آیا توقیفِ فیلمها شدنیست؟ چرا "خانه پدری" پایین کشیده شد؟
مسئول گروه سینمایی هنر و تجربه معتقد است: امروز در هیچ کجای دنیا دیگر توقیف معنا ندارد و بسیاری از فیلمها را میتوان با درجهبندی سنی نمایش داد. پس این جمله فلان وزیر که "باید فیلمی تولید یا کتابی نوشته شود که در خانه بتوان آن را با صدای بلند خواند یا توسط همه دید" دیگر معنایی ندارد.
امیرحسین علمالهدی از معدود افرادیست که مسئله اکران و میزان مخاطبان سینما را به جد پیگیری میکند و به گفته خودش 20 سال است که مطالعات گستردهای در این زمینه دارد که امروز او را تبدیل به کارشناس حوزه اکران کرده. علمالهدی از مهرماه سال 93 به عنوان دبیر و مسئول گروه سینمایی هنر و تجربه معرفی شد. گروهی که در دولت یازدهم تشکیل شد تا فیلمهای متفاوتی را نمایش دهد.
به بهانه یکساله شدن تاسیس این گروه با وی درباره وضعیت مخاطبان سینما و فعالیت گروه هنر و تجربه گفتگو کردیم.
دلایل اصلی افت مخاطب در دهه ۹۰ به خصوص در دولت گذشته از منظر شما چیست؟
از اوایل سال ۹۱ که اثرات تحریمها و مشکلات اقتصادی به دلیل کاهش فروش نفت و سیاستهای اشتباه اقتصادی به صورت ملموس در سینمای ایران مشاهده شد و البته دلیل اصلی کاهش مخاطب بحث آزادسازی قیمتهاو طرح هدفمندی یارانهها در سال ۱۳۸۹ مربوط میشود و اگر در زمان طرح و تایید و اجرای آزادسازی قیمتها به پیوست فرهنگی این طرح مهم اقتصادی توجه میگردیدحداقل اثرات منفی کاهش مصارف فرهنگی به این شکل را در سالهای ۹۱ و ۹۲ مشاهده نمیکردیم. طبیعی است که با اجرای طرح هدفمندی یارانهها بدون توجه به ضرورت وجود پیوست فرهنگی چنین طرح ملی ایی، مصرف کالاهای فرهنگی به عنوان اولین محصول از سبد خانوار حذف شود و اولین مصرف این نوع کالاهای فرهنگی که از این سبد حذف میشود سینماست زیرا سینما تفریح گرانی است البته این حذف برای مخصوصا کتاب و تئاتر نیز به وجودآمده است ولی قطعا اولین چیزی که حذف میشود و شده است سینماست. زمانی که در دولت احمدینژاد بدون برنامهریزی اصولی آزادسازی قیمتها انجام شد و هیچ پیوست و طرح فرهنگی وجود نداشت مردم به خصوص طبقه متوسط طی یکی دوسال بعد از اجرایی طرح که در جریان آزادسازی قیمتها فقیرتر شده بودند از سال ۹۱ ببعد یعنی درست دوسال بعد از زمان اجرای این طرح رفتن به سینما بصورت محسوس کاهش پیدا کرد زیرا ضمن کاهش درآمد طبقه متوسط و مشکلات اقتصادی زیاد این طبقه که همه ساله سینما را جز مصارف حداقلی خود داشتهاند و بالا رفتن هزینه رفتن به سینما و اثرات منفی هدفمندی یارانهها در طول این سالها دیده شد. دلیل دوم این بود که مدیران سینمایی وارد یک فضای پرچالش با سینماگران شدند و دعوایی را راه انداختند که مردم نیز آن را مشاهده میکنند و این دعواها تبدیل به سرتیتر روزنامهها میشود حتی به تعطیلی مراکز مهمی همچون خانه سینما منجر میشود و در نهایت بحران در سینما ایجاد شد و نتیجه این دعواها این شد که مشروعیت سینما در بین مردم کاهش یافت و زیر سوال رفت و تمامی سیاستهای دولت دهم فضای به شدت ناامنی را برای فعالان سینما به وجود آورد. طبیعی بود که سینمای ایران گرفتار مخمصهای شده و نمیتواند به سمت جهش حداقلی حرکت کند و اوج این مساله در سال ۹۱ بود. در این میان بین سازمان سینمایی و سایر نهادها که یا متولی تولید فیلم بودند و یا فیلمها رادر سینماهایشان اکران میکردند نیز دعواهایی درگرفت و نتیجه همه این رفتارها باعث شد تا مخاطب ظرف یک سال به نصف کاهش پیدا کرد.
افت مخاطب بر اساس آماری که شما دارید چقدر بود؟
در سال ۹۰تعداد مخاطبان سینما حدود ۱۴ میلیون نفر بود که در سال ۹۱ به ۷ میلیون نفر رسید و در سال ۹۲ به ۸ میلیون نفر رسید. با آمدن دولت یازدهم و تلاش دولت برای ایجاد آرامش در سینما قابل پیشبینی بود که سال ۹۳ میتواند برای سینمای ایران نسبت به دو سال گذشته سال بهتری باشد و در سال ۹۳ ما شاهد افزایش مخاطبان به مرز ۱۲. ۵ میلیون نفر بودیم و امیدواریم امسال به مرز ۱۴ میلیون نفر برسیم. هر چند فیلمهای پرفروش عمدتا در ۶ ماهه اول اکران شدند و اگر با همین روش پیش برویم رسیدن به ۱۴ میلیون نفر دور از دسترس نیست البته با نگرانی به شش ماهه دوم مینگرم به دلیل عدم اطلاع کامل از وضعیت فیلمهای در نوبت اکران و میزان جذب مخاطبان آنان.
آیا رسیدن به مرز ۱۴ میلیون نفر مخاطب برای سینمای ایران مطلوب است؟
اصلاو به هیچ عنوان، اما اگر میزان تماشاچی به ۱۴ میلیون نفر برسد ما نسبت به سال ٩٠ تازه به همین میزان مخاطب میرسیم، زیرا جهش معنادار در بخش مخاطبان سینما به یک برنامهریزی ۱۵ ساله نیاز دارد تا به مرز ۵۰ میلیون نفر برسد. در این میان باید زیرساختها تقویت شود. در حوزه ممیزی و سیاستگذاری این بخش تجدیدنظر شود. فیلم خارجی به نمایش دربیاید. در بازارهای جهانی و تولید مشترک به صورت جدی حضور پیدا کنیم تا نتیجه حاصل شود. البته اگر شاخصههای دیگر فرامتنی که با سینما رابطه دارد مانند صنعت، ورزش، سیاست و خصوصا سطح رفاهی مردم رشد پیدا کند آن موقع میتوان از سینما انتظار داشت که رشد کند. اگر شاخصهای دیگر درجا بزند سینما به تنهایی نیز قطعا نمیتواندرشد را تجربه کند.
با توجه به حرفهای شما با اینکه تعداد مخاطبان از ۷ میلیون نفر در سال ۹۱ امروز به نزدیک ۱۲ میلیون نفر رسیده است دولت یازدهم کدام یک از بخشها را توانسته اصلاح کند که این رشد مخاطبان نتیجه آن اصلاح است؟
وقتی مدیران با ادبیات محترمانه با هنرمندان صحبت میکنند این ادبیات باعث کاهش تنش فکری بین تولیدکنندگان و مدیران میشود و دیگر تولیدکننده نگران این نیست که هر روز یک بحران در سینما به وجود بیاید بحث دوم این است که بعد از آمدن دولت جدید از لحاظ شاخصهای اقتصادی سینما توانست سرمایه گزاران برای تولید حداقلی به خصوص تولید ارزان برنامهریزیهای را طراحی کنند و به گونهای سرمایهگذارها با فراغ بال و امنیت بیشتری به سینما آمدند. البته مهمترین برنامه سرمایه گزاری گسترده دولت که قابل لمس است در این دوسال تجهیز شدن سینماها به سیستم دیجیتال بود. دولت با یک بودجه ۱۰ میلیارد تومانی ۳۰۰ سالن سینما را به سیستم دیجیتال تجهیز کرد که این امر یک حرکت مهم در بحث نمایش است و این کار تاثیر مستقیمی در افزایش تعداد نمایش فیلمها و به دنبال آن حضور بیشتر مردم در سینماها دارد و هرچند که از هزینههای تولیدکنندگان در بخش نمایش نیز کاسته شد و به سود بیشتری رسیدند. همزمان سالنهای جدیدی همچون کوروش به عنوان الگوهای جدید سالنسازی و سینماداری وارد چرخه اکران شد. در کنار این سالنسازی فیلمهایی به نمایش درآمده که کمی جسورتر از فیلمهای سالهای قبل بوده و مخاطبان را توانستند به سینما بازگردانند. یعنی حاکمیت توانست با ایجاد امنیت روانی درسینما و همزمان تجهیز سالنهای سینما باعث رشد تعداد مخاطبان شده است.
در دولت گذشته دعواهایی بر سر سینما بود بین سازمان سینمایی و حوزه هنری و یا سازمان سینمایی با شهرداری تهران که خود شما نیز به آن اشاره کردید چقدر این دعواها واقعی بود؟
قطعا مسائل سیاسی و برداشتهای متفاوت نهادها از مضامین فیلمها در کاهش مخاطب دخیل است. اما بحث کلی تری دارم در رابطه با موضوع ممیزی و آن سیاست همیشگی توقیف فیلمها است که سیاست اشتباه و پرهزینه ایی برای نظام است. امروز در هیچ کجای دنیا ما موضوعی به عنوان توقیف فیلم نداریم و اصلا مگر میشود در عصر فرا رسانههای دیجیتال و توسعه لحظه ایی شبکههای اجتماعی فیلمی توقیف شود؟ اصلا این روش توقیف فیلمها در سیاستهای کشورها دیگر بدین گستردگی که در ایران است بیش از چند دهه است که موضوعیت ندارد! فیلمها با درجهبندی سنی در همه جای دنیا به نمایش در میآیند مثلا فیلمی درباره مشکلات و مسائل خانواده وبه خصوص مسائلی که بین اعضای خانوادهها و فرزندانشان به عنوان زن و شوهر و پدر و مادر میگذرد (با رعایت حریمهای شرعی و قانونی) حرف دارد ما نمیتوانیم چنین فیلمی را توقیف کنیم بلکه میتوانیم آن را با درجه بندی مشخص و با اطلاع رسانی پیش از اکران به نمایش در بیاوریم. از طرف دیگر مسائل اجتماعی را نمیتوان با ندیدن و نشنیدن حل کرد و سینما نیز که رابطه مستقیمی با مسائل حاد اجتماعی دارد باید به آن بپردازد تا بتواند مشکلات را تحلیل کند. و اینکه مثلا ما به عنوان مدیریک سازمان بگوییم همه فیلمهای تولیدی باید برای همه اعضای خانواده قابل نمایش باشند و به تماشای آن بروند از پایه غلط است مثلا تجربه نمایش فیلمی مانند هیس دخترها فریاد نمیزنند به کارگردانی پوران درخشنده به نوعی یک فیلم آموزشی و هشدار دهنده برای پدر و مادرهااست اما متاسفانه به دلیل نبود سیستم درجه بندی در زمان نمایش این فیلم به دلیل شیوه غلط اکران بسیاری از کودکان و نوجوانان نیز به دیدن فیلم رفتند و فیلمی که مختص سنین بالآی جامعه است به محاق توقیف میرود همانند خانه پدری! بخشی از دعواها در حوزه سینما به این دلیل است که مکانیزمهای ممیزی و سانسور فقط دو شکل دارد یا موافقت بانمایش است وَیَا توقیف و یا اینکه در نهایت به فیلمساز گفته میشود که بعضی صحنهها را میتواند حذف کند یا چند دیالوگ را اصلاح کند. اما با درجه بندی فیلمها که در بسیاری از کشورها اجرا شده و امتحان علمی پس داده است میتوان فیلمها را به نمایش درآورد ومهمترین معضلات جامعه را برای سنین مختلف نمایش داد و فیلمی را بسمت توقیف و ایجاد هزینه برای نظام سوق نداد.
شما به عنوان یک کارشناس حوزه اکران و سینمای ایران همیشه نگران افت مخاطب در سینما بودید با این پیشفرض آیا تشکیل گروه هنر و تجربه میتواند کمکی به افزایش مخاطب کند و این گروه چگونه تشکیل شد؟
یکی از معضلات سینمای ایران این بود که فیلمهایی که متعلق به جریان هنری و تجربی بودند و فیلمهای صرفا سرگرم کننده عمدتا با یک روش در سینماها اکران میشدند. در حالی که باید نوع اکران فیلمها بر اساس میزان مخاطب و گروه هدف آنها تعیین شود مثلا امروز فیلمهایی که در گروه هنر و تجربه اکران میشود فیلمهایی است که باید در تعداد کمی از سینماها و مدت زمان بیشتری به روی پرده برود و نمیتوان این گونه فیلمها را با ادبیات تجاری اکران کرد و شکست بسیاری از این فیلمها تا قبل از تشکیل گروه هنر و تجربه به این دلیل بوده است.
بعد از آنکه دکترایوبی به عنوان رئیس سازمان سینمایی پیشنهاد تشکیل این گروه را داد من از آن استقبال کردم و ترکیب شورا را بر اساس همفکری فی مابین تشکیل دادیم و اعضایی را برای شورای سیاستگذاری انتخاب کردیم که از منظر کارشناسی و تبحر در حوزههای مختلف سینما جزو نفرات نخبه و اصلی سینمای ایران هستند و سوابق هر کدام را که بررسی کنیم ید طولایی در بخشهای مختلف سینما دارند. بعد از تشکیل شوای سیاستگذاری از فروردین ۹۳ تا مهر ماه۹۳ در جلسات فشرده و با کار کارشناسی آسیبها و دلایل شکست سه دوره گذشته و نگاهی به تجارب بین الملل در این حوزه را بررسی کردیم.
در این میان یکی از تجربههای بینالمللی که مورد بررسی قرار دادیم تجربه نمایش فیلمهای هنری در کشور فرانسه بود زیرا فرانسه کاملا به صورت دولتی از سینمای خود و به خصوص سینمای هنری حمایت و دفاع ملی میکند و البته مکانیزمهای درستی را برای سینمای تجاری و بازار عرضه و تقاضا طراحی کرده است.
این تجربه با توجه به بضاعت سینمای ایران و آسیبشناسی شکل اکران فیلمها و باتوجه به مقتضیات حوزه توزیع و نمایش سینمای ایران و رفتارشناسی مخاطب ایرانی به مرحله اجرا درآمد و از مهر پارسال تا امسال این طرح را اجرا کردیم که یکی از موفقترین طرحها در طول سه دهه گذشته و به جرات میتوانم بگویم در تاریخ ۱۱۵ ساله در سینمای ایران بوده است و ادبیات جدیدی را وارد سینمای ایران و بالاخص سینمای اکران کرده است.
و امروز نیز یکی از دلایل مهم افزایش مخاطبان سینمایی، تشکیل گروه هنر و تجربه است زیرا این گروه سیستم جدیدی را وارد اکران کرده است و موفقیتهایی حداقلی در یک سال گذشته حاصل شده است و و با اکران هدفمند خود توانسته است امکان بهره وری سینمای مخاطب گسترده را در ظرفیت سینمای اکران عام محقق سازد و ظرفیت بیشتری را با اکران فیلمهایی با مخاطب محدودتر در سینماهای محدود هنر و تجربه برای سینمای عام در ظرفیت اصلی سینما مهیا سازد (نمایش این فیلمها در ۶٢٠ صندلی رسمی از ١۴٠ هزار صندلی رسمی میتواند فیلمهایی با اکران عام را برای دراختیار قرار گرفتن فضای بیشتری یاری رساند) اما تا نتیجه ایدهآل و موفقیت نهایی و اثرگذاری سینمای هنر و تجربه بر سینمای ایران حداقل به یک زمان ۵ الی ۱۰ ساله نیاز است.
یعنی گروه هنر و تجربه توانسته فیلمهای که تا امروز امکان نمایش نداشتند را نمایش دهد؟
بهتر است بگوییم که سینمای هنر و تجربه توانسته است هم تا حدودی سیاست توقیف فیلم توسط حاکمیت را هوشمندانه سازد و مثل مورد فیلم خانه پدری و فیلم گس که با سیستم هنر و تجربه توانستیم فیلمها را از توقیف در بیاوریم هرچند خانه پدری نتوانست ادامه نمایش داشته باشد اما بهر حال قدمهای اولیه برداشته شد. اما نکته مهم سینمای هنر و تجربه فارغ از تأثیر بر سیستم ممیزی رسمی کشور، بیشتر از منظر شکستن فضای توقیف فیلمهایی است که در سیستم اکران عام به اصطلاح توقیف محترمانه بودهاند آنهم از طریق دفاتر پخش و سینماها که باعث توقیف غیر رسمی فیلمها شدهاند بوده است! سینمای هنر و تجربه در حد خود توانست با نمایش تعداد زیادی از فیلمها برای مخاطبینی که هدفمند فیلمهای هنر و تجربه را انتخاب میکنند به این ماموریت یعنی خارج کردن تعداد زیادی از فیلمها به دلیل بازهم نه توقیف حاکمیتی بلکه بمعنای عدم نمایش توسط سیستم حاکم بر اکران سینمای ایران عمل کند. توانستیم فیلمهایی را به نمایش دربیاوریم که از منظر مخاطب عام جذابیتی نداشت ولی در عوض مخاطبان نخبه ایی وجود داشتند که توانستیم به این خواست مخاطبان پاسخ مثبت دهیم.
با این پاسخ شما در خصوص رده بندی سنی میتوان نتیجه گرفت که مثلا جمله یکی از فرهنگ و ارشاد اسلامی سابق که معتقد بود باید فیلمی تولید شود یا کتابی نوشته شود که در خانه بتوان آن را با صدای بلند خواند و یا توسط همه دیده شود از لحاظ علمی و پایه غلط است؟
دقیقا البته مسئلهای که ایشان مطرح کردند شاید ناظر بر سینمای خانگی و تلویزیون باشد زیرا در بحث سینما و آمدن مردم به سالنهای سینما میتوان کنترل داشت و با اطلاع رسانی هشدارهای لازم را داد و حتی میشود در جلوی سینما از ورود بعضی گروههای سنی نیز جلوگیری کرد اما در شبکه نمایش خانگی باید دقت و نظارت بیشتری داشت و مسئولیت امر را به دوش خانوادهها سپرد. و تا زمانی که مسئولیت را به خود افراد و خانوادهها نسپاریم نمیتوانیم هشدارهای لازم آسیبهای حاد جامعه را به درستی به مخاطبان انتقال دهیم و ضریب آسیبهای جدی جامعه کاهش پیدا نخواهد کردو در سیاستگذاریها موفق نخواهیم بود.
دلایل شکست تجربههای پیش از هنر و تجربه همچون آسمان باز چه بود؟
دلایل مختلفی دارد. وقتی مسئولیت در بخش نمایش و نحوه اکران و مدت زمان اکران به سالندار و سینمادار داده میشود و سینماداری مسئول میشود که با بحران اقتصادی مواجه است و دنبال فروش بیشتر است قطعا طرحی همچون اکران فیلمهای خاص شکست میخورد ما در بحث هنر و تجربه سالنهای سینما را اجاره کردیم و صاحب سینمامیانگینی از فروش سالانه خود را میگیرد و تفاوتی برایش نمیکند که دو نفر به نمایش فیلم بروند یا ۵۰۰ نفر و دیگر سالندار سینما نگرانی ندارد و همچنین نمیتواند تعیین تکلیف کند نسبت به اکران فیلمها زیرا مهمترین دلیل شکست سه دوره گذشته طرحهایی شبیه هنر و تجربه این بود که سالندار سینما میتوانست تعیین کند چه فیلمی به چه میزان اکران شود و طبیعی است که آنها دنبال فیلمهایی بودند که آورده اقتصادی بیشتری در کوتاه مدت داشته باشد. مسئله دوم آدرس اشتباهی بود که در سه دوره گذشته در باره این طرح به مخاطبان داده شد در حالی که مخاطب باید بداند زمانی که وارد سالنهای سینما میشود با چه فیلمی روبرو است به همین دلیل هدف اول گروه هنر و تجربه این نبود که مشکلات پشت پرده اکران را حل کند بلکه به دنبال این بود که به مخاطب آدرس درست بدهد و به سلیقه مخاطب احترام بگذارد در دورههای قبل هر فیلمی که از اکران بازمی ماند درگروهی همچون آسمان باز و مخاطب خاص اکران میشد که اشتباه بود و از طرفی دیگر تمام اجزای سیاست گذاری و اجرا اجرای این طرحها محدود میشد به سلیقه یک نفر! در صورتی که در سیاست گذاری و اجرای طرح هنر و تجربه کار تیمی انجام میشود و افرادی را انتخاب کردیم که اطلاع خوبی و دقیقی از فیلم و سینمای ایران دارند ویک مکانیزم مشخص برای انتخاب فیلمها وجود دارد از طرفی اقتصاد سینمادار و تولید کننده نیز محافظت میشود یعنی با اجاره سالن سینما سینمادار دیگر نگران استقبال نکردن مخاطبان نیست و از آن طرف تمام سودی که از فروش فیلمها به دست میآید در پایان اکران مستقیما به جیب سازندگان فیلم واریز میشود. در این طرح فیلمها حداقل سه ماه در اکران میمانند و بعد از سه ماه اگر فیلمی بتواند مخاطبان را همچنان جذب کند به اکران خود ادامه میدهد وبه صورت میانیگن هر فیلم تاکنون ۵ ماه روی پرده بوده است. البته برخی فیلمها مانند ماهی وگربه و پرویز بیش از یکسال است که روی پرده هستند. وهمین مسئله باعث شده تا فیلمساز با امنیت بیشتری فیلمش را در گروه هنر و تجربه اکران کند.
با این تعریف شما از گروه هنر و تجربه و شیوه اجرا، این انتقاد وسوال مطرح میشود که دولت گروه هنر و تجربه را با تزریق پول و به نوعی دوپینگ سرپا نگه داشته است یعنی از طرفی به سینمادار هزینه اجاره سالن داده میشود و از سوی دیگر کل فروش فیلم نیز به تولید کننده داده میشود این امر بودجه زیادی میخواهد و با قطع شدن کمک دولت امکان توقف هنر و تجربه نیز وجود دارد؟
پیش از پاسخ به این سوال باید این مسئله را مطرح کرد که مگر وظیفه دولت حمایت از سینمای فرهنگی و هنری نیست؟ آیا وظیفه دولت حمایت از فرهنگ بدون در نظر گرفتن سود مادی نیست. مثلا آیا کتابخانه سازی و توسعه فرهنگ کتابخوانی و حمایت از نشر که در تعاریف اقتصادی سودی ندارد وظیفه دولت نیست. درثانی چطور دولت در سی سال گذشته با دادن یارانه و امکانات از تولیدات بدون توجیه اقتصادی در سینما حمایت کرده است و آیا همه این حمایتها غلط بوده؟ پاسخ به این سوال شما این است که رفتار دولت یازدهم در ایجاد سینمای هنر و تجربه درست بوده و باید دولتها از فرهنگ و هنر بالاخص أیدهها و تجارب جدید حمایت کنند. امروز نیز تشکیل گروه هنر و تجربه به نوعی حمایت از سینما در بخش اکران است گروه هنر و تجربه فقط دو درصد از بودجه حدود ۱۱۰ میلیارد تومانی سینما را به خود اختصاص داده است و این میزان نیز به شکلی هزینه میشود که بتواند «اقتصاد خرد» سینما را در یک پروسه ۵ ساله شکل دهد و یادمان باشد که نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا حمایت از سینمای ایدهپرداز و نخبهگرایانه و سینمای متفاوت وظیفه دولتها است. و حتی این مسئله در کشوری مانند آمریکا که صنعتی مانند هالیوود دارد رعایت میشود وبخشهای اجرایی و اداری و اقتصادی آمریکا در جزئیترین مسائل از سینما حمایت میکنند و به نوعی همه بخشها از دیپلماسی گرفته تا نیروهای نظامی و مکانیزمهای مالیاتی در خدمت سینما هستند. و بخش زیادی از درآمدهای مالیاتی به توسعه سینما اختصاص پیدا میکند، در حالی که بازهم صنعت سینمای آمریکا به این معروف است که یک صنعت مبتنی بر عرضه و تقاضا است اما تمام دولت آمریکا در خدمت سینمای این کشور است. گروه هنر وتجربه ادبیات دولت رادر سینمای اکران بعد از سه دهه تغییر داده و خواستار آن شده که به جای آنکه همه حمایتها از تولید و هزینههای زاید دیوانسالاری در سینما باشد دو درصد از آن به اکران فیلمهای نسل جوان و نوجو و ایده پردازاختصاص پیدا کند زیرا این سینما وفیلمهای گروه هنر و تجربه میتواند آب راکد موجود در سینمای ایران را به مرور به حرکت درآورد و این مسئله که گروه هنر و تجربه بودجهها را هدر میدهد یک شعار ژورنالیستی زرد و سیاسی است و یک بحث انحرافی و آدرس غلط دادن است. در این گروه فقط با صرف هزینهای بالغ بر دو میلیارد تومان بیش از سی فیلم سینمایی، ۱۵ فیلم مستند، ۴۰ فیلم کوتاه، و دهها فیلم خاطرهانگیز فیلم مستند و کوتاه قدیمی را به نمایش گذاشتیم و ۳۱۰ هزار نفر به تماشای این فیلمها رفتند و باعث بالارفتن سطح امنیت ملی در سینما شدیم زیرا امید به زندگی در فیلمسازان متفاوت این سرزمین با این هزینه کم و البته با بهره وری بالا ایجاد شده است و امروز فیلمسازان ارزان ساز پراز ایده و سوژه فضایی را برای نمایش پیدا کردهاند و از تبعات مثبت این نوع سینما در بخش اقتصاد سینما نیز به رونق گرفتن کسب و کار خرد در میان خیل عظیم فیلمسازان مهجور است و فیلمهای متفاوتی این روزها در حال ساخت است که ما قطعا در آینده تاثیرات آنها را در شاکله سینمای ایران خواهیم دید.
نمایش فیلمها آیا برای فیلمسازان در گروه هنر و تجربه از لحاظ مادی سود اقتصادی نیز داشته است؟
بسیاری از آنها تقریبا به سود حداقلی رسیدهاند بسیاری از فیلمهایی که در گروه هنر و تجربه به نمایش درمیآیند کیفیت خوبی دارند اما با هزینه اندکی ساخته شدهاند و به مرور به سود میرسند البته این گروه نیز مانند سینمای بدنه فیلمهای قوی، متوسط وضعیف دارد و اینکه ما انتظار داشته باشیم مثلا سرنوشت همه فیلمها به فیلمی مانند ماهی و گربه یا پرویز تبدیل شود غلط است بعد از نمایش نیز بسیاری از این فیلمها وارد شبکه نمایش خانگی میشوند و به سود میرسند. یکی از مهمترین سیاستهای اصلی سینمای هنر و تجربه در کنار ضرورت توجه به ایده و خلافیت و طرح مضامین متفاوت، توجه به اقتصاد این سینما است.
بعضی منتقدان میگویند اشکال گروه هنر و تجربه این است که مشخص نیست چه فیلمهایی رابه نمایش در میآورند مثلا گاهی یک فیلمی به نمایش در میآید که در جشنوارههای خارجی و داخلی جوایز بسیاری کسب کرده است از طرفی دیگر فیلمی اکران میشود که حتی در جشنواره تخصصی داخلی نه تنها جایزهای کسب نکرده بلکه مورد توجه منتقدان نیز قرار نگرفته است؟
اولین گام در اکران یک فیلم در گروه هنر و تجربه این است که خود فیلمساز یا صاحب اثر تقاضای اکران را میدهد البته زمانی که تقاضا داده میشود جوایزی که فیلم کسب کرده بیتاثیر نیست هر چند خود ما نیز تماسهایی با فیلمسازان میگیریم و فقط با آنها مشورت وپیشنهاد میدهیم که میتوانند فیلمشان را در گروه هنر و تجربه اکران کنند زیرا معتقدیم اکران فیلم آنها در این گروه به درست دیده شدن فیلمشان بیشتر کمک میکند و نمونه نزدیک این مسئله اکران فیلم اعترافات ذهن خطرناک من است که در طی دو ماه اکران خوبی داشته و ۱۷۰میلیون تومان فروش داشته ان هم فقط با ۶۲۰ صندلی از میان ۱۴۰ هزار صندلی و حتی تا یکسال نیز میتواند به اکران خود ادامه دهد. البته گروهی از فیلمها به مشورت ما توجه نمیکنند و یا علاقهای ندارند که فیلمشان در گروه هنر و تجربه اکران شود و با نتایج منفی با سیستم اکران عام مواجه میشوند مانند فیلمهای بیگانه، به کارگردانی بهرام توکلی، فیلم چند متر مکعب عشق به کارگردانی جمشید محمودی، فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟ به کارگردانی صفی یزدانیان و فیلم خداحافظی طولانی به کارگردانی فرزاد موتمن، این چهار فیلم را ما علاقه داشتیم که در گروه هنر و تجربه اکران کنیم و حتی به کارگردان و مالکان فیلمها نیز پیشنهاد دادیم که یک سال این فیلم را اکران میکنیم اما پیشنهاد ما را نپذیرفتند ودرگروه آزاد اکران کردند و هر کدام از این چهار فیلم با سیستم اکران عام طی ۲ ماه فقط به فروشی حدود ۲۰۰ الی ۶۰۰ میلیون تومانی رسیدند و عملا شکست خوردند (نهایتا ۳۰ درصد از این مبالغ به مالک بهخ دلیل سیستم حاکم بر سینمای عام سهم میرسد!) در حالی که اگر مثلا فیلمی مانند در دنیای تو ساعت چند است در گروه هنر و تجربه اکران میشد هم مدت زمان طولانیتری اکران بود وهم اینکه درآمد بیشتری کسب میکرد و اگر هم با ازدیاد مخاطبان روبرو میشد ما توانایی داشتیم که تعداد سالنها را اضافه کنیم. ما در گروه هنر و تجربه آدرس درست میدهیم به مخاطب و مخاطب میداند که با چه نوع فیلمی مواجه است و از طرف دیگر با اکران فیلمهایی که ربطی به سیستم جریان اصلی اکران ندارند توانستهایم فشار بر اکران این سیستم را کم کنیم و به دوستان ارشاد و شورای صنفی عرض کردهایم که حال که این فشار اکران کم شده است بهتر است شماها به برنامه ایی برای اقتصاد پررونق سینمای عام بپردازید و امروز سینمای هنر و تجربه توانسته است به خوبی مکمل ویاری رسان سینمای اکران با هدف گذاری درست نقش خود را بازی کند. و البته بازهم تاکید میکنم یکی از وظایف مهم سینمای هنر و تجربه توجه به استعدادهایی است که امکان رشد در سینما را با نمایش در این گروه تجربه نمایند و شاید از منظر منتقدین فیلمهای ضعیفی تلقی شوند اما بهرحال براساس بضاعت این فیلمها برای پالایش و یا شناسایی فیلمسازان بااستعداد فیلمهایی با کیفیتهای مختلفی بنمایش در میآیند.
با برخی از کسانی که فیلمشان در گروه هنر و تجربه اکران نشده صحبت میکردم معتقد بودند که اگر اثرشان در این گروه به نمایش در بیاید برای ساخت فیلم بعدی با مشکل مواجه میشوند زیرا تهیه کننده میگوید فیلمت پخش کننده نداشته برای همین در گروه هنر و تجربه اکران کردی؟
این حرفها نتیجه برداشت اشتباه و مشاوره غلط دادن در رابطه با اقتصاد سینمای هنر و تجربه و ماهیت تأثیر گزار این سینمااست، مگر فیلمهای مانند در دنیایی تو ساعت چند است و یا چند متر مکعب عشق و ماهی و گربه و یا پرویز برای اقتصاد میلیاردی سینمای عام و فروش بالا تولید شده است؟ (هرچند در اقتصاد عام سینمای اکران هم مدعیان این سینما بیش از ۸۰ درصد شکست خوردهاند) مهم برای این فیلمها دیده شدن است همانطور که تجربه یک ساله نشان میدهد که این فیلمها در سینمای هنر و تجربه دیده شدند و البته هم به فروش خوبی رسیدند اما فیلمهایی که در خارج از این گروه اکران شدند نتوانستند مخاطبان را در طول زمان جذب نمایند و از از طرفی یادمان باشد امروز تقریبا جریان نقد مکتوب سینما و فیلمهای که منتقدان به ان توجه میکنند وابسته به جریان سینمای هنر و تجربه و سینمای اندیشمند است.
یعنی امروز نمیتوان در دیوار سینمای بدنه که جو زده رضا عطاران است و فقط فیلمهای فروش خوبی دارند که رضا عطاران در آنها بازی کرده است، با اکران فیلمهای متفاوت رخنه کرد و به طبع ذائقه و سلیقه مخاطب را تغییر داد؟
رسالت سینمای هنر و تجربه رقابت با سینمای عطاران نیست و نباید هم باشد زیرا اساسا فیلمهای که در گروه هنر و تجربه اکران شدهاند برای رقابت با فیلمهای رضا عطاران ساخته نشدهاند (البته عطاران را نماد سینمای بدون اندیشه نمیشناسم) و برای مقابله با آن فیلمها فرمولهای مشخصی وجود دارد و رقیب نهنگ عنبر و گینس، خداحافظی طولانی و یا در دنیا تو ساعت چند است و ماهی و گربه نیست بلکه رقیب این فیلمها آثاری همچون ایران برگر و دوران عاشقی و رخ دیوانه است و یادمان باشد رمز موفقیت گروه هنر و تجربه در زمان طولانی اکران فیلمها است نه در تعداد زیاد سینماها و یا ادبیات حاکم بر فیلمهای جریان عام!
یکی از انتقاداتی که به گروه هنر و تجربه وارد میشود این است که این گروه برای همه فیلمها به یک شکل طراحی تبلیغاتی میکند و برنامههای تبلیغاتی میگذارد یعنی به شکلی سوسیالیستی آگهی که داده میشود همه فیلمها در کنار هم است و یا برای همه فیلمها یک برنامه رونمایی گرفته میشود از طرفی در سانس بندی هم به همه فیلمها بصورت مساوی اکران داده نمیشود در حالی که گروهی معتقدند باید در ماه اول همه فیلمها بصورت مساوی و یکسان اکران شوند.؟
اصلا اینگونه نیست ما به هیچ عنوان در آماده سازی محصولات تبلیغاتی اعم از آنونس تیزر و پوستر ورود پیدا نکردیم مگر آنکه از ما مشورت بخواهند در مورد کیفیت آماده سازی اقلام تبلیغاتی خود سازندگان فیلمها مسئول هستند و در اجرای تبلیغات نیزبدلیل اینکه نمیتوانیم حضور جدی در تلویزیون و بیلبوردها داشته باشیم باید از فرصتهای تبلیغاتی بصورت مدیریت متمرکز و با برنامه هدفمند از امکانات موجود استفاده کنیم تا همه فیلمها معرفی شوند. اینکه گفته میشود در سانس بندی همه فیلمها یکسان اکران شوند از لحاظ کارشناسی درست نیست زیرا هر کدام از فیلمها یک پتانسیل خاصی برای معرفی خود دارند از طرفی تعداد سانس زیاد در نمایش فیلم در گروه هنر و تجربه به معنای تعداد مخاطب زیاد نیست مخاطب هنر و تجربه افراد متمرکز و مشخصی هستند آنچه که در سانس بندی مهم است این است که بهروری فیلمها و مخاطبان ازآن سانس بالا باشد و این سانس بندی باید بر اساس میزان استقبال تعیین شود. اگر تعدای از فیلمهای که سانسهای کمتری میگیرند اگر بتوانند همان سانسها را با ظرفیت تقریبا قابل قبولی بروند و یک ضریب ۵۰ درصدی را تکمیل کنند قطعا سانسهای بهتری میتوانند در ادامه برنامهها داشته باشند مانند فیلمهای همچون ۳۱۶، تابور و روایت ناپدید شدن مریم، اما ما نمیتوانیم در ۴ سالنی که در اختیار داریم برای همه فیلمها سانس ساعت ۲۰ یا ۲۲ بگذاریم. موفقیت فیلمها در این است که عوامل یک فیلم پای آن به ایستند و برای آن تبلیغ کنند تا بتواند فضای رسانه ایی مناسبی در رابطه آن فیلم شکل گیرد و در مرحلعه سوم مشاور رسانهای اتفاقاتی که برای فیلم میافتد را اطلاع رسانی کند تا جریانی بوجود بیاید که به مخاطب توصیه کند تا به دیدن فیلم برود. سه فیلم ۳۱۶، تابور و روایت ناپدید شدن مریم این ویژگیهای سانسهای محدودتر را داشتند که با استقبال مخاطبان سانسهای بیشتر و زمان بیشتری در اختیارشان قرار گرفت اما وقتی فیلمی نمیتواند بعد از ۳ ماه مخاطب حداقلی خود را با سانسهای کمتر در سینماهایش شاهد باشد خب طبیعی است که نتواند به اکرانش ادامه دهد و سینمای هنر و تجربه نمیتواند با اکران ۳ ماهه اثری ظرفیت خود را بیش از این در اختیار فیلمی معطل بگذارد و شاهد بودهایم که با توجه به اینکه فیلمی از با اینکه مشاور رسانهای قوی برخوردار بوده است ولی دو عنصر دیگر را نمیتواند به خدمت بگیرد یعنی نه عوامل فیلم برای فیلم تبلیغ میکنند و نه منتقدان برای آن نقد مثبت مینویسند قطعا نمیتواند موفق باشد و مخاطب برای دیدن فیلم طبیعتا ترغیب نمیشود و ما هم نمیتوانیم ظرفیت سینماها را بعد از ٣ماه بیشتر از این معطل نماییم.
ولی گفته میشود که شما فیلمها را درجه بندی میکنید و بر اساس آن سانس اختصاص میدهید؟
ما فیلمها را درجه بندی نمیکنیم بلکه میزان مخاطبانش را ارزیابی اولیه میکنیم زیرا هر فیلمی باید براساس کیفیت و پیش بینی عطش مخاطب برای آن فیلم در سانس بندیهای متفاوت قرار میگیرد و براین اساس میزان سانسهای مشخصی به فیلمها تعلق خواهد گرفت و براساس اینکه فیلمها حداقل ۳ ماه در جدول قرار میگیرند اگر فیلمی توانست حداقل ظرفیت را در سانسهای خود اشغال کند مطمئنن در برنامههای بعد سانس بیشتری خواهد گرفت و برعکس هم خواهد بود و فیلمهایی که سانس بیشتری داشتهاند و نتوانستهاند سانسها را بصورت خوب اشغال کنند در برنامههای بعدی سانسهایشان کم خواهد شد و نوع برنامه ریزی سینمای هنر و تجربه خشک و بدون انعطاف نیست بلکه به شدت به منعطف بودن برنامه ریزیهایمان برای جذب حداقل مخاطب متعهد هستیم.
در رابطه با نحوه تبلیغات فیلم لازم میدانم که به این نکته اشاره کنم که ما به فیلمسازان در حوزه تبلیغات و اطلاع رسانی گفتهایم که میزتبلیغاتی سینمای هنر و تجربه گرد است و اینکه فیلسماز اثرش را به گروه هنروتجربه بدهد و برود پی کار خود اصلا درست نیست و ما فقط ۴۰الی ۵۰ درصد در فضا سازی و تبلیغات میتوانیم دخیل باشیم و بقیه کارها باید توسط فیلمساز و مالک فیلم و حتی عوامل فیلم و مشاور رسانه ایی فیلم انجام شود.
گروهی از منتقدان هنر و تجربه معتقدند که تشکیل این گروه باعث یک نوع فیلمسازی شخصی میشود و افراد میگویند ما فیلم خودمان را میسازیم و اگر هر جایی اکران نکنند سرانجام در گروه هنر و تجربه اکران میشود؟
اصلا اینگونه نیست. ما تا امروز ۲۷۰ فیلم سینمایی دیدیم که حدود ۶۰ درصد فیلمها توسط شورای سیاستگذاری رد شده است و فقط ۴۰ درصد پذیرفته شده است و از این میان نیز بیش از ۳۰ فیلم تاکنون نمایش داده شده و بیش از ۶۰ فیلم باقی مانده است. در بخش مستند ۱۸۰ فیلم دیده شد و نزدیک به ۱۰۰ فیلم رد شده است.
در طی فعالیت این گروه؛ فقط یک فیلم از پرده پایین کشیده شد و آن فیلم خانه پدری بود. چرا نمایش آن متوقف شد؟
وزارت ارشاد به ما اجازه اکران را داد و ما نیز در برنامه خود قرار دادیم اما طبق معمول مخالفتها شروع شد و مجلس مخالف اصلی بود و گروههای فشار غیر محسوس نیز باابزارهای رسانه ایی و... خود تاثیر گذاشتند و ارشاد نهایتا اکران فیلم را متوقف کرد و البته من معتقدم که هنوز هم میتوان این فیلم را با درجه بندی سنی اکران کنیم و همچنان منتظریم که ارشاد براساس سیاستهاو مصالح خود و با تعامل با سایر مراجع تاثیر گزار (البته باید به گروهای فشار و رسانههای زرد سیاسی بیاعتنایی نماید) و مجوز اکران در سینماهای هنر و تجربه را صادر نماید تا این فیلم خوب و تاثیر گزار دیده شود.
گفتوگو: علی زادمهر