نویسندهای که به خودسانسوری بیش از سانسور معتقد است
تیمورتاش میگوید: دوستان دورهی کودکیام را میدیدم که یا به موادِ مخدر گرفتار شده بودند یا شکستهای وحشتناکی در زندگی خورده بودند. موادِ مخدر بعضی از همبازیهای کودکیام را کشته بود. دیدم از کنار اینها نمیتوانم به سادگی بگذرم
پژمان تیمورتاش در گفتگو با خبرنگار ایلنا؛ با اشاره به اینکه کتاب «قبل از مردن چشمهات رو ببند» حدود یک ماه است که منتشر شده؛ گفت: این کتاب هم مثل کارِ قبلیام، در فضاهای پایین شهر میگذرد، اما نسبت به اثر قبلی، جغرافیای وسیعتری را دربرمیگیرد و فضای بیشتری دارد.
او با اشاره به اینکه داستان «قبل از مردن چشمهات رو ببند» زبان شکستهای دارد، بیان کرد: شکستگیِ زبان داستان به این دلیل است که داستان به زبان و لحن جوانان پایین شهری نوشته شده است. کتاب؛ ماجرای یک درگیری است. داستان بازهی زمانی دههی 30 و 40 را دربرمیگیرد تا دههی 90. در عین اینکه کل داستان، در چیزی حدود 16 ساعت میگذرد.
این نویسنده در پاسخ به این سوال که ایدهی داستان چطور به ذهنتان رسیده است، گفت: اولین تصاویر داستان، سال 88 در ذهنم شکل گرفت. از محلهی کودکیام و مکانهای که در آن زندگی میکردم رد میشدم و با خود میگفتم که در دلِ این محلات، چقدر داستان نهفته است.
او ادامه داد: دوستان دورهی کودکیام را میدیدم که یا به موادِ مخدر گرفتار شده بودند یا شکستهای وحشتناکی در زندگی خورده بودند. حتی موادِ مخدر بعضی از همبازیهای کودکیام را کشته بود. دیدم از کنار اینها نمیتوانم به سادگی بگذرم و همین باعث شد از سال 89 شروع به نگارش کتاب کنم. کتاب را دو ساله نوشتم و یک سال هم برای بازخوانی و ویراستاری آن وقت گذاشتم.
تیمورتاش افزود: نمیتوان از این کار تنها با عنوان یک رئال اجتماعی نام برد، چراکه بعضی فصلهای آن رئالیسم جادویی است و بعضی فصلها رئال است. سعی کردم آن چیزی که برای طبقهی متوسط غیرقابل باور است را باورپذیر کنم.
این نویسنده در اشاره به بازخورد کتاب بیان کرد: متأسفانه هنوز کتاب به خوبی در کتابفروشیها توزیع نشده و من فقط آن را در کتابفروشیِ نشر چشمه دیدهام. امیدوارم به زودی به کتابفروشیهای دیگر هم راه پیدا کند. اما دوستانی که کتاب را خواندهاند و با من تماس گرفتهاند، خبرهای خوشحال کننده و دلگرم کنندهای به من دادهاند.
نویسندهی رمان «تهران 28» با اشاره به اینکه نوشتن در این فضا کار سختی است، گفت: فکر نمیکنم فعلاً قصد نگارش کتاب جدیدی را داشته باشم چراکه باید همهی وقت، درآمد، کار و خانوادهات را برای نوشتن بگذاری. اگر نویسندهی ساعتی باشی نمیتوانی نویسندهی موفقی باشی. نویسنده باید دغدغهی نوشتن داشته باشد. اوضاع نابهسامان نشر، هنوز این اجازه را به من نداده که بتوانم به نوشتن یک کار جدید بیندیشم.
او در پایان با اشاره به اصلاحیهی ارشاد بر کتاب «قبل از مردن چشمهات رو ببند»، بیان کرد: این کتاب اصلاحیه داشت، اما نه اصلاحیهای که خیلی روی متن تأثیرگذار باشد. نمیتوانم بگویم سانسور روی کار من تأثیرگذار بود، بلکه بیشتر از سانسور، خودسانسوری روی این اثر تأثیر داشت.