تشخیصِ شایستگی افراد در فرهنگستان با من است/ مسئول پاسخ به شایعات و اتهامات نیستم
علی معلم دامغانی میگوید: وقتی به فرهنگستان آمدم اینجا بازماندهی یکسری حوادث و اتفاقاتی بود که به بنده هیچ ارتباطی نداشته و ندارد. اما نگاهی که به فرهنگستان میشد به حساب آن حوادث گذاشته شد و هنوز هم میشود.
بیش از 17 سال از آغاز بهکار فرهنگستان هنر گذشته و در این مدت تنها دو نفر بر مسند مدیریت این عالیترین نهاد هنری کشور تکیه زدهاند. طی این سالها بهویژه در 7-6 سال اخیر؛ آمار حواشی پیرامون تغییر ریاست این نهاد، پایان همکاری با ٢٨ نفر از کارکنان آن، همچنین انتقاد از عملکرد این روزهای فرهنگستان که بهجای تمرکز بیشتر روی پژوهش (بهعنوان یکی از کارکردهای اصلی چنین مجموعهای) به سمت راههای درآمدزایی رفته است؛ به شدت بالا گرفته است. شدت اعتراضها ازسوی کارکنان این نهاد نیز کم نبوده که گاه انتشار بیانیههایی را به دنبال داشته است. اعتراضاتی که درنهایت به طرح سوالاتی بنیادین منجر شده است: جایگاه فرهنگستان هنر در فضای امروز جامعهی فرهنگی و هنری کجاست؟ در سالهای اخیر این فرهنگستان چه کارنامهای در سیاستگذاری امور هنری از خود بهجای گذاشته؟ خروجی اصلی و مهم فعالیتهای متنوع فرهنگستان برای رسیدن به اهدافی که طبق آییننامه عهدهدار آن است، چیست؟
علی معلمدامغانی (رئیس فرهنگستان هنر) در گفتوگو با ایلنا؛ به سوالات و حواشی چگونی مدیریت فرهنگستان هنر در شش سال اخیر پاسخ داد. گرچه بهنظر انجام این مصاحبه رضایتِ خاطر او را فراهم نکرده و او از گفتگویش چندان راضی بهنظر نمیرسید.
قبل از ورود به سوالات؛ اگر صلاح میدانید توضیحی دربارهی اوضاع و احوال این روزهای فرهنگستان بفرمایید.
این یک مسئله بدیهی است که هر شخصی بهعنوان مدیریت و مسئول یک موسسه؛ در پاسخ به چنین سوالی میگوید همه چیز خوب است و کمبود و مشکلی وجود ندارد. یکسری از فعالیتهای فرهنگستان در قالب گزارشهای رسمی به وزارتخانه و حتی خبرگزاریها ارسال میشود. مجلس، ریاست جمهوری و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم بعضا گزارشهای مفصلی از ما میخواهند و ما هم آنها در اختیارشان قرار میدهیم. پس بهتر است سراغ سوالهای شما برویم. آنهم سوالهایی که منطقی باشد، درست باشد و سوالی باشد که من بتوانم جواب بدهم.
برخی به مدیریت جنابعالی در فرهنگستان هنر انتقاداتی دارند. مثلا میگویند نیروهای باتجربه از فرهنگستان کنار گذاشته و افرادی جانشینشان شدهاند که شأن علمی و نسبتی با فرهنگستان نداشتهاند. میگویند عمر مدیران این نهاد فرهنگی معمولا چندماه بیشتر نیست. میگویند هنرمندان دیگر تمایلی به تعامل با فرهنگستان ندارند. شما چه پاسخی به انتقادات مطرح شده دارید؟
خبرگزاری یعنی بررسی مسائل به نیابت از مردم. خود من و خود شما هم یکی از مردم هستیم. پس سوالها باید خردمندانه باشد و جهتگیری خاص در آن دخالت داده نشده باشد. سوالهایی که شما قبلا هم مطرح کرده بودید خیلی جنبهی منطقی و درست نداشت.
این مسئله تا زمانی که نام نبرید از کسانی که سابقه داشتند و از اینجا مرخص شدهاند و همچنین کسانی که آمدند و شایستگی لارم را نداشتند، قابل پاسخ نخواهد بود. اینکه من بخواهم به شایعه و نظرات دیگران پاسخ بدهم؛ درست نیست و زیر بار خبر دروغ هم نمیروم. خبر بیامضا، شایعه و جرم است. چراکه اینجا هم دو شخصیت مدنظر است. اول شخصیت حقوقی فرهنگستان و دوم شخصیت حقیقی علی معلم بهعنوان یک فرد که به عنوان مدیریت فرهنگستان هنر انجام وظیفه میکند. اول مدارک و مستندات این ادعاهای خود را مطرح کنید و بعد پاسخ بخواهید.
مثلا محمدمهدی حیدریان (معاون هنری فرهنگستان) و بهمن نامورمطلق (دبیر این نهاد) و برخی کارمندان استعفا دادهاند حسن بلخاری و محسن زارع نیز برکنار شدند. همچنین بهطور واضحتر در فراز و فرودی که فرهنگستان در سالهای 88 تا 91-90 داشت؛ نزدیک به 28 نفر از نیروهای فعال فرهنگستان برکنار یا استعفا دادهاند. اتفاقا یکی از بخشهایی که تحتتأثیر این اتفاقات، نیروی انسانی بیشتری از دست داده، مجموعه پژوهشی فرهنگستان هنر است که از قضا از ارکان اصلی فرهنگستان است.
بنده که اینجا هستم تصمیمگیری بسیاری از مسائل فرهنگستان به عهدهی من گذاشته شده ازجمله تشخیص اینکه چه کسی صلاحیت و توانایی کارها را دارد و چه کسی شایستهی چه کاری است.
بنده وقتی به فرهنگستان آمدم؛ اینجا بازماندهی یکسری حوادث و اتفاقاتی بود که به بنده هیچ ارتباطی نداشته و ندارد. اما نگاهی که به فرهنگستان میشد به حساب آن حوادث گذاشته شد و هنوز هم میشود. برخی از افراد نیز در این حوادث؛ چهرههای شاخص و موثری بودند. در این مورد هم نمیخواهم توضیح بیشتری بدهم، ولی شما بروید سوابق همان آقایان، آقای نامور و دیگران را ارزیابی کنید و از مقامات قانونی هم بپرسید. بعد از دانستن این مسائل احتمالا متوجه میشود که شاید اصلا چنین سوالی را نباید خطاب به من مطرح کنید و باید از ارگانها و مسئولان دیگری پیگیر چرایی این اتفاقات باشید.
درثانی بسیاری از آدمها در این کشور مدعی دانستن هستند درحالیکه واقعا چنین نیست. تشخیص این مسئله در حوزهی فرهنگستان هنر بازهم با بنده است. من مسئول هستم و شما دربارهی مسئولیت من؛ در یک محیط فرهنگی و اینکه اثبات کنم لایق این کار هستم یا خیر؛ بپرسید. آن را هم نمیدانم که چگونه اثبات کنم که صلاحیت دارم یا نه. سوالاتی بپرسید که به کار ما بیاید. اگر در یافتن حقیقت این مسائل جدی هستید و آن آقایان شاکی هستند؛ نسبت به این مسئله میتوانند به مراجع قانونی مراجعه کنند.
در این کشور به صرف اینکه فلانی چنین گفته و چنین حرفی بوده، نمیتوان حکم قطعی داد و کسی را مورد بازخواست و سوال قرار داد. یکبار دیگر هم ایلنا دربارهی فرهنگستان هنر مرتکب ستم شده و چیزهایی نوشته که نباید مینوشته است.
مثلا دیگر انتقاد وارده به مدیریت شما؛ نوع برخورد با ساختمانها و مراکز تحت پوشش فرهنگستان است. بهنظر میرسد دغدغه این سالهای فرهنگستان هنر، کسب درآمد است به همین دلیل با اجاره سالنها به بخش خصوصی و تمرکز بر چاپ و فروش کتاب بیشتر به سمت کسب درآمد رفته است تا پژوهش و سیاستگذاری. حال سوال این است که برای مرکز فرهنگی و هنری آسمان در زعفرانیه چه اتفاقی افتاد؟ چرا و با چه توجیهی سالنها، گالریها و تاسیسات گرانقیمت این مرکز به بهانه تغییر کاربری ابتدا تخریب شد و سپس به حالت اولیه برگردانده شد؟
این سوال باز در زمرهی سوالاتی است که بیشتر جنبهی شایعه و حاشیه دارد. چنین اقداماتی اگر بدون منطق و بیجواب صورت میگرفت؛ در مملکت قانون وجود دارد؛ حتما پیگیری میشد.
مسئلهی بههم خوردن ساختمانها مربوط به زمان آقای احمدینژاد است و حوادثی که اتفاق افتاده را؛ قانون از آن خبر دارد. شما بروید از حسابرسی و دادگاههای آنجا که دربارهی برخی آدمهای فرهنگستان و خود بنده تشکیل شد، پیگیری کنید. نتیجهی پیگیری قانونی این موضوع را از آنجا تحقیق کنید چون گفتار من مسلما به نفع خودم خواهد بود و این از مرام خبرنگاری به دور است که از یک نفر چیزهایی بپرسند که صرفا از خودش دفاع کند.
فکر میکنم شما درصدد کشف خبر نیستید و تنها اتهاماتی را بهانهی سوالاتی کردید. تا اینجا حتی یک سوال منطقی هم نداشتهاید. اگر مسئلهای به حد شیوع رسیده باشد و آنقدر مطرح بشود که ده تا مجله و تلویزیون هم آن را تکرار کنند، شما حق دارید درمورد آن از من سوال کنید، اما اینکه به صرف حرف یکی دو نفر، جریانی با خود شما، علیه فرهنگستان و مدیریت آن شروع شود؛ خیر. من میتوانم از شما شکایت کنم.
توجیه تعطیلی برنامههای بینالمللی مانند دوسالانههای عکس و پوستر، کاریکاتور، خوشنویسی و همایشهای علمی و پژوهشی بینالمللی و ملی مانند مکتب اصفهان و مکتب شیراز چه بود؟ هزینه صرفهجویی شده از محل تعطیلی این برنامهها در کجاها مصرف شده است؟
اصلا شما از برنامههای فرهنگستان اطلاع دارید که کدامها کنسل شده و کدامها هنوز اجرا میشود؟ اینکه برنامههایی که نام بردید؛ تعطیل شده؛ مورد و موضوع نیست. یا مورد و موضوع را تشخیص نمیدهید یا با دلیلی سوال جهتدار میپرسید. فعالیتهای فرهنگستان موضوعی است و مواردی هست که امروز اجرا میشود و فردا نه. ده روز دیگر هم شاید کارهای امروز تغییر کند و برنامههای جدید جایگزین شود.
سوالات شما اصلا منطقی نیست و اساس تمامشان شایعه است. چند مسئله که نمیدانم چه کسی القا کرده را مبنای خبر و سوالات خود قرار دادهاید.
سوال دربارهی این موضوع را بهتر است و باید این طوری بپرسید که ارتباط فرهنگستان با کشورهای خارج هنوز هم ادامه دارد یا خیر؟ فرهنگستان عهدهدار کار فرهنگ و هنر کشور است. فرهنگ چیست و هنر چیست؟ اگر فرهنگ و هنر را خوب بفهمید؛ از خط شروع میکنم و فعالیتها فرهنگستان در حوزهی خط، تجسمی و هنرهای سنتی و صنعتی را برای شما شرح میهم.
شما سوال اساسی ندارید. بنا نیست هرچه که خواستید بپرسید و هرچه که دلتان خواست از حرفهای من برداشت کنید. یک طرف قضیه هم من هستم و اگر حرف من کم و زیاد شود؛ به عهدهی شما است.
صورتِ شکلیِ کارهای فرهنگستان ممکن است عوض شده باشد. یعنی اگر زمانی ما براساس دوسالانهها با جهان خارج از ایران ارتباط داشتیم طی سالهای اخیر هم با برگزاری نشستها با مثلا کرهایها و تاجیکها یا دیگر کشورهایی که هنرمندان خود را به ایران فرستادهاند و ما هم متقابلا برنامههایی در آن کشورها اجرا کردهایم، ارتباط فرهنگی را حفظ کردهایم. پس شکل کار شاید تغییر کرده باشد اما کلیات کار و اصل موضوع که ارتباط فرهنگی و هنری با سایر کشورها است را منحل نکردیم.
این سوال اگر درست اتفاق میافتاد باید میپرسیدید در حوزهی این کار موضوعی؛ فرهنگستان در دروهای که شما هستید رشد کرده یا عقب رفته؟ آیا ارتباطات بیشتر شده با کمتر؟ ارتباطات آیا با سیاست مملکت همخوانی دارد یا خیر؟ امروز آیا شما برنامهای برای آینده دارید یا ندارید؟
این روابط هم مطابق با سیاست کشور تدارک دیده میشود. ما در روزگاری زندگی میکنیم که تمام کشورهای دنیا موضع دارند و هرکدام منطق خاص خودشان را دارند. فرهنگستان جزئی از یک کشور است و باید با همهی مسائل یا سیاستهای کلی نظام همخوانی داشنه باشد. در حوزهی ارتباط با دیگر کشورها نیز باید با سیاست مملکت چک کند. پس این رابطه وجود دارد و ما نمایشگاههایی از هنرمندان ایرانی در دیگر کشورها داشته و داریم.
ما فکر میکنیم امروزه دو طبقه در حوزهی هنر و آثار هنری مورد ستم قرار میگیرند: یکی هنرمند که تولید میکند و آثارش به کمترین قیمت خریداری میشود و دیگری کسی که دوستدارِ هنر است و آثار هنری را هم به گرانترین قیمت میخرد. پس باید فرهنگستان هنر با تمام موسسات فرهنگی در کشورها هنری مثل ایتالیا، فرانسه و چین ارتباط داشته باشد تا زمینهای فراهم شود که نمایشگاه و فروشگاهی داشته باشیم و کارهای هنری به وسیلهی دلالها خرید و فروش نشوند.
مثلا اگر در چین هنری تولید میشود و یک ایرانی مشتری آن است به کشور فرستاده شود تا در نمایشگاه و فروشگاهی که درنظر گرفته شده، عرضه شود. همین طور اگر اثری در ایران تولید شده و در کشوری دیگر خواهان دارد، از طریق موسسات فرهنگی و هنری ارسال شود، نه دلالها. این ستم هنری باید کم شود تا نه تولیدکننده و نه هنردوست متضرر نشوند. این یک پروژهی بینالمللی است که در فرهنگستان به دنبال آن هستیم و با یونسکو و برخی کشورها نیز برای تحقق آن وارد مذاکره شدهایم.
استودیویی که در طبقه پنجم ساختمان ستادی و مرکزی فرهنگستان ساخته شد و دیگر زیرساختهای اینچنینی براساس کدام استانداردهای کارشناسی به پا شده و میشوند؟ این استودیوها و مراکز هماکنون چه استفادهای دارند؟
فرهنگستان یک محیط بسیار بزرگی است با امکانات فوقالعاده مثل نمایشگاه، استودیو، بخش سینمایی، بخش تئاتر، پژوهش و انتشارات. از این امکانات نیز در راستای سه- چهار سطح فعالیتهای مختلفی که برای تلویزیون، رادیو و ... دارد؛ استفاده میکند.
اگر نسبت به ایران درنظر بگیریم چون من سابقهی زیادی در رادیو و تلویزیون و موسسات فرهنگی دیگر داشتهام و در زمینهی موسیقی هم هشت سال موسیقی رادیو و تلویزیون دست من بود، معتقدم نسبت به آن استانداردها، استودیو فرهنگستان مدعی فعالیت در بالاترین سطح است. نمونههایی از فعالیتهای موسیقی هم آماده شده که هز زمان لازم بود اینها را در معرض دید همه قرار میدهیم. گو اینکه برخی هم کاملا روشن و شفاف اعلام شده است.
ما در فرهنگستان در زمینهی موسیقی ردیف کار جدی میکنیم. در زمینهی موسیقی فولکلر هم کار تحقیقی و هم ثبت آثاری که تا به حال یا خوب ثبت و ضبط نشده و در اختیار مردم قرار نگرفته، یعنی به وسیلهی کسانی ضبط و منتشر شده که بالاخره اهل فن ایراداتی نسبت به آن دارند، را مدنظر داریم. موسیقی پاپ هم کار میکنیم و از همهی اینها بالاتر یک بخش از فعالیتهای فرهنگستان در حوزهی موسیقی کار روی موسیقی آیینی- تبلیغی است که شاید جای این سبک موسیقی در حال حاضر خالی باشد.
ما زیارتگاههایی داریم مثل مشهد، مثل قم که رسم است زائران در هر زیارتگاه برای خود هدایا و سوغاتی تهیه میکنند. همیشه جای یک سوغاتی معنوی در چنین سفرهایی خالی بوده مثل سیدی نوار و کتاب. این زمینههای هنری هم به کار فرهنگستان نزدیک است و هم تبلیغ اخلاق میشود که به کار انسانها در این برهوت پرآشوب میآید. اخلاق و تبلیغهای اینچنینی اگر با هنر همراه شود شاید از تعصبات کورکورانه کم کند و به دانایی و روشنایی بیانجامد. بخشی از کارها در این حوزه انجام میشود و تقریبا کارهایی هم هست که آماده عرضه شده است.
در حوزهی کتاب هم سه کار انجام میدهیم. اول تصحیح آثار گذشتگان، دوم ترجمهی آثار مورد نیاز کشور و اخیرا شروع به انجام فعالیتهای مرتبط با ترجمهی آثار ایرانی به دیگر زبانها کردهایم. فعالیت بعدی هم تالیف و تصنیف آثار پژوهشی مورد نیاز کشور است. بسیاری از پروژههای پژوهشی فرهنگستان آماده و عرضه شده و بسیاری هم در حال انجام است. هر وقت هم رسانهای که سوال منطقی داشت؛ نیاز دید از نزدیک شواهد و نیروها را در اختیارشان میگذاریم.
شیوه اتخاذ قراردادهای فرهنگستان چگونه است؟ چه کسانی بر کیفیت و هزینههای مشخص شده نظارت میکنند؟ آیا امکان انتشار موضوع و مبالغ این قراردادها وجود دارد؟ نتایج پژوهشهای انجام شده چگونه قابل دسترسی است؟ چه نهادهایی پژوهشها را خریداری کرده یا روی آنها سرمایهگذاری مادی یا معنوی کردهاند؟
قراردادهای فرهنگستان مطابق عرف کشور که در تمامی موسسات فرهنگی هم لحاظ میشود؛ منعقد میشود. یکی از مسائلی که دستکم در مورد مدت حضور خودم در فرهنگستان میتوانم دربارهاش خیلی مطمئن صحبت کنم این است که مسائل مالی در فرهنگستان کاملا مراعات شده و میشود. الا اینکه برخی از آقایان هنوز کارهای پژوهشی خود را به اتمام نرساندهاند و ما در حال دعوی و دعوا هستیم بر سر این موضوعات که یا کار را تمام کنند یا زمینهای فراهم شود تا اشخاصی برای اتمام کار استخدام شوند و هزینه را آنها بپردازند. فرهنگستان مسئلهی مبهم مالی ندارد، چون هم حسابرسی انجام میشود و هم به واسطهی مکانیزه بودن سیستم حسابرسیها همه به همهچیز تسلط و دسترسی دارند. اینجا هیچ مسئلهی مالی پنهانی وجود ندارد.
به دستور شما 5 مجله تخصصی فرهنگستان متوقف شدند و جنابعالی درباره آنها گفتهاید که خمیر کردنشان بهتر از انتشارشان است. هنوز بسیاری از متخصصان و کارشناسان هنری معتقدند این نشریات دارای کیفیت هستند و سهم مهمی در تولیدات فکری و هنری داشتهاند؟ جایگزین شما برای این نشریات چه بود و کدام مجله یا تولید مکتوب فرهنگستان را میتوان بهجای آنها معرفی کرد؟
من موردی میشنوم و موضوعی پاسخ میدهم. شما از مجلاتی که در موسساتی مثل فرهنگستان منتشر میشود آیا خبر دارید یا خیر؟ این مجلات در مواردی درواقع یک نوع کار غیرفرهنگی است چون کسانی مبالغی میدهند و مقالاتی در آنها چاپ میکنند و بعد اینها را به خورد دانشگاه میدهند و مدارجی را کسب میکنند که شایستهی آن نیستند. چنین موضوعاتی حتما باید درنظر گرفته شود و نباید بدون تفکر و تعقل صحبت کرد. منطقی نیست که یک نفر از همان اول بگوید این مجلات را خمیر کنید، مگر اینکه آن مجلات جرم باشند یا جریمهای داشته باشد.
همین اندازه مسئله را باز میکنم و توضیح بیشتر را در قبال ارائهی سند ضبط شده از این حرف من که دربارهی مجلات عنوان کردید، خواهم گفت. اگر یک آدم حسابی این حرف را زده باشد و روی آن هم بایستد که من این حرف را از معلم شنیدم، من جواب میدهم. اما اینکه میگویند فلان اتفاق افتاده و شما جواب بدهید؛ نمیشود. چرا تا زمانی که سندیت و صحت ادعاها مشخص نیست؛ من در مقام پاسخگویی بربیایم؟
شبکههای مجازی باعث شده سرعت انتشار اطلاعات غلط یا درست بسیار بالا برود. خبرنگاران رسمی تحقیقات خود را کامل کنند و از سندیت موضوع مطمئن شوند و بعد سوال در آن مورد مطرح کنند. این سوالات واقعاً سوال شماست یا تنها تحت تاثیر برخی حواشی قرار گرفتید تا سوالات مذکور را مطرح کنید؟ بازهم تاکید میکنم که اینها اصلاً سوال نیست من به شایعه جواب نمیدهم. یک نفر یک نسبتی به من میدهد. این نسبت باید اثبات شود وگرنه اینکه یک نفر بگوید ما شنیدم شما فلان کار را انجام دادهاید یا فلان حرف را زدهاید؛ من چرا باید جواب دهم.
برای همایش مکتب اول تهران (قاجار) قریب به دویست کتاب در حوزههای مختلف تعریف و حتی تعدادی از آنها آماده چاپ بودند، سرانجام این کتابها چه شد؟
این سوال هم مجدد با پیشزمینهی حاشیهای و بدون صحت مطرح میشود. اصولاً مسئله مکتب در کشورها گستره زیادی دارد چه در موسیقی و چه در نقاشی و زمینههای دیگر. تالیف و نوشتن از مکاتب مختلف نیازمند کارشناسی و دقت بسیار است. باید مشخص کنید این کتابهایی که میگویید به مکتب نقاشی مربوط بودهاند یا به مکتب موسیقی و ...
برای چنین پرسشی شما باید بدانید مثلاً مکتب اصفهان و هرات چه نسبتی با هم دارند یا در طول هم هستند و یا ... این یک سوال فنی است که تنها در صورت دانستن معلومات مرتبط با آن میتوانم با شما در این مورد دیالوگ کنم. اگر درباره سرانجام پروژه سوال دارید تنها به کلمه کتاب که شنیدهاید؛ نمیتوانید استناد کنید. باید مشخص شود این پروژه چه بوده نه اینکه تنها با ذکر یک عنوان سوالات بیاساس مطرح کنیم.
شما تنها یک کلمه مکتب را عنوان میکنید و اینگونه سوال کردن منصفانه نیست. اگر بنا باشد همه خبرنگارها با این سبک و روش خبر بزنند، دید نادرست به مردم منتقل میشود. عدهای تنها متهم میکنند تا بنده هم بنشینم اینجا و وقت خودم را صرف پاسخ دادن به آنها بکنم. من نه اتهام را میشنوم و نه اتهام وارد میکنم. مجدد خواهش میکنم سوالات منطقی مطرح کنید.
اگر این منظور سرانجام این پژوهشها است، اولاً این سوال را برای چه میپرسید؟ دوماً چنین سوالی از کجا در ذهن شما شکل گرفته است؟ من اول باید این سوالات را بپرسم که شما دربارهی سرانجام پروژه حرف میزنید یا ارزش پروژه و اینکه باید باشد یا نباشد؟ میتوانید بپرسید اگر فعالیتی باید ادامه میداشته و ما آن را کنار گذاشتیم؛ علت چیست؟ اما این سوال مردود است.
در این سالها بودجه بیشتری نسبت به مدیریت قبلی در اختیار فرهنگستان قرار گرفته که برحسب ارقام و اعداد تقریبا یک و نیم برابر بودجههای قبلی است. با این بودجه کدام اثر هنری به گنجینه فرهنگستان اضافه شد؟ چرا معاون و مشاور شما این گنجینه را بیارزش خوانده و پیشنهاد فروش آن را داده بود؟ اصولا چرا بخش مهمی از برنامههای این مرکز تعطیل شده؟ آیا مشکل شما فقط بودجه است؟
اگر از بودجه فرهنگستان واقعاً اطلاع داشته باشید؛ میدانید که در این سالها این موسسه آنقدر در تنگنا بوده که بودجه کسانی که نفوذ سیاسی دارند و به عنوان حق عضویت مبلغی دریافت میکردند را قطع کرده است. به عنوان مثال هزینهی حق عضویتی که به آقای لاریجانی رئیس مجلس پرداخت میشد را به همین دلیل قطع کردهایم چون به شدت کمبود بودجه داشته و داریم. آقای لاریجانی بهعنوان رئیس نمایندگان مردم بهترین کسی بود که میتوانستیم و باید بودجهاش را قطع میکردیم و اگر دستمان میرسید حقوق مجلساش را هم میگرفتیم تا اینجا خرج فرهنگ کنیم.
علت اینکه ما بهجای گفتوگو در حال نزاع با یکدیگر هستیم این است که سوالات شما جهتدار است و بیطرفانه نیست. در یک جواب کلی میتوانم بگویم مشکل فرهنگستانها بودجه نیست. مشکل اصلی بودجه است به علاوه قانون و اینکه محدودیتها از حد بیرون است، محدودیتها قانونی هم نیست و مرجعی هم برای رسیدگی این مسائل وجود ندارد. فرهنگ یک کالاست و هرچه که تولید شود در معرض دید همه قرار میگیرد. اگر بتوانیم جواز این مسئله را بگیریم که ما حتی شده به وسیلهی سایت تبلیغ کارهای هنری و فرهنگی ارائه شده را بکنیم؛ نه تنها بودجه نمیخواهیم بلکه حتی شاید به دولت هم کمک بکنیم. اما مسئله اینجاست که برای شروع بودجه نداریم و برای کار مرجعی وجود ندارد.
امسال و سالهایی مثل امسال خشکسالی است در همه جا پس امیدی به کار کشاورزی نیست. صنعت هم آب میخواهد پس در حال حاضر امید ایرانی باید به فرهنگ و هنرش باشد. یعنی ما باید کالای دیگری را تولید کنیم. وقتی هم صحبت از اقتصاد مقاومتی است، یعنی باید زمینهای را فراهم کنیم تا مردم ما بتوانند از راه فرهنگ و هنر درآمد داشته باشند. چنان که در همه دنیا چنین درآمدهایی وجود داشته و دارد. اساس بسیاری از کارهای سینمایی، انیمیشن و حتی رمانها ریشه مشرقزمینی دارند یا در نتیجه مطالعاتی که فرد در این منطقه داشته به دستآمده خلق شدهاند. پس ما هم باید در این حوزه تولیداتی که حرفی برای گفتن داشته باشند؛ ارائه بدهیم، خصوصاً اینکه غرب؛ آتشی که به واسطه رسانهها و اینترنت به سمت ما روانه میکند را کاهش نمیدهد و راه ما را بسته است و حتی نمیتوانیم به طرف غرب جوی آب روانه کنیم تا این آتش خاموش شود. پس مشکل اینجا بودجه نیست و جواز است.
چرا مجوز تعطیلی دو موسسه صبا و انتشارت متن صادر شد و چه شد که از تعطیلی آنها صرفنظر کردید؟
متاسفانه تحقیقی پشت حرفها و ادعاهای اینچنینی نیست. چه کسی گفته که این دو مرکز قرار بوده تعطیل شود؟ مگر ما میتوانیم فعالیت موسسات متن و صبا را کنار بگذاریم. هر پژوهشکده و بخشی که متعلق به اینجا بوده براساس اساسنامه و عرف موقعیتشان معلوم است. ما یک فرهنگستان هنر داریم که مرکز است و موسساتی وابسته دارد که به پشتوانهی مادی و معنوی آنها فعالیت میکند. مثلا باید درآمدهای حاصلهی این موسسات به فرهنگستان بازگردد تا صرف فعالیت فرهنگ و هنر بشود.
در این مراکز باید نمایشگاه با پشتوانهی استقال عمومی دایر باشد حتی به تقاضای بیرون آثار ارائه بدهند. باید در این مراکز نمایشگاههایی عرضه شوند که تقاضا داشته باشد و مردم استفاده ببرند تا برای فرهنگستان درآمدزآیی هم بشود. صحبت از تعطلیلی مراکز متن و صبا مثل این است که کسی دو ساختمان داشته باشد که از اجاره بهای آنها کسب درآمد میکند و بعد بگوید من میخواهم این خانهها واگذار یا تعطیل کنم.
در این سالها روزی نبوده که در موسسهی صبا نمایشگاه دایر نباشد. تمام دیوارهای صبا یک روز هم خالی نبوده است. موسسهی متن هم که هر سال با تعداد مشخصی کتاب در نمایشگاه کتاب شرکت میکند. هر سال حدود 30 عنوان کتاب جدید و حوزههای مختلف ناشر برگزیده وقتی موسسهای همچین راندمانی دارد عجیب است که بخواهد تعطیل شود.
کارنامهی متن و آنچه در آن انجام شده را هم قرار است صورت رسمی برای خبرگزاری شما هم بفرستند که هم تحقیق بهتری باشد و هم این سخنان یک دفاع از شخص خودم به حساب نباید. مدیران متن و صبا و پژوهشکدهی آسمان و مراکز دیگر هم اگر نیاز بود هماهنگ میکنیم تا به سوالات شما پاسخ بدهند ولی انصافا سوالات مبتنی بر تحقیق باشد، حتی اگر بر ضدفرهنگستان و خود من مطرح شود.
بنده را که فرستادند اینجا این صندلی مدیریت را خیلی حقیقی نمیبینم چون امروز من در اتاق طبقهی هفتم فرهنگستان نشستم و فردا شحص دیگری جای من خواهد بود. اما بسیاری افراد تا یک صندلی مدیریتی به آنها واگذار میشود آن صندلی و موسسهی مربوطه را ملک شخصی خود میبینند. کسی که در متن بوده یا در صبا بوده مدعی شده که تمامی این مراکز برای او بوده درحالیکه مدیر متن و مدیر صبا و خود بنده متعلق به فرهنگستان هنر هستیم و فرهنگستان برای مردم است. وقتی چنین جواب نقضی به آنها داده میشود که متن برای شما نیست و شما مال متن هستید؛ آن وقت بهصورت شایعه میگویند که بنا به تعطیل کردن این موسسات بوده است. مملکت ما هم که مملکت شایعه است.
ما در فرهنگستان به دنبال تبلیغات آنچنانی نیستیم. فرهنگستان سایت دارد و اطلاعات از این پس کاملتر روی سایت قرار میدهیم تا شفافتر خبرهایی که مردم باید بدانند را به آنها برساند.
فرهنگستان هنر، یک موسسهٔ پژوهشی جزء نیست که مانند برخی از موسسههای پژوهشی دولتی یا خصوصی تنها مشغول تحقیق، آموزش و انتشار یافتههای خود در حوزهای تخصصی باشد. فرهنگستان هنر درواقع وجهه کشوری و ملی دارد که مسئولان آن را بالاترین مقامهای دولتی انتخاب میکنند، پس انتظار میرود تولید و انتشاری متفاوت از موسسه ارایه شود که دامنهای وسیع در حد مشخص کردن سیاستها هنری و فلسفهی هنر کشور داشته باشد. مشخص کردن فلسفهی هنر مطلوب، برنامهریزی برای تبیین فلسفهی هنر رسمی و تهیه نقشهی جامع علمی کشور بخشی از مهمترین فعالیتهایی است که از فرهنگستانی در سطح فرهنگستان هنر انتظار میرود. اما بهنظر میرسد حوزهی عمل این فرهنگستان هنوز حتی برای طراحان و تصویبکنندگان آییننامهی آن نیز روشن نیست و صرفا برای عقب نماندن از ملل توسعه یافته نسبت به احداث و راهاندازی چنین موسساتی اقدام کردهایم.
بله این مواردی که ذکر شد در حیطهی وظایف فرهنگستان بهشمار میآید. در روزگار رسانهمدار امروز هر کشوری نتواند از کیان فرهنگی و هویت خود دفاع کند، هویت خود را تحت تاثیر فرهنگهای دیگر اندک اندک کمرنگ شده میبیند. درست است ایرانیها رنگشان به نوعی است که به آسانی نیرنگها درشان اثر نمیکند اما داشتههای فرهنگی و هنری که هویت ما را تشکل میدهند باید برای نسلهای بعدی هم تئوریزه شود و به آنها آگاهی داده شود تا در زمان خود متوجه شوند آیا واقعا آن چیزی که در دست آنهاست و همهی مردم به آن میبالند و افتخار میکنند، اصیل است یا تقلبی؟ به عنوان مثال در تمام جهان کتابهایی از جنس شاهنامه وجود دارد. در یونان ایلیاد و اودیسه هست، در هند مهابهارات هست، در بین قوم یهود سامسون جای ویژهای دارد و حتی کشورهای کوچک نیز نمونههای مختص به خود را دارند. باید دید این نوع مسائل در این روزگار چه معنایی دارند؟ مردم سرگردانند و به اسطوره و افسانه تکیه میکنند. کارهای تحقیقی در چنین مسائلی جنبهی علمی دارد و باید به نوعی دیگری و به وقتش عرضه کنیم. اینها در جهان شخصیتی بههم زدهاند که مقابله کردن با آنها احتیاج به استدلال درست دارد و این استدلالها را انشاءالله ما بهجای خودش بیان میکنیم.
در حال حاضر در سر وسامان دادن به تمام شاهنامههایی که در ایران بوده مثل شاهنامهی فردوسی و هرآنچه که پیش از فرودسی هم بوده (شاهنامههای سالمی- ابومنصوری- شاهنامهای که به عربی ترجمه شده و شاهنامههایی که در بین اقوام ایرانی مثل شاهنامهی اورامانی - روایت مادها از شاهنامه) در دستور کار ما قرار دارند.
بخش عمدهای از شاهنامهی اورامانی آماده است و ما به زودی بخشی از آن (بخش سیاوش) را در اختیار مردم قرار میدهیم. در کنار اثر مکتوب این شاهنامه یک سیدی به صورت کتاب گویا، یعنی کتابی که متن هست، ترجمه هست و ترجمه و متن با لهجه و زبان خودش گفته شده نیز وجود خواهد داشت. درواقع چون مردم سرزمینهای مختلف شاهنامه را با موسیقی خودشان میخوانند و اجرا میکنند پس همراه کتاب یک سیدی هم هست تا کسی به بهانهی اینکه زبان فارسی یا کردی بلد نیستم کتاب را از دست ندهد.
موارد بسیاری دیگری هم در حوزهی کتاب گویا در دست انجام هستند. به عنوان مثال بازخوانی همهی آثار از رودکی تا به حال برای نسل جدید که در نبود استاد به مشکل برنخورند. در این آثار همراه با کتاب، یک راهنمای صوتی به عنوان استاد و نقش و نگار نیز قرار دادهایم تا مردم بیحوصلهی امروز اگر متن را نخواندند دستکم عکسهایش را نگاه کنند.