این زمینه کار کند، گالری تاسیس میکند.
برای بسیاری از این افراد هیچ تفاوتی نمیکند که یک اثر هنری یا یک کیسه سیبزمینی یا ساختمان و... را بفروش میرسانند چراکه هیچشناختی نسبت به کاری که انجام میدهند، ندارند.
او با اشاره به اینکه در تهران حدود ۴۰۰ گالری مجوز دارند، میگوید: هفته گذشته ۳ گالری جدید تاسیس شدهاند، درحالیکه هیچ اثر و نشانی از اینها نمیبینیم. میتوان گفت که از این ۴۰۰ گالری ۳۵۰ گالری وظیفه اصلیشان که نمایش آثار هنریست را انجام نمیدهند البته قطعا با این مجوز اقداماتی ازجمله خرید و فروش آثار صورت میگیرد.
نبیزاده معتقد است؛ دلال بودن اتفاق بدی نیست و به نفع جامعه هنری است و ادامه میدهد: دلالی به نفع هنرمند و توسعه بازار هنری است چراکه هنرمند به راحتی میتواند به کارش ادامه دهد و دغدغه فروش اثرش را ندارد، اما عده زیادی از افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند احاطه و شناختی به اثر هنری ندارند و این به هنر آسیب میرسانند.
او با انتقاد از عدم استانداردهای موجود برای گالریها میگوید: گالریها در تمام دنیا یک فضای خنثی هستند تا روی اثر تاثیر نگذارند به این معنی که دیوارهای سفید و یکپارچهاند که وقتی مخاطب وارد آن میشود، با نور مناسب و پارامترهایی دیگر؛ آثار را به راحتی مشاهده میکند.
این مدیر گالری ادامه میدهد: در تهران آپارتمانهای بازسازی شده که دیوارهای درونی را در آنها برداشته تبدیل به گالری شده، زوایا در این گالریها زیاد است البته شاید برای نمایشگاههایی که ویدئو نشان میدهند یا کارهای مختلفی را همزمان ارائه میکنند، مناسب باشد اما برای یک نمایشگاه انفرادی نقاشی مناسب نیستند.
تعامل بین متولیان امور فرهنگی کشور وجود ندارد
به گفته نبیزاده، در گذشته گالریها بیشتر در شمال شهر متمرکز بودند اما در سالهای اخیر تمرکز گالریها در مرکز شهر بیشتر شده چراکه مخاطبان گالریها اغلب دانشجویان این رشتهها هستند.
او با گلایه از عدم فرهنگسازی مناسب از سوی دولت میگوید: اتفاقی که در همه جای دنیا میافتد این است که از همان دوران مدرسه دانشآموزان را با موزهها و گالریها آشنا میکنند درحالیکه در کشور ما این کار به ندرت صورت میگیرد، به همین دلیل مردم ما از گالریها فاصله دارند و مخاطبین گالریها، خواص و اغلب دانشجویان رشتههای مختلف هنری هستند.
نبیزاده با بیان اینکه فرهنگسازی در این زمینه یک کار بنیادی و اساسی است، ادامه میدهد: متولیان فرهنگ مسئولیت این کار را برعهده دارند، در همه جای دنیا شهرداریها مراکز هنری را اداره ومعرفی میکند اما در کشور ما ارگانهای مختلفی هستند که در راسآنها وزارت ارشاد، شهرداری و میراث فرهنگی متولی امور فرهنگی هستند که هیچ اقدامی نمیکنند و تعاملی بین اجزای مختلف وجود ندارد.