برای عملکرد سر تا پا اشکال هیئت مدیره اعتبارتان را خرج نکنید
جواهری در یادداشتی خطاب به ریاست شورای عالی خانه موسیقی نوشته است: خیلی صریح و شفاف به شما میگویم، هم شما و هم هیئت مدیرۀ خانۀ موسیقی، مدتهاست که غیرقانونی هستید وحق ندارید تحت این عنوان و سمت با مخاطبان سخن بگویید.
به گزارش ایلنا؛ علیرضا جواهری به سخنان ریاست شورای عالی خانه موسیقی و دفاع او از عملکرد خانه موسیقی پاسخ داد.
او در نامهاش درحالیکه ذکری از اعضای شورای عالی خانه موسیقی نیاورده؛ نوشته است:
در ابتدای مطلب لازم است نکاتی را برای مخاطبان و خوانندگان این مطلب گوشزد کنم. روی سخن من با شخصیست که عنوان ریاست شورای عالی خانۀ موسیقی را با خود به یدک میکشد بنابراین فارغ از جایگاه هنری و اجتماعی شخص موردنظر به بررسی بیانات متناقض این شخص میپردازم. به همین خاطربحث پیرامون گفتههای بیاساس یک سِمَت غیرقانونی، هیچ ارتباطی به سابقۀ هنری درخشان و آثار برجستۀ هنرمند مورد نظر ندارد.
با مطالعۀ تیتر وار اساسنامۀ خانۀ بیاساس موسیقی و قدری تامل، میتوان به این نتیجه رسید که اصولا این اساسنامه و مفاد آن جایگاه اجرایی خاصی در بین مدیران فعلی این نهاد به ظاهر صنفی نداشته و در همین راستا، شورای عالی هم در وضعیت کنونی تشکلیست فرمایشی و نمایشی، چراکه تمامی تصمیمات اصلی و اساسی در هیئت مدیره گرفته میشود و شورای عالی حتی به عنوان ناظر هم تا به حال حرف خاصی برای گفتن نداشته است. همانطور که در قبال آن سرقت هنری معروف (کتاب ردیف تار نوشتۀ یکی از اعضای هیئت مدیره) اعمال نفوذ شد، در سایر مسائل نیز شورای عالی به همین نحو عمل کرده است. شاید مهمترین وظیفۀ محوله به شورای عالی خانۀ موسیقی، بررسی وضعیت عضویت اعضا در خانۀ موسیقی یا لغو عضویت آنها و یا درجهبندی هنری آنهاست که در همین امر اولیه و مقدماتی هم این شورا کاملا ناموفق عمل کرده است.
ضمن اینکه طبق بند ۶ از مادۀ ۱۳ اساسنامه، عدم پایبندی به اساسنامه و ضوابط و آئین نامههای اجرایی آن موجب سلب عضویت فرد خاطی است که این هم شامل حال رئیس شورا و تمامی اعضای شورای عالی و هم تمامی اعضای هیئت مدیره میشود. طبق اساسنامۀ خانۀ موسیقی، اعضای هیئت مدیره و شورای عالی خانۀ موسیقی علاوه بر اینکه در سمتشان به طور غیرقانونی فعالیت میکنند، به دلیل عدم پایبندی به اصول اولیه و مسلم اساسنامه، میبایست سلب عضویت شوند.
در اینجا پاسخ چند بخش از سخنان بیپایه و اساس ریاست شورای عالی خانۀ موسیقی را میدهم و دراین میان بحثهایی کلی پیرامون چالشهای موجود بر سر راه صنف موسیقی مطرح میشود.
رئیس شورای عالی فرمودهاند: «بیش از هر کسی دربارۀ وجهۀ قانونی شورای عالی و هیئت مدیره تحقیق کردهام و حقوقدانان به این مساله صحه میگذارند که فعالیت هیئت مدیره و شورای عالی خانۀ موسیقی کاملا قانونی است.»
شما از کجا میدانید که بیش از هر کسی تحقیق کردهاید؟ منابع تحقیق شما چه بوده؟ چه کسانی؟
آیا در حین تحقیقات گسترده و همه جانبهتان نیم نگاهی هم به عملکرد درخشان تعاونی مسکن خانۀ موسیقی داشتهاید؟ یا آن را خارج از حیطۀ نظارت و تحقیقات مبسوط و گستردۀ خود میدانید؟
من خیلی صریح و شفاف به شما میگویم، هیئت مدیرۀ خانۀ موسیقی، مدتهاست که غیرقانونی هست و حق ندارد تحت این عنوان و سمت با مخاطبان سخن بگوید.
لازم به توضیح است که مجمع مربوط به انتخاب اعضای هیئت مدیرۀ خانۀ موسیقی در تاریخ سوم بهمن ۱۳۸۹ برگزار شده و طبق اساسنامۀ آن زمان مدت قانونی هیئت مدیره ۲ سال بوده است.
بعدها ادعا شد که در مجمع مربوط به تغییرات اساسنامه مدت زمان مدیریت هیئت مدیره از دو سال به چهار سال تغییر کرده و تصویب شده است. این درحالیست که این موضوع هنوز ثبت قانونی نشده و فقط در حد یک ادعا به گوش اهالی موسیقی میرسد. فرض بر اینکه مدت چهار سال مدیرت اعضای هیئت مدیره صحیح باشد و ثبت قانونی آن هم انجام شده باشد، باز هم یک سال از دورۀ چهار سالۀ این هیئت مدیرۀ متخلف میگذرد و طی این یک سال، آنها هیچ تلاشی برای برگزاری مجمع جهت انتخاب هیئت مدیرۀ جدید نکردهاند. حال دست به دامان چند حقوقدان شدهاید تا از میان ماده و قانونهای آئین نامههای مختلف ازجمله قانون تجارت و... بندی را به نفع خود بیابید تا توجیهی باشد بر تمامی بیقانونیها و سهلانگاریها و زیر پا نهادن اصول بدیهی اساسنامه.
درمورد شورای عالی خانۀ موسیقی باید گفت که مجمع مربوط به انتخابات این اعضا در مورخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۰ برگزار شده و طبق اساسنامه مدت فعالیت شورای عالی خانۀ موسیقی ۳ سال است، بنابر این ۱۸ ماه است که این شورا کاملا غیرقانونی بوده و حرفها و مصوباتشان هیچگونه رسمیت و سندیتی ندارد.
طبق اساسنامه بعد از انحلال یا پایان یافتن مهلت قانونی شورای عالی، هیئت مدیره موظف است مجمع فوقالعاده جهت انتخابات جدید ظرف یک ماه برگزار کند. حال چگونه رئیس این شورا تشخیص دادهاند که هنوز سمتشان قانونیست؟ از گفتار این رئیس میشود چُنین استنباط کرد که ایشان نه از اساسنامه چیزی میدانند و نه از جایگاه قانونی و حقوقی آن...
ضمن اینکه حرف و ادعای هیچ حقوقدانی نمیتواند فراتر از اساسنامۀ یک موسسه باشد حتی اگر استناد آنها به قواعد و قوانین تجارت و ثبت شرکتها و موسسات و... باشد.
ضمن اینکه یک حقوقدان با تجربه به خوبی میداند در یک موسسۀ قانون مدار حرف اول و آخر را اساسنامه میزند، نه استناد به حرفهای به ظاهر حقوقی و...
به هر روی طبق اساس نامه ۱۹ ماه است که شما و همراهانتان به طور غیرقانونی در سمتتان ماندگار شدهاید.
به هر روی قصور ۱۹ ماهۀ هیئت مدیره در عدم برگزاری مجمع جهت انتخاب شورای عالی، با هیچ ماده و قانونی قابل توجیه نیست هرچند که خود این هیئت مدیره هم در طی این ۱۲ ماه کاملا غیرقانونی در سمتشان بودهاند. فقط ماندهام که اسفند ۹۴ را از کجا درآوردهاید؟ و از کجا و طبق چه سندی به این نتیجه رسیدهاید که اسفند ۹۴ پایان مهلت قانونی شماست؟
ضمن اینکه استعفای آقای علیزاده از شورای عالی دقیقا احترام ایشان به اساسنامه بوده است.
و ایشان با درایت و تدبیرو استناد به بسیاری از حرفهای منتقدان، خود را از این بازی کنار کشیدند. کاش شما هم به مانند آقای علیزاده ذرهای درایت و تدبیراز خود به خرج میدادید تا این هیئت مدیرۀ متخلف اینگونه با نماد و پرچم خانۀ موسیقی پشت شما و سابقۀ هنریتان قایم نمیشدند. ضمن اینکه حمایت بیدلیل از این تشکیلات مافیایی حاصلی ندارد جز از دست رفتن آبرو و حیثیت هنری و اعتبار سالیان سال.
این رئیس در بخش دیگری از سخنانشان گفتهاند: «اگر خانۀ موسیقی اشتباهی انجام میداد، من قبل از هر کس دیگری اینجا را ترک میکردم. من در مورد مسائل مختلف خانه، همواره از مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره سوال میکنم.»
گیریم سمت شما قانونی و جنابعالی رئیس شورای عالی هستید، چرا تا به حال نظرات منتقدین را نشنیدهاید؟
چرا فقط به گفتههای مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره بسنده کردهاید؟
هر چند منتقدان، از نظر خانۀ بیاساس موسیقی جمعی هنرجوی مبتدی و مقدماتی هستند ولی همین هنرجویان مبتدی آیا حرفی قابل شنیدن برای شما ندارند؟
حتما رئیس هیئت مدیره در مشاورههای همیشگی به شما گفتهاند که این هنرجویان فقط و فقط قصد براندازی دارند و بس.
شما که طبق مادۀ ۲۴-۴ اساسنامۀ خانۀ موسیقی میتوانید نظرات تخصصی و راهبردی مشورتی در کلیۀ حوزههای موسیقی کشور داشته باشید، لااقل ذرهای از حرف منتقدان را میشنیدید آنوقت شاید میشُد از نظرات راهبردیتان، بیشتر بهرهمند شد!!!
آیا خواستههای منتقدین چیزی فراتر از اصول اولیه و بدیهی اساسنامه بود؟
آیا نوشتن نامه به بازرس خانۀ موسیقی به معنی شکایت رسمی و براندازی است؟
در جایی دیگر دوباره فرمودهاید: «بیش از هر کسی دربارۀ وجهۀ قانونی شورای عالی و هیئت مدیره تحقیق کردهام.»
البته در پاسخ به این جملۀ تکراری شما باید گفت، نیاز به این همه تحقیق نبود. با یک مرور ساده و سرسریِ اساسنامه هم میشد به وجهۀ غیرقانونی همقطارانتان پی ببرید. هر چند که معتقدم هیئت مدیره و شورای عالی کوچکترین اعتقادی به اساسنامه و مفاد آن ندارند و به آن در حد یک کاغذ پارۀ بیحاصل که به اشتباه از سوی هیئت موسس نگاشته شده، نگاه میکنند.
در جایی دیگر فرمودهاید: «در نظرات و سخنان منتقدین برخی غرضورزیهای شخصی وجود دارد که باعث تاسف است.»
در بندی از فرمایشاتتان فرمودهاید: «انتقادات از ابتدا پاسخ داده شد اما شنیده نمیشد، ضمن آنکه شما وقتی میخواهید مسالهای را نقد کنید، باید آداب نقد را به جا آورید. اگر خود را عضو خانۀ موسیقی میدانید، چرا نقدهایتان را رسانهای میکنید؟»
آقای رئیس شورای عالی یا شما از مسائل مطلع نیستید و یا مشاوران همیشگی شما مسائل را کامل و جامع تعریف و تفسیر نمیکنند. ما هنرجویان مبتدی موسیقی از همان ابتدا سعی در تعامل و گفتار مستقیم با اعضای هیئت مدیره داشتیم. چه در خود خانۀ موسیقی و چه در تعاونی مسکن. ولی در هر دو جبهه با در بسته و عدم پاسخگویی شفاف مواجه شدیم. وقتی اعضای هیئت مدیره هیچگاه پاسخگوی مخاطبانشان نیستند به ناچار میبایست به رسانهها متوسل شد. وبسایت خانۀ موسیقی هم که کلا فارغ از هر چهارچوب و قانون مدونی اداره میشود. به نظر ملاک اصلی برای گردانندۀ آن سلیقۀ شخصی گردانندۀ وبسایت و اعضای هیئت مدیره است. این مسوول گرداننده یا از قانون مطبوعات چیزی نمیداند یا اینکه اصولا خود را موظف به انجام تعهدات لازم و الزامات قانون مطبوعات نمیداند. بارها و بارها سعی و تلاش شد نامههای منتقین و نظرات آنها در سایت خانه مطرح، منتشر و پاسخگویی شود ولی در اکثر مواقع کوچکترین ترتیب اثری در قبال نامههای ارسالی داده نشد. از نحوۀ انتشار مطالب در این سایت به راحتی میتوان به دیدگاهها و تعهدات گردانندۀ آن پی برد و نیاز نیست مثل شما تحقیقات گسترده و همهجانبه داشته باشیم.
ضمن اینکه مسوول گردانندۀ وبسایت خانۀ موسیقی، مطالب مورد نظر خود و مدیرانش را به صورت کاملا سلیقهای در سایت میگنجاند و خود را از هر مسوولیتی در قبال درج پاسخهای آن مطلب توسط منتقدین، مبرا میداند.
در عوض تا دلتان بخواهد مصاحبههای نمایشی و فرمایشی به مناسبت شانزدهمین سالگرد تاسیس این نهاد به ظاهر صنفی ترتیب دادهاند که اکثریت قریب به اتفاق مصاحبه شوندگان از زحمات شبانه روزی و بیشائبۀ هیئت مدیره و مدیرعامل آن قدردانی کرده بودند و بقای آنان را موجب سرافرازی جماعت موسیقی...
شما در مدتی که به صورت قانونی تحت عنوان رئیس شورای عالی خانۀ موسیقی بودید (حداکثر تا پایان خرداد ۱۳۹۳)، چه تلاشی جهت احقاق حق مال باختگان تعاونی مسکن خانۀ موسیقی کردید؟
مگر قرار نبوده در دوران تصدیگری قانونی این سمت، نظرات تخصصی و راهبردی صادر بفرمایید؟
آیا هنرجویانی که با کلی شوق و ذوق تمامی سرمایههای زندگی خود را جمع آوری کردند تا بلکه از طریق این خانۀ بیاساس دارای مسکن شوند، جزو صنف موسیقی محسوب نمیشدند؟
هستند کسانی که بگویند خانه و تعاونی دو نهاد حقوقی منفک و جدا از هم هستند و مسائل آنها ربطی به هم ندارند ولی همانطور که میدانیم مدیران هر دو نهاد مشترک هستند و سرچشمۀ فکری آنها از یک منبع است. آیا سرنوشت مبهم مال باختگان تعاونی مسکن خانۀ موسیقی نباید بخشی از دغدغههای هیئت مدیره و شورای عالی باشد؟ حالا چه هیئت مدیرۀ خانۀ موسیقی و چه مدیران تعاونی...
در جایی دیگر فرمودهاید: «برخی میخواهند با مطرح کردن نامشان در رسانهها خود را بزرگ کنند.»
بله آقای رئیس، ما هنرجویان موسیقی شدیدا نیازمند شهرت و مطرح شدنیم و دوست داریم به هر بهانهای و به هر قیمتی در رسانهها مطرح شویم به خصوص اگر مرکز پخش این رسانهها لندن، واشنگتن یا لس آنجلس باشد.
احتمالا هنرجویانی و منتقدانی همچون دکتر کامبیز روشن روان، دکتر محمد سعید شریفیان، محمد علی کیانینژاد، دکتر ساسان فاطمی، دکتر پیروز ارجمند، داریوش طلایی، رضا مهدوی و... به زعم شما، در نقدها و سخنان خود کوچکترین دغدغۀ صنفی نداشته و ندارند و تمامی این بحثها و دعواها فقط و فقط در جهت معروف شدن و مطرح شدن بیشتر است!!!
در بخش دیگری فرمودهاید: «هیچ کدام از اعضایی که در این نهاد مشغول فعالیت هستند، به خاطر بودجه نیامدهاند.»
در اینکه زحمتکشان خانۀ موسیقی فقط و فقط محض رضای خدا خدمات شبانهروزی ارائه میدهند، شکی نیست. فقط ماندهایم که چرا در برخی مسائل مالی خانۀ موسیقی دارای شبهات و ابهاماتی است؟ مثلا اینکه ساختمان شمارۀ یک با قیمت نامعلومی فروخته شده تا حدی که مدیرعامل وقت آن در بیانیهای گفته بود: یادم نیست ساختمان شمارۀ یک را ۷ میلیارد یا ۸ میلیارد فروختهایم.
خوشا به حال اهالی موسیقی که چنین خریداری ملک مربوط به صنف آنها را خریداری کرده.
این چه خریداریست که با گذشت چندین ماه از پرداخت ۷ یا ۸ میلیارد تومان به دنبال ملک خریداری شدۀ خود نیست؟ شاید هم خریدار، ملک خریداری شده را وقف جلسات فرهنگی آقایان جهت میوهخوری و آجیل خوری کرده است. شاید هم خریدار از اعضای نگون بخت تعاونی مسکن بوده که مانند بسیاری از آنها به دریافت چند کلید آهنی و تکه کاغذ بسنده کرده، البته ناگفته نماند این روزها کلیدها بودهاند که حرف اول را در همه چیز زدهاند. شاید شما هم کلید هیئت مدیرۀ متخلف شدهاید؟
بنا بر گفتۀ بازرس سابق خانۀ موسیقی و رئیس سابق کانون پژوهشگران خانۀ موسیقی هم اکنون دبیر اجرایی و مدیر اجرایی خانۀ موسیقی بالای دو و نیم میلیون حقوق میگیرند. ضمن اینکه در مادۀ ۲۱ اساسنامۀ خانۀ موسیقی آمده: اعضای هیئت مدیره از بین خود یا خارج از آن یک نفر را به عنوان مدیرعامل با اکثریت مطلق اعضا ی حاضر برای مدت دو سال با حقوق و مزایا انتخاب مینمایند.
همچنین در شرح وظایف مدیر عامل (مادۀ ۲۲) بند ۴ آمده است: عزل و نصب کارکنان و تعیین حقوق و دستمزد و پاداش آنان.
پس نمیشود شغلی داشت و بودجهای برای آن متصور نبود.
در انتها توصیهای کوچک؛ آقای رئیس شورای عالی، اعتبار هنری و اجتماعی شما به واسطۀ یک عمر فعالیت مستمر در زمینۀ ارائۀ آثار درخشان موسیقی و تداوم کیفیت و ساختار آن بوده، همکاری با بسیاری از بزرگان موسیقی که جزئی از شناسنامههای هنری این فرهنگ و کشورند. آیا حمایت بیمطالعه و بدون تحقیق از مدیران یک نهاد سر تا پا تخلف، ارزش از دست دادن این اعتبار هنری را دارد؟
قطعا عملکرد سر تا پا اشکال این هیئت مدیره متخلف ارزش آن را ندارد تا شما به همین سادگی بخواهید از اعتبار ارزشمند خود برای آنها خرج نمایید. انتظار بسیاری از منتقدین این بود که شما هم به مانند آقای علیزاده وارد این بازی نمیشدید و خود را مقابل منتقدین پر شمار خانۀ موسیقی قرار نمیدادید. به هر روی مدیران این نهاد غیرصنفی حاضرند برای بقای خود به هر ترفندی متوسل شوند ازجمله قایم شدن پشت شخصیتهای تراز اول فرهنگی و هنری کشور.
علیرضا جواهری – بهمن ۱۳۹۴