انتقاد از صداهایی که نه زن است و نه مرد/بررسی مشکلات گروههای کر در ایران
مریم شریفزاده میگوید: متأسفانه کارِتیمی در ایران ضعیف است و این هم ریشه در فرهنگ ما دارد. همه میخواهند کاری کنند که دیده شوند. تشکیل گروه کر غیر از بحث تکنیکی و آموزش، به همفرکانس شدن آدمها با یکدیگر ارتباط دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ مریم شریفزاده (سرپرست گروه کر مداد رنگی) آواز کلاسیک را نزد زندهیاد فلورانس لیپیت (خواننده پیشکسوت ارکستر سمفونیک) آغاز کرد. او رتبه یک کنکور در رشته کارشناسی ارشد آهنگسازی است. شریفزاده 8 سال با گروه وصل یار همکاری کرد. «سمفونی بودن»؛ ساخته مریم شریفزاده در اپرا هوس روسه توسط ارکستر بلغارستان اجرا شد و در جشنواره فجر هم جایزه آهنگسازی گرفت. اما او این روزها مشغول کار با گروه کر مداد رنگیست که اجراهایش را از سال 93 آغاز کرده است. این گروه کر در اولین سال فعالیت خود توانست در فستیوال بینالمللی گیومری مقام سوم را بدست آورد.
گروه کر مداد رنگی چگونه شکل گرفت؟
از سالها قبل یعنی زمانی که فعالیت خود را در گروه کر آغاز کرده بودم همواره فکر داشتن گروه کری با استانداردهای مدنظر خودم را در سر می پروراندم. در همین راستا و در گام اول لازم دیدم تا اعضای گروه خود را به گونهای انتخاب کنم که از همان ابتدا با استانداردهای مدنظرم رشد یافته باشند. پس تصمیم گرفتم گروه خود را از بین علاقمندان کاملا آماتور و بدون آشنایی با مبانی موسیقی انتخاب کنم. در همین راستا و پس از انتخاب اعضا که به واسطه فراخوان گزینش شدند کلاس ساده کر را در مدرسه موسیقی رنگاهنگ به مدیریت کیاوش صاحب نسق در اواخر تابستان 92 تشکیل دادیم.
پس از چند ماه موفق شدیم در خرداد ماه 93 اولین اجرای رسمی خود را با ارکستر سازهای بادی داشته باشیم. و پس از آن اولین اجرای مستقل کروه را در مهر ماه 93 روی صحنه بردیم.
درباره اجرای گروه مداد رنگی با کودکان کار بگویید؟
سالها قبل وقتی اجراهای ارکستر سیمون بولیوار را میدیدم فکر داشتن چنین امکانی را همواره در ذهن خود داشتم. بسیار مایل بودم با این کودکان کارهای مشابهی را انجام دهم. اما چنین کاری مستلزم برخورداری از اعتبار و هزینهای زیاد بود. پس تصمیم گرفتم به این کودکان آواز آموزش بدهم چراکه نه نیازمند تهیه ساز بود و نه به محل خاصی برای آموزش نیاز داشت.
که بعد از تلاش فراوان نهایتا توسط خانم مریم میلانی به انجمن خانه مهر معرفی شده و پس از توفیق در جلب نظر مساعد مدیران این انجمن موفق شدیم کار خود را با این کودکان آغاز کنیم. در همین جا لازم میدانم از همراهی خانمها حسینی پور و عارف کمال تشکر را داشته باشم.
این همکاری جز بحث آموزش چه دستاوردهایی داشته؟
بدیهی است که هر هنرمندی در زمینه موسیقی آرزوی رسیدن به مرحلهای را دارد که بتواند به هر شکل کنسرتی داشته باشد. پس این کودکان را هم نمیتوان از این قاعده جدا کرد. اولین کنسرت ما با کودکان کار در شانردهم مهر ماه 94 در مجموعه پالادیوم برگزار شد.
آیا هویت و شاکله اصلی یک گروه کر را میبایست در سیستم آکادمیک هر کشوری جست و جو کرد؟
خیر. لزوما اینطور نیست. در همه جای دنیا شاهد تشکیل این گروهها در هر سطح و سنی هستیم. کر به نوعی یک راهکار فرهنگسازانه است. تا یک هنر آکادمیک. کودکی که جایگاه و عملکرد و وظیقه خود را در گروهی مانند کر به درستی بشناسد طبیعتا در کنشهای اجنماعی بهتر و موقف در عمل خواهد کرد.
من به هرکسی توصیه میکنم که در زندگیاش یک دورهای کر را تجربه کند. شما به تنهایی درست و کامل هستید ولی وقتی وارد جمع میشوید مشکلات بیرون میزند. وقتی تنها تمرین میکنید به ضعفهای خود پی نمیبرید.
متأسفانه کارِتیمی ضعیفی داریم و این هم ریشه در فرهنگ ما دارد. همه میخواهند کاری کنند که دیده شوند. در همه چیز این مسئله دیده میشود. تشکیل گروه کر به غیر از بحث تکنیکی و آموزش، بحث دیگری دارد و آن همفرکانس بودن آدمها با یکدیگر است. گروهی که قرار است مدت طولانی با هم کار کنند مثل یک خانواده هستند. فرهنگهایی که در کنار هم قرار میگیرند و با هم تعامل دارند. اگر این تعامل نباشد اعضای گروه دلسرد میشوند و به تدریج گروه کمرنگ میشود. تکنیک را میتوان به دست آورد اما به دست آوردن فرهنگ گروهی نیاز به تلاش دارد.
گروه مداد رنگی قطعات خود را چطور انتخاب میکند؟ فضای ذهنی شما در آهنگسازی چیست؟
طبیعتاً سعی میکنم قطعات سادهتر انتخاب کنم. بچهها این روزها به سطح خوبی رسیدند و با جرئت میتوانم قطعات را انتخاب کنم. تعدادی را خودم مینویسم و تعدادی هم از آثار آهنگسازان کلاسیک و معاصر استفاده میکنم.
من موسیقی را به صورت آکادمیک خواندم و بیشتر هم موسیقی کلاسیک گوش دادم و سلیقهی شخصی خودم قطعاتی است برای ارکستر سمفونیک. موسیقیای که من مینویسم معاصر است. وقتی کارِ آهنگسازی میکنی به یکسری قواعد شخصی میرسی. اینکه میگویند ایرانی مینویسد، طبیعتاً کار ایرانی است. من آهنگسازی هستم که برای همین دوره هستم و معاصر مینویسم.
پیشتر کارهایی از من اجرا شده مانند قطعهی آقای دیباذر که کاملاً خارج از آن قوانین بود. دوست دارم همه چیز را تجربه کنیم. ما در گروهمان همه چیز را تجربه میکنیم و نگاهی یکسویه نداریم.
علت همکاری شما با ارکستر فوژان چیست؟
بدون شک آقای دیبازر قبل از هرچیز کاملا با گروه ما آشنا بوده و در گروه ما توانمندیهایی دیده بودند که پیشنهاد همکاری در این کنسرت را به ما دادند. از طرفی نمیتوان منکر اهمیت گروه فوژان در تاریخ موسیقی نوین ایران یا همان موسیقی تلفیقی شد. فوژان یکی از دو ارکستر پیشگام در موسیقی تلفیقی ایران است. پس هر گروه دیگری هم بهجای ما اگر در معرض چنین پیشنهادی قرار میگرفت؛ بعید بود پیشنهاد را رد کند. سالها قبل من دانشجوی آقای دیبازر بودم. و از نزدیک نوع نگاه زیباییشناسانه ایشان را میشناسم. کار با آقای دیبازر برای ما از همان ابتدا دلچسب به نظر میرسید. همانگونه هم شد.
فکر میکنید چرا ارکستر سمفونیک تهران با فعالیت حرفهای خود؛ در بخش گروه کرد ضعیفتر عمل میکند؟
اعتقاد ندارم که ضعفهای ارکستر سمفونیک آنچنان شدید و رفع نشدنی باشد. عمده مشکلات این گروه را بیشتر عدم بهرمندی از پشتوانه مالی میدانم. هرچند که این گروه نیازمند داشتن ساعات تمرین مداوم و منظمتر است.
وقتی آواز میخوانید، سازِ شما حنجرهتان است. باید روی خودمان کار کنیم که کنار یکدیگر باشیم و هم را احساس کنیم. این چیزی است که من در گروههای کر کم میبینم. مسئله فقط خواندن نیست و حس و احساس همدلی و همبستگی باید در کار باشد.
فکر میکنید ایران چقدر به استانداردهای گروههای کر جهانی نزدیک شده؟ به نظر شما این استانداردها چه چیزهایی هستند؟ و چه مسائلی باعث میشود که ما به استانداردها نزدیک شویم؟
معتقدم کر را باید در زمانهای مشخص با موقعیتهای قبلی خود مقایسه کرد. اینکه کجا بودیم و به کجا رسیدیم مهمتر از ایناست که کجاییم و دیگران کجا. البته نباید فراموش کنیم که در سایر کشورها عملا کودکان از سنین بسیار پایین تحت آموزشهای بسیار دقیق و اصولی قرار میگیرند. در واقع ریشههای آن را در مدارس میبینیم و بدیهیست برای رسیدن به چنین هدفی باید خیلی ریشهایتر برخورد کنیم.
من همیشه خودمان را با خودمان مقایسه میکنم و سعی میکنم با استانداردها مقایسه نکنم تا سرخورده نشوم. نمیتوان گروه کر حرفهای ایران را با یک گروه کر در اتریش مقایسه کرد. آن ها دورههای متفاوتی را گذرانده و از پایه کار را شروع کردهاند. اجرای کنسرتها و تجربه به پیشرفت گروه کر خیلی میتواند کمک کند. تئوری، سلفژ و مبانی موسیقی را باید بدانند و مهمتر از همه گوش دادن به موسیقی است. شنیدن موسیقی که ساختار درستی دارد میتواند کمک بزرگی کند.
این روزها شنیدن موسیقی که ساختارهای درستی دارد و تفکری را منتقل میکند برای عموم جامعه بسیار سخت شده است. فکر میکنید یک هنرمند برای بالا بردن سطح سواد و سطح سلیقهی مخاطب وظیفهای دارد؟
هنرمند باید تمام تلاشش را بکند تا اثری مناسب ارائه دهد. مخاطب هوش دارد. متأسفانه خیلی کارهایی که میشنوم، میکس و مسترِ خوبی ندارد. این یک علم ساده است. ما اگر صدای درستی به مخاطبان ارائه کنیم؛ قطعا آنها هم پیگیر میشوند.
صداهایی که مشخص نیست زن است یا مرد! این صداها باب شدند و صداهای طبیعی در حال از بین رفتن است. این فقط در ایران اتفاق نمیافتد. در همه جای دنیا اینگونه است. شاید یک دلیل آن پیشرفت تکنولوژی باشد که همه چیز را برای ما ساده کرده. حتی حوصله نداریم موسیقیای که ذهن ما را درگیر میکند گوش کنیم.