حتی نام انجمن صنفی مترجمان را نشنیدهام/صنف مترجمان یا محلی برای دورهمیها؟
اگر صنف بخواهد تأثیرگذار باشد، باید از اختیارات قانونی برخوردار باشد اما این اختیارات وجود ندارد. پس انجمن صنفی مترجمان ایران هم؛ صنف نیست، بلکه مجمعیست که عدهای مترجم در آن گردِ هم جمع شدهاند.
سهیل سمی با بیان اینکه تاکنون نامی از انجمن صنفی مترجمان ایران نشنیده است، به خبرنگار ایلنا گفت: این اولین بار است که نامی از انجمن صنفی مترجمان ایران یا انجمن صنفی مترجمان تهران میشنوم! این کدام انجمن صنفی است که من از وجود آن بیخبرم؟ فکر میکنم اگر قرار است انجمنی تشکیل شود باید آدمهای موجه و شناخته شدهای در آن حضور داشته باشند و محور کارهایشان مشخص باشد.
او ادامه داد: یکی از این محورها، نظارت بر نوع قرارداد بستن مترجمان با ناشران است. این صنف میتواند از ناشران بخواهد که اگر کار ترجمهای را منتشر میکنند به نویسندهی اصلی آن حق کپیرایت پرداخت کنند. از دیگر کارهایی که وظیفهی اصلی صنف باید باشد این است که اگر مثلاً عبدالله کوثری اثری را ترجمه میکند، همزمان شش مترجم دیگر هم همان اثر را منتشر نکنند. متأسفانه این روزها مترجم مثل قارچ رشد میکند. صنف مترجمان باید بتواند بر این موضوعات نظارت داشته باشد. مترجمهایی هستند که با استفاده از اینترنت، معروفترین کتابها، نویسندهها و فیلسوفها را پیدا میکنند و ظرف دو ماه کتاب را به بدترین شکل ممکن ترجمه میکنند و تنها اتفاقی که میافتد حرام شدن و از بین رفتن اثر است. من در این مدت کوتاه نزدیک به شش اثر را در صفحهی فیسبوکم معرفی کردم که قصد ترجمهی آن را دارم و مترجمانی که من حتی نام آنان را هم نشنیده بودم؛ به من پیام دادند که ما آن را ترجمه کرده یا درحال ترجمهی آن هستیم.
مترجم «اپرای شناور» با بیان اینکه عرصه بر مترجمان حرفهای بسیار تنگ شده است؛ افزود: اگر صنف بخواهد تأثیرگذار باشد باید از اختیاراتی قانونی برخوردار باشد. اما این اختیارات چقدر وجود دارد؟ پس این دیگر نمیتواند انجمن صنفی باشد بلکه مجمعی است که عدهای مترجم در آن دورِ هم جمع شدهاند. این انجمن باید با ارشاد هماهنگ باشد و اساسنامهای تنظیم کرده باشد که براساس آن بتواند از حقوق مترجمان و حتی حقوق ناشران محافظت کند. اینها حداقل خصوصیاتی است که صنف مترجمان باید داشته باشد.
سمی ادامه داد: این روزها ناشرانی به بازار آمدهاند که هیچگونه پیش زمینهی ادبی و هنری ندارند. آنها با جستجو در گوگل به دنبال کتاب میگردند و این کتابها را به مترجمان گمنام برای ترجمه میسپارند. درنهایت در مقابل مترجمان حرفهای مثل «پیام یزدانجو»، دست کم بیست مترجم غیرحرفهای و گمنام هستند که مشغول به فعالیتند. اینها از نوع اشتباهشان مشخص است که تا چه اندازه بر کار ترجمه اشراف دارند.
وی با بیان اینکه به سینماگران به خاطر داشتن یک صنف قدرتمند حسرت میخورم؛ ادامه داد: دولت نمیداند که بین اهالی قلم چه خبر است. نویسندگان یا مترجمانی هم که دولتی هستند، صرفاً کارمندان دولتند و از مشکلات اهل قلم بیخبر هستند. این کار باید از جانب خودِ مترجمان باشد. اما مسئلهای هست که اگر همین امروز یک عده مترجم دورِ هم جمع شوند و امضا جمع کنند تا صنفی تشکیل دهند؛ اولین حمله به آن، از جانب خودِ مترجمان خواهد بود. متأسفانه اتحادی در بین مترجمان وجود ندارد. باید هیئتی تشکیل شود که با مترجمان وارد مذاکره شود و این ناهنجاریهای بازار نشر را دستهبندی کنند و حوزهی ترجمه را از این حالت نابهسامانی نجات دهند.
مترجم «چشم گربه» افزود: چارهای جز این نیست که مترجمان برای گرفتن اختیارات به سراغ ارشاد بروند. برای مثال هیچ مترجمی نیست که با نمایندگی عبدالله کوثری مخالف باشد. به هرحال رضایت تک تک افراد را نمیتوان جلب کرد.
او با بیان اینکه مترجم اگر یک روز کار نکند، گرسنه میماند، گفت: با وضعیتی که این روزها ترجمه دارد و تیراژ پانصد جلد کتاب، مترجم اگر کار نکند نمیتواند زندگی کند.