خبرگزاری کار ایران

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم‌انسانی در گفت‌وگو با ایلنا:

انتقاد از قدرت به معنای براندازی نیست/صداوسیما برآیند سلایق مختلف جامعه نیست

ما همه در یک کشتی زندگی می‌کنیم و همه ابعاد این کشتی به هم وصل است. یکی از علل این تحلیل‌ها یاس سیاسی و فلسفی است و عدم اهتمام به جامعه در درازمدت به کل جامعه ضربه می‌زند.

دکتر سیدجواد میری‌منیق؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی است، وی مسائل اجتماعی را از دریچه‌ای متفاوت بررسی می‌کند. در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، از وی درخصوص رویکرد‌های سیاست‌گریزانه از استدلال معروف «دست همه‌شان در یک کاسه‌« است تا «اول خود را اصلاح کن، جامعه اصلاح می‌شود» پرسیدیم و او به نقد این دو پرداخت. وی معتقد است که تقدم اصلاح فرد بر اصلاح اجتماعی مبتنی بر نوعی یاس سیاسی و فلسفی است و جامعه مطلوب با بی‌توجهی به سیاست توهم است.

متن گفت‌وگو با میری در ادامه می‌آید؛

                القای تزئینی بودن آرای مردم به جمهوریت نظام خدشه وارد می‌کند

همواره پیش از هر انتخابات پیش از ورود به تحلیل‌های سیاسی عده‌ای مطرح می‌کنند که «دست همه‌شان در یک کاسه است» این استدلال به‌صورت عمومی مطرح می‌شود، آن را چگونه ارزیابی می‌کنید.

سوال خیلی خوبی است، برخی از کارشناسان این نحوه استدلال را با خلقیات ایرانیان مرتبط می‌کنند. برخی‌ با تحلیل‌هایی که به تحلیل‌های «دایی جان ناپلئونی» مشهور شده است، دست بیگانه و یا گروهی مانند فراماسونری را در هر مسئله‌ای می‌بینند، اما در این‌جا باید به نکته‌ای اساسی توجه داشت. کسانی که در جامعه ایران، در بخش‌هایی از قدرت قرار گرفته و نهادهای قدرتمند را مدیریت می‌کنند، باید توجه کنند که رفتارهای سلبی آنها در برابر اراده ملت، در درازمدت می‌تواند بنیادهای جمهوری اسلامی را تهدید کند. اگر ما به مردم این باور را القا کنیم که نقش و اراده شما تزیینی است و اهمیتی ندارد، در درازمدت می‌تواند علل به‌وجود آورده جمهوری اسلامی را خدشه‌دار کند.

                                              نباید به مردم نگاهی ابزاری داشته باشیم

مساله دیگر به این مساله برمی‌گردد که ما به نقش مردم چگونه نگاه می‌کنیم، اگر ما همواره مردم را پیاده نظام درنظر بگیریم و به آن نگاهی ابزاری داشته باشیم، این مسئله ممکن است در مقاطعی به نفع ما عمل کند، اما در درازمدت و با تغییر نسل‌ها باعث می‌شود، قاطبه مردم خود را در تغییرات موثر نبینند و از خود این سوال اساسی را بپرسند که آیا اساسا کنش‌های ما جایی در تغییرات سیاسی دارد؟

این نگاه چرا و چگونه در سیاست ما شکل گرفته است؟

در پس این نگاه این سوال اساسی وجود دارد که آیا اساسا اراده ملت در تعیین سرنوشت خود مهم است و آیا مردم فاعلیت دارند و یا خمیر منفعلی در دست سیاستمداران هستند؟ باید پیش از توجه به کسانی که به استدلال«دست همه در یک کاسه است» دامن می‌زنند، به شیوه برخورد با مردم توجه کنیم. باید ببینیم رسانه‌ها، سیاسیون و نهادهایی که در حوزه انتخابات دخیل هستند، چه نگاهی را به مردم القا می‌کنند. آیا القا می‌کنند که شما مهم هستید و اراده شما تاثیرگذار است و کنش‌گری شما به سیاست تداوم می‌دهد و یا نه قضیه بلعکس است.

ممکن است برخی توجیهات قانونی برای کارهای خود داشته باشد و برای مثال دلایل فقهی و حقوقی برای ردصلاحیت‌ها ارائه شود، اما واقع امر این است که در تحولات اجتماعی این دلایل تاثیرگذار نیست، اتفاقا سیاستمداران قوی و باهوش کسانی هستند که بتوانند مدیریت روانی بکنند و روان جامعه را بشناسند و تنها به دنبال اعمال شیوه خود در تایید یا رد صلاحیت‌ها، به دلایل فقهی و حقوقی نپردازند. اساسا جامعه ایران به عنوان یک واقعیت بیرونی به تنهایی نتیجه تفکرات حقوقی و فقهی نبوده و در طول تاریخ براساس مولفه‌های زیادی شکل گرفته است.

                                              برخی نگاه شرکت‌محور به حضور مردم دارند

فارغ از عملکرد نهادهای موجود در انتخابات ما شاهد بودیم که در سالیان اخیر به خصوص از سال 76 به این سو هر وقت مردم حضور پیدا کرده‌اند و زمینه حضور ایشان تا حدودی ایجاد شده؛ ما شاهد چرخش‌های سیاسی بوده‌ایم. در انتخابات کنونی که آینده مجلس تعیین خواهد شد، چه ضرورت‌هایی برای فراخواندن مردم به مشارکت وجود دارد؟

دو مفهوم وجود دارد که با توضیح آنها باید به این سوال پرداخت. مفهوم شرکت به این معناست که مردم بیایند در چارچوبی که نهادها تعریف کرده‌اند، رای بدهند. نوع دیگر نگاه این است که مردم بیایند و مشارکت کنند. مفهوم مشارکت یعنی اینکه حضور مردم یا اراده مردم و ملت فقط معطوف به انتخابات نیست و نوع نگاه ما به جامعه طور دیگری خواهد شد که متولی سیاست تنها سیاسمتدارن نیستند، بلکه آنها مجری اراده ملت خواهند بود که برای تحقق این مساله نیازمند این خواهیم بود که مردم به‌صورت شهروند فعال در مشارکت‌های اجتماعی دخالت کنند.

                                              برخی موافق تشکیل جامعه مدنی نیستند

در نوع نگاه به حضور مردم که مبتنی بر شرکت است، نوع نگاه ما به مردم ابزاری است و از مردم می‌خواهیم تنها در دوره انتخابات شرکت کنند و هیچ مشارکتی نداشته باشند. لذا دو نوع کلان نسبت به نقش مردم وجود دارد. برخی نگاه شرکت‌محور به حضور مردم دارند و به دنبال جامعه مدنی نیستند. مراد از جامعه مدنی یعنی مردم بتوانند تجمع داشته باشند انجمن و گروه داشته باشند، حکومت و سیاست‌های دولتی را بازخواست بکنند. در نگاه مشارکت‌محور، مشارکت به معنای حضور فعال است. این نگاه می‌گوید، نقش مردم مبتنی بر الگوی مشارکتی است و مردم باید مشارکت فعال داشت باشند. این تقابل باعث شده است که ما نتوانیم در مدیریت روانی جامعه موفق باشیم و یکی از جاهایی که به این مشکل دامن‌زده است، صداوسیماست که نتوانسته برآیند نگاه‌ها و سلایق مختلف در جامعه باشد و عملا یک شیوه را نشان می‌دهد.

                                        انتقاد از قدرت یا سیاست‌های دولتی به معنای براندازی نیست

شما نگاهی به برنامه‌هایی که مقداری تم انتقادی دارد بکنید، خواهید دید که بسیار مورد استقبال مردم است و این نشان‌دهنده آن است که در جامعه ما عطش انتقاد وجود دارد. انتقاد از قدرت یا سیاست‌های دولتی به معنای براندازی نیست، بلکه  ظرفیت‌ساز است. اگر بتوانیم در جامعه خودمان و جامعه مدنی یک ظرفیتی ایجاد کنیم که بتوانیم از هم انتقاد کنیم و این انتقادها به شیوه‌های سیاست‌ورزی مطلوب‌تری منجر شود، می‌توانیم از این بحران‌ها عبور کنیم.

                 رسیدن به جامعه مطلوب با بی‌تفاوتی به سیاست و سیاستگذاری، خیال واهی است

یکی از بحث‌هایی که در جامعه مطرح می‌شود این است که برای اصلاح جامعه، خودمان را اصلاح کنیم و اگر خودمان را اصلاح کنیم، جامعه نیز اصلاح خواهد شد. این نگاه سیاست را نتیجه رفتار فردی می‌داند، شما این نگاه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این نگاه نوعی مبتنی بر نوعی یاس فلسفی و سیاسی است چراکه جامعه ایران مبتنی بر تغییراتی بنیادین در حوزه سیاسی یعنی آگاهی اجتماعی است که منجر به انقلاب و جمهوری اسلامی شد. چون در جمهوری اسلامی برخی از حرکت‌ها به بن‌بست ‌رسید برخی از سیاست فاصله گرفتند. برخی معتقدند که سیاست به معنی قدرت سیاسی است اما باید ملاحظه کرد سیاست آن‌طور که  شریعتی می‌گفت،  یعنی آگاهی سیاسی و زندگی من در یک شبکه است که همه ارکان هستی من را دربرگرفته و اگر جایی مانند اقتصاد، ضعیف باشد، امکان ندارد فرهنگ قوی داشته باشد. شما نمی‌توانید کشوری را پیدا کنید که همکاری تیمی بین مردم پایین باشد اما تولید اقتصادی بالا باشد. حوزه‌های مختلف اجتماعی به هم ربط دارند. طرح این بحث که انسان باید در درون خود خودسازی کرده، ذکر بگوید و عبادت داشته باشد و در یک معنا به معنویت بپردازد، به این معنی نیست که انسان باید به نهادها  و شبکه‌های اجتماعی بی‌تفاوت باشد. رسیدن به جامعه مطلوب با بی‌تفاوتی به سیاست و سیاستگذاری، خیال واهی است.

ما همه در یک کشتی زندگی می‌کنیم و همه ابعاد این کشتی به هم وصل است و من فکر می‌کنم یکی از علل این تحلیل‌ها یاس سیاسی و فلسفی است و عدم اهتمام به جامعه در درازمدت به کل جامعه ضربه می‌زند. حدیثی از پیامبر می‌خوانیم که مسلمانی که به امور مسلمان توجه نکند، مسلمان نیست و این حدیث را می‌توان این طور تفسیر کرد که اگر شما به کلیت وضعی که در آن زندگی می‌کنید توجه نکنید در دراز مدت کل بنیاد جامعه ممکن است از هم بپاشد.

گفت‌وگو: میثم قهوه‌چیان

کد خبر : ۳۴۸۶۸۸