کتابفروشیها کساد شدند
یک نویسنده میگوید: دو ماه قبل از نمایشگاه و سه ماه پس از نمایشگاه، کار کتابفروشیها کساد است. در واقع کتاب فروش باید کتاب بفروشد نه ناشر.
محمد قاسمزاده (نویسنده) در رابطه با آثاری که امسال در نمایشگاه کتاب دارد؛ به خبرنگار ایلنا گفت: «گفتا من آن ترنجم» رمانیست که به تازگی منتشر شده و دربارهٔ زندگی مولانا جلال الدین است و کتاب «چیدن باد» به چاپ دوم رسیده که یک رمان تاریخی است. از انقلاب مشروطه آغاز میشود و تا انقلاب اسلامی ادامه پیدا میکند.
او ادامه داد: کتاب؛ داستانِ چهار شاه ایران است که پشت سر هم از سلطنت خلع شده و از مملکت اخراج میشوند و این موضوع در تاریخ ایران بینظیر است. در کنار اینها داستان خانوادهای را بیان میکنم که سه نسل مبارزه میکنند.
این نویسنده با اشاره به دیگر آثار منتشر شدهاش هم گفت: «توراکینا» یک اسم مغولی است و نام داستانی است که قهرمان آن از قرن حاضر به قرن هشتم میرود و بازمیگردد به قرن حاضر. کتاب دیگر «شهسوار بر بال باد» داستانی است که به زبان کلاسیک نوشته شده است. انتشارات هیرمند هم شش کتاب از من منتشر کرده که یکی از آنها جدید و باقی تجدیدچاپی هستند. کتاب «افسانههای ایرانی» هم به تازگی منتشر شده. کتاب «داستانهای عاشقانه ادبیات فارسی» به چاپ چهارم رسیده و «داستانهای پهلوانی عیار» چاپ دوم است که توسط نشر هیرمند منتشر شده.
قاسمزاده با اشاره به اینکه تاریخ کشور ما، منبع بسیار خوبی برای اقتباسهای ادبی است؛ بیان کرد: به اعتقاد من هرقدر رمان و داستان تاریخی نوشته شود، بازهم میتوان از این منبع غنی استخراج کرد.
او ادامه داد: ما در یک منطقهٔ پر تب و تاب زندگی میکنیم. تاریخ ما یک تاریخ آرام نیست. تاریخ کشور ما، هر لحظه پر از اتفاق است و همهٔ این اتفاقها خود یک داستان هستند. نویسندگان ما نمیخواهند تلاش کنند که تاریخ را بدانند و همین ندانستن است که باعث میشود نتوانند رمانهای تاریخی بنویسند.
این نویسنده افزود: من سی سال تاریخ خواندهام اما وقتی ایدهٔ کتاب «چیدن باد» به ذهنم رسید، چهار سال دربارهٔ آن تحقیق کردم و چهار سال نیز نگارش آن طول کشید. برخی نویسندگان میخواهند در عرض یک ماه، داستانی تاریخی بنویسند که مسلماً از آن چیزی بیرون نخواهند آمد. ایدههای کوچک با نویسندگان بزرگ شکل میگیرد.
وی در اشاره به نمایشگاه کتاب نیز گفت: با ذات نمایشگاه مخالفم. با فروش کتاب در نمایشگاه کتاب مخالفم چراکه این نوع فروش دو ماه قبل از نمایشگاه و سه ماه پس از نمایشگاه، کار کتابفروشیها را کساد می کند. این افراد با بهای سنگینی کتابفروشیها را نگاه میدارند. در واقع کتابفروش باید کتاب بفروشد نه ناشر. اینجا باید نمایشگاهی باشد که در آن به معرفی کتاب به مخاطب پرداخته شود و دربارهٔ آن صحبت شود و در نهایت مخاطب کتابِ مورد علاقهاش را از کتابفروشی بخرد.
قاسمزاده افزود: ما ۳۵۵ روز در سال به کتابفروشان اجحاف میکنیم. این اتفاقات میتواند خطرناک باشد. سی سال قبل که نمایشگاه به این صورت نبود، تیراژ کتاب بین سه تا پنج هزار نسخه بود اما امروز تیراژ کتابها به سیصد نسخه رسیده است.
او با اشاره به زمان برگزاری نمایشگاه بیان کرد: ماه فروردین پرهزینهترین ماه یک خانوادهٔ ایرانی است و بلافاصله بعد از فروردین؛ نمایشگاه شروع میشود. از طرف دیگر نزدیک امتحانات است و در عین حال تابستان، چاپخانهها کساد هستند. بهترین زمان برای این نمایشگاه و فروش آبان ماه است که ناشران هم در تابستان کتابهای ناشران را چاپ کنند. دوری راه و مشکلات اینچنینی هم ایرادات کلی است که باید برای آنها چارهای بیندیشیم.