کتابهای یک نویسنده سرخپوست در تهران
مهمترین آثار لوییس اردریچ بزرگترین نویسندهی سرخپوست آمریکایی با ترجمهی شیرین معتمدی و سیروس نورآبادی از سوی نشر «شورآفرین» منتشر میشود.
به گزارش ایلنا، آثار لوییس اردریچ منتشر میشود. این آثار عبارت است از: داروی عشق، خانهی مدور، طاعون کبوتران، همسر بز کوهی، کلوبآوازهخوانی استاد قصاب، طبل نقاشیشده و آخرین گزارش از معجزات کرهاسبی که اسب نبود.
لوییس اردریچ، از بزرگترین نویسندگان بومی آمریکا است که نویسندگان بزرگی چون فیلیپ راث، تونی موریسون، آن تایلر و آنجلا کاتر در ستایش او و آثارش دست به قلم بردهاند. از وی بهعنوان مهمترین نویسنده موج دوم رنسانس سرخپوستی نام برده میشود. اردریچ تاکنون برای آثارش چندینباربه مرحلهی نهایی جایزهی پولیتزر و کتاب ملی آمریکا راه یافته و جوایز بسیاری نیز برای آثارش بُرده، از جمله: جایزهی کتاب ملی آمریکا، جایزهی حلقهی منتقدان کتاب آمریکا، جایزهی کنگرهی کتابخانهی آمریکا، جایزهیادبی مینهسوتا، جایزهی آنسفیلد وولف، جایزهی پِن سال بلو، جایزهی اُ. هنری، جایزهی اسکات اُدل، و جایزهی جهانی ادبیات فانتزی.
در آثار اردریچ رنگوبوی زندگی سرخپوستی جاری است و میتوان گفت او در دل جامعهی سرخپوستان، درد سرخپوستان را درک میکند و از آن مینویسد. او در آثارش مثل ویلیام فاکنر که «یوکناپافا» را در داستانهایش خلق کرده، منطقهیی داستانی و خیالی به نام «داکوتا» بازآفرینی کرده که روایت بیشتر آثارش در این منطقهی خیالی میگذرد.
«داروی عشق» نخستین رمان اردریچ است که در سال 1984 منتشر شد. این رمان شصت سال آزگار از زندگی گروه کوچک چیپوا را دربرمیگیرد که در کوهستان ترتل (به معنای لاکپشت) در شمال داکوتا است. این کتاب برنده جایزهی حلقهی منتقدان کتاب آمریکا شد. نکتهی قابل توجه این رمان این است که هرفصل آن توسط یک راوی روایت میشود.
رمان «خانهی مدور»دیگر اثر اردریچ است که سال 2012 منتشر شد و چهاردهمین رمان این نویسنده به شمار میآید. همانند دیگر آثار اردریچ، روایت این رمان هم در منطقهی داکوتا میگذرد. اردریچ برای این رمان برندهی جایزهی کتاب ملی آمریکا شد.
«طاعون کبوتران» دیگر اثر اردریچ است که به مرحلهی نهایی جایزه پولیتزر 2009 راه یافت و برندهی جایزهی آنسفیلد وولف شد. داستان، ماجرای خانوادهی کشاورزی در شهر کوچک پلوتو، شمال داکوتا است که ساکنانش اغلب سفیدپوستاند به قتل رسیدهاند و معای قتلشان همچنان نامکشوف است و سفیدپوستان این شهر قاتل را از سرخپوستانی میدانند که همان نزدیکی زندگی میکنند و سفیدپوستان همواره از آنان انتقام میگیرند.
«همسر بزکوهی» رمان دیگر اردیچ است که برندهی جایزهی جهانی فانتزی سال 1998 شده است. داستان دربارهی زنی است که وارد زندگی دو خانواده میشود و زندگی آنها را برای همیشه تغییر میدهد. این رمان توسط منتقدان زیادی مورد توجه قرار گرفت و بهعنوان یک اثر نمونه در نیویورکتایمز بسیار زیاد از آن صحبت شد.
«کلوب آوازهخوانی استاد قصاب» در سال 2003 منتشر شد و به مرحلهی نهایی جایزهی پولیتزر نیز راه یافت. این رمان، داستان فیدلیس والدووگل است که از مصائب جنگ اول جهانی جان سالم به در برده و به روستای آرام خودش در آلمان باز میگردد و با زن باردار بهترین دوستش که در جبهههای جنگ کشته شده ازدواج میکند. فیدلیس چمدانش را از سوسیس و یک چاقوی درجهی اول قصابی پر میکند و راهی آمریکا میشود و در شمال داکوتا برای خود کاروکاسبی راه میاندازد.
«آخرین گزارش از معجزات کرهاسبی که اسب نیست» دیگر اثر اردریچ است که در سال 2001 منتشر شد و به مرحلهی نهایی جایزهی کتاب ملی آمریکا راه یافت. رمان، داستان پدری روحانی به نام دامین مودِست است که بیش از نیم قرن به مردمش خدمت کرده و حالا که سنش بالا رفته و به اواخر عمرش نزدیک شده از اینکه هویت اصلیاش فاش شود وحشت دارد، چراکه او زنی است که تمام این سالها خود را جای پدر روحانی جا زده است.