کارکرد بازیهای نمایشی سنتی در کودکان و نوجوانان
افسانه زمانی، کارگردان فعال در حوزه تئاتر کودک و نوجوان، با نگارش یادداشتی به تاثیر روانشناختی بازیهای نمایشی سنتی ایرانی بر کودکان و نوجوانان اشاره کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بیست و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان این روزها در حال برگزاریست. گرچه کارشناسان هنرهای نمایشی همواره به اهمیت مشارکت کودکان و نوجوانان در فعالیتهای گروهی - همچون ایفای نقش در گروههای نمایشی - اشاره میکنند اما به عنوان نمونه برآیند عملکرد مسئولان آموزش و پرورش از کمکاری در این عرصه حکایت دارد. افسانه زمانی (بازیگر و کارگردان تئاتر) با نگارش یادداشتی که در اختیار خبرگزاری کار ایران قرار داد؛ به ویژگیها و آثار مثبت حضور این گروه سنی در فعالیتهای نمایشی اشاره کرده است که در ادامه میخوانید:
بازی فعالیتی خودجوش، ارادی، اختیاری و انعطافپذیر است که شامل فعالیتهای فیزیکی، فکری و ذهنی و روابط بین افراد است. بازی فرایندی اجتماعی است که تنها مختص کودکان نیست. بشر در طی روند تکامل اجتماعی خود از بازی برای برقراری ارتباط با هم نوع، مشارکت جمعی و کارگروهی سود برده است. اما آنچه بازی را در کودکان دارای اهمیت بسیار میسازد نقش تربیتی و آموزشی آن است.
کودک به هنگام بازی، محیط اطراف و روابط اجتماعی را در مقیاسی کوچک و ساده بهکار میگیرد تا توانمندیهای ارتباطی خود را افزایش دهد. در این میان بازیهای نمایشی و سنتی اقوام مختلف در راستای همین افزایش توان ارتباطات جمعی، کارکردهای متنوعی دارند که در روند رشد اجتماعی کودکان موثرند.
بازیهای محلی و سنتی ایرانی با ویژگیهای فراوان نمایشی که دارند همه در جهت آموزش روابط اجتماعی، روحیه کار جمعی، افزایش تحرک جسمی و پرورش نیروی خلاقه کودکان شکل گرفتهاند که امروزه به سبب تغییرات ساختار اجتماعی فراموش شدهاند و بازیهای کامپیوتری جای آن را گرفته است.
این بازیها که عموما با شعر ومتل همراه هستند به تقویت حافظه و افزایش فعالیتهای ذهنی کودک نیز کمک میکنند و نقش مهمی نیز در حفظ و نگهداری ادبیات عامه و اشعار فولکلوریک دارند.
مشارکت جمعی از مشخصترین ویژگیهای این بازیها است. در این بازیها حداقل دو نفر مشارکت دارند و بازی انفرادی به ندرت مطرح است. آموزش جمعگرایی و ارتباط با دیگران و درک موقعیت دیگران و حس همکاری اینجا اهمیت زیادی دارد. بهطور مثال، در بازی آفتاب مهتاب چه رنگه؟ دو نفر پشت به هم میایستند و یکی دیگری را با دستهای به هم قلاب شده از زمین بلند میکند و می خواند، «آفتاب مهتاب چه رنگه؟» و دیگری جواب می دهد «سرخ و سفید دو رنگه» و ادامه.
پشت به پشت ایستادن در این بازی و دیگری را بر پشت خود نگه داشتن، هدف حمایت و پشتیبانی از دیگران و رشد مهارتهای حرکتی را دنبال می کند.
تمرکز حواس و سرعت عمل، از دیگر مواردی است که در بازیهای نمایشی چون، یه قل دو قل ، نون بیار کباب ببر، تخممرغ بازی و غیره بدان توجه شده است. بچهها در خلال برخی از این بازیها حتی با مفاهیم ریاضی و شمارش نیز آشنا میشوند. مثلا در بازی «هُب» وقتی به مضارب عدد خاصی که در ابتدای بازی قرار داد شده است میرسند، به جای عدد باید از کلمهی «هُب» استفاده کنند و در صورت اشتباه فرد از بازی حذف میشود.
برخی از این بازیهای نمایشی مختص آموزش مفاهیم و پرورش حواس مختلف در خردسالان است. در بازی «لی لی حوضک» مادر یا فرد دیگری دستان کودک را میگیرد و کف دست او را قلقلک میدهد و با استفاده از قدرت تخیل کودک، تصاویر شعری را که میخواند برای او تجسم میکند و انگشتان او را یک به یک خم میکند. در پایان با ضربهی خفیفی به انگشت شصت کودک قسمت آخر شعر را میخواند و تصویر را برای او کامل میکند. آموزش شعر به کودک و پرورش قدرت تخیل او با بهرهگیری از حس لامسه به هنگام لمس دستان او از اهداف بازی به شمار میآیند، چراکه کودک پس از چند بار تکرار خود در بازی مشارکت کرده، اشعار را میخواند و انگشتانش را به هنگام خلق تصاویر در ذهنش میبندد.
بازیهای پرتحرک که معمولا مختص کودکان بزرگتر است، بیشتر روی اهداف تقویت حس همکاری، سرعت عمل، سرعت انتقال و ارتباط گروهی و جمعی تمرکز دارند. بازیهایی نظیر گرگم به هوا، هفت سنگ، بالا بلندی و غیره همگی از بازیهای پرتحرکی هستند که علاوه بر فعالیت جسمانی بر تمرکز و تقویت حواس کودکان تاثیر بسیار دارد و آنها را به لحاظ جسمی و ذهنی برای مشارکتهای اجتماعی، کارِ گروهی و تعامل با دیگران در جامعه، هنگام بلوغ و بزرگسالی آماده میکند.
آموختن هنر همزیستی همراه با بازی و تفریح به کودکان، موجب میشود کودکان بیاموزند که با افراد کوچکتر یا ضعیفتر و قویتر از خود چه رفتاری داشته باشند. احترام به قوانین بازی و درک و فهم آن نیز سبب بالا رفتن آگاهی آنها در آینده میشود.
متاسفانه امروزه بازیهای کامپیوتری، تلفنهای همراه و تبلت جایگزین این بازیهای سنتی و تفریحات بالنده شده و کودکان را به سمت بازیهای انفرادی سوق داده که منجر به انزوا، گوشهگیری و عدم ارتباط درست و سالم با دیگر افراد و در نتیجه افزایش بیماریها و سندرمهای جسمی و ذهنی شده است. رهایی از این بحران مستلزم نگاهی مجدد به روشهای تربیتی و سیاستگذاریهای فرهنگی درست است تا بتوان کودکان و خانوادهها و مربیان را با جذابیتها و اثرات مثبت و کارکردهای صحیح بازیهای نمایشی محلی و سنتی آشنا نمود.