صداوسیما جامعه را به سمت تخاصمات و شایعات سوق ندهد/اصلاحطلبان قصد اصلاح پیشینه ذهنی مردم را دارند
عضو شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان میگوید: برداشت ما از گفتوگو با مردم این است که اگر یک انتخابات کاملا رقابتی برگزار شود و همه حق کاندیدا و انتخاب شدن را داشته باشند؛ فکر میکنم اصلاحطلبان موقعیت خوبی خواهند داشت. اینکه یک گروه امکانات را متعلق به خودش فرض کرده و بقیه را محروم کند؛ پسندیده نیست و اثرات مثبتی در افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی ندارد.
برنامههای اصلاحطلبان برای این دوره از مجلس شورای اسلامی چیست؟ پیشبینیها از روند صفآرایی آنها و ترکیب فهرست پیشنهادیشان چیست؟ تقسیم قوای این ائتلاف برای ورود به برنامههای روشن انتخاباتی چیست؟ ... اینها سوالاتیست که هر طرفدار یا منتقد ائتلاف اصلاحطلبی دانستن آنها را بر خود فرض میداند. برای پاسخ به این سوالات؛ دستکم در حوزه فرهنگ؛ سراغ حسین کمالی رفتیم. مهمترین سمت کمالی در پرونده این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی؛ عضویت شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان کشور است. با دبیرکل حزب اسلامی کار و مشاور آیتالله هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره برنامههای این ائتلاف به تفصیل سخن گفتهایم که در ادامه میخوانید.
اطمینان دارم که شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان کشور درکنار دیگر رقبای سیاسی مانند ائتلاف اصولگرایان؛ حزب اعتدال توسعه و غیره؛ امسال برنامههای متعددی برای معرفی خود به علاقمندانش درنظر گرفتهاست که با محوریت شخص شما درقالب کمیتههای مختلف پیگیری میشوند. بهصورت مشخص کمیته فرهنگی شما امروز در چه شکل و شمایلی؛ با چه چشماندازی و کدام برنامهها کار را آغاز کرده؟ به عبارتی برنامههای صفر تا صدی اصلاحطلبان در حوزه فرهنگ و هنر برای مجلس چیست؟
ما بیشتر بر فرهنگ اصیل ایرانی تاکید داریم. در زمینههایی مثل راستگویی، درستکاری، اندیشههای مثبت و سازنده، گردش آزاد اطلاعات از طریق ارتقا و گسترش زیرساختهای ارتباطی، آموزش حقوق و وظایف شهروندان؛ تا شهروندان با حقوق خود آشنا شوند. بالا بردن کیفیت زندگی آنها از طریق تولید محتواهای غنی و پرجاذبه، توسعه سوادآموزی و آشناییشان با فناوری روز، توجه به فرهنگها و هنجارهای بومی، آمادهسازی جامعه دربرابر اثرات مخربی که برخی واردات فرهنگی بهجا میگذارد، توسعه و آموزش امکان یک زندگی مسالمتآمیز اجتماعی، کاهش خشونت اجتماعی و پرهیز از پرخاشگری و اعمال خشونت، توسعه فرهنگ کار و تلاش، توسعه فضاهای فرهنگی و اجتماعی، بالا بردن مسئولیتپذیری جامعه، جلوگیری از پدیده فرار نخبگان بهویژه نخبگان فرهنگی تا پیدا کردن راهکارهایی که مانع از ادامه این روند شود، توجه بیشتر به اقشار آسیبپذیر، یافتن راهحلهایی برای کاهش آسیبهای اجتماعی مثل طلاق و خودکشی و امثال اینها. میتوان گفت رئوس فعالیتهای فرهنگی و کارهای اجتماعی اصلاحطلبان؛ سوق دادن جامعه به سمت آرامش اجتماعی و فرهنگی است.
عملی کردن این فهرست بلند بالا؛ نه از حداکثر چند ده کاندیدای اصلاحطلب راه یافته به مجلس؛ که از دولت نیز بعید بهنظر میرسد. دستکم کارنامه کاری دولت اعتدال در این نزدیک به سه سال نشان داده باوجود داشتن ابزار اجرایی و مالی؛ دولت به موفقیت بسیار اندکی در این زمینهها دست یافته و از باب همین عدم توفیق است که بسیاری از مردم امروز نظر خوشی ولو به دولت اعتدال ندارند گرچه همین امروز هم آن را به دولت آقای احمدینژاد ترجیح میدهند. اما برنامههای روی کاغذ شورای عالی اصلاحطلبان چگونه قرار است به سطح خیابانها و کوچهها و محلههای مختلف کشور اعم از فقیرنشین و غنینشین راه یافته و افراد؛ خانوادهها؛ سازمانها و نهادها را درگیر خود کند؟
شما برای انجام هریک از اینها به یکسری فعل و انفعالات و همکاری سایر بخشها نیاز دارید. مثلا وقتی ما میگوییم باید به بحث معلولان توجه شود هم از نظر اجتماعی و فرهنگی باید احترامها افزایش پیدا کند و هم از نظر اقتصادی باید اشتغال و معیشتشان باید مورد توجه واقع شود. در بحث خودکشی؛ زمانی که عوامل خودکشی را بررسی میکنیم؛ میبینیم در یکسری جاها؛ کارهای دیگری باید صورت بگیرد تا یاس و سرخوردگی کاهش پیدا کند و جایش را به امید و زندگی دهد. میبینیم در بحث اقتصاد؛ اشتغال باید مورد توجه قرار بگیرد. زمانی که شما بحث اشتغال را مورد توجه قرار میدهید؛ بسیاری مسائل دیگر به دنبالش حل خواهد شد. کسی که کار دارد؛ تشکیل خانواده میدهد و آدمی که دچار سرخوردگی شده؛ بخشی از آن با برطرف شدن مشکل بیکاری حل خواهد شد. یا در زمینه آموزش باید شرایطی را بهوجود بیاورید که سطح فرهنگ جامعه بالا رود. باید کاری کرد که مشکلات و مسائل پیشپاافتاده؛ واقعا کوچک دیده شوند و بزرگ نشوند. در اعتیاد عواملی دخیل است که باید جای دیگر آنها را حل کنیم. اشتغال زمانی که ایجاد میشود؛ بسیاری از مشکلات را در خود حل میکند. در مقابل وقتی بیکاری حاصل میشود؛ کانون خانواده گسیخته میشود. درنهایت برای همه مشکلات رابطه علت و معلولی وجود دارد. از هم پاشیدن خانواده علتهای مختلفی میتواند داشته باشد که عمدهترین آن مشکلات اقتصادیست.
همه مسائل کشور را که نمیتوان در یک گفتگو توضیح داد. بنابراین ما میگوییم مسئله اعتیاد، خودکشی و زندانیان برای ما مهم است و آنها را مورد توجه قرار میدهیم. مسئله سربازی برای ما مهم است. جوانها بهترین سالهای عمرشان تلف میکنند و باید مالیات عمر پرداخت کنند. این نیروها را میتوانیم در بخشهای دیگر فعال کنیم. یا راجع به تحصیلات عمومی؛ باید عدالت آموزشی را مورد توجه قرار دهیم.
به گمان شما راه ورود مجلسیهای دور آتی به جزئیات فهرست پیشنهادی شما چیست؟ اگر قرار است فیالمثل در حوزهی عدالت اجتماعی در بحث آموزش وارد شوند؛ چه مسیری را باید پی بگیرند؟ یا مثلا چگونه میتوان برای توقف خشونت در جامعه راهکاری عملی ارایه کرد که ریشه در موضوعات فرهنگی داشته باشد؟ آیا در تهیه فهرست برنامههای خود توان مالی دولت را نیز درنظر داشتهاید؟ اگر سال آینده بهای هر بشکه نفت ایران به زیر ۲۰ دلار برسد؛ پیکرهی بزرگ دولت که بخش زیادی از منابع مالی کشور را میبلعد؛ چگونه امکان ورود به پیشنهاداتی از این دست را خواهد داشت؟ به اعتقاد شما در شرایطی که تحصیل رایگان حتی امروز که بهای نفت به ۳۰ و اندی دلار رسیده؛ غیرممکن است؛ چگونه میتوان فهرست بلندبالایی را برای آیندهی شاید سختتر در ابعاد اقتصادی تدارک دید و نسبت به اجرای آن خوشبین بود؟
بله؛ مسلم است که در بحث عدالت اجتماعی کسی که پولدار است میتواند درس بخواند و اگر پول نداشته باشد برای درس خواندن مشکل پیدا میکند. مگر اینکه نخبه باشد و در دانشگاههای دولتی پذیرفته شود. بنابراین اگر شرایطی بهوجود بیاید که همگان بتوانند تحصیل کنند و استعداد هیچکس هدر نرود؛ حرکت مثبتیست که در حوزه فرهنگ صورت میگیرد و این امر لازمهاش همانطور که شما گفتید؛ برنامهریزیهای اقتصادی است.
البته همه این مسائل بیارتباط به هم نیست و در توسعه متوازن؛ همه بخشها با هم حرکت میکنند و یکدیگر را کامل میکنند. وقتی شما میگویید در بحث معیشت اجتماعی یک عده کارتنخواب در کشور وجود دارند و عدهای با بدترین شرایط زندگی میکنند؛ میرسید به عدالت اقتصادی.
واژه عدالت در مجموعه مسائل فرهنگی و اجتماعی تعریف میشود که با فعالیتهایی در چارچوبهای علمی خودش همخوان است و با اقتصاد معطوف به سود متفاوت است. گرچه همگی در یک راستا وجود دارند و میتوانند همپوشانی داشته باشند اما الزاما یکی نیستند. ما در برنامههایمان توجه خاصی به بخش فرهنگ داریم. مثلا در بحث خشونت اجتماعی؛ اعتقاد به رشد فرهنگ مسالمتآمیز داریم برای آنکه یکدیگر را دوست داشته باشیم. آیا اگر بخواهیم به این شرایط و انسانی برگردیم؛ توقع زیادی است؟ ما برای رسیدن به این شرایط برنامه داریم.
به تاکیدتان روی مهار خشونت اشاره میکنم. اگر مطالعه کاملی روی این آسیب اجتماعی داشتهاید؛ باید دلایل رسیدن به این نقطه و شیوهی برونرفت از این وضعیت را نیز شناسایی کرده باشید؟
این کاریست که جامعهشناسان باید درباره آن اظهارنظر کنند که در این مرحله باید چه کرد و در مرحله بعد چه؟ در تهیهی برنامههای ما تعداد زیادی از اساتید دانشگاههای مختلف حضور داشتهاند و جامعهشناسان زیادی نظر دادهاند. طبیعتا برنامههای تکمیلی هم در این ارتباط ارائه خواهد شد. ما در حال نوشتن برنامههای مجلس هستیم تا اگر اصلاحطلبان رای بیاورند و جو قالب مجلس را در اختیار داشته باشند؛ بدانیم چه خدماتی را ارائه خواهند داد یا اگر در اقلیت قرار گرفتند؛ بدانیم چه رویکردی در مجلس باید داشته باشند.
یکی از برنامههای زمین ماندهی کشور؛ اجرایی شدن قانون دسترسی آزاد به اطلاعات است. برای آن چه فکری کردهاید؟
برنامه خاصی فعلا در دست نداریم.
برنامههایی که برای مجلس دارید؛ چه زمان آماده و رونمایی میشوند؟
ظرف یکی دو هفته آینده.
دولت آقای روحانی شاید بنا به ضرورت شرایط کشور یا شاید به دلیل علایق سیاسی رئیس دولت؛ بیشتر در سیاست خارجی و مشکلات اقتصادی متمرکز شده که البته در این دومی توفیق چشمگیری حاصل نشده با اینحال حوزه فرهنگ و هنر؛ حلقه مفقودهی بزرگ دولت اعتدال است. قسمتی از این بیتوجهی را به پای مشکلات اقتصادی کشور میگذاریم اما باز معتقدیم اگر دغدغه فرهنگ وجود داشت؛ دولت میتوانست منابع مالی موجود را مدیریت کند. همین امروز شاهدیم منابع مالی زیادی با عنوان بودجه فرهنگی به مجموعههایی تخصیص مییابد که نه کار فرهنگی روشنی دارند و نه به جایی پاسخگو هستند. شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان چه برنامهای برای جمعآوری این منابع دارد؟
آنچه به آن اشاره کردید؛ مطلب درستیست. ما درحال حاضر مشکل کمبود منابع را داریم و دولت از درآمد کافی برخوردار نیست. اما در گذشته هم که درآمدها کافی و مناسب بود؛ باز به شیوه درستی استفاده نمیشد و بخشهای مختلفی بودجه را در اختیار میگرفتند اما هیچگاه بازدهی کارشان ارزیابی نمیشد. چه در بخش تبلیغات و کارهای فرهنگی یا مذهبی یا آموزش عمومی و اجتماعی. در هیچکدام از این حوزهها ارزیابی نشد بازگشت سرمایهگذاریها چه بوده تا اگر نتیجه خوبی نگرفتهایم؛ آن را اصلاح کنیم. آن چیزی که مشخص است دولت فعلی باتوجه به شرایط اقتصادی، قیمت نفت و وضعیت بینالمللی برای آنکه بخواهد سرمایهگذاری ویژهای برای بخش فرهنگ داشته باشد؛ دستش خالیست. اما همان بخشی که امروز انجام میشود هم نیاز به اصلاح دارد.
آیا شورای اصلاحطلبان برنامهای برای تصویب قانونی برای یک کاسه کردن این منابع دارد؟
ما الان قانون و برنامه جدیدی ارائه نمیدهیم. رویکردهای خودمان را اعلام میکنیم. اما برنامه بیست ساله وجود دارد و برنامه ششم هم نوشته شده. به نظر شما؛ ما برنامه ششم را هوا کنیم یا برنامه بیست ساله را؟!
همیشه شاهد نوشته شدن این برنامهها بودهایم بیآنکه درست اجرا شوند؟
برنامه ششم نوشته شده که تصویب میشود یا به مجلس آینده منتقل میشود. برنامه بیست سالهای هم وجود دارد. ما نمیخواهیم همه برنامههای قبلی را کنار بگذاریم و برنامه جدیدی ارائه دهیم. ما رویکردهایمان را براساس برنامههای مصوب اعلام میکنیم. این برنامهها و قوانین وجود دارند و ما باید به قول شما به سمت اجرایی شدنشان برویم و تاکید بر اجرا شدنشان داشته باشیم.
باتوجه به اینکه دولت تدبیر و امید آنچنان که باید نتوانسته دل اهل فرهنگ و هنرمندان را بهدست بیاورد؛ آنها چگونه باید به اصلاحطلبان همچنان امیدوار باشند تا درصورت در دست گرفتن کرسیهای مجلس؛ از آنها حمایت کنند و وعدههایشان را فراموش نکنند؟
در برنامه ما حمایت از مجموعه هنرمندان در دستور کار قرار گرفته. اگر انجام نشده؛ باید علتش را دید. ما بر این مسئله تاکید داریم که هم احترام و حقوق اجتماعی هنرمندان باید مورد توجه قرار گیرد و هم از نظر موقعیت کاری؛ شرایطی بهوجود بیاید که آنها آزادانه و در چارچوبهای قانونی؛ افکار و اندیشههایشان را بیان کنند. همین موضوع که هنرمند بتواند آزادانه استعدادهایش را شکوفا کند؛ برای هنرمندان از مسائل اقتصادی هم مهمتر است.
مردم همیشه از رئیس دولت اصلاحات خاطره خوبی داشته و هنوز هم به او علاقمند هستند حال آنکه از تیم او ناراضی بوده و هستند. تیم اصلاحطلب در بسیاری از مواقع با نقدهای جدی اکثریت مردم مواجه بوده؛ فکر میکنید دلیل این نگاه چیست؟
اتفاقا برعکس؛ همین الان جناح راست سه شاخه است و اصلاحطلبان هیچ وقت در تمام طول تاریخاش به اندازه امروز متمرکز و با هم همراه نبوده. مردم الان میبینند که اصلاحطلبان یکپارچهاند. شورای عالی سیاستگذاری همه را دور هم جمع کرده. در صورتیکه در اصولگرایان این اتفاق نیفتاده و بین آنها اختلاف است. البته ما امیدواریم که آنها هم به اتحاد برسند و همه براساس برنامههایی که ارائه میدهند با هم رقابت کنند. ما به این فکر نیستیم که برای موفقیت از تفرقهی طرف مقابل استفاده کنیم. ما موفقیتمان را در برنامهای که ارائه میدهیم؛ میبینیم. این سیاستها؛ سخیف و برای گروههای دونپایه است. ما میخواهیم برنامهها در یک رقابت قرار بگیرند و جامعه حق انتخاب داشته باشد. توسعه انسانی یعنی حق انتخاب بهتر و بیشتر.
اصلاحطلبان با پیشینه ذهنی مردم و بلند شدن دیوار بیاعتمادی چه خواهند کرد؟
سعی داریم این پیشینه ذهنی را بههم بریزیم و تغییر دهیم آنهم از طریق واکنشی که از مردم و جامعه میبینند. مردم وقتی با ما صحبت میکنند رویکردشان با اصلاحطلبان است. شاید برداشت ما درست نباشد اما برداشت ما از گفتوگو با مردم این است که اگر یک انتخابات کاملا رقابتی برگزار شود و همه حق کاندیدا و انتخاب شدن را داشته باشند و همه یکسان عمل کنند؛ فکر میکنم اصلاحطلبان موقعیت خوبی خواهند داشت.
مردم باید برنامههایی را از گروههای مختلف بگیرند. گروههایی که به برنامههایشان عمل کنند؛ مورد اعتماد واقع خواهند شد و اگر عمل نکردند و خلافش را ثابت کردند؛ اعتماد مردم دچار خدشه میشود. بنابراین اعتماد در سایه عملکرد درست و صادقانه شکل میگیرد و این در آینده مشخص میشود. برنامهای که اصلاحطلبان ارائه میکنند هم تعهد ایجاد میکند و هم ازسوی مردم ارزیابی میشود.
تجربه ثابت کرده که رسانه ملی چه زمانی که آتش بحث انتخابات افول کرده و چه در گرماگرم انتخابات؛ از یک جناح خاص طرفداری کرده و چیدمان سیاستهای خود را به گونهای قرار داده که جناحی که منویات او را فراهم نمیکند؛ شکستخورده معنوی و واقعی میدان باشد. ابزار اصلاحطبان برای کنترل این سیاست چیست؟
تاکید ما بر این بوده که انتخاباتی متفاوت با گذشته داشته باشیم. انتخاباتی بر مبنای رقابت منطقی. در گذشته تنشها و مشکلاتی وجود داشته اما در این دور تلاش بر این است که انتخابات در فضای آرام و شفاف و مسالمتآمیز و دوستانه و برادرانه برگزار شود و از پرخاشگری و خشونت خودداری شود. و همه احساس کنند یک انتخابات رقابتی و درست برگزار شده. در چنین شرایطی باید ابزار و وسایل و امکاناتی که متعلق به بیتالمال است و در اختیار کاندیداها و جریانات سیاسی قرار میگیرد؛ به شکل منصفانه و عادلانه تقسیم شود تا همه بتوانند به میزان مناسبی از این امکانات بهرهمند شوند. اینکه یک گروه امکانات را متعلق به خودش فرض کند و بقیه را محروم کند؛ پسندیده نیست و اثرات مثبتی در افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی ندارد. صداوسیما عمدهترین ابزاریست که میتواند در این رابطه موثر واقع شود اما متاسفانه مدیران این رسانه؛ این رسالت را نادیده گرفته و گاه احساس میشود در مقام رسانه ملی اما به عنوان سخنگوی یک جمع خاص وارد گفتوگو شده و این کار را هم به شکل ناشایستی انجام میدهند.
براساس آنچه در قانون اساسی تصویب شده؛ صداوسیما دولتی است و بخش خصوصی و سایر بخشها اجازه تاسیس شبکهای را ندارند. زمانیکه یک رسانهای باید نقش ملی ایفا کند اگر ملی وظایف بخشی و جناحی برای خودش قائل شود؛ کار را مشکل میکند. همانطور که ما معتقدیم نهادهایی مثل شورای نگهبان و قوه قضاییه باید در جایگاه پدری قرار بگیرند و وارد بحثهای جناحی و گروهی نشوند؛ از صداوسیما هم به تبعیت از همان مجموعه همین خواسته را داریم که وارد بحثهای بخشی و سیاسی و موضعگیریها نشود اما صداوسیمای ما در این زمینه مشکل دارد و برای اصلاحطلبان شرایطی که بتوانند این شرایط را تغییر دهند، وجود ندارد مگر اینکه وارد فضاهای مجازی شوند اما به این دلیل که در این فضاها اخبار راست و دروغ منتشر میشوند، اثرگذاری و نتیجه لازم حاصل نمیشود. ما هم بهجای روی آوردن به روشهای غیرمتعارف باید امیدوار باشیم صداوسیما رفتارپسندیدهتری را در پیش بگیرد.
آیا شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان جلساتی با رییس سازمان؛ شورای نظارت بر سازمان یا کمیته انتخابات در این رسانه داشته؟
شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان دارای سه کارگروه است. کارگروه استانها که بر انتخابات نظارت دارد، کارگروه سیاستگذاری و برنامهریزی که سیاستها و برنامهها را مشخص میکند و یک کارگروه تعامل و رایزنی که وظیفه تغییر رویه صداوسیما برعهده این کارگروه است و مسئولیت این کارگروه و تعامل با صداوسیما به عهده حجتالاسلام رهامی گذاشته شده و قرار است با مسئولان صداوسیما گفتوگوها و نشستهایی را آغاز کنند و از آنها بخواهند مناسبترین روش را در انتخابات در پیش بگیرند که نهایتا با مشارکت حداکثری که موجب افزایش امنیت و وحدت ملی شود؛ مواجه شویم.
آیا محورها و توقعات اصلاحطلبان از صداوسیما مشخص است؟
سه مسئله وجود دارد. اولین خواسته ما این است که رفتارهای ایذایی که شبههی اعمال نظر را بهوجود میآورد؛ وجود نداشته باشد و شاهد یک رفتار منطقی از رسانه ملی باشیم. دومین تقاضای ما از صداوسیما بهوجود آوردن شرایط یکسان تبلیغات بهصورت عمومی برای همگان است که بتوانند با جامعه خودشان صحبت کنند. بدینگونه که برای افراد عالم، فرهیخته و دانشمند که در محیطهای علمی فعالند اما فاقد سرمایهاند و توانایی تحول در اقتصاد و سایر بخشهای جامعه را دارند؛ امکانی فراهم شود تا از ظرفیت صداوسیما برای معرفی خود و بیان برنامههایشان استفاده کنند و رای بگیرند و چنین نباشد کسانی که پول و سرمایه دارند؛ خودشان را معرفی کنند و از امکانات تبلیغی استفاده کنند اما افراد فرهیختهای که دستشان تهی است از این امکان بیبهره باشند. نکته سوم نیز سوق پیدا کردن صداوسیما به سمت فرهنگسازیست. یعنی بهجای وارد شدن به یکسری گفتوگوهای نامناسب که در گذشته به ویژه در انتخابات 88 شاهد بودیم؛ برنامههای کاندیداها و طیفها مورد توجه قرار گیرد و صداوسیما جامعه را به سمت رای دادن براساس برنامهها و یکسری خواستهها و مسائلی که برای مملکت مهم است؛ سوق دهد نه براساس تخاصمات، شایعات، شکل، قیافه، فرم و سوابق. البته سوابق و عملکرد افراد تا اندازهای در رای مردم تاثیر خواهد داشت اما نقشی که صداوسیما باید از این نظر ایفا کند؛ سوق دادن جامعه به برنامههاست. این نکات باید مورد مذاکره قرار بگیرند.
اگر قرار باشد اصلاحطلبان بازهم با واژه همیشگی فتنه 88 کوبیده شده و به حاشیه بروند؛ آیا سیاست سکوت را در پیش میگیرید؟
انتخابات را همه شکل میتوان برگزار کرد. مسابقه با تک اسب برای هیچکس جذاب و جالب نیست و سواری که یک نفره تاخت میکند بالاخره خسته میشود. جامعه به فضایی نشاط آفرین، شورانگیز و رقابت اندیشهها نیاز دارد که برگزاری انتخاباتی با حضور و مشارکت همه افراد و بالا بودن گستره انتخاب میتواند فضای شادابی را موجب شود. زمانیکه زمینه حضور نمایندگان افکار مختلفِ جامعه در صحنه انتخابات فراهم میشود؛ در حقیقت زمینه وحدت ملی و مشارکت ملی را فراهم میکند. زمانیکه در انتخابات مشارکت افزایش پیدا میکند یعنی بازی حاکمیت به رسمیت شناخته شده و این موضوع امنیت ملی را افزایش میدهد. این اتفاق قبل از هرکس برای حاکمیت ارزشمند است. بنابراین اگر بخواهیم از زاویه منافع مردم نگاه کنیم؛ مشارکت حداکثری به نفع مردم است. اگر از زاویه نظام هم نگاه کنیم؛ به نفع نظام است. اگر از زاویه مدیران نگاه کنیم بازهم به نفع مدیران است. آنچه ما نیاز داریم ایجاد زمینهای برای مشارکت حداکثریست و این با عدم حذف گروههای مختلف اتفاق میافتد. وقتی ما گروههای مختلف را یکی یکی حذف کنیم و یک گروه باقی بماند؛ اصولا رونق و ذوقی در انتخابات باقی نمیماند و انتخاباتی وجود نخواهد داشت. بنابراین به نفع همه است که از یکسری رفتارها و گفتارهایی که باعث کاهش مشارکت میشود؛ خودداری کنند. حال به هر دلیل در گذشته اتفاقاتی افتاده و آسیبهایی جدی به کشور وارد آمده؛ هوشیارانهترین کاری که ما میتوانیم داشته باشیم این است که از این به بعد اجازه ندهیم چنین اتفاقاتی بیفتد و شرایطی را بهوجود بیاوریم که مردم با صلح و صفا و دوستی درکنار هم زندگی کنند.
و اگر به دعوت شما لبیک گفته نشد؛ واکنشتان چیست؟
همه تلاشمان این است که انتخابات در فضایی برادرانه، دوستانه، مسالمتآمیز و با محبت برگزار شود. اینکه بعدها چه اتفاقی میافتد را نمیدانم اما امیدوارم اتفاقات خوبی را شاهد باشیم.