خبرگزاری کار ایران

معرفی «ویلیام باروز» به ادبیات ایران

ویلیام باروز یک نویسنده‌ی چپ‌گرای آنارشیست است که با ترجمه آثار او به فارسی؛ خون جدیدی به ادبیات تزریق می‌شود.

فرید قدمی( نویسنده، منتقد ادبی و مترجم) از انتشار سه کتاب جدید در پاییز خبر داد و به خبرنگار ایلنا گفت: رمان «بیگ سور» اثر جک کرواک، رمان «ویلارد و جایزه‌های بولنیگش» اثر ریچارد براتیگان و «کریسمسِ گردی (پیش‌نوشتارهای ناهار لخت)» نوشته‌ی ویلیام باروز را در دست انتشار دارم که اگر در پاییز همه چیز به روال عادی خود پیش برود؛ کتاب‌ها تا آذر ماه منتشر می‌شوند.

او با اشاره به آثار جدید خود گفت: از  ویلیام باروز، داستان‌نویس انگلیسی تاکنون اثری در ایران ترجمه نشده است. این کتاب را قرار است نشر روزنه منتشر کند و فعلاً در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در انتظار مجوز است. این اولین اثری است که از او منتشر می‌شود و قصد دارم در یک پروژه‌ی طولانی مدت، آثار او را ترجمه و منتشر کنم.

او ادامه داد: رمان «کریسمسِ گردی (پیش‌نوشتارهای ناهار لخت)» اولین کاری است که از او در ایران منتشر می‌شود. در واقع ویلیام باروز، رمان شاهکاری دارد به نام «ناهار لخت». او قبل از نگارش این رمان در مکزیک به‌طور تصادفی همسرش را می‌کشد. به این شکل که برای نشان دادن مهارت تیراندازی خود لیوانی را بالای سر همسرش قرار می‌دهد و شلیک می‌کند که تصادفاً‌ تیر به همسرش برمی‌خورد می‌کند و کشته می‌شود. بعد از این اتفاق باروز از مکزیک به «پنجه» مراکش فرار می‌کند.

این نویسنده افزود: بعد از این اتفاق او در پنج جلد یادداشت‌هایی می‌نویسد و آن‌ها را برای آلن کینزبرگ می‌فرستد. شاهکار او به نام «ناهار لخت» از دل همین یادداشت‌ها برآمده است اما خود آن نوشته‌ها تحت عنوان «منطقه‌ی بین‌المل» منتشر شدند.

قدمی با اشاره به اینکه ویلیام باروز نویسنده‌ی بسیار مهم و تأثیرگذاری است؛ گفت: این نویسنده حتی توانست کسانی مانند «میشل فوکو» و «جی جی بالارد» را تحت تأثیر قرار دهد. 

او افزود: ویلیام باروز مبدع بسیاری از سبک‌های نوشتن بود که از منابع نوشتار پست‌مدرن شناخته می‌شود. باروز در دهه‌ی 50، متأثر از ایده‌ی «جک کرواک» بود. او ایده‌ای طرح‌ریزی کرد به نام » نوشتارِ خودانگیزی». چیزی که تا آن زمان متفاوت بود. او بیوگرافی‌نویس است و گاهی داستان‌هایش، سبک و سیاق داستان‌های علمی-تخیلی به خود می‌گیرد که متأثر از اساطیر مکزیکی و فرهنگ سرخپوستی است. او درباره‌ی تأثیر مواد مخدر می‌نویسد. معتقد است ما از دوره‌ی انضباتی وارد دوره‌ی کنترلی شده‌ایم و امروز دیگر مثل قرن وسطی زندگی نمی‌کنیم. ویلیام باروز می‌گوید ما خود به خود دیگر به جرم فکر نمی‌کنیم چراکه خارج از نظم موجود است. حتی اگر به خیال خومان کار خلافی انجام دهیم، خلافی است که از پیش در نظم موجود وجود داشته.

این نویسنده و مترجم با اشاره به ایده‌ی کنترل در آثار ویلیام باروز اظهار داشت: همین ایده‌ی کنترل بود که روی میشل فوکو تأثیر گذاشت. باروز بعد از این دوره وارد دوره‌ی «کات‌کاپ» می‌شود. به این معنا که رمان‌ها و شعرها را پاره می‌کند و قسمت‌های مختلف را به هم می‌چسباند و معنای جدیدی تولید می‌کند که معنایی است کاملاً تصادفی. کات‌کاپ کردن ایده‌ی بسیار جالبی است که اختراع خود باروز بوده است. کات‌کاپ برای سخنرانی سیاسیون بسیار جذاب می‌شود. باروز با رمان‌های خودش هم همین کار را می‌کند حتی بعضی‌ از رمان‌های او به شکل کات‌کاپ نگاشته شده است. سبک نوشتاریِ باروز خشونت‌بار است به خصوص آنچه در دوره‌های پایانی زندگی خود نگاشته است. ویلیام باروز روی سینما هم تأثیر خوبی داشت و از روی رمان «ناهار لخت» او فیلم خوبی ساخته شده است.

قدمی در پایان افزود افزود: رمانی به نام «ماشین نرم» از ویلیام باروز را به دلیل خشونت موجود در آن ممنوع کردند و در امریکا هم ممنوع بود. راستی‌های امریکایی هنوز نفرت شدیدی از باروز دارند. همه‌ی کسانی که باروز را می‌شناسند یا از او به شدت متنفر هستند یا مثل من عاشقش هستند و حد وسطی وجود ندارد چراکه باروز یک نویسنده‌ی چپ‌گرای آنارشیست بود. اگر آثار او به فارسی منتشر شود می‌تواند خون جدیدی به ادبیات تزریق کند.

کد خبر : ۳۱۴۵۱۲