جشنواره بیهویت؛ دستپخت مدیران بیبرنامه
چهار ماه تا آغاز سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر مانده و رییس آن به تازگی منصوب شده است. این جشنواره امسال بخش رقابتی ندارد و بخش بینالملل آن هم برنامه مشخصی برای میزبانی بزرگان موسیقی ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر همچنان پر از ابهام در حالتی مسکوت؛ پروسه برگزاری خود را طی میکند. به نظر میرسد که مدیران هم قصدی برای توضیح شرایط موجود و ارائه برنامههای خود ندارند. این درحالیست که جشنواره موسیقی فجر امسال سه مدیر اصلی دارد: حسن ریاحی (دبیر جشنواره)، علی ترابی (مدیر اجرایی جشنواره) و حمیدرضا نوربخش (رییس جشنواره).
برگزاری جشنوارهای تاثیرگذار به عنوان جشنی که بزرگترین جشن موسیقی کشور بهشمار میرود؛ نیازمند برنامهریزی بلندمدت با نگاهی دقیق به فضای موسیقی ایران و جهان است. جشنواره موسیقی فجر همواره ادعای بینالمللی بودن داشته و هرساله میزبان تعدادی از هنرمندان غیرایرانی میشود اما آیا به راستی این هنرمندان درشان بزرگترین جشنواره موسیقی کشور هستند یا تنها برای جمع کردن رزومه به جشنواره موسیقی فجر میآیند؟
امسال در اتفاقی غیرقابل پیشبینی؛ حمیدرضا نوربخش ازسوی معاون هنری به عنوان رییس جشنواره انتخاب شد. این درحالیست که از زمان انتخاب او به عنوان رییس جشنواره تا آغاز سی و یکمین دوره جشنواره موسیقی فجر کمتر از ۵ ماه فرصت باقی بود.
چرا جشنواره موسیقی فجر هیچگاه نتوانست چهرهای بینالمللی به خود بگیرد؟ چرا بزرگترین جشن موسیقی کشور بین بزرگان موسیقی هم بیاعتبار است؟ چرا هیچ برنامه بلندمدتی برای این جشنواره وجود ندارد و هر ساله شاهد اتفاقهای پیشبینی نشده در آن هستیم؟ چرا مسئولان حتی برای انتخاب مدیران جشنواره هم برنامهی دقیقی ندارند و اما باز ادعای بینالمللی بودن میکنند؟
در ادامه توجه به شش نکته در جشنواره موسیقی فجر ضروری بهنظر میرسد:
۱- تمام جشنوارههای تاثیرگذار جهان در هر حوزهای از هنر؛ موقعیتی تثبیت شده برای خود ایجاد کردند. بهطور مثال تمامی سینماگران بینالمللی پروسه ساخت فیلمهای خود را طوری تنظیم میکنند که برای جشنواره کن آماده باشند. حتی در جشنواره فیلم فجر با تمام کاستیهایش؛ سینماگران تمام تلاش خود را میکنند که به زمانبندی جشنواره برسند اما جشنواره موسیقی فجر در بیهویتی کاملی بهسر میبرد و همهٔ اتفاقات در لحظه آخر رقم میخورد. سرآخر هم آثاری تکراری و بارها شنیده شده از هنرمندان روی صحنه میرود.
۲- جشنوارهای که هویت مشخص در کشور دارد و جایگاه خودش را تثبیت کرده؛ نیازمند برنامهریزیست تا خود را به عنوان مهمترین اتفاق موسیقی کشور به همگان بشناساند. آیا به راستی این جشنواره تاکنون توانسته حضور تاثیرگذاری در جریان موسیقی کشور داشته باشد؟ آیا نزد بزرگان موسیقی کشور آنقدر اهمیت پیدا کرده که آنها خود را آماده حضور در این جشنواره کنند؟ پاسخ به این سوال را میتوان در اجراهای تکراری و ثانیه نودی هنرمندان در این جشنواره به خوبی مشهود دید.
۳- انتخاب عنوان جشنواره بینالمللی موسیقی فجر؛ در همان ابتدا انتظارات زیادی را در ذهن ایجاد میکند. وقتی ما درباره عنوانی بینالمللی صحبت میکنیم؛ آیا در چنین سطحی برنامهریزی داریم؟ آیا به واقع امکانات میزبانی از هنرمندان صاحب نام جهان وجود دارد؟ پس چگونه است که غیرسرشناسترین گروههای بومی و گاه خیابانی کشورهای دور و نزدیک به جشنواره دعوت میشوند؟
۴- تمام هنرمندان جهان که حضور فعال در عرصه موسیقی دارند؛ به طور معمول برنامههای خود را از یک سال قبل آماده میکنند. حال در شرایطی که رییس جشنواره تنها ۵ ماه مانده به آغاز آن انتخاب میشود؛ آیا میتوان انتظار حضور بزرگان موسیقی جهان را در جشنواره موسیقی فجر داشت؟
۵- چرا جشنواره موسیقی فجر برای خود چشماندازی چند ساله ندارد؟ آیا هماهنگی ساده مدیریتی در چنین جشنی امکانپذیر نیست که معاونت هنری ظرف کمتر از یک ماه دو گزینه را برای ریاست جشنواره مطرح میکند؟
۶- در حالی که سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر از سه مدیر بهره میبرد؛ چرا پاسخگویی به پایینترین حد ممکن رسیده است و وظایف و جایگاه هیچ یک از مدیران تاکنون به طور درستی تشریح نشده است؟ و جالبتر اینکه حمیدرضا نوربخش از زمانی که به عنوان رییس جشنواره منسوب شده؛ تاکنون تنها یک مصاحبه داشته و طی آن مصاحبه از تغییرات کلی در ساختار جشنواره و بازگشت اساتید به جشنواره سخن گفته است. این سخنان بدون کوچکترین توضیحی در فاصله 4 ماهه تا جشنواره موسیقی فجر گفته شده. باید دید که حمیدرضا نوربخش چگونه میتواند در 4 ماه معجزه کند!