خبرگزاری کار ایران

در نشست بررسی آثار حاتمی، بیضایی و مهرجویی مطرح شد:

همه فرهنگ و گذشته ما در آثار این سه نفر خلاصه است/ بیچاره کسانی‌که جلوی این فیلمسازان را گرفتند

اولین جلسه از سلسله نشست‌های «سینما و اندیشه» با موضوع بررسی آثار علی حاتمی، بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی عصر دیروز پانزدهم دی ماه در فرهنگستان هنر برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، در این نشست محمدعلی معلم دامغانی (رئیس فرهنگستان هنر)، احمد طالبی‌نژاد (نویسنده و منتقد سینما)، علیرضا رئیسیان فریدون جیرانی، علی معلم، شاهپور عظیمی (منتقد و کارگردان) و عبدالحسین لاله (مدرس و پژوهشگر سینما و تئاتر ) به نقد و بررسی آثار این سه کارگردان سینمای ایران پرداختند.

عبدالحسین لاله در ابتدای نشست با بیان اینکه سینما بخشی از ظرفیت ادبی و همینطور بخشی از ظرفیت‌های دیگر هنر مانند معماری، موسیقی و ... را در خود جای می‌دهد؛ گفت: در یک کلام سینما را می‌توان بخش مهمی از میراث فرهنگی ادبی و هنری یک جامعه دانست.

وی ادامه داد: سالیانه حدود ۱۰۰ فیلم در کشور ما تولید می‌شود اما عرصه فکری و ادبی ما تناسبی با این میزان ندارد.

لاله با اشاره به اینکه نظریه‌پردازی در سینما باید مقدمه‌ای بر نقد باشد، افزود: از نشانه‌های این اتفاق این است فعالانی که در عرصه‌ فکر و اندیشه‌ سینما قلم می‌زنند و به عنوان منتقد شناخته می‌شوند به این مقوله توجه داشته باشند و ادبیات نقد که بخشی از ادبیات فکری فرهنگی‌ست را از یاد نبرند.

این منتقد سینما با بیان این مطلب که سینما امری نیست که تنها به سینما مربوط شود؛ گفت: این بحث از طریق رییس فرهنگستان طی جلسات متعددی که تشکیل شد مطرح شد و این اولین نشست ما با نگاه به فیلمسازی سه نفر از بزرگان سینما آغازگر این راهی‌ست که پی‌ریزی کرده‌ایم و امیدواریم این قدمی که فرهنگستان در عرصه ادبیات سینمایی و فرهنگ سینمایی کشور برداشته است؛ به بالندگی برسد.

در ادامه این نشست محمد علی معلم دامغانی با اشاره به اینکه سینمای ایران بعد از این سه نفر راه دیگری را پیش گرفت؛ گفت: بازگشت به این سه نفر می‌تواند آغاز تازه‌ای برای آینده بهتر سینما باشد. این سه نفر با احاطه بی‌نهایتی که بر فرهنگ و اندیشه‌های مشرق زمین داشتند سینمای وارداتی و تحمیلی را به سینمایی داخلی تبدیل کردند.

وی ادامه داد: به نوعی سینما به این دلیل که هفت هنر است از فرهنگستان بزرگ‌تر است و مسئولیت اهل سینما از مسئولیت اهل فرهنگ بالاتر است.

معلم دامغانی با اشاره به تالیفات کم سینما؛ افزود: سینما تکنیک را خوب می‌شناسد و بسیاری از نکات روانشناسی را درک می‌کند. اینها همه برجستگی‌های سینماست که اگر در مسیر تربیت انسان مورد استفاده قرار بگیرد جهان این‌گونه پر از شور و خشونت نخواهد شد.

رییس فرهنگستان هنر؛ با بیان این‌که سینمای امروز مروج سکس و اکشن است؛ گفت: هم در هالیوود هم در بالیوود و هم در خالی‌وودـ کنایه به سینمای داخلی. این‌ها به کرات نشان داده شده و به آن پرداخته شده این در حالی‌ست که ما این مسائل را در اطراف‌مان می‌بینیم.

وی با اشاره به این‌که این سه فیلمساز موجودات شگفت و متفکری بودند؛ ادامه داد: مهرجویی که در خارج تحصیل کرده بود و در نهایت با ساخت اجاره‌نشین‌ها نشان داده خاستگاهش ایران است. او نه تنها فلسفه را خوب می‌شناخت بلکه تسلط کاملی بر تاریخ معاصر دارد بهرام بیضایی با دو فیلم "شاید وقتی دیگر" و "باشو غریبه‌ای کوچک"عمق درایت و کارش را نشان داد. فیلم‌های علی حاتمی نیز تماما نشان از دلبستگی او به فرهنگ ایرانی دارد.

معلم دامغانی در پایان سخنانش با اشاره به اینکه ادبیات یکی از ابزاری‌ است که سینما باید از آن استفاده کند؛ گفت: همه فرهنگ، هنر و گذشته ما در آثار این سه نفر است. خداوند عمر بیضایی و مهرجویی را دراز کند و علی حاتمی را که همه مردم شناسی و فرهنگ شناسی را در آثارش می‌بینیم بیامرزد.

سه نفری که یک مسیر فکری را به سرانجام رساندند

علی معلم با اشاره به اینکه این فیلمسازها جزء سینماگران با کتاب هستند؛ گفت: روند فعالیت هنری و پرونده کاری فیلمسازان است که به آن‌ها اعتبار می‌دهد و اگر ما امروز درباره این سه نفر صحبت می‌کنیم به دلیل دورانی‌ست که طی کرده‌اند و هرکدام با شکل، سلیقه و ذائقه خاص خود توانستند در طول زمان؛ مسیر فکری را به سرانجام برسانند.

وی؛ دایره مینا را نشانه‌ای‌ترین اثر مهرجویی دانست و این فیلم را کلید واژه‌ای برای ورود به جهان مهرجویی دانست.

معلم ادامه داد: مهرجویی دلبستگی به سینمای اجتماعی و مسئله اجتماع امروز داشته و در کارهایش هم نشانه‌های معنایی غیرجهانی و سیکل بسته جهانی وجود دارد. در همه آثار مهرجویی شاهد چنین رفت‌وآمدی بین جهان امروز و جهانی که به تفکر، سرگشتگی و حیرانی می‌پردازد، هستیم. سرگشتگی برای این دایره مینا تلقی من از آثار مهرجویی‌ست.

این منتقد سینما با اشاره به دو تعریف سرگرمی و سینمای متفکر برای سینما؛ افزود: سرگرمی عمدی انتظاری‌ست که مردم از سینما دارند اما سینمای اندیشمند و متفکر، سینمایی است که حین داشتن جذابیت‌های لازم برای دیدن، مخاطب را به عالم دیگر می‌برد و او را به تفکر وامی‌دارد. و برای کسانی که از سینما تلقی جدی‌تری دارند جذاب است.

معلم با بیان این‌که سینمای متفکر قابلیت بحث دارد؛ افزود: البته که سینمای سرگرمی جایگاه خود را دارد اما جریان اصلی در سینمای متفکر و اندیشمند است که فیلمسازان صاحب کتاب ما در این نوع سینما دارای جایگاه هستند و کسانی که با عالم اندیشه و ادبیات بیگانه باشند در این نوع سینما جایگاهی ندارند.

وی با اشاره به این‌که نوشته‌های مهرجویی مانند سینمایش تاثیرگذار است؛ ادامه داد: آنها گونه‌های مختلفی را امتحان و سعی کردند تفکری داشته باشند و مثل دارکوب که برای ایجاد سوراخ در درخت مداوم نوک می‌زند، آن‌ها نیز برای تاثیرگذاری فکری که دنبالش بودند در مسیری که انتخاب کرده بودند، ممارست کردند.

این کارگردان سینما؛ خصیصه دیگر مهرجویی را ارتباط با مخاطب ایرانی عنوان کرد و گفت: او برخلاف فیلم‌سازان روشنفکر امروز که به شدت تعدادشان درحال افزایش است؛ قصدش ارتباط با مخاطب ایرانی بود و برای ارتباط فیلمهایش با مردم جستجو کرده است.

معلم ادامه داد: این دغدغه برای ارتباط با مخاطب ایرانی در درجه اول اهمیت سینماگر ایرانی باید باشد. مهرجویی در درجه اول برای مخاطب کشور خودش فیلم می‌سازد و در درجه دوم به ارتباط با مخاطب بین‌المللی می‌اندیشد. اتفاقا او اولین فیلمسازی است که فیلم‌هایش به جشنواره‌های خارجی می‌رود.

وی با اشاره به اینکه در همه فیلم‌های مهرجویی از پستچی تا آقای هالو و دایره مینا و دیگر آثارش دغدغه اجتماعی و فلسفی را می‌بینیم؛ گفت: علاقه ایشان به وطنش و دوست‌دار ایران بودن از نکات برجسته کار مهرجویی است. دغدغه‌ای که کمتر دیده شده.

معلم افزود: او حتی در دو اثر "نارنجی‌پوش" و "درخت گلابی" خود به نوعی جواب فیلم "جدایی نادر از سیمین" و "طعم گیلاس" فرهادی و کیارستمی را داده و بر وطن‌دوستی خود تاکید کرده است. در "نارنجی‌پوش" آنجا که می‌گوید بریم یا نریم به صراحت می‌گوید؛ نمی‌رویم.

معلم با بیان این مطلب که او در آثارش نقد را هم از فراموش نمی‌کند؛ گفت:  مهرجویی در نقد؛ نقد مسائلی که مربوط به مردم را به خودشان واگذار می‌کند و مسائلی که به قدرت مرتبط است را به قدرت. درصورتی‌که در بسیاری آثار همه مشکلات به نهاد قدرت واگذار می‌شود و این اعتدال در آثار او وجود دارد.

بیچاره کسانی‌که جلوی این فیلمسازان را گرفتند

وی؛ صادقانه صحبت کردن مهرجویی با مردم را یک خصیصه ارزشمند عنوان کرد و ادامه داد: رابطه سینما با ادبیات داستانی و ادبیات کهن کم‌جان است و مهرجویی از معدود سینماگرانی‌ست که اقتباس تاکید جدی دارد و در آثارش از غلامحسین ساعدی تا ایبسن وام می‌گیرد و این نشان‌دهنده احاطه او است.

معلم افزود: خیرخواهی برای زندگی در یک جامعه بهتر از دیگر نکات برجسته مهرجویی است و اگر محیط زیست برای او مهم است؛ ایشان خیرخواهانه به این نکته توجه می‌کند.

این منتقد سینما با اشاره به اولین جشنواره فیلم فجر؛ گفت: حاجی واشنگتن (علی حاتمی)، مرگ یزدگرد (بهرام بیضایی) و خط قرمز (مسعود کیمیایی) که براساس نوشته‌ای از بهرام بیضایی ساخته شده، سه فیلمی هستند که از تفکر سه هوش برتر بیرون آمده است و هر سه دچار اشتباه تفسیری می‌شوند و در اکران به مشکل برمی‌خورند. پیشگویی‌ها و نظراتی که بعدا ثابت شد سوتفاهم بوده است.

معلم در پایان گفت: بیچاره آن کسانی‌که جلوی این هوش‌ها را گرفتند و باید شرمنده تاریخ باشند.

سینما بدون عصای دولت نمی‌تواند ادامه حیات دهد

شاپور عظیمی با انتخاب عنوان "شیر بیشه کلام" صحبت‌هایش را آغاز کرد و "هامون" را نقطه عطف مهرجویی عنوان کرد و گفت: این فیلم در اواخر دهه شصت موضوعاتی را مطرح می‌کند که در خلوت بسیاری از آدم‌ها با آن درگیر بودند و مهرجویی با این اثرش سینمای ایران راتکان داد و اغراق‌آمیز نیست اگر بگوییم سینمای ایران به قبل و بعد از "هامون" تقسیم می‌شود و این اتفاق درباره "شاید وقتی دیگر" بهرام بیضایی هم می‌افتد.

وی با انتقاد از دولتی شدن سینمای ایران گفت: آن‌قدر دولت‌های مختلف آمده‌اند و تکه‌ای از سینما را کندند و خودشان را جای آن گذاشتند که دیگر سینمای مستقل وجود ندارد و سینما بدون عصای دولت نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد.

عظیمی، گذشته را نکته اشتراک این سه فیلمساز دانست و ادامه داد: برای هامون گذشته مهم است و ما در این فیلم گذشته در گذشته می‌بینی. و اسطوره را از گذشته به حال فرخوان می‌کند.

وی ادامه داد: علی حاتمی؛ شاه‌بیت این مسئله است. این دغدغه به وضوح در آثار این فیلمساز وجود دارد که ارزش‌ها چه شدند و چه اتفاقی افتاده که ما دیگر آن گذشته را نداریم.

او در توضیح انتخاب عنوان "شیر بیشه کلام" گفت: ما به کرات شنیده‌ایم که سینما یعنی نشان بده و نگو. اما کلام به وفور در آثار این فیلم سازها وجود دارد. یک تصویر از این فیلمسازان نمی‌بینیم که تنها با تصویر حرف بزند. دیالوگ‌های قوی این فیلم‌هاست که با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند.

هویت وجه اشتراک آثار این فیلمسازان است

علیرضا رئیسیان نیز در این نشست؛ با عنوان "هویت، روسنفکری و اصالت" صحبت‌هایش را آغاز کرد.

رئیسیان، غیرقابل تقلید بودن را ویژ‌گی‌ این فیلم‌سازان عنوان کرد و گفت: یک تم مشترک در آثار این سه نفر و تقوایی  وجود دارد و آن هویت است. پرسش از چیستی هویت در قالب یک اثر نمایشی اصل فیلمسازی این‌هاست که در فرم و شکل با هم تفاوت دارند.

وی با اشاره به اینکه فیلمساز باید دارای 4 ویژگی باشد؛ ادامه داد: فیلمساز باید مسئله داشته باشد. پرسشی را در ذهن مخاطب طرح کند. نوع فرم خود را برای بیان منظوری که دارد انتخاب کند. و در نهایت پیشنهادی را ارائه دهد. البته پیشنهاد نه به معنای راه‌حل بلکه به معنای شکل فرم نمایش خود به بیننده بدهد.

عظیمی نیز با اشاره به این‌که حاتمی حتی در یک جشنواره خارجی حضور نداشته؛ افزود: این نقطه مثبت کار هنری او و به این معناست که فیلم‌هایش ایرانی بوده و برای ایرانی‌ها فیلم می‌ساخته است.

وی با بیان اینکه سجع موجود در آثار حاتمی حیرت‌انگیز است؛ ادامه داد: ما اگر با ابزار فیلم‌نامه‌نویسی درام؛ سراغ سینمای حاتمی برویم؛ دست خالی برمی‌گردیم. او در درامش همه نکات را رعایت کرده و سینمایش ایرانی‌ست اما شاید به طور دقیق از ابزارهای فیلم‌نامه‌نویسی استفاده نکرده باشد.

عظیمی ادامه داد: حاتمی به شدت از استعاره در آثارش استفاده کرده و تقریبا در همه آثارش استعاره وجود دارد. او اصراری ندارد که به درام غربی تاکید کند.

وی با اشاره به اینکه هیچ‌وقت پرسوناژهای این فیلم‌سازان در طبقه فرودست نبوده‌است، گفت: به این دلیل آنها این گروه را در فیلم‌هایشان انتخاب نمی‌کنند که این طبقه نمی‌تواند ایجاد پرسش کند.

رئیسیان ادامه داد: حلاوت و شیرینی خاصی در فیلم‌های حاتمی وجود دارد. آثار حاتمی در عین اینکه بسیار بر‌آداب سنتی تاکید دارد اما  از داخل فرهنگ جامعه معاصر بیرون می‌آید و به شدت شهری است و شهری بودن ایران را در آثارش به تصویر می‌کشد.

وی ادامه داد: در آثار این فیلم‌سازان یک جدل همیشگی بین سنت و تجدد وجود دارد و این پرسش مهم که جامعه ایران یک جامعه معلق است؛ به تصویر کشیده می‌شود. به گمان من؛ ایران جامعه‌ای است که پای در سنت دارد و سینه‌اش در تجدد است که این نامتوازن بودن در آثار این فیلم‌سازان نشان داده می‌شود.

رئیسیان این مسئله را حیاتی دانست و گفت: چنین خصیصه‌ای است که این فیلم‌سازان را متفاوت می‌کند و معاصر بودن نکته مهم دیگری است آنها صرفا به نشان دادن گذشته اکتفا نمی‌کنند و بازگشت به خویشتن جواب مشترکی است که به این پرسش که "جامعه‌ای که همه ارکانش ریشه در یک عقبه مدون و تاریخی دارد امروز کجا باید بایستد" می‌دهند و هر کدام نشانه‌های خاص خود را برای بیان این مسئله انتخاب می‌کنند.

وی با اشاره به فیلم کمال‌الملک ادامه داد: حاتمی با قراردادن هنرمند در درون دربار کاملا قدرت آن زمان و جهل حاکم را به روشنی اعلام می‌کند نکته‌ای که دیگران یا توانش را ندارند بگویند و یا از جرات کافی برخوردار نیستند.

رئیسیان با اشاره به آثار بیضایی گفت: او بیش از همه فیلم‌سازان فرم‌گراست و فرم‌های نمایشی را می‌شناسد و بسیار وام‌گرفته از ایران قدیم است. او فاصله‌گذاری تئاتری را به شدت در آثارش به‌کار می‌گیرد. شاید حرف‌های بیضایی تلخ باشد اما به شدت اصیل است و از منش تاریخی مهمی می‌آید.

این کارگردان سینما در ادامه گفت: یک حلاوت و شیرینی خاصی در آثار حاتمی وجود دارد و با وجود آنکه با آثار او رابطه خودمانی‌تری نسبت به آثار بیضایی برقرار می‌کنیم اما پیام همان است مهرجویی نیز اگر چه روی سرگشتگی انسان روشنفکر معاصر تکیه می‌کند اما حرفی جدا از این دو فیلم‌ساز نمی‌زند.

وی، سینمای ایران را بازار داد و ستد عنوان کرد و گفت: کسانی که دربرابر این وضعیت مقاومت کنند یک ویژگی مضاعف خواهند داشت و این هم یکی دیگر از ویژگی مشترک این سه فیلم‌ساز است.

رئیسیان ادامه داد: تولیدات بی‌شمار این فیلم‌سازان نکته دیگر کارنامه‌کاری‌شان است و تولیداتی دارند که هم ماندنی و هم متفاوت هستند.

وی با اشاره به اینکه حاتمی کمتر در کار مکتوب فعالیت داشته، گفت: اما او آثاری که از خود بجای گذاشته که دارای یک استاندارد قوی و روشی خاص در شناخت فضا و اتمسفری است که درام در آن اتفاق می‌افتد و این نکته باعث می‌شود  بعد از او کمتر کسی جرات ساخت چنین آثاری را کند زیرا در زمینه نوع روایت و پردازش دیالوگ‌ها قطعا کسی به پای حاتمی نمی‌رسد.

رئیسیان ادامه داد: حاتمی سعی می‌کرد ادبیات کهن و کلاسیک را امروزی کند و جان‌مایه آن قصه‌ها را درک کند و به زبانی که برای مخاطب امروز قابل فهم است، نشان دهد.

این کارگردان سینما با اشاره به اینکه در آثار کنونی؛ ظاهر فرمی است اما جان‌مایه وجود ندارد، خاطرنشان کرد: اگر کسی می‌خواهد این فیلم‌سازا ن را نقد کند باید سه برابر آنها مطالعه داشته باشد و به اندازه سن آنها دارای جهان‌بینی باشد.

احمد طالبی‌نژاد با بیان این مطلب که مجموعه کاری این فیلم‌سازان مقابله با جهل و نادانی بوده، گفت: آنها نسلی بودند که آمدند برای بیرون آوردن مردم از جهل که حتی گرایش‌های سیاسی‌شان شبیه هم نیست.

وی، نقطه مشترک حاتمی و مهرجویی را استفاده از معماری با دو رویکرد متفاوت عنوان کرد و ادامه داد: مهرجویی در فیلم‌های بعد از انقلابش بر نشان دادن معماری اصیل ایرانی تاکید داشت درصورتی‌که برای حاتمی بیشتر نشان دادن معماری اروپایی یعنی بناهای باشکوه اهمیت داشت.

طالبی‌نژاد با اشاره به فیلم طوقی حاتمی گفت: این فیلم یکی از بی‌منطق‌ترین فیلم‌هایی است که در سینمای ایران وجود دارد. بنایی که در این فیلم می‌بینیم کارکردی در فیلم ندارد اما در فیلم سارا از معماری به درستی استفاده شده است و بنا در این فیلم کارکردی درست دارد.

این منتقد سینما ادامه داد: در آثار مهرجویی معماری کارکرد تزیینی و زیبایی ندارد چیزی که در آثار حاتمی به کرات می‌بینیم در صورتی که استفاده از عناصر در فیلم باید توجیه داشته باشد. نکته‌ای که در فیلم‌هایی بیضایی و مهرجویی وجود داشت اما در آثار حاتمی بعضی مواقع می‌دیدیم و در بعضی مواقع نمی‌دیدیم البته این چیزی از ارزش‌های فیلم‌های حاتمی کم نمی‌کند.

وی با اشاره به اینکه همانطور که خود بیضایی گفته است او از تاریخ چیزی جز نفرت چیزی در وجودش نیست، افزود: بیضایی اعتقاد دارد اگر می‌خواهیم آینده‌مان را بسازیم باید تاریخ را بدانیم و این به معنای شیفتگی او به تاریخ نیست. بیضایی می‌گفت من تاریخ را با همه جهالتش نشان می‌دهم برای ساخت آینده‌ای روشن.

طالبی‌نژاد ادامه داد: بیضایی نمایش‌های ایرانی و غیرایرانی را که ظرفیت به‌روز شدن را دارد؛ کنار هم آورده و استفاده از عناصر نمایشی و آیینی در آثار او به وفور دیده می‌شود.

این منتقد سینما با اشاره به سرنوشت این سه فیلم‌ساز ادامه داد: حاتمی اهل مماشات بود و توانست فیلم‌هایش را بسازد. بیضایی اهل مماشات نبود و فیلم‌هایش را نمی‌ساخت و در صحبتی که با هم داشتیم از زبان بیضایی شنیدم که می‌گفت حاتمی برنده است که فیلم ساخت. بیضایی رویکردی تعاملی که حاتمی داشت را نداشت و مهرجویی نیز حد وسط این دو بود و حاصل کارش گنجینه‌ای از فرهنگ، هنر و زیبایی است که بجا گذاشته است.

کد خبر : ۳۳۵۸۵۲