مدیریت بر صداوسیما از این پس سختتر خواهد شد
در روزها و هفتههای اخیر، اخبار ضد و نقیضی درباره برکناری یا استعفای محمد سرافراز (رییس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی) در رسانهها انتشار مییابد. طرفداران رییس رسانه ملی، این شایعات را ساخته و پرداخته کسانی میدانند که در اصلاحات سازمانی آقای سرافراز، آسیب دیدهاند و دل خوشی از او ندارند. در مقابل، منتقدان، عملکرد ضعیف و حواشی زیاد پیرامون این سازمان را دلیل احتمالی بروز این تغییرات عنوان میکنند.
قادر باستانی (نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی) به خبرنگار ایلنا گفت: سازمان صداوسیما به خاطر گستردگی و جنس فعالیت خود، در همه دورههای مدیریتی، با چالشهای مختلف سیاسی مواجه بوده، اما در دوره مدیریت آقای دکتر سرافراز، حجم و نوع این چالشها و حاشیهها، زیاد شده و عرصه را برگردانندگان جامجم تنگ کرده است، به نوعی که بخش مهمی از انرژی آنها صرف مقابله با این حاشیهها میشود.
وی خاطرنشان کرد: تحولات عمیق در فناوری ارتباطات و اطلاعات باعث شده بعد از این مدیریت بر سازمان بزرگ صداوسیما، به مراتب سختتر شود و چالشهای سیاسی و اجتماعی دامنه بیشتری بیابد. به نحوی که از این پس، کنترل عنان امور با دشواری روزافزون مواجه خواهد شد و اختلافات درون و برونسازمانی در صورت عدم توجه به اصلاح ساختاری، رسانه ملی را به مرز تلاشی پیش خواهد برد.
باستانی دلیل این امر را بافت سازمانی رسانه ملی و توقعات فزاینده از آن عنوان کرد و اظهار داشت: بخش مهمی از منابع انسانی سازمان صداوسیما، در مرحلهای از امنیت شغلی هستند که دیگر محافظهکاری نمیکنند و دربرابر تغییرات و اصلاحات ناگزیر سازمان، نه تنها مقاومت بلکه کارشکنی میکنند و منازعات درونی را به سطح عمومی میکشانند و مدیریت سازمان را دچار فرسایش میکنند به نحوی که تغییرات، پُرهزینه و کمتأثیر بشود و مشکلات بهجای مرتفع شدن، پیچیدهتر و عمیقتر شود.
وی راهحل اساسی برای گذار از بحران در رسانه ملی را اتخاذ روش حرفهای در اداره سازمان عنوان کرد و گفت: در دنیای امروز، رسانه دولتی و حکومتی، دیگر کاربرد خود را از دست داده است و حکومتها، از رسانههای حرفهای سازگار و تحت نظارت، بیشتر و بهتر بهره میبرند. بزرگی صداوسیما یک معضل است و هر نوع اصلاحی را با شکست مواجه میکند، بنابراین بهتر است شبکههای رادیویی و تلویزیونی، به گروههای حرفهای مورد اعتماد در درونِ سازمان، به نحوی واگذار شود و هسته مرکزی سازمان، در حد پانصد نفر باقی بماند که صرفاً کار سیاستگذاری کلی و نظارت را انجام دهد. این شبکهها میتوانند سلایق بیشتری از جامعه را پوشش دهند و از گروههای فیلمساز حرفهای که اکنون راه به صداوسیما ندارند، استفاده کنند. ضمن اینکه با این کار، درآمد شبکهها به رضایتمندی مخاطبان گره میخورد و باعث بروز خلاقیتها و مخاطبمحوری در رسانه ملی میشود.
این استاد دانشگاه به انتقاد اخیر رهبر معظم انقلاب از برنامهسازی برای کودکان و نوجوانان در رسانه ملی اشاره کرد و گفت: این انتقاد کاملاً وارد است، چراکه مسیر اشتباه صداوسیما و ضعف مفرط در رقابت رسانهای، باعث بروز بحران هویت در نسل جدید شده است و اکنون تغییر ذائقه آنان، توان بسیاری را میطلبد که در شرایط فعلی، از عهده این سازمان عریض و طویل خارج است.
وی افزود: آقای سرافراز در صداوسیما بماند یا هر شخص دیگری عهدهدار این مسئولیت شود، ناگزیر است این مسیر دشوار را پیش برود، اما بهتر است متولیان و تصمیمگیران، جبر فناوری و پیشرفت روزافزون رسانههای شخصی و اسمارتفونها را مدنظر قرار دهند، واقعیت روز را بپذیرند و بیش از این سازمان را تحت فشار قرار ندهند، چراکه بازگرداندن مخاطب، بسیار دشوارتر از نگهداشتن مخاطب است. ایدهآلها باید با شرایط روز دنیا تنظیم شود و واقعیتهای دنیای رسانه، در سیاستگذاریهای کلان مورد توجه قرار گیرد. امروز اگر مخاطب، یک شبکه منتقد تحت نظارت داخلی را تماشا کند، بهتر از این است که به مشتری روزانه شبکههای معاند حرفهای خارج از کشور تبدیل شود.
باستانی در پایان از کنشگران عرصه رسانهای و سیاسی خواست از دامن زدن به مشکلات سازمان صداوسیما پرهیز کنند و به یاری رسانه ملی بشتابند، چراکه همه سوار یک کشتی هستیم و از تضعیف رسانه ملی، همه متضرر خواهیم شد.