ایرانیها؛ خارجیها را بیشتر دوست دارند / تنها مشاهیر داخلی میفروشند
پر واضح است که کتابهای ترجمه شده، گوی سبقت را از نویسندگان ایرانی ربودهاند و پیشتاز عرصهٔ داستان و رمان هستند. با توجه به سخنان ناشران و استقبال مخاطبان از کتابهای ترجمه، درمی یابیم که ادبیات داستانی ایران دچار ضعف و کاستیهای زیادی است که باید برای آن کاری کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها همه در تب و تاب نمایشگاه هستند. اهل قلم، ناشران و مخاطبان کتاب. در این بین مخاطبان داستان و رمان، بیشترین بازدیدکنندههای نمایشگاه هستند. برخی از آنها خود اهل کتاب و کتابخوانی هستند و میدانند چه کتابی را از کدام ناشر خریداری کنند اما بسیاری دیگر برای خرید رمان و داستان از فروشندهٔ غرفه نظرخواهی میکنند. در بازار ادبیات هم؛ بخت رمان و داستان خارجی بلندتر است. شاید هم مخاطبان اعتماد خود را به آثار ایرانی از دست دادهاند!
نویسندههای گمنام خارجی بیشتر از داخلیها میفروشند
سینا جعفریه (مدیر تولید نشر ثالث) با بیان اینکه کتابهای ترجمه؛ بیشتر مورد توجه بازدیدکنندگان است، بیان میکند: اقبال عمومی بیشتر روی ترجمه است و مخاطب به نام مترجم خوب اعتماد میکند. کتابهای ترجمه حتی اگر نویسندهٔ آن در ایران چندان هم معروف نباشد با اقبال بیشتری روبهروست. مثلاً ما کتابی داریم از یک نویسندهٔ بلژیکی که شناخته شده نیست و تاکنون دو کتاب از او بیشتر به چاپ نرسیده؛ اما کتاب فوقالعادهای است و مخاطب از آن استقبال میکند.
مهدی حسینزادگان (مدیر داخلی انتشارات ققنوس و مسئول غرفهٔ نشر ققنوس) نیز با اشاره به اینکه توجه مخاطب به رمان و داستان ترجمه شده بیشتر از آثار نویسندگان داخلی است، میگوید: در کل رمانهایی که ققنوس منتشر میکند، مورد استقبال مخاطب قرار میگیرد اما بازهم مردم اقبال بیشتری به رمانهای ترجمه شده دارند. در این بین میتوان به مجموعه آثار «عزیز نسین» که امسال منتشر شده و «ملت عشق» و آثار «اورهان پاموک» اشاره کرد که همهٔ آنها در شمار ادبیات ترک هستند و نشان میدهد این ادبیات در بین ایرانیان جا افتاده و مخاطبان زیادی دارد.
داستان کوتاه ایرانی دیگر مورد توجه نیست
در سالهای گذشته شاهد تولید انبوه مجموعه داستانهای ایرانی کوتاه خوب و بد درکنار یکدیگر بودیم. هر کسی قلمی برمیدارد و کتابی مینویسد و گاه با پرداخت مبلغی، آن را در تیراژ دویست و سیصد نسخه منتشر میکند. اینگونه که از سخنان ناشران برمیآید اقبال به داستان کوتاه ایرانی بسیار کم شده و بیاعتمادی مردم به داستان کوتاه نویسندگان ایرانی باعث کمتوجهی مخاطب به این ژانر داستانی شده است.
مدیر فروش نشر بهنگار بر این باور است که رمان و داستان خارجی از اقبال بیشتری برخوردار است. او میگوید: اگر توجهی ازسوی مخاطب به آثار ایرانی باشد، آن اثر بیشتر رمان است نه داستان کوتاه. مردم دیگر توجه چندانی به داستان کوتاه نشان نمیدهند. از آن جهت که در این سالها با حجم انبوهی از داستان کوتاه روبهرو بودهایم که به شدت بیکیفیت بودهاند و ناشرانی هم هستند که با دریافت مبلغی پول از نویسنده، هر نوشتهای را منتشر میکنند. این اتفاق باعث شده مخاطب به داستان کوتاه ایرانی اعتماد نکند.
مدیر داخلی نشر ققنوس نیز با اشاره به مورد توجه نبودن داستان کوتاه ازسوی مخاطب میگوید: با توجه به اینکه در چند سال اخیر تعداد داستان کوتاههای نوشته شده توسط نویسندگان تازهکار بسیار زیاد بودهاند، اعتماد مخاطب به این ژانر داستانی تا حد زیادی از بین رفته است. نویسندگان زیادی در این سالها به نگارش داستان کوتاه دست زدهاند که بسیاری از آنها ارزش خواندن ندارند.
حسینزادگان میافزاید: نشر ققنوس امسال فقط دو عنوان داستان کوتاه داشت اما در سال ۸۸، سی عنوان داستان کوتاه داشت. میتوانم گفت تیراژ داستان کوتاه بسیار پایین است و میزان فروش آن نیز به شدت افت کرده است.
نویسندههای نامآشنای ایرانی فروش خوبی دارند
جعفریه با اشاره به اینکه مخاطب به انتشارات و نام نویسنده اعتماد میکند، میگوید: نویسندههای نامآشنایی که آثارشان را منتشر کردیم مثل «شب طاهره»، نوشتهٔ بلقیس سلیمانی؛ فروش خوبی داشته است. همچنین سهگانهٔ «چهره برافروخته»، نوشتهٔ مرتضی کربلاییلو که جلد اول آن منتشر شده نیز مورد توجه مخاطب قرار گرفته. کتاب دیگری از ادبیات ایران که مورد توجه قرار گرفته «مردهها در راهند» نوشتهٔ ناتاشا امیریست. امسال سی و یک عنوان رمان برای نمایشگاه داشتیم.
وی ادامه میدهد: در رابطه با رمان و داستانهای ایرانی باید گفت اگر نویسندهای شناخته شده باشد، مخاطب به سمت کتاب جذب میشود اما فروش کتاب نویسندهٔ ناشناس کار سادهای نیست و نیاز به تلاش بیشتری دارد.
مدیر تولد نشر ثالث همچنین در اشاره به نویسندگان ایرانی پرفروش میگوید: «محمد حسینی» با کتاب «آنها که ما نیستیم» از فروش خوبی برخوردار بوده. کتاب «آدمها» از احمد غلامی نیز با اینکه چاپ قدیم بوده مورد توجه مخاطب است. همچنین میتوان به آخرین داستان احمدرضا احمدی با نام «بر دیوار کافه» اشاره کرد که جزو کتابهای پرفروش ایرانی است.
ناامید نباشیم
پرواضح است که کتابهای ترجمه شده، گوی سبقت را از نویسندگان ایرانی ربودهاند و پیشتاز عرصهٔ داستان و رمان هستند. باتوجه به سخنان ناشران و استقبال مخاطبان از کتابهای ترجمه، درمییابیم ادبیات داستانی ایران دچار ضعف و کاستیهای زیادی است که باید برای آن کاری کرد. گرچه انتشار رمانها و داستانهای گاه ضعیف در ایران، کتابخوانان را از ادبیات ایران ناامید کرده اما همچنان نویسندگان بزرگی مانند محمود دولت آبادی، آثار خود را در ۱۰ هزار تیراژ منتشر و به فروش میرسانند. و این یعنی هنوز میتوان امیدوار بود.