قضاوتهایمان را فریاد میزنیم/ در کارگردانی دیکتاتورم
هومن سیدی میگوید: این تفکر در جامعه ما ریشه داونده که فکر میکنیم اگر فردی از قاعده تفکری ما بیرون برود؛ دیگر آدم درستی نیست. ما دائم فکر میکنیم دیگران مشکل دارند.
هومن سیدی (بازیگر و کارگردان جوان سینمای ایران) در 34 سالگی تبدیل به چهره شناخته شدهای در سینمای ایران شده است. او بعد از ساخت فیلمهایی همچون آفریقا، سیزده و اعترافات ذهن خطر ناک من، فیلم سینمایی خشم و هیاهو را ساخت که علاوه بر رضایت مخاطبانش؛ جایزه ویژه هیات داوران در بخش کارگردانی را در سیوچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر برایش به ارمغان آورد. به بهانه اکران خشم و هیاهو با سیدی گفتگو کردهایم.
گفتهاید در فیلم خشم و هیاهو نسبت به فیلمهای قبلیتان بیشتر به فکر مخاطب بودهاید؛ معنای این حرف چیست؟
تلاش کردم در خشم و هیاهو داستان سر راستتری نسبت به فیلمهای قبلیام تعریف کنم و بنای فیلم را بر قصه گذاشتم. خواستم فیلم قصهمحور باشد و طبیعیست فیلمهایی که قصهمحور هستند؛ مخاطب بیشتری را درگیر میکنند. دنبال این بودم که مخاطب بیشتری به سینما بیاید و فیلم را ببیند و همه جا نیز گفتهام که خیلی دوست دارم فیلمی بسازم که همه ایران یا همه دنیا آن را ببینند.
این پیشبینی چقدر تحقق پیدا کرده؟
اصلاً پیشبینی نمیشود کرد زیرا دست من نیست. من یک دانشآموز ریاضی هستم که آمدم برای حل یک صورت مسئله و همه تخته را سیاه کردهام و مسئله را حل کردهام اما وقتی آدمی تمام مسئله را پاک میکند؛ دیگر توان دوباره نوشتن آن فرمولها را ندارم. جریاناتی در سینما اصلاً دست من نیست و جریان اکران اصلاً دست من نیست. درحالیکه قبل از اکران متخصصان فروش اعلام کرده بودند این فیلم میتواند یکی از پدیدههای فروش باشد؛ اما زمان اکران دیدیم از فیلم حمایت نمیشود و باوجود سرگروه داشتن بازهم سالن سینما به فیلم اختصاص پیدا نمیکند. خشم و هیاهو فقط 14 سالن دارد درحالیکه دیگر فیلمها بین 50 الی 60 سالن دارند.
فیلم درباره قضاوت است. این مسئله برای خودت بسیار مهم است؟
دقیقاً از کوچکترین حالت و رفتار که در فضاهای مجازی وجود دارد گرفته تا فضاهای عمومی این قضاوت وجود دارد و حتی همراه با توهین و تحقیر است. البته خدا را شکر داستانی که در فیلم وجود دارد برای من پیش نیامده است اما میبینم دوستان و افرادی را که این اتفاقات برایشان میافتد. آنها زمانی که حتی یک لباس میپوشند با موجی از قضاوت و فحاشی روبرو میشوند و توهین میشنوند. کسانی که این حرفها را در قالب کامنت یا نظر در رسانههای غیررسمی و رسمی مینویسند؛ معتقدند هر فردی از قاعده تفکر ما بیرون برود دیگر آدم درستی نیست و این مسئله در جامعه ما ریشه دوانده است. ما دائم فکر میکنیم دیگران مشکل دارند و هرگز در خودمان دنبال حل مشکل نمیگردیم. از طرف دیگر بیشتر ما درباره خیلی از مسائل تخصص نداریم اما درباره همه چیز نظر میدهیم و دیدگاه داریم به همین دلیل در این فیلم تیر پیکان و انتقاد را به سمت خودمان گرفتم تا نشان بدهم اگر در زمانی که دو کفه قضاوت مانند آنچه که در فیلم خشم و هیاهو وجود دارد؛ کاملاً برابر شد آیا توان این را داریم بگوییم که چی چیز غلط است و چه چیز درست؟! حتی اگر یک نفر بعد از دیدن فیلم بگوید دیگر نمیتواند درباره همه چیز نظر بدهد فکر کنم ما خیلی آدمهای بهتری میشویم زیرا در بسیاری موارد متوجه نیسیتم وقتی گروهی کمپین فحاشی راه میاندازند؛ نماینده ایران میشوند و کاری میکنند که دنیا مردم ایران را جور دیگری خطاب کند. این مسئله هم فقط به خود ما مربوط است و ربطی به دولت دارد و نه دستگاههای دیگر. این مسئله برای مردمی که فرهنگشان قدمت زیادی دارد؛ اصلا خوب نیست.
ریشه اینگونه رفتارها در کجاست؟ یعنی رفتاری که از خسرو پارسا میبینیم و مردمی که او و سایر شخصیتها را قضاوت میکنند؟
همه این رفتارها قطعاً ریشه دارد اما من نه روانشنانس هستم و نه جامعهشناس فقط میتوانم به عنوان یک شاهد طرح مسئله کنم آنهم چون وظیفه من است که تحقیقام را به نمایش بگذارم اما این را میدانم که ریشه این مسئله هر جا هست اگر تصویر این کار را به کسانی این کارها را انجام میدهند؛ از بیرون نشان دهیم قطعاً از خودشان خوششان نمیآید حتی شاید خود را اصلاح کنند. اگر همه ما بدانیم با یک رفتار کوچک و حتی بدگویی پشت سر یک فرد شاید یک جریانی راه بیفتد که ممکن است مخرب باشد؛ قطعاً این رفتار را انجام نمیدهیم.
فیلم پایانبندی روشنی ندارد یعنی داستان به شکلی تمام نمیشود که بییننده متوجه شود چه کسی قاتل است و مقصر اصلی کیست. آیا این مسئله ناراحتی مخاطب را به دنبال ندارد؟
شاید کمی ناراحت شود اما این ناراحتی اندکی بعد از تمام شدن فیلم است زیرا هدف و داستان اصلی فیلم چیز دیگری است که اهمیت شناخت قاتل در برابر آن کم است. در این فیلم مهم این است که ما از اینکه درباره آدمها قضاوت کنیم و حقیقت را ندانسته با صدای بلند بیان کنیم و حرف بزنیم و رأی بدهیم، دوری کنیم حتی اگر آن آدمها خوب نباشند.
در فیلم هیچکدام از آدمها خوب نیستند و ما به عنوان بیننده برایشان دلسوزی نمیکنیم حتی کودک فیلم ترحمبرانگیر نیست.
دقیقاً ما تلاش کردیم که به هیچ عنوان سراغ کلیشههای مرسوم در فیلمهای دیگر نرویم و از کلیشه پرهیز کنیم و نشان دهیم این افراد آدمهای معمولی هستند مانند همه ما و انتخاب ما در لحظه است که ارزش ما را مشخص میکند.
اشاره به مهاجرت هم نشانه آن است که هر جا بروی آسمان همین رنگ است؟
دقیقا موضوع این نیست که جای خودت را عوض کنی و از مسئله فرار کنی بلکه باید خودت را اصلاح کنی.
حملهای که مردم به خسرو پارسا میکنند و انتقاداتی که از وی میکنند؛ بسیار زیاد است. انگار فقط او را مقصر میدانند و حنا (طناز طباطبایی) بیتقصیر است؟
طبیعی است به دلیل اینکه بیشتر مردم فقط وضعیت ظاهر رفتار را میبینند مثلاً در دروهای اراذل و اوباش را در شهر میگردانند و مردم به این مسئله اعتراض میکردند. خوب چرا ما باید فراموش کنیم که این افراد چه کارهای بدی نکردند مثلاً در میدان اصلی شهر با چاقو به مردم حمله میکردند یا کیفزنی میکردند و به زن مردم تعرض میکردند. بعد که قانون آنها را بازداشت میکند؛ قانون بد میشود؛ چرا؟! فقط به این دلیل که آن فرد نابهنجار موش شده. ما نباید به حال هر فردی که گریه میکند دلمان بسوزد. به همین دلیل من تلاش کردم که قضاوت نکنم.
در فیلمنامه اولیه شخصیت اصلی فوتبالیست بود؟
فوتبالیست نبود شخصیت اصلی بازیگر بود بعد که وزارت ارشاد قبول نکرد و داستان عوض شد. شخصیت اصلی خواننده شد ولی از ایده اولیه تا فیلم نهایی تغییر صورت نگرفت البته حدود 30 دقیقه از فیلم را استفاده نکردیم اما هیچ ارتباطی به مسئله ممیزی نداشت. ما قبل از تقاضای پروانه نمایش این تصمیم را گرفتیم.
برخی بازیگران همزمان کارگردانی هم میکنند اما بین این دو خیلی تفاوت است. درباره شما این موضوع چگونه صدق میکند؟
قطعاً شما و بینندگان از بیرون نظاره میکنید و راحتتر میتوانید درباره این مسئله نظر بدهید اما من در جهانی هستم که کاملاً شخصی است و برای من ایدهآل سینما چه به عنوان کارگردان یا بازیگر این است که به جهان خودم نزدیک باشد و حضور در کارهایی را قبول میکنم که از دنیای خودم دور نیست و فکر میکنم در آن کار جایگاهی دارم که مناسب حال روز و احوال خودم است.
آیا جشنواره فیلم فجر در بحث اکران تأثیر دارد؟
اولاً که هیچ حرفی ندارم بزنم درثانی نه تنها فجر بلکه اسکار هم در اکران سینمای ایران تاثیری ندارد. جوایز جشنواره فیلم فجر توسط هفت آدم متخصص داده میشود البته که کل سینما سلیقهای است و قطعاً جایزهای که داوران فجر میدهند جای خوشحالی و تشکر از آنها را دارد.
آیا بازیگران فیلم از زمان نگارش فیلمنامه تغییر کردند؟
نوید محمدزاده از ابتدا بود و نقش اصلاً برای وی نوشته شد و طناز طباطبایی قبل از پیشتولید اضافه شد. سایر بازیگران هم در پیشتولید به فیلم اضافه شدند.
در زمان ساخت فیلم و کارگردانی آیا دست بازیگران برای بداههپردازی باز بود؟
اصلاً؛ بسیارخط کشی شده کارگردانی میکردم و کاملاً دیکتاتوری یعنی ابتدا دورخوانی و بعد تمرین نقشها و رفتارها و بعد فیلمبرداری. در هنگام فیلمبرداری اصلاً بداهه نداریم زیرا بداهه معنی ندارد. باید کاملاً رفتار بازیگر از قبل مشخص شده باشد. در هنگام فیلمبرداری کاملاً سختگیرانه رفتار میکنم حتی باید زمانهای سکوت و آکسانها در هنگام بیان دیالوگها از قبل مشخص شده باشد.
گفتوگو: علی زادمهر