بازدیدکنندگان دور از انتظار بودند

فرهاد حسن‌زاده (نویسنده کودک و نوجوان) با حضور در غرفه کانون پرورش فکری کودک و نوجوان در رابطه با بیست و نهمین نمایشگاه کتاب تهران به خبرنگار ایلنا گفت: چیزی که در وهلهٔ اول به نظرم می‌رسد، استقبال بی‌نظیر مردم است. کسی فکرش را نمی‌کرد نمایشگاه کتاب امسال با این حجم از مخاطب روبه رو شود آن‌هم با شرایط جدید نمایشگاه و تغییر محل آن.

او ادامه داد: همه فکر می‌کردند با توجه به دوری راه، که به اعتقاد من دور نیست، کسی به نمایشگاه نخواهد آمد. اما عملاً می‌بینیم اینطور نیست. من روز قبل هم در نمایشگاه بودم و خیلی شلوغ بود. حتی روز اول هم تعداد بازدیدکننده خیلی خوب بود. این نشان دهندهٔ این است که هنوز کتاب نزد خانواده‌ها جایگاه خاص خود را دارد.

حسن‌زاده افزود: ممکن است بسیاری از بازدیدکننده‌ها، آنچنان که می‌خواهند خرید نکنند و بودجهٔ مالی‌شان به آن‌ها اجازه ندهد اما همین شور و شوقی که در نمایشگاه ایجاد می‌شود اتفاق خوبی است. این شور و شوق‌‌ همان چیزی است که نمایشگاه به آن نیاز دارد. اینجا فقط بحث فروش نیست، بلکه شور و اشتیاق برای دیدن کتاب‌های تازه و دیدن ناشر و نویسنده، ازجمله هدف‌های نمایشگاه است.

این نویسنده با اشاره به اینکه نمایشگاه نباید باعث شود که مردم تنها در ایام نمایشگاه کتاب بخرند، گفت: اگر به این شکل باشد، کتابفروشی‌های ما ورشکسته می‌شوند. لذت خواندن و توجه به آن باید همیشگی باشد و در مردم تقویت شود. هر نمایشگاهی مثل یک جشنواره است. شما در جشنواره دوست دارید تازه‌ها را ببینید و مسائل تازهٔ آن قرار بگیرید. در طول ایام نمایشگاه باید مردم را به گونه‌ای هدایت کرد که در طول سال هم کتاب بخرند و اینجا صرفا با تازه‌های نشر آشنا شوند.

حسن‌زاده با اشاره به آثار جدید خود که در نمایشگاه کتاب عرضه شده، اظهار داشت: سه اثر از من، امسال به نمایشگاه کتاب رسیده است. البته از انتشار یکی از آن‌ها مطمئن نیستم. رمان «زیبا صدایم کن» رمان نوجوان است و دیگری یک مجموعه شعر نوجوانان است با نام «وقتش رسیده کمی پسته بشکنیم» که هردوی این آثار توسط کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتشر شده است.

وی افزود: یک اثر هم نشر چکه قرار بود منتشر کند به نام «بشنو و نشو» اما هنوز مطلع نیستم که چاپ شده یا خیر.

حسن‌زاده در رابطه با رمان «زیبا صدایم کن» گفت: این رمان داری فضای متفاوتی نسبت به رمان‌هایی که تاکنون از من منتشر شده؛ است. این کتاب یک رمان شهری است و در تهران اتفاق می‌افتد. ماجرای یک دختر و یک پدر را روایت می‌کند که یک روز را در تهران می‌گذرانند. پدر در آسایشگاه افراد روانی نگهداری می‌شود و دختر در مرکز دختران بی‌سرپرست و بدسرپرست. این پدر و دختر یک روز را با هم می‌گذرانند و ماجراهای شیرینی برایشان اتفاق می‌افتد.