در لایههای میانی مدیریت کشور با فقر فرهنگی مواجهیم
افشین علا معتقد است؛ با تعامل با دو سر طیفهای اصلاحطلب و اصولگرا و با دانش و آگاهی از الفبای کار سیاسی میتوان بر ارزشهای مشترک تکیه کرد و دیالوگ یا گفتمانهای خوبی در جهت تاثیرگذاری ارائه داد.
افشین علا (شاعر) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، دربارهی برخورد و نگاه بهارستانیها به حوزههای فرهنگ و هنر به خصوص در دو سال روی کار آمدن دولت یازدهم گفت: فکر میکنم آن تحولی که بعد از انتخابات سال 92 در کشور ایجاد شد و در سپهر سیاست و فرهنگ ایران؛ اشخاصی جایگزین شدند که هم از نظر مردم و هم از دید نخبگان برای فعالیت در مناسب سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برازنده بودند اگر همدلی و همراهی مجلس و نمایندگان را هم داشتند شاید دولت تدبیر و دولت بیشتر از آنچه تاکنون بهدست آورده برای جامعه محقق میکرد.
علا اضافه کرد: پیشقدم شدن افرادی که سابقهی فرهنگی و هنری دارند برای حضور در مجلس در جهت حمایت، تایید و تقویت جریانی است که به نام دولت تدبیر و امید ایجاد شد. در هر صورت با انتخاب 92 شور و امید در دل مردم به وجود آمد و جامعه انتظار دارد فضای توام با همدلی و همراهی به ویژه در حوزهی فرهنگی بیشتر شود. البته همچنان معضلات گوناکونی در حوزههای مختلف فرهنگی- هنری داریم که با همت و همیاری مسئولان فرهنگی میتواند مرتفع شود. جای تردید نیست نیست که در این مسیر حضور و همگام شدن نهادهای دولتی و حکومتی تاثیرگذار همچون مجلس شورای اسلامی قطعا پشنوانهای مهم برای اصلاح چالشهای موجود و کسب حداکثر دستآوردها خواهد بود.
این شاعر و فعال سیاسی نزدیک به اصلاحطلبان در پاسخ به این سوال که چرا علیرغم حضور افرادی مثل بهروز افخمی در مجلس ششم یا دیگر اهالی فرهنگ و هنر در مجلس؛ تاثیرگذاری قابل تاملی برای توجه نمایندگان به مسائل فرهنگی را شاهد نبودهایم، گفت: من بدون اشاره به نام خاصی میگویم که نگاه سیاسیون ما به چهرههای فرهنگی و مخصوصا هنرمندان و گزینش آنها برای انتخابات متاسفانه مدبرانه نبوده است. اینطور نیست که از بین هنرمندان و فرهنگیان (سینماییها، نویسندگان، تئاتریها و ...) صرفا تعدادی سهمیه برای مجلس یا شورای شهر قائل شویم و این کاندیداها دغدغه و سابقهی حضور در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را نداشته باشند.
او متذکر شد: ورود هر فردی ازجمله هنرمندان به جریان سیاسی و فعالیتهای اجتماعی باید با توجه به خیلی موارد و در نظر گرفتن مهارتها و دانش مربوط به حوزهی سیاست و اجتماع باشد. اینکه بسیاری از هنرمندان ما بدون آشنایی در حد قابل قبول با مسائل اجتماعی و سیاسی و صرفا به دلیل صاحبنام بودن در حوزهی فرهنگی و هنری بتوانند به جریانات سیاسی وارد شوند؛ رویهی صحیحی نیست. به دلیل همین نگاه اشتباه تا به حال خروجی چندانی از حضور اهالی فرهنگ و هنر در جریانات سیاسی نداشتهایم. علاوه بر این برای حاکم شدن اخلاق و کمک به جایگزین کردن سیاست فرهنگی به جای فرهنگ سیاسی و با تکیه بر این حکایت سعدی علیهالرحمه که میگوید "و گر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولتست هر کجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بیهنر لقمه چیند و سختی بیند" دلیلی دیگر بر عزم فرهنگیان در ورود به مجلس است.
این شاعر و فعال اجتماعی دربارهی تغییرات در ساختار مجلس آتی و چگونگی تعامل با افرادی از جناحهای مختلف نیز تصریح کرد: فکر میکنم با تعامل با دو سر طیفهای اصلاحطلب و اصولگرا و با دانش و آگاهی از الفبای کار سیاسی میتوان بر ارزشهای مشترک تکیه کرد و دیالوگ یا گفتمانهای خوبی در جهت تاثیرگذاری ارائه داد. البته کار سیاسی و تلاش در جهت گفتمان و تاثیرگذاری روی نمایندگان جناح مخالف به معنی جار و جنجال با جلب توجه نیست. چنین شلوغکاریهای شاید در مقطعی حتی محبوبیت فرد را بالا هم ببرد اما کارایی ماندگار و اصولی نخواهد داشت. فکر میکنم در مجلسی با ترکیب افرادی از جنس فرهنگ و هنر به شرط اشراف آنها به مسائل سیاسی و اجتماعی، با همهی گروهها و جناحها میتوان تعامل و دستآوردهای قابل قبولی کسب کرد.
علا همچنین با اشاره به ضعف بودجهای که حوزهی فرهنگ و کشور به آن دچار است و ضمن ذکر این نکته که در این سالها نهتنها افزایش بودجهای نداشتهایم بلکه مدام از حجم بودجهی فرهنگی کاسته شده؛ یادآورد شد: قطعا یکی از نقاط تمرکز اهالی فرهنگ با ورود به مجلس بحث بودجههای فرهنگی است. در دوره اصلاحات هم به دلیل اینکه او بیشتر از اینکه چهرهای سیاسی باشد چهرهای فرهنگی است اتفاقات خوبی را در اومور مرتبط با فرهنگ و هنر شاهد بودیم. توجه ویژه در امر بودجههای حوزههای فرهنگی و هنری نیز یکی از همین برکات بود. هرچند چنین موفقیتهایی منحصرا به فرهنگ و هنر مرتبط نبود و در بخشهای اقتصاد یا روابط بینالملل هم شاهد بهترین اتفاقات بودیم. شکی نیست که تاثیر چهرههای ریشهدار فرهنگی در همهی عرصهها تاثیر عمیقی خواهد گذاشت.
این شاعر اضافه کرد: در نظام جمهوری اسلامی سران و رتبههای اول مناسب دولتی و حکومتی ما همگی فرهنگی بودند و هستند. اولین چهره فرهنگی هم خود امام (ره) هستند. رهبر انقلاب و شخص رئیسجمهوری فعلی هم جزو شخصیتهای فرهنگی به حساب میآیند، منتها در لایههای میانی مدیریتی با یک فقر فرهنگی در چهرههای سیاسی مواجه هستیم. به همین دلیل حضور اهالی فرهنگ و هنر در نهادی مثل مجلس میتواند در تفییر نگاه مدیران سیاسی میانی به جریانات فرهنگی کمک کند. قبلا هم نتایجی هرچند محدود از این اتفاق را دیدهایم.