نسل ما تربیتشان برعهده خودشان بود
اکران و نفد و بررسی فیلم سینمایی «ساکن طبقهٔ وسط» در دانشکدهٔ روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزارشد.
به گزارش ایلنا، شهاب حسینی که سالها دانشجوی رشتهٔ روانشناسی دانشگاه تهران بود؛ دربارهٔ حضورش در دانشکدهٔ روانشناسی و علوم تربیتی این دانشگاه گفت: با اکران فیلم «ساکن طبقهٔ وسط» فرصتی دست داد تا پس از سالها به دانشگاه محل تحصیلم سری بزنم. متاسفانه امکان ادامهٔ تحصیل تا پایان این دورهٔ آموزشی فراهم نبود، اما شاید روزی برگشتم و روانشناسی را ادامه دادم.
شهاب حسینی برای بازگو کردن دغدغهٔ این فیلم به دوران نوجوانی خود و سالهای جنگ رجوع کرد و گفت: جنگ تحمیلی تاثیرات عجیبی روی هر شخص گذاشت. سال ۶۷ وقتی که جنگ تمام شد من ۱۵-۱۶ سال داشتم. بزرگترهای ما در آن دوران آنقدر دغدغه داشتند که هم سن و سالهای ما از توجهی که نسل نوجوان امروز از اطرافیان خود میگیرند، بازماند. در سنی بودیم که باید هویتی برای خودمان پیدا میکردیم، میخواستیم در جامعه دیده شویم تا از کنارمان بیتفاوت نگذرند. من آن زمان تمام زمانم را با موسیقی و فیلم پر میکردم، به قدری در دنیاهای مختلف پرواز میکردم که یادم است در هر دورهای از زندگیام دوست داشتم جای یک نفر باشم. یک دوره دوست داشتم جای فوتبالیستهای بزرگ آن زمان باشم، یه دوره خودم را جای یک بازیگر میگذاشتم، یادم است رفته بودم فیلم «تاراج» زنده یاد ایرج قادری را ببینم. از سینما خارج شدم و در خیابان ادای راه رفتن آقای جمشید هاشمپور را در آوردم. تقریبا میتوانم بگویم نسل ما تربیتشان بر عهدهٔ خودشان بود. بنابراین دغدغهٔ فیلم «ساکن طبقهٔ وسط» که هویت است، دغدغهٔ شخصی و حتی بغض من بوده است. آقای دکتر کریمی این پاذل زیبا را چیدند و من آن را به تصویر کشیدم.
کارگردان این فیلم دربارهٔ میزان تاثیر گذاری خصوصیات و خلاقیات شخصیاش در بازی کردن نقش اصلی این فیلم عنوان داشت: دغدغهای که دکتر محمد هادی کریمی در نگارش این فیلمنامه داشت شخصی نیست، مسالهای ازلی ابدی است که برای تمام دوران و اشخاص صدق میکند. اما بیشک بخشی از خصوصیات اخلاقی بازیگر به نقش تزریق میشود، بنابراین شخصیت اصلی این فیلم قسمتی از خصوصیات شخصی من را هم دارد.
محمدهادی کریمی نویسنده فیلمنامه نیز با اشاره به عنوان فیلم «ساکن طبقهٔ وسط» یادآور شد که قصهٔ این فیلم جامعهٔ خاصی از جامعه را در برنمی گیرد: منظور از «ساکن طبقهٔ وسط» مردم طبقهٔ متوسط جامعه نیست. این فیلم تمثیلی از کل زندگی برای هر فردی است. عینیت و ذهنیت در آن با یکدیگر تلفیق شده و فیلم به طبقه خاصی از جامعه اشاره ندارد، هیچ حرف سیاسی هم در آن عنوان نمیشود. درواقع دغدغهٔ این فیلم انسان هزارهٔ سوم است. حتی شخصیت اصلی این فیلم هیچ اسمی در فیلم ندارد و میتواند هرکسی باشد. این انسان میان زمین و آسمان، باورهایش، ضد باورهایش، سنت و مدرنیته و... در یک برزخ است.
مجید پازوکی نیز دربارهٔ مبحث سرمایه گذاری بخش خصوصی در سینما رو به دانشجویان عنوان کرد: حکایت سرمایه گذاری در سینما مانند دانشکدهٔ شماست. از آنجا که فارغ التحصیل دانشگاه تهران هستم میدانم که در زمستان سیستم گرمایشی درست کار نمیکند و از سرما میلرزید و در تابستان با جزوهها خودتان را باد میزنید. طبیعتا از دل این دانشگاه پزشکی بیرون میآید که به دنبال سینما و امور فرهنگی میرود. سینمای مستقل چندان مورد حمایت قرار نمیگیرد و اغلب بودجهها برای فیلمهایی هزینه میشود که اندیشهای در ورای آن وجود ندارد. این برای جامعهای که میتواند ادعای فرهنگ داشته باشد جای تاسف دارد. وقتی فیلمنامهٔ «ساکن طبقهٔ وسط» را خواندم متوجه شدم که جای این گونه فیلمها در سینمای ما بسیار خالی است.
شاهین شجری کهن؛ منتقد سینما نیز دربارهٔ فیلم ساکن طبقهٔ وسط گفت: این فیلم یک پیشنهاد متفاوت است و ساخته شدن آن نیاز به جسارت داشت، وقتی کارگردانی برای اولین فیلم خود به سراغ چنین پروژهٔ سختی میرود نشان از آن دارد که بسیار اصالت دارد و نیتاش برای فیلمساز شدن جدی است.
فیلم سینمایی ساکن طبقهٔ وسط اولین ساختهٔ شهاب حسینی است که توسط محمد هادی کریمی به نگارش درآمده. شهاب حسینی در این فیلم بیش از ۳۰ نقش بازی کرده است. در این فیلم به تاثیرگذارترین افراد جامعه اشاره شده است، از این رو در حوزهٔ موسیقی ایرانی از فرهاد مهراد و محمدرضا شجریان نیز یاد شده است.