از راز جهانی شدن یک فیلم تا شخصیتپردازی خاکستری ولذت بردن از فیلمسازی
کارگاه آموزشی «اصغر فرهادی» روز گذشته (۲ اردیبهشت) در سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر و در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ اصغر فرهادی در ابتدای این کارگاه گفت: سینمای امروز ایران اگر در دنیا شناخته شده است مدیون افرادی است که برای آن بسیار زحمت کشیدند و امروز یکی از آنها در بیمارستان است و من به وی ارادت و علاقه دارم و ارزو میکنم عباس کیارستمی هرچه زودتر بهبودی و سلامتی پیدا کند. فرهادی از مسولان جشنواره تشکر کرد و کار گروه میر کریمی را ستود و گفت که بعد از سی سال ما شاهد یک جشنواره خوب و در سطح جشنوارههای دنیا هستیم.
او همچنین درباره اطاعات دادن در فیلمهایش گفت: برای من بسیار مهم است که اطلاعات فیلم و داستان آن چگونه به بیننده داده میشود و بخشی از اطلاعات را در قسمت اول و بخشی را در قسمت دوم ارائه میکنم و اینکه گفته میشود من در فیلمهایم اطلاعات داستان و شخصیتها را مخفی میکنم حرف غلطی است.
وی افزود: بخشی از اطلاعات را باید در یک سوم فیلم ارائه کرد. یکی از تجربههایم در فیلم که خیلی هم به آن پایبندم این است که پیش از ورود بازیگر به یک بخش، اطلاعات لازم را به بیننده میدهیم. برای مثال در فیلم جدایی نادر از سیمین، پیش از اینکه حجت همسر زن کارگر را ببینیم اطلاعات بسیاری دربارهاش میدانیم و وقتی میآید برایمان ناآشنا نیست.
فرهادی همچنین اظهار داشت: روند تبدیل ایده به فیلمنامه در کارهایم به عمر ایدهای بستگی دارد که در ذهنم وجود دارد. ایدهای که شب قبل به ذهن میرسد اگر ماه بعد بسازید قطعا ایده بدی است. ایدهای که برای سالها میماند و هیچ وقت آن را فراموش نمیکنید آن را باید بسازید. برای فیلم درباره الی عکسی داشتم از فردی که کنار ساحل خیس ایستاده و انگار عزیزی را در دریا از دست داده و منتظر جنازهاش است. از ۲۳ سالگی این عکس با من بود تا ۳۶سالگی که بالاخره آن را ساختم.
وی افزود: یا به طور مثال در فیلم جدایی من تصویر پسری را داشتم که پدرش را در حمام میشورد و پدرش آلزایمر دارد. این ایدهها که هسته اساسی فیلم بعدی را میسازد مثل دم کشیدن چای است که برای آماده شدن به زمان نیاز دارد.
این کارگردان همچنین توضیح داد: بعد از این مسئله باید درباره جنبههای مختلف تصویر از خودتان سوال بپرسید. این مرد در کنار دریا کیست؟ چرا ناراحت است؟ چه کسی در دریا غرق شده؟ چه نسبتی با هم دارند؟ هزاران پرسش که پاسخ داستان را شکل میدهد.
او ادامه داد: در طول نوشتن داستان، مدام از خودتان سوال کنید. در این مرحله به ۲شخصیت تبدیل میشوید. یک شخصیتی که سوال میکند و شخصیتی که پاسخ میدهد. بخش خودآگاه شما سوال میپرسد و بخش ناخودآگاهتان پاسخ میدهد. پس در پاسخ دادن فکر نکنید چرا که برگرفته از نهانتان است و الهام گرفته از زندگی خصوصی شماست. آنچه که فیلمنامه شما را تشکیل میدهد ناخودآگاه شماست.
اصغر فرهادی درباره راز جهانی شدن فیلمهایش اینگونه بیان کرد: من قبل از جدایی فیلم درباره الی را ساخته بودم که خیلی هم موفق بود و بسیار در دنیا دیده شد. پس از درباره الی برخی به من گفتند چرا بعد از آن فیلم میخواهم جدایی را بسازم که فقط در ایران دیده میشود و من به خودم حق میدادم تا بعد از یک تجربه جهانی فیلمی بومی بسازم. حتی من برای فیلمم زیرنویس هم آماده نکردم. نهایتا وقتی داور جشنواره برلین فیلم را دید گفت که آن را به طور کامل متوجه شده و با آن ارتباط برقرار کرده است. شاید دلیل موفقیت فیلم این بود که هیچ وقت به جهانی شدن آن فکر نکردم. محلیترین فیلمها جهانیترین هم خواهند بود.
او درباره اینکه چطور میان اتفاقاتی که در محیط پیرامونیاش رخ میدهد ارتباط برقرار میکند و داستان را شکل میدهد، گفت: زمانی که قصه را آغاز میکنم صحنههایی که به ذهنام میآید و بیربط است یا یک سری جملات را مینویسم. مثلا ناخودآگاهم میگوید دوست دارم صحنهای ببینم در کلاس مدرسه یا صحنهای ببینم که یک مردی پدرش را در حمام میشوید. بعضی از اینها متناقض هستند. بخشهای کم اهمیت را حذف میکنم. مثلا در جدایی نادر از سیمین، زن و شوهری در کارگاه در حال بحث با یکدیگر هستم، یا صحنهای که مردی پدرش را در حمام میشوید و بعد از خودم میپرسم که آیا این مرد در دادگاه همانی است که پدرش را میشوید و به نتیجههای بعدی میرسم و کم کم رابطه بین این بخشها را پیدا میکنم.
فرهادی درباره المانهایی که لحن کارگردانی را شکل میدهد گفت: اولین فاکتوری که لحن فیلم را مشخص میکند این است که اساسا داستان قرار است چقدر به واقعیت نزدیک باشد یا فاصله داشته باشد. اگر میخواهید فیلمی بسازید که وانمود کنید عین واقعیت است و داستان نیست لحن تغییر میکند. از آنجایی که زندگی روزمره برایم در کار مهم است لحناش به این سمتی میرود که همه چیز روزمرهتر باشد.
فرهادی درباره شخصیتپردازی گفت: تجربه من میگوید برای تعریف یک شخصیت دو کار میتوان انجام داد. یا در فیلم از شخصیت کنشی نشان دهیم یا واکنش. من به مرور به این رسیدم که برای معرفی شخصیتهایم، آنها را در موقعیتهایی قرار دهم که بیشتر واکشن نشان دهند. در فیلم جدایی و گذشته بیشتر شخصیت را از طریق واکنشهایشان میشناسید. کاراکترها معمولا خودشان را به راحتی نشان نمیدهند و پنهان میکنند. موقعی که کنشی از خودمان داریم چون از قبل نسبت به آن فکر کردهایم یک مقدار رعایت میکنیم و شخصیت را پنهان میکنیم ولی وقتی واکنش نشان میدهیم چون فرصت فکر نداریم صادقانهتر خودمان را نشان میدهیم. وقتی میخواهید شخصیتی را معرفی کنید اول او را در موقعیت قرار دهید و ببینید چه واکنشی نشان میدهد. امیر در فیلم «درباره الی» محافظه کار است. زشتترین کار این بود که کسی بگوید تو چقدر محافظه کاری، اما در واقع امیر در آب نمیرود و از بیرون داد و بیداد میکند به این نتیجه میرسیم که محافظه کار است.
فرهادی درباره خلق شخصیتهای خاکستری فیلم گفت: شخصیت خاکستری یعنی چی؟ برخی فکر میکنند شخصیتی که خطاها و کارهای درستش به یک اندازه است شخصیت خاکستری است. این تصور درست نیست. شما میتوانید شخصیتی داشته باشید که پر از خطا باشد ولی میتوانیم بگوییم آن شخصیت خاکستری است و تنها به یک شرط و آن اینکه دلیل کارهایی که انجام میدهد را به تماشاگر توضیح دهید. شخصیت خاکستری یعنی فردی که برای خطاهایش در فیلم دلایل قابل درک ارائه دهیم. بر این اساس تصور میکنم بیشتر افراد در جهان خاکستری هستند؛ چون در شرایطی مجبورند کارهایی انجام دهند، اما این به این دلیل نیست که فکر کنیم در جهان آدمهای بد وجود ندارند اما من در فیلمهایم روی آدمهای خاکستری تمرکز کنم، چرا که احساس میکنم بیشتر مخاطبان من از این جنس هستند.
این کارگردان درباره حرکت دوربین در روند ساخت گفت: یک فرمول ساده برای کارهایم دارم. وقتی یک صحنه را چند بار با بازیگران تمرین میکنید و شما مدام به آنها نگاه میکنید نزدیک میشوید، دور میشوید، اگر کف کفشهایتان رنگ بزنید، آن قسمتی که جای پاهایتان روی زمین پررنگتر است جای قرار گرفتن دوربین است. وقتی بعد از چندین بار میبیند که ناخودآگاه بیشتر در یک نقطه قرار ایستادهاید جای دوربین همان جاست. مسیر جای پای ما مسیر حرکت دوربین است. در اینجا ناخودآگاه شما دکوپاژ میکند و اگر کسی درباره حرکت دوربین سوال کرد کافیست بگویید نمیدانم.
فرهادی در پایان این کارگاه به فیلمسازان جوانی که قرار است اولین کار خود را بسازند گفت: ما عمر کوتاهی داریم و دو نوع سبک فیلم سازی داریم. در این عمر کوتاه باید سریع به نتیجه برسید که میخواهید از فیلمساز بودن لذت ببرید یا از فیلم ساختن. اگر میخواهید از فیلمسازی لذت ببرید احتمالا از آن دسته هستید که وقتی فیلمتان ساخته شد و همه تعریف کردند تازه آن موقع لذت میبرید در غیر این صورت شما از روند ساخت فیلم لذت میبرید حتی اگر پس از ساخت دیگران از آن استقبال نکنند. من از فیلم ساختن لذت میبرم. وقتی فیلم جدایی نادر از سیمین تمام شد، آخرین جملهام به عوامل فیلم این بود که حتی اگر این فیلم الان تمام شود مهم نیست. چون ما در ساخت این فیلم بسیار لذت بردیم.
در ابتدای این نشست فرهادی از مسئولان جشنواره خواست تا اجازه بدهند خبرنگاران و کسانی که علاقه دارند در سالن حضور داشته باشند به سالن بیایند. و مصطفی احمدی کارگدان جوان سینما ترجمه همزمان نشست را بر عهده داشت. این کارگاه از ساعت 21:30آغاز و تا ساعت 23:45 دقیقه ادامه داشت.