فرزندانمان خنده را با حیوانآزاری میآموزند
سالها گفته شده: «هرگز نشه فراموش، لامپ اضافی خاموش» اما دیدیم که فراموش شد و لامپ اضافی روشن ماند. کودک این شعار را از تلویزیون میشنید اما در عمل میدید که تمام لامپهای اضافی روشن است.
مهدی رجبی( نویسنده کودک و نوجوان) در پاسخ به این سوال که چرا توجه به محیط زیست در ادبیات کودک مغفول مانده است به خبرنگار ایلنا گفت: مسئلهی اصلی این است که آموزش و پرورش که مهمترین نهاد آموزشی کودک است، اقبال چندانی به ادبیات کودک ندارد. آموزش و پرورش است که میتواند مفهوم زندگی را به کودک بیاموزد و نگاه او به دنیا را شکل دهد.
او ادامه داد: اگر به معنای هستیشناسانه به انسان نگاه کنیم، در ابتدا با دو سوال مواجه میشویم: من کی هستم؟ من کجا هستم؟ در پاسخ به این دو سوال باید گفت که من انسانم و در کرهی زمین زندگی میکنم. این پاسخ ما را به این سمت میبرد که از طبیعت تغذیه میکنیم و با هوا زنده هستیم پس باید از آنها مواظبت کنیم.
این نویسندهی کودک و نوجوان افزود: اگر مفهوم احترام به طبیعت و محیط زیست به آموزش و پرورش راه پیدا کند اتفاق بسیار خوبی است. باید به کودکان بیاموزیم که وقتی درخت باعث پاکیِ هوا میشود نباید آن را نابود کنیم. کودکان باید بیاموزند که طبیعت محترم و عزیز است و به نوعی خالقی است که جان میبخشد. متأسفانه در افسانههای گذشته میبینیم که همهی قهرمانان، انسانهایی هستند که حیوانات را میکشند! همیشه شخصیت بدِ داستانهای گذشته، ببر و پلنگ و گرگ بودهاند. افسانههای قدیم ببر و شیر و پلنگ را به نفس اماره تشبیه کردهاند. این مسئله میتواند روی کودکان تأثیر منفی بگذارد و آنان را به سمت حیوان آزاری هدایت کند. در ادبیات ما خصایص منفی را به حیوانات نسبت دادهاند.
رجبی با اشاره به اینکه در نگاه گذشتگان باید بازنگری شود؛ اظهار داشت: کودک باید دربارهی حیات وحش بداند. او باید بداند که ما انسانها آمدهایم محیط زندگی حیوانات را اشغال کردیم و به همین دلیل باید به آنها احترام بگذاریم. کودک باید با این مفهوم آشنا شود که جای حیوان در باغ وحش نیست. حیوان باید آزاد باشد یا در پارکهای محیط زیست زندگی کند.
او با بیان اینکه در گذشته و حتی هنوز هم عدهای معتقد هستند که جغد حیوان شومی است؛ گفت: این پرنده بسیار گوشهنشین است. در تفکر عوام معتقدند که جغد باعث ویرانیِ خانهها میشود، در حالی که این حیوان به علت گوشهنشینیاش به ویرانهها میرود تا کسی او را نبیند. در کشور انگلستان جغد نشانهی خیر و برکت است و جنگلی که جغد داشته باشد را سرشار از برکت میدانند ولی ما در ایران عکس این مسئله را داریم. با همین تفکر کاری کردیم که نسل این حیوان کم شده است. متوجه نیستیم که اگر جغد زیاد باشد میتواند به شکل غیرقابل باوری جوندههای موذی و موش را سطح شهر کاهش دهد. اما به خاطر زندگیِ شهری و شرایطی که ما برای او ایجاد کردهایم نمیتواند زندگی کند.
رجبی ادامه داد: فرهنگ غلط را نباید خانوادهها بین بچهها جا بیندازند. کودک از ابتدا با حیوانآزاری آشنا می شود. حیوان را آزار میدهد تا بخندد! این بحث بسیار گسترده است. سالیان سال است در ایران از کمبود آب حرف میزنیم اما همچنان آب شرب از آبِ مصرفی تفکیک نمیشود.
این نویسنده با اشاره به وزارت آموزش و پرورش بیان کرد: آموزش و پروش هم از طریق کتابهای درسی و آموزشی و هم از طریق ادبیات داستانی میتواند احترام به طبیعت و حیات وحش را به کودکان آموزش دهد. همچنین رسانهای مانند صداوسیما در بازنگری این فرهنگ غلط میتواند تأثیر بسیار داشته باشد. سالها گفته شده: «هرگز نشه فراموش، لامپ اضافی خاموش» اما دیدیم که فراموش شد و لامپ اضافی روشن ماند. کودک این شعار را از تلویزیون میشنید اما در عمل میدید که تمام لامپهای اضافی روشن است.
رجبی درباره سهم نویسندگانِ کودک در احترام به محیط زیست گفت: ما سهم بزرگی داریم اما نه آنقدر که انتظار معجزه داشته باشیم. کتابهای کودک با تیراژ هزار تا 3هزار جلد منتشر می شود که آن هم به خوبی به دست مخاطب نمیرسد. سهم بزرگ را مدیریت منابع دارد که باید بستر را فراهم کند. وقتی بستر فراهم شود مسائل فرهنگی خود به خود درست میشود و همه تلاششان را میکنند. من وظیفه دارم کودک را با مسائل محیط زیست و صرفهجویی در مصرف آب آشنا کنم اما در ابتدا باید زیرساختها فراهم شود. بیشترین میزان هدر رفت آب در صنعت و کشاورزی است. ما در این زمینه دستمان بسته است. ابتدا باید بستر صرفهجویی در مقاطع بزگتر مثل کشاورزی و صنعت فراهم شود تا ما کودکان را با صرفهجوییهای خانگی آشنا کنیم.
او در پایان سخنان خود بیان کرد: امیدواریم که وزارت آموزش و پرورش از حالت دستوری خود بیرون بیاید و کتابهایی را در زمینهی ادبیات داستانی به کودکان ارائه کند که هم مورد علاقه آنها باشد و هم مربوط به مسائل روز جهان باشد و نگاه کودک را باز کند.