پدیده نوربخشیسم باعث استعفای ارجمند شد/ اهرمهای فشار خانه موسیقی چیست؟
خانه موسیقی سیستمی دارد که میتواند با همراهی ارشاد؛مدتها جلوی انتشار آلبوم افراد را بگیرد یا مانع فعالیتهای هنرمندان معترض به عملکردشان شود. تیم هیئت مدیره خانه موسیقی همواره مشخص است و به راحتی میتواند شکل عوض کند و با هر سیستم و حکومتی کنار بیاید.
در بخش پایانی نشست نقد عملکرد خانه موسیقی؛ مسائلی چون بیمهی هنرمندان، مشکلات تعاونی مسکن خانه موسیقی، اهرمهای فشار خانه موسیقی، دوره غیرقانونی ریاست هیئت مدیره و بودجه خانه موسیقی که مشخص نیست صرف چه چیزی میشود؛ مطرح شد.
یکی از وظایف خانه موسیقی بیمه هنرمندان موسیقی است. این خانه در بحث بیمه هنرمندان چه اندازه فعال و تاثیرگذار بوده است؟
پیروز اجمند: معمولا گفته میشود هنرمندان موسیقی محافظهکار هستند. بسیاری از هنرمندان نزد من میآمدند و میگفتند ما فلان مشکل را داریم اما جرئت نمیکنیم بگوییم. ترس از محدودیت کاری یا ترس از لغو کارت عضویت خانه موسیقی و طبیعتا به همراه آن لغو بیمه همواره در آنها وجود داشت. بارها دیدهام سیستم تهدید و تطمیع در خانه موسیقی وجود دارد. یعنی کسانی که در خانه موسیقی هستند به وفور از این سیستم استفاده میکنند. این درحالیست که مثلا در بحث بیمهها خانه موسیقی فقط و فقط یک کارگزار است و مانند یک رابط عمل میکند. ما میتوانستیم این بیمهها را به جایی مثل دفتر پیشخوان دولت هم بسپاریم تا هنرمندان به آنجا مراجعه کنند. جالب است که خانه موسیقی حتی در کم کردن قراردادهای بیمه هم ناتوان بود. طبق مصوبه دولت؛ قراردادهای بیمه 18 درصد است اما خانه موسیقی میگوید ما بودیم که از افزایش آن جلوگیری کردیم.
محسن ثقفی: یکی از تخلفات عمدهای که ما در آن نامه با دوازده امضا به آن اشاره کردیم؛ ماجرای بیمه است. در خانه موسیقی کسانی هستند که یکبار به عنوان هنرمند تایید شدند و پرونده بیمه آنها نیز تشکیل شده و فعالاند. در طی این سالها بدهی وزارت ارشاد و دولت قبل به سازمان تامین اجتماعی نزدیک به 5 میلیارد تومان شده بود. طبق جلسه آقای وزیر ارشاد با رئیس سازمان تامین اجتماعی؛ نتیجه گرفته شد هنرمندانی که در انجمنهای صنفی عضو هستند؛ تا به حال عضویتشان در صندق اعتباری نویسندگان، روزنامهنگاران و هنرمندان الزامی نبوده است. نهادهای صنفی مثل خانهها و انجمنها به عنوان کارگزار آنها را معرفی میکردند و عضویت در آنجا به معنای حضور در صنف مورد تایید بوده است. بخشی از بدهی دولت با عضویت هنرمندان در صندوق اعتباری روزنامهنگاران، نویسندگان و هنرمندان داده شد. با این حرکت؛ برای پرداخت بدهی ارشاد یک کار که تا به حال معمول نبود؛ اجباری شد.
من از بقیه خانهها اطلاعی ندارم اما خانه موسیقی در این جریان یک دکهای نصب کرد تا به نوعی باج سیبیل بگیرد. خانه موسیقی گفت هرکس معرفینامه ما برای صندوق اعتباری هنر را میخواهد؛ باید عضویتش در خانه موسیقی را دوباره تمدید کند تا ما به او معرفینامه دهیم. در این بین خانه موسیقی معوقات حق عضویت افراد را نیز با نرخ همان سال گرفت. فرض کنید یک نفر 10 سال حق عضویت نداده است. او در سال 85 حق عضویتش 10 هزار تومان بوده اما امسال 50 هزار تومان شده است. خانه موسیقی در این بین طی یک حرکتی عجیب؛ تمام معوقات را با نرخ حق عضویت امروز دریافت میکند. این کار غیرقانونی است و هیچ جا هم مصوبهای ثبت نشده بود. در ضمن تاکنون مشخص نیست حق عضویتها؛ هزینه چه چیزهایی شده است.
صحبت از فشارها و تهدیدهای خانه موسیقی شد. اهرمهای فشار خانه موسیقی جدا از مسئله بیمه چیست؟
رامتین غفاری: شما فرض کنید یک موزیسین هستید. برای انتشار آلبوم از آقایان خانه موسیقی باید اجازه بگیرید، برای برگزاری کنسرت همچنان همین آقایان، در جشنواره فجر نیز همین آقایان مسئولاند، در صداوسیما نیز حضور دارند و حتی اگر بخواهید مجله موسیقی هم بدهید باز باید به آقایان خانه موسیقی مراجعه کنید. یعنی تیم هیئت مدیره خانه موسیقی همواره مشخص است و به راحتی میتواند شکل عوض کند و با هر سیستم و حکومتی کنار بیاید. در نهایت هم شما میبینید که هر انتخاباتی در خانه موسیقی انجام میشود؛ این افراد صندلیهایشان را با هم عوض میکنند.
من به عنوان بازرس تعاونی مسکن وقتی مشکلات شروع شد؛ با دوستانی که حقوقشان پایمال شده بود صحبت میکردم و آنها حتی از نوشتن یک نامه به من ترس داشتند چون میگفتند خانه موسیقی جلوی انتشار آلبومم را میگیرد. خانه موسیقی سیستمی دارد که میتواند با همراهی ارشاد؛ مدتها جلوی انتشار آلبوم افراد را بگیرد یا مانع از فعالیتهای هنرمندان معترض به عملکردشان بشود. این اهرمهای فشار؛ همان سیستم تهدیدیست که آقای ارجمند به آن اشاره کرد.
محسن ثقفی: بهطور مثال در نامه 120 امضایی منتقدان خانه موسیقی؛ این افراد نامه را در سایت خود قرار دادند و نوشتند نامهای از طرف 120 هنرجو؛ درحالیکه در آن جمع کسانی بودند که سابقه تدریس بیست ساله دارند.
خانه موسیقی بهطور کلی چقدر بودجه دارد و این بودجه صرف چه چیزهایی میشود؟
پیروز ارجمند: اگر امروز به خانه موسیقی بگویید عملکرد شما چیست؟ میگویند ما جلسات ماهیانه برگزار میکنیم یا ساختمان برای خانه موسیقی میخریم. این درحالی است که خانه موسیقی به گفته آقای گنجهای 4 میلیارد برای خرید ده واحد در فاطمی از شهرداری پول گرفته و طبق شنیدههای من 200 میلیون تومان از دفتر موسیقی گرفته. درکنار حق عضویتها و معوقات آن میتوان به بودجهای بیش از 5 میلیارد رسید. جالب اینجاست که از بودجه عمرانی دفتر موسیقی استفاده شده تا استودیو خانه موسیقی ساخته شود درعوض عمارت فرهنگی موزه صبا درحال تخریب است. به واقع مشخص نیست خروجی بودجه خانه موسیقی جز همان دورهمنشینیها و خوردن کیک و شیرینی چه چیزی است.
شما فرض کنید امروز خانه موسیقی تعطیل شود؛ هیچ اتفاقی در زمینه موسیقی کشور نمیافتد. یعنی اگر بحث بیمهها به دفتر پیشخوان دولت یا صندوق اعتباری هنر واگذار شود؛ اصلا موزیسینها متوجه تعطیلی خانه موسیقی نمیشوند. من به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی بخش عظیمی از کارهای صنفی هنرمندان را در زمان ریاستم انجام میدادم اما خانه موسیقی به هیچ وجه چنین رویکردی نداشت.
بهطور مثال وقتی حسین علیزاده نمیتواند وارد هواپیما شود من وارد میشوم و دفاع میکنم، وقتی کنسرتی لغو میشود وظیفه من دفاع از مجوز است بعد از آن صنف هم باید وارد عمل شود و از حقوق خودش دفاع کند اما هیچگاه چنین نمیشد مگر در موارد خاص که افراد مورد تایید خانه موسیقی هستند یا حمایت از آنها وجههای برای خانه موسیقی به همراه دارد.
عید سال 93 دولت آقای روحانی با صحبتهای ما تصمیم گرفت تا به صنف 13 هزار نفره موسیقی بن کالا بدهد. من از بچههای دفتر موسیقی خواستم لیست 13 هزارنفره صنف موسیقی را بگیرد تا به آنها سبد کالا تعلق بگیرد. نکته عجیب اینجاست که لیستی که به من داده شد؛ شامل بیست نفر بود! من با آنها تماس گرفتم و گفتم میتوانیم به کل صنف 13 هزار نفره سبد کالا بدهیم اما گفتند احتیاجی نیست.
فاجعه دیگری که میتوانم به آن اشاره کنم؛ مسئله مسکن مهر است. من از طریق مذاکراتی که داشتم؛ توانستم 700 دستگاه واحد مسکونی از مسکن مهر را در بهترین فاز هشتگرد را برای هنرمندان موسیقی فراهم کنم. با این کار 700 هنرمند صنف موسیقی میتوانستند خانهدار شوند اما ما به عنوان نهاد وزارت ارشاد نمیتوانستیم برای این مسئله اقدام کنیم. مذاکرات من با خانه موسیقی همه موجود است و خانه موسیقی میتواند فایل صوتی را ارائه کند. وقتی من این مسئله را در جلسه با خانه موسیقی مطرح کردم آقای نوربخش تنها گفت: لازم نیست..
شما نگا کنید که سرپناه 700 هنرمند صنف موسیقی با یک جمله ... از بین رفت و خانه موسیقی حاضر نشد این را به صنف وارد کند.
درباره تعاونی مسکن خانه موسیقی و حواشی آن بگویید. چه شد که پروژههای تعاونی مسکن به این شکل رقم خورد و به شکایت رسید؟
رامتین غفاری: سال 88 تعاونی مسکن را خانه موسیقی تشکیل داد. در آن سال وقتی میخواستند اساسنامه را تشکیل دهند؛ گفتند چون ما هنوز وقت نکردیم به اساسنامه رای بدهیم؛ شما ابتدا رای دهید بعد ما مینویسیم که من آنجا به آقای پیرنیاکان اعتراض کردم و ایشان هم به من گفت صحبت نکن، وقت نداریم و بعدا درستش میکنیم. در انتخابات بازرس تعاونی مسکن هم من کاندیدا بودم که طبق معمول یکی از دوستانشان بازرس اول شد و من بازرس علیالبدل شدم.
تعاونی مسکن تا سال 89 هیچ کاری انجام نداد. در سال 89 دو نفر را از انجمن صنفی روزنامهنگاران انتخاب کردند و به جلسه آوردند. و با ادبیات عجیبی گفتند: اینها دو رهگذر هستند و پیشتر برای انجمن صنفی روزنامهنگاران این کار را انجام دادند. ما متوجه شدیم آرزوهایی برای تعاونی مسکن داشتیم؛ شدنی نیست. در آن جلسه ما صحبت کردیم اول یکسری گزینه در جاهای مختلف به ما دادند تا انتخاب کنیم ساختمانها کجا ساخته شود. بعد در نهایت بدون رایگیری گفتند ما جایی در هشتگرد؛ کنار مسکنهای انجمن صنفی روزنامهنگاران در نظر گرفتیم که بسیار خوب است و همان جا را خودشان تصویب کردند. من تمام تصاویر ساخت ساختمانها را دارم. اولین بار که آنجا را در زمستان دیدیم؛ تپهای بود که روی آن برف نشسته بود.
24 بهمن سال 89 گفتند هر که میخواهد در تعاونی مسکن ثبتنام کند؛ 5 میلیون تومان به حساب بریزد و من صبح 25 بهمن به عنوان اولین نفر پول را به حساب ریختم. قراردادهای ما اواخر سال 89 و اوایل سال 90 امضا شد. برخلاف حرف آقای نوربخش که میگویند قرار بود خانهها را یکسال و نیمه تحویل دهند؛ طبق قرارداد خانهها باید یکساله تحویل داده میشد و البته 3 ماه هم تلورانس گذاشته بودند برای بالا پایین شدن زمان گذاشته بودند و درنهایت قرار بود خانهها با قیمت مشخص شده تحویل اعضا داده شود.
آقای نوربخش میگویند به دلیل بدهی اعضا کار پروژه عقب افتاد. من 18 مهرماه سال 91 طبق آنچه آقای ناصحپور به عنوان مدیرعامل به من دادند؛ متوجه شدم کلا سه نفر بدهکار هستند. به طور کلی بدهی اعضا نزدیک به 11 میلیون تومان میشد. در ادامه کار به تحویل موقت روی کاغذ کشید و از آنجا به بعد مدتی اجازه ندادند ما خانههایمان را ببینیم. چراکه من اعتراض کرده بودم و میگفتم باید حسابها و خرجها مشخص کنید تا ما بدانیم این بدهیهای عجیبی که برایمان نوشتید از کجا آمده است. در این بدهیها برای افراد مختلف مبالغی از 22 میلیون تا کمترینش که بدهی من است و 17 میلیون تومان محاسبه شده؛ دیده میشد. جالب است که بدهی من از همه کمتر بود درحالی که من پنت هاوس داشتم و بدهیام باید از همه بیشتر میبود.
من وقتی اسناد و حساب و کتابها را دیدم. در پولهایی که بین خانه موسیقی و انجمن صنفی روزنامهنگاران رد و بدل شده؛ در مدت 5 ماه به رقم گمشدهای نزدیک به پانصد میلیون تومان رسیدم. در این روند پول از خانه موسیقی خارج شده، به حساب انجمن صنفی روزنامهنگاران وارد شده اما پول به حساب پیمانکار نرفته است. این روند باعث شد پیمانکار هم کار را بخواباند و زمانی که من برای تحویل موقت رفتم؛ به من گفتند شما بدهکار هستید و پروژه خوابیده است. آنجا پیمانکار به من مدرک هم نشان داد. آسانسوری که قرار بود خریداری شود؛ با تاخیر خانه موسیقی و انجمن صنفی روزنامهنگاران؛ قیمتش دو برابر شده است. این درحالی اتفاق افتاده که پول در حساب آنها بوده و مشخص نیست چرا پولها را نمیدادند تا کار ساختمان انجام شود.
من آنجا گفتم که به من اسناد را بدهند تا به کارشناس مورد اعتمادم بسپارم. او این حسابها را بررسی کند و اگر حتی تا 15 درصد اختلاف نظر وجود داشت باز من حرف شما را میپذیرم. بعد آقای هوشمند رئیس تعاونی مسکن انجمن صنفی روزنامهنگاران در نامهای بیادبانه به من گفتند ما به تو هیچ حساب و کتابی پس نمیدهیم برو و شکایت کن.
من جلسهای در خانه استاد ابراهیمی تشکیل دادم و با حضور نزدیک به 40 نفر از موزیسینهای کشور؛ مسائل پیش آمده را توضیح دادم و حتی گفتم چه پیشنهادهایی به من شده تا من در اینباره سکوت کنم. بعد از آن جلسهای با حضور هیئت مدیره تشکیل شد و وقتی من صحبتهایم را کردم. آقای پیرنیاکان از وضعیت ابراز بیاطلاعی کردند و گفتند حتما رسیدگی میکنند. اما دقیقا از آنجا نامههای تهدیدآمیز شروع شد و کار به شکایت و دادگاه رسید.
آقای نوربخش در آخرین صحبتهایی که داشتند؛ گفتند چون عدهای بدهی داشتند و دیر حساب خود را دادند؛ ما به تحریمها خوردیم و کار انجمن با اختلال مواجه شد و همه قیمتها چند برابر شد. حال آنکه طبق بند 8 ماده 8 قراردادی که خود خانه موسیقی نوشته؛ گفته شده تعاونی موظف است به منظور جلوگیری از ضرر و زیان اعضای خوش حساب پروژه؛ تدابیر لازم را جهت برخورد با اعضای بد حساب به عمل بیاورد. من که خوش حسابترین عضو پروژه هستم چرا باید خسارت دهم؟ هیئت مدیره موظف بود پس از سه اخطار اعضای بد حساب را اخراج کند و عضو خوشحساب جایگزین کند.
بند 9 ماده 8 قرارداد تعاونی را ملزم به رعایت جدول زمانبندی جهت تکمیل پروژه کرده است. میگویند مجمع عمومی افزایش هزینهها در مجمع عمومی به رای گذاشته شده است. اسناد مجمع نزد من هست و به هیچ وجه درباره چنین مسئلهای صحبت نشده. اما با فرض بر اینکه تصویب شده است؛ بر طبق مواد قراردادی که خودشان نوشتند؛ هیچ هیئت مدیرهای با هیچ اکثریتی و هیچ مجمعی با هیچ اکثریتی نمیتواند چیزی بیش از چهارچوب قرارداد به عضو متقضای تحمیل کند مگر با رضایت او. مسئله دیگر هم این است که طبق قرارداد زمانی خانهها باید تحویل موقت شود که کار ساخت و ساز تمام شده باشد. بر همین اساس وقتی به من نامه تحویل موقت رسیده؛ چگونه ممکن است بعد از آن بدهیهای بیست و چند میلیونی برای اعضا نوشته شود؟
علت اینکه هیئت مدیره کنونی خانه موسیقی غیرقانونیست را در چه میدانید؟
محسن ثقفی: اساسا تمام مشکلی که ما با خانه موسیقی داریم؛ عدم پایبندی به قوانین و آنچه خودشان نوشتند است. هیئت مدیره خانه موسیقی در حال حاضر غیرقانونی است. انتخاباتی که منجر به ارائه مسئولیت به هیئت مدیره کنونی شد؛ پاییز سال 89 برگزار شد. دوره و طول مدیریت هیئت مدیره دو سال است. هیئت مدیره در سال 90 مجمع عمومی را تشکیل میدهد و در طی این مجمع عمومی مواد 19 و 16 اساسنامه را که طول مدت هیئت مدیره را دوسال میدانست؛ تغییر میدهد. این مصوبه مجمع عمومی تا زمانی که به ثبت شرکتها و موسسات فرهنگی وزارت ارشاد نرسد؛ قانونی محسوب نمیشود. روزنامه رسمی مورخ 25 دی سال نود و یک آگهی منتشر میکند که مواد 19 و 16 اساسنامه طبق صورت جلسه تغییر کرد. به تاریخ 21 آذر سال 91 این اتفاق افتاد. یعنی هیئت مدیره تا قبل از این تاریخ حق ادامه فعالیت نداشته زیرا اولین جلسه خود را در پاییز سال 89 برگزار کرده است.
بر همین اساس هیئت مدیره خانه موسیقی یک دوره کوتاه غیرقانونی بوده تا زمانی که مصوبه اعلام عمومی شده است. اما مسئله دیگر این است که هیئت مدیره خانه موسیقی بر همین اساس دی ماه سال 93 دورهاش تمام شده اما اتفاق دیگری افتاد. در مجمع عمومی که تشکیل شد؛ آقای نوربخش بعد از اعلام مسائل روتین؛ صحبتی را به یکباره مطرح کردند درحالی پیش از تشکیل جلسه باید صورت جلسه اعلام شود و مسائل مشخصی در مجمع عمومی پیگیری شود. در این مجمع آقای نوربخش اعلام کردند ما برای انتقال به ساختمان دیگر؛ نیاز داریم یک سال دیگر در هیئت مدیره باشیم. اول اینکه در متن اساسنامه؛ تمدید دوره هیئت مدیره و تمدید دوره خود مرجع در شرح وظایف مجمع عمومی ذکر نشده است. نکته بعدی این است که وقتی هیئت مدیره چنین نکتهای را در مجمع عمومی مطرح میکند باید در دوره قانونی خودش باشد اما دی ماه سال 93 دوره هیئت مدیره به پایان رسیده و بر همین اساس در مجمع عمومی نمیتواند چنین مسائلی را مطرح کند. متاسفانه در نهایت مجمع عمومی با تصویب اینکه انتخابات را تابستان سال 95 برگزار کند؛ در نهایت یک سال و نیم به طول حضور خودش در خانه موسیقی نیز اضافه کرد.
فکر میکنید چرا با وجود تمام این مسائل هیچکس به وضعیت صنف موسیقی رسیدگی نمیکند؟
پیروز ارجمند: موسیقیدانان کشور ماههاست به وضعیت غیرقانونی خانه موسیقی و هیئت مدیره آن اعتراض میکنند. متاسفانه هیچکس به وضعیت موسیقی نمیخواهد رسیدگی کند و در نهایت هم میگویند شما قصد ساخت جریانات حاشیهای دارید. درحالی که درخواست ما بسیار روشن است و مشخصا از وزارت ارشاد خواسته شده تا به اعتراضات رسیدگی کند. متاسفانه توصل هیئت مدیره به اهرمهای فشار در داخل وزارت ارشاد همواره مانع شفافسازی میشود.
آقای ارجمند ماجرای استعفای شما هم به فشارهای خانه موسیقی برمیگردد؟
بله؛ کاملا. از زمانی که هیئت مدیره خانه موسیقی متوجه شد من با آنها همسو نیستم و نمیتوانند با من همکاری کنند؛ پرووسه تخریب مرا آغاز کرد. درواقع با عدم همراهی من با خانه موسیقی؛ پدیده نوربخشیسم بار دیگر با تحقیر و تهدید وارد شد تا من را کنار بزند و مدیری به دفتر موسیقی بیاید که تحت نظارت آنها کار کند. من واقعا متوجه نمیشوم که این چه نوع نهاد صنفی و چه نوع دولتیست!
من درنهایت امیدوارم که آقای نوربخش در مناظرهای رو در رو مسائلی که مطرح شد را پاسخ دهند و ما بتوانیم با ایشان گفتوگویی داشته باشیم.