آئین نکوداشت فرانک دوانلو شاهنامهپژوه و پژوهشگر برگزار شد
آئین نکوداشت زندهیاد فرانک دوانلو (شاهنامهپژوه و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران) در تالار فردوسی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در این نکوداشت «علیقلی محمودیبختیای» با بیان اینکه انسان پرتویی از خداوند است، گفت: هر چه این پرتو در انسانها بزرگتر باشد، انسان را کامل و بزرگتر میکند. نمودهایی از این پرتو در انسانهایی همچون: فردوسی، حافظ و... میتوان دید.
این استاد زبانهای باستانی ایران ادامه داد: فرانک دوانلو جرقهای از پرتو خرد است. ما دلمان میخواست که کالبد وی نیز در جمع ما بود بر ما واجب است که از بانوان در زمان حیاتشان تقدیر و تشکر بهعمل آوریم. در جامعه بشری هیجزمان به اندازه اکنون از انسان بودن دور نشدهایم. به قول سعدی:
نه هر آدمیزاده از دد به است که دد ز آدمیزاده بد به است
به است از دد انسان صاحب خرد نه انسان که در مردم افتد چو دد
وی افزود: این موجوداتی که از بر جهان حکومت میکنند از هر ددی درندهتر هستند و شایسته نامگذاری انسان بر روی آنها نیستند. یعنی انسان زمانی انسان میشود که پرتو آفریدگار (خرد) در آن ظاهر شود. شاهنامه فردوسی خردنامه است و خرد باید با مدارا همراه باشد، چیزی که اکنون در کشور ما وجود ندارد. به قول فردوسی:
مدارا خرد را برادر بود خرد بر سر دانش چو افسر بود
نباشد خرد جان نباشد رواست خرد جان پاکست و ایزد گواست
خردی که بر اساس دانش نباشد نیز ارزشی ندارد و تا زمانیکه در سایه دانش است خوب است وقتی از حیطه دانش بیرون بیاید فجایعی همچون هیروشیما و... را به بار میآورد. شما اگر تمام کتابهای عالم را بررسی کنید به اندازه شاهنامه به خرد توجه و پرداخته نشده است و در این شاهنامه که فرانک نمونهای از پرتو آن است.
روانش خرد بود تن جان پاک تو گفتی که بهره ندارد ز خاک
این استاد ادبیات فارسی اظهار داشت: فردوسی وقتی به زن میرسد وی را از پدر، فرزند و همسر بالاتر میبیند. من باور دارم که نمیتوان بیت «زن و اژدها هر دو در خاک به / جهان پاک از این هر دو ناپاک به» را در نسخ و مدارک پیش از قرن ششم پیدا کرد این سوءتفاهمها در دیدارها و جمع دوستان باید مطرح و بازگو شود.
در بخش دیگر سخنرانی این نکوداشت «هما ارژنگی» شاعر، سرودهای به یاد این بانوی شاهنامه پژوه خواند.
به نیکی بزاد و به شادی غنود جفا دید و بر مهرورزی فزود
«قدمعلی سرامی» پژوهشگر حوزه زبان فارسی دیگر سخنران این نکوداشت اظهار داشت:
مکن در مرگ مردان، سوگواری! مکن آیین یاران را فراموش!
مشو در ماتم آنان سیه پوش! نمردم تا سیاهی جان بگیرد
که جان دادم که تاریکی بمیرد! چو برفی زندگی یکسر درنگ است
سرامی گفت: این خاتون محترمی که از میان ما رفت در کار تحقیق خود با من به مشورت میپرداخت و نظرم را جویا میشد و من هم در واقع چیزی جز یکدستی و صمیمیت در وی نمیدیدم و بهنظر میآمد که در لحظاتی از زندگی او حالت «تفرید» را داشت. آشنایی او با شاهنامه کهنه بود و اگر نام وی، فرانک شد، به خواست تقدیر بود زیرا خودش بیتردید نقشی در این نامگذاری نداشت. با این وجود، فرانک نام فرزندش را فریدون گذاشت. نامی که برخاسته از تدبیر وی بود و این نشاندهنده این است که آشنایی وی با شاهنامه ژرفتر از درگیری ما با مسائل پژوهشی است.
این استاد دانشگاه افزود: شاهنامه ستیز «تقدیر و تدبیر» است و چیرگی با قوانین الهی است. شاهنامه برگیری و آموزش و آمیزش تقدیر و تدبیر است. انسان در چند صد صورت خودش به میدان میآید و خداوند جان و خرد شأن اولوهیت خودش را در تقدیر بازی میکند و انسان در مقابل تقدیر عرض وجود میکند اگر توانست او شود تمام میشود یعنی تقدیر و تدبیر بر هم سوار میشوند و انسان بهجائی میرسد که یونگ نامش را «تفرید» میگذارد.
جلوه بر من مفروشای ملک الحاج که تو خانه میبینی و من خانه خدا میبینم
سرامی ادامه داد: شاهنامه آلبوم کلامی و تصویری از ایران کهن است. اما همین تصویر جهان را به خیره انداخته است. فردوسی در اسارت ابزار نیست او همه جهان را دوست دارد. شاهنامه را محققان و عاشقان میخوانند ولی مردمان نه ولی اگر شیره و شهد و انگبینش توسط همین محققان تهیه شود و به زبانهای بزرگ جهان عرضه شود بیگمان جهانیان سود میکنند. دنیا، دنیای به کوتاهی سخن گفتن با یکدیگر است و باید به کوتاهی با جهان سخن بگوئیم.
«کیخسرو دهقان» شاهنامهخوان بختیاری در این نکوداشت به رسم آنچه در سوگ عزیزان در ایل بختیاری است به خوانش شاهنامه با گویش بختیاری پرداخت.
سپس ویدئو با عنوان: «آن زن با شکلات آمد..... آن زن با عشق ر»فت که توسط یکی از دوستان نزدیک وی «زهره صیادی» تهیه و پخش شد. این ویدئو تصویری در خصوص همکاری فرانک دوانلو با کانون کودکان کار (کوشا) بود.
در بخش دیگر این نکوداشت «پریسا سیمینمهر» به برخوانی داستان بهرام که یکی از دلیران و سرداران ایرانی بود پرداخت
«احمد نوری، »کی از همکاران پژوهشی بانو دوانلو نیز در این نکوداشت گفت: با تمام بدبینیهائی که جامعه ایرانی بر اساس اندیشه و خرافات پیدا کرده بود، زنانی پا به عرصه گذاشتند که جان مایه و خامه زندگی خود را برای پربار کردن فرهنگ ایران صرف کردند و با تلاش و کوشش خود را از نیمه پنهان جامعه بیرون کشیدند و خستگیناپذیر به پررنگ کردن عرصههای تحقیق و پژوهش در فرهنگ ایرانی پرداختند.
این پژوهشگر تاریخ ایران باستان ادامه داد: از طرفی این مادران ایرانیاند که نخستین آموزگاران و پرورشدهندگان فرزندان تا پیش از دبستان هستند. آنان هستند که کسانی مانند: فریدونها، رستمها، داریوش، کوروش، زرتشت و... داریوش را در آغاز پرورش دادند و به جامعه سپردند. بانو دوانلو به این موضوع پی برده بود و با بهره از نوشتههای کهن مانند سرودههای زرتشت، شاهنامه فردوسی توانست جایگاه زن ایرانی را به جامعه بشناسناند و در این زمینه با هیچکسی تعارفی نداشت.
وی افزود: بانو دوانلو، به پژوهش درباره زنان در شاهنامه پرداخت و متاسفانه مرگ مهلت نداد تا یکی از پژوهشهای مهم وی یعنی«جایگاهزنان در شاهنامه» را به پایان برساند؛ پژوهشی که با اتکا بر آن درصدد بود بهرهگیری از پیامهای کهن، جایگاهزن ایرانی را به وی نشان دهد.
«منوچهر پیشوا» مدیر کتابسرای بلخ در بخش دیگری از این بزرگداشت گفت: تقریبا سه ماه پیش بانو دوانلو و برخی دوستان باشگاه شاهنامهپژوهان به کتابفروشی بنده آمدند و از شمارگان پائین کتاب و بیعلاقگی جوانان به کتاب گلایه کرد. در واقع کارهای پژوهشی دوانلو در زمینه شاهنامه، هموار کردن راههای دشوار برای شاهنامهپژوهان دیگر است.
فرانک دوانلو دهم آبانماه در منزل خود شهریار تهران بدورد حیات گفت. این بانوی فرهیخته مؤلف آثاری همچون دفترهای پارسینگاشته شاهنامهفردوسی، رویدادهای تاریخدار شاهنامهفردوسی، فرهنگ نامهای ایرانی بر بنیاد شاهنامهفردوسی، راهنمای نمودار شاهنامهفردوسی دوره پیشدادیان و کیانیان، گاتهای زرتشت(متن تطبیقی بر پایۀ هشت برگردان پارسی) بوده و آخرین اثر پژوهشی وی که درخصوص بانوان شاهنامه(ارنواز، شهرناز و فرانک) زیر چاپ قرار دارد.