کتابم جایزهی گلشیری را بُرد و دیگر اجازهی تجدیدچاپ نگرفت
سال 82 مجموعه داستان«نهست» موفق به کسب جایزهی گلشیری شد اما بعد از آن هرگز اجازهی تجدیدچاپ نداند. این کتاب با مجوز ارشاد منتشر شده بود ولی برای تجدیدچاپ میگفتند که باید پنجاه درصد متن را حذف کنید!
ابراهیم دمشناس با اشاره به رمان جدید خود با نام «نامه نانوشته» به خبرنگار ایلنا گفت: این رمان را دو سال پیش نوشتم و نوشتن آن تقریباً سه ماه طول کشید، از شب یلدا تا نوروز. داستان دربارهی پدر نابینایی است که توسط نوهاش برای پسر خود نامه مینویسد. در واقع راوی این رمان همان پدربزرگ است و با یادآوری نامههایی که در گذشته برای فرزندش در زمان جنگ ایران و عراق نوشته شده، همان موضوعات را برای خواننده تداعی میکند.
او ادامه داد: نامهها را پدر تقدیر میکند و نوه آن را مینویسد. نوجوانی که نگارندهی این نامههاست، تصویری از آن دوره و مسایل جنگ را مینویسد و همچنین راهِ ورود او به مقولهی نوشتن، از راه نگارش همین نامههاست. مسایلی در کتاب مطرح میشود که پدر میخواهد نوهاش از از آن باخبر نشود و در واقع نوشتن چیزهایی را دریغ میکند. این داستان در قالب نامهنگاریهای تو در تو است که در زمان حال توسط نوجوان نوشته شده است.
دمشناس در رابطه با ایدهی این رمان گفت: در دانشگاه درگیر پایان نامه بودم و بررسیهایی میکردم در این بارهی مسئلهی نامهنگاری و نوشتارهای آییننامهای بود که در نامهنگاری مطرح میشود. آنچه در نوشتههای آیین نامهای ما مانند چهارمقالهی نظامی عروضی، با آن چیزی که در ادبیات به مفهوم جدید خود مطرح است، تفاوت دارد.
او با اشاره به اینکه با رمان «نامه نانوشته» درگیری عجیبی پیدا کرم، بیان کرد: این کتاب را در دورهی کوتاهی نوشتم که خوشبختانه به موقع هم به بازار رسید. از وقتی با ادبیات جدید، یعنی ادبیاتی که غرب به ما پیشنهاد کرد آشنا شدیم، به این مسئله فکر کردم که میتوانیم در تولید داستان کوتاه و رمان به زبان فارسی و گذشتهی خود تکیه کنیم. باید داستان کوتاه و رمان را در ادبیات خودمان جستجو کنیم. این به آن معنا نیست که ادبیات گذشته را بازتولید کنیم، بلکه امکاناتی که در این ادبیات هست و مناسبتهایی که در آن وجود دارد را جستجو کنیم و با ادبیات جدید پیوند بزنیم که بتوانیم شکل بومی از این رمان را ارائه دهیم. در غیر این صورت کار ما چیزی جز رونویسی از رمانهای خارجی نخواهد بود.
دمشناس افزود: در رمان «نامه نانوشته» پدربزرگ در دم و دستگاهی، نقش نامهنویس را داشته. در ادبیات خودمان هم کسانی مثل ابولفضل بیهقی، بخش بزرگی از روایت تاریخی خود را قالب نامه ارائه میدهد. همچنین نوشتههای نظامی موجود است که در مورد دبیر یا همان نامهنگار صحبت میکند. اینها با اینکه جبنهی دستوری دارند، از حالت داستانی پیروی میکنند. فکر کردم با استفاده از چنین ابزاری میتوان آثاری خلق کرد که با سنت ادبیای که در گذشته داشتیم، تعامل داشته باشیم. بیشتر به دنبال طرح این مسئله بودم در این رمان و فکر میکنم تا حدی به ایدهآل خودم نزدیک شدهام، البته قضاوت با منتقدان است. در رمانهای بعدی قصد دارم این نگاه را دنبال کنم و تعاملی بین مکالمه و گفتگو بین ادبیات قدیم ایران و رمان جدید غرب برقرار کنم.
این نویسنده در پاسخ به این سوال که آیا در گذشته هم آثاری دربارهی جنگ نوشتهاید یا خیر گفت: یک رمان داشتم که دورهی تاریخی طولانیای را دربرمیگیرد اما بخشی از آن در فضای جنگ میگذرد و در فضای جنگ قرار دارد اما متأسفانه این رمان سالهاست که در وزارت ارشاد مانده و عملاً کنار گذاشته شده است.
او با اشاره به رمان « زَندان و پسندر» ادامه داد: این رمان تفسیرهایی است دربارهی اوستا و پسندر. این رمان را وزارت فرهنگ و ارشاد دولت قبل، سه بار رد کرد ولی دلایلشان برای من قانع کننده نبود. رابطهی عاطفیای بود بین دو نفر که گفتند این راحذف کنید، اما باقی موارد مشکلی نداشت. خانوادهای از خوزستان به خراسان سفر میکنند، چه در مفهوم ساختارگرایانه و چه مفهوم غیرساختارگرایانه، گفتند که تقابل بین خوزستان و خراسان باید به طور کلی حذف شود! با حذف این مسئله شیرازهی رمان از هم میپاشید و امکانپذیر نبود.
دمشناس افزود: مجوز رمان «نامه نانوشته» را در شهرستان گرفتم. سال 82 مجموعه داستانی داشتم به نام «نهست» که موفق به کسب جایزهی گلشیری شد اما جالب است که بعد از آن هرگز اجازهی تجدید چاپ کتاب را نداند. این کتاب با مجوز ارشاد منتشر شده بود ولی برای تجدید چاپ میگفتند که باید پنجاه درصد متن را حذف کنید! به همین دلیل است که بعد گذشت دوازده سال این کتاب تجدید چاپ نشده است. سال 82 که این کتاب منتشر شد با خودم گفتم بهتر است با فاصلهای کتاب جدیدم را منتشر کنم و سال 84 میخواستم برای چاپ کار جدید اقدام کنم که دولت احمدینژاد روی کار آمد و وضعیت وخیمی را برای نشر رقم زد.
نویسندهی مجموعه داستان «نهست» با اشاره به آثار جدید خود گفت: مجموعهای دارم که از همان دوران باقی مانده به نام «اندوهان اژدر» و آمادهی انتشار است. این کتاب را قرار است نشر روزنه منتشر کند. همچنین دو رمان در دست دارم که فعلاً برای نگارش آنها مشغول تحقیق و پژوهش هستم. همچنین کتاب «سپندر» هم تکمیل شده و آمادهی انتشار است. «قصهی نانمونده» نیز کامل و برای چاپ آماده است و تنها نیاز به یک بازبینی کلی دارد.