خبرگزاری کار ایران

روایت میخاییل زوشنکو از طنز و سیاست در گفتگو با گلکار:

حکومت شوروی طنز را از رونق انداخت

در زمانه‌ای که حکومت شوروی می‌کوشید به جهانیان و شهروندان خود بقبولاند که انقلاب «انسان نوینی» خلق کرده که همه جا منافع جمع را به منافع شخصی خود ترجیح می‌دهد، قهرمان زوشنکو نشان می‌داد عامه‌ی مردم در این کشور از لحاظ اخلاقی و اجتماعی تغییر قابل‌ملاحظه‌ای نکرده‌اند.

 به گزارش خبرنگار ایلنا، برخی نوشته‌ها ما را در خود فرو می‌برند، برخی دیگر درِ جهانی ناشناخته را بر ما می‌گشایند و بعضی نوشته‌ها ما را می‌خندانند. داستان‌های «میخاییل زوشنکو» با استفاده از زبان کوچه و بازار، فضایی را فراهم می‌آورد که مخاطب را با اتفاقات خنده‌داری که البته پشت آن دردی نهفته است؛ آنهم در زندگیِ مردمِ دهه‌ی 20 و 30 روسیه آشنا می‌کند. «حمام‌ها و آدم‌ها» مجموعه‌‌ای از داستان‌های کوتاه زوشنکو است که با مایه‌هایی از طنز، اوضاع و احوال روزگار نویسنده را به تصویر می‌کشد.  

میخاییل زوشنکو در سن پترزبورگ روسیه به دنیا آمد. پدرش اوکراینی و مادرش روسی بود. او در دوران جنگ جهانی اول در ارتش روسیه خدمت کرد و چندین بار نیز مجروح شد. در دهه ۱۹۲۰ به عنوان طنزپرداز محبوبیت خاصی به دست آورد اما پس از انتقاد از ژدانف و برنامه‌هایش و اخراج از اتحادیه نویسندگان و عدم امکان چاپ نوشته‌هایش مابقی عمر را در فقر زندگی کرد تا در ۲۲ ژوئیه ۱۹۵۸ درگذشت.

با آبتین گلکار، مترجم نام آشنا، که کتاب «حمام‌ها و آدم‌ها» از زوشنکو را ترجمه کرده درباره‌ی این نویسنده، سبک و آثارش گفتگویی داشتیم که در زیر می‌خوانید:

 زوشنکو زبان طنز جالبی دارد. طنزی که هم انسان را می‌خنداند و هم به تفکر فرو می‌برد. او با زبان طنز مشکلات و مسائل جامعه‌ی روزِ خویش را بیان می‌کند. زبان زوشنکو برای هر قشری از جامعه قابل فهم است. فکر می‌کنم نوشته‌های او تنها طنزی سرگرم کننده نیست. فکر می‌کنید استفاده از چنین زبانی چقدر در جذب مخاطب تأثیرگذار بوده است؟ از جمله ویژگی‌های سبکی این نویسنده به چه چیزهایی می‌توان اشاره کرد؟

اصولاً زبان زوشنکو را مهم‌ترین ویژگی بارز سبک او می‌دانند. استفاده از زبان کوچه و بازار پیش از زوشنکو هم در ادبیات روسی نظیر داشت، از جمله در آثار گوگول یا لسکوف، ولی در داستان‌های زوشنکو این زبان عامیانه تبدیل به کانون و محور اثر می‌شود و همه‌ی عناصر دیگر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. شخصیت‌پردازی تا حد زیادی با استفاده از همین زبان صورت می‌گیرد و گاه همین زبان است که داستان را جلو می‌برد.

 دومین ویژگی بارز داستان‌های کوتاه زوشنکو تیپ شخصیتی خاصی است که او به عنوان قهرمان اصلی آثارش معرفی می‌کند. قهرمان زوشنکو یک آدم کاملاً معمولی است با همه‌ی زرنگ‌بازی‌ها، دله‌دزدی‌ها، از زیر کار در رفتن‌ها و حسابگری‌های عامه‌ی مردم در اکثر کشورهای دنیا. در زمانه‌ای که حکومت شوروی می‌کوشید به جهانیان و شهروندان خود بقبولاند که انقلاب «انسان نوینی» خلق کرده است که همه جا منافع جمع را به منافع شخصی خود ترجیح می‌دهد، قهرمان زوشنکو نشان می‌داد که عامه‌ی مردم در این کشور از لحاظ اخلاقی و اجتماعی تغییر قابل‌ملاحظه‌ای نکرده‌اند: هنوز در صف اتوبوس حق یکدیگر را می‌خورند، در آشپزخانه‌های اشتراکی بر سر نوبت استفاده از پریموس با هم دعوا می‌کنند و البته بسیاری از اوقات هم در این مشاجرات با فرصت‌طلبی و  استفاده از شعارهای انقلابی که شاید حتی معنای درست‌شان را هم ندانند، سعی می‌کنند برای خودشان حقی بتراشند و رقیب را از میدان به در کنند.

 نگاه طنز را در کدامیک از نویسندگان دهه‌ی 20 و 30 روس شاهد هستیم وآیا زوشنکو تحت تأثیر نویسنده‌ی خاصی بوده است؟

طنز یکی از حوزه‌های ادبی بود که در زمان حکومت شوروی لطمه فراوان دید و بسیار از رونق افتاد، زیرا طنز غیرمبتذل معمولاً با انتقاد همراه است و به ویژه در دهه 1930 که مکتب رئالیسم سوسیالیستی بال و پر می‌گرفت، هرگونه انتقادی از اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی و... مترادف با سیاه‌نمایی حکومت شوروی بود و به شدت مجازات می‌شد. بسیاری از آثار طنز نویسندگانی مانند «مایاکوفسکی» و «بولگاکوف» یا ممنوع می‌شد یا مورد انتقاد شدید ادیبان وابسته به حکومت قرار می‌گرفت. تنها طنزنویسان برجسته‌ی دیگری که استعدادشان در این دوره شکوفا شد، «ایلیا ایلف» و «یوگنی پتروف» بودند که آثار طنز خود را دونفری می‌نوشتند و معروف‌ترین کتاب‌هایشان «دوازده صندلی» و «گوساله طلایی» است که هنوز هم خواننده و طرفدار فراوان دارند. ولی طنز زوشنکو بیش‌تر تحت‌تأثیر نویسندگان قرن نوزدهم، به ویژه گوگول، است، هم از نظر درون‌مایه‌های انتقادی و هم تا حدی از نظر سبک زبانی.

میخاییل زوشنکو

 همانطور که خودتان اشاره کردید، زوشنکو نویسنده‌ای نوآور است. چرا آنگونه که باید به او توجه نشد و شاید هنوز هم خیلی از افراد کتابخوان او را نمی‌شناسند.

یک علت شاید کشمکش‌های او با حکومت باشد که موجب مغضوب واقع شدن او و ممنوعیت چاپ آثارش شد. ولی فکر می‌کنم نکته‌ی مهم‌تر این باشد که ما در ایران نوشته‌های طنز را زیاد جدی نمی‌گیریم و آن‌ها را کتاب‌هایی صرفاً برای خنده و وقت‌گذرانی بیهوده به شمار می‌آوریم و بسیاری از کتابخوانان ما مطالعه‌‌ی آثار طنز را مایه‌ی کسر شأن خود می‌دانند. این چیزی است که در ایران در مورد کتاب‌های پلیسی هم شاهدش هستیم.

استفاده از چنین زبانی را چقدر در ادبیات روس شاهدیم؟ آیا می‌توان گفت نویسندگانی بوده‌اند که از زوشنکو تأثیر گرفته‌اند؟ چه کسانی؟

من نویسند‌ه‌ی دیگری را نمی‌شناسم که زبان محاوره‌ای کوچه و بازار، تا این حد در آثارش جلو‌ه‌ی بارزی پیدا کرده باشد. نویسندگان زیادی هستند که به زبان محاوره می‌نویسند، ولی این زبان در نوشته‌های آنان صرفاً یک ابزار است، در حالی که می‌توان گفت در داستان‌های زوشنکو خود زبان محتوا و هدف اصلی اثر است.

 کمی درباره‌ی اخراج از اتحادیه نویسندگان و عدم امکان چاپ نوشته‌هایش تا پایان عمر صحبت کنید.

زوشنکو به همان دلیل‌هایی که در سوالات قبلی گفتم، پیوسته مورد حمله‌ی منتقدان حکومتی قرار داشت و سرانجام نیز در سال 1946 در بیانیه‌های رسمی حکومت به تمسخر شهروندان شوروی متهم شد و «بی‌سروپا» و «تفاله ادبیات» لقب گرفت و به همراه «آنا آخماتو» از اتحادیه‌ی نویسندگان اخراج شد.

 اخراج از اتحادیه‌ی نویسندگان در آن زمان در حکم محرومیت از هرگونه تأمین مالی از طریق نویسندگی و چاپ اثر بود. البته پس از مرگ استالین در 1953 او را دوباره به عضویت اتحادیه نویسندگان پذیرفتند، ولی رابطه‌ی حکومت نسبت به او چندان بهتر نشده بود و زوشنکو عملاً دیگر هیچ‌گاه شهرت افسانه‌ای دهه‌های 1920 و 1930 خود را پیدا نکرد.

 بزرگترین دغدغه‌های زوشنکو در نگارش آثارش چه چیزهایی بودند؟

اجازه بدهید به این سوال با نقل قولی از خود زوشنکو جواب بدهم: «ولتر زمانی با خنده‌ی خود شعله‌هایی را فرونشاند که مردم را در آن‌ها می‌سوزاندند. ولی ما با خنده‌ی خود می‌خواهیم دست کم چراغ کوچکی را روشن کنیم که برخی از مردم در نور آن بتوانند ببینند چه چیزی برایشان خوب است و چه چیزی بد و چه چیزی متوسط. اگر این گونه شود، آن‌گاه می‌توانیم در نمایش زندگی، نقش ناچیز خود را به عنوان منشی و نورپرداز صحنه، موفق تلقی کنیم.»

به نظر می‌آید جنگ و مجروح شدن نتوانسته بر نوشته‌های زوشنکو تأثیری بگذارد و زبان طنز او را دچار خلل کند. نظر شما در این باره چیست؟

زوشنکو داستان‌هایی درباره‌ی جنگ دارد که گاه با طنزی تلخ به مصایبی می‌پردازند که در دور‌ه‌ی جنگ و پس از آن به سر سربازان آمده بود (ازجمله داستان «طالع نحس» در همین مجموعه). ولی در مجموع جالب‌توجه است که همه‌ی مصایبی که او در زندگی از سر گذراند، چندان تأثیر منفی و بدبینانه‌ای در آثار طنزآمیز و سرخوشانه‌اش نگذاشته‌اند، هرچند اطرافیانش گفته‌اند که او شخصاً آدم غمگین و افسرده‌ای بود و آثار خودش را هم خنده‌دار نمی‌یافت. امکان دیگری هم هست که پرداختن به طنز، یک مکانیسم دفاعی روانی برای دوری از خاطرات ناخوشایند جنگ و سال‌های سخت پس از آن باشد.

چند اثر از این نویسنده وجود دارد و آثاری که در ایران ترجمه شده بجز «حمام‌ها و آدم‌ها» کدام‌ها هستند؟

تنها کتاب مستقل دیگری که از زوشنکو دیده‌ام، نمایشنامه‌ای به نام «روز نحس» با ترجمه رضا قیصریه است که نشر نیلا منتشر کرده است. تک‌داستان‌های کوتاهی نیز از او در نشریات یا مجموعه‌‌های مختلف به فارسی برگردانده شده که از جمله ترجمه‌های اسدالله امرایی و خشایار دیهیمی در خاطرم هست.

این کتاب در ابتدا با نام «طالع نحس» منتشر شد و سپس با نام «حمام‌ها و آدم‌ها». چرا تصمیم به این تغییر نام گرفتید؟

هم «طالع نحس» و هم «حمام‌ها و آدم‌ها» نام دو داستان کتاب هستند. در چاپ اول نام «طالع نحس» برخی از خوانندگان را به اشتباه انداخته و این گمان را به وجود آورده بود که کتاب ارتباطی با فیلم مشهور «ریچارد دانر» دارد. به همین دلیل، در چاپ جدید با همفکری ناشر تصمیم گرفتیم نام یکی دیگر از داستان‌های کتاب را روی آن بگذاریم، ولی قطع و طرح روی جلد را حفظ کنیم تا خریداران نسخة قبلی هم متضرر نشوند و فکر نکنند با کتاب تازه‌ای از زوشنکو سروکار دارند.

حمام‌ها و آد‌م‌ها

 

کد خبر : ۳۱۷۹۲۴