بهروز غریبپور:
جامعه تئاتریها جامعهای نفرین شده است
اگر یک ماه وقت بگذارید و تئاتر ببینید متوجه میشوید که با همه این افراد آشنا شدهاید. به نظر من در چنین وضیعتی باید به تئاتریها عنوان نفرین شدگان را بدهیم.
به گزارش ایلنا؛ کتابفروشی نشر«هنوز» درهفتمین شب خود میزبان بهروزغریب پور بود؛ او در این نشست درباره تئاتر ایران سخن گفت.
درابتدای این نشست اسدالله امرایی با اشاره به خدمات فرهنگی بهروز غریب پور و نقش او درباره کاربردی کردن فضای مرده همچون کشتارگاه تهران به فرهنگسرا و یا تبدیل یک پادگان قدیمی به خانه هنرمندان ایران سخن گفت و در ادامه خاطره آشنایی خود با غریب پور که همزمان با نمایش کور اوغلو بود را برای حاضران تعریف کرد.
بهروز غریب پور با بیان این مطلب که در بسیاری از موارد روشنفکران از مردم عادی عقب ماندهاند، گفت: در جامعه ما روشنفکران آن قدر دچار شک و تردید میشوند که با این شکها همواره دیگران را قربانی میکنند. هر بار که من یک فضای مرده را تبدیل به یک فضای فرهنگی کردم، با انتقادهای کورکورانه روشنفکران روبرو شدم و نخستین حرفی که درباره من برزبان میآوردند این بود که غریب پور خودش را فروخته است و من در مقام یک انسان فرصت طلب پایین میآوردند که واقعا این رفتار دردناک است. من مدتی است که در ویژه نامه کرگدن روزنامه اعتماد درباره مسائل فرهنگی مینویسم و هفته آینده نیز درباره این موضوع که کشتارگاه فرهنگ کجاست یادداشتی نوشتهام.
او با اشاره به تاریخچه تئاتر در ایران گفت: همه تاریخ تئاتر در ایران را با میرزا فتح علی آخوند زاده میشناسند، اما اگر کمی دقیق نگاه کنیم تاریخ تئاتر ایران به 500 سال پیش از آن و نمایشهای تخته حوضی بازمیگردد. برای تخته حوضی روشنفکران ایرانی ارزش قائل نشدند اما روشنفکران غربی بر اساس تخته حوضی تئاترهای مولیری را بنیان نهادند. متاسفانه تاریخ نشان داده روشنفکران ایرانی همواره به آن که در کشور خودمان اتفاق افتاده بی اعتنا بودهاند و چیزی که ورای مرزهای سرزمین خودمان بوده برایشان ارزش تلقی شده است.
غریبپورافزود: مثلا روشنفکران ایرانی هرگز نگاه مثبتی نسبت به تعزیه نداشتهاند و آن را هنری عوام فریبانه عنوان کردهاند. امیرکبیر کسی بود که به اهمیت تعزیه پی برد و قصد داشت که از آن خرافه زدایی کند و دستور داد متن 120 تعزیه را بیالایند و در تکیه دولت اجرا کنند که متاسفانه عمر او قد نداد.
غریب پور با بیان این مطلب که روشنفکران ایرانی در شناخت تعزیه از مردم عادی عقب ماندهاند، گفت: در تغریه به چنان پیشرفتی رسیده بودیم که تیمور لنگ و یا منصور حلاج هم به جهان تغزیه دعوت شده بودند و یا تعزیهای داریم به نام شاه شهید که دراین تعزیه ناصرالدین شاه را تشبیه کردهاند به شمر. من قبول دارم که متن تعزیه فاخر نیست، چون روشنفکران ما هیچ وقت به تعزیه از منظر انتقادی و اصلاح گر نگاه نکرده اند و درصد این نبودهاند که تعزیه را اصلاح کنند. اما اگرهمین امروز هم یک تعزیه ضعیف اجرا شود مردم چنان به آن اقبال نشان میدهند که باور کردنی نیست. او ادامه داد: در دوره قاجاریه در کنار تعزیه ما تئاترهای خانگی زنانه داشتهایم که امروزه به شکلی دیگر در ایران اجرا میشود، تئاترهای خانگی زنانه. اگر به تحقیقات علی بلوک باشی توجه کنید متوجه میشوید که تئاترهای خانگی زنانه نقدی اجتماعی بود به نگاه مرد سالارانه حاکم بر جامعه و نقد روابط غلط روابط زناشویی، اما پژوهشگران ایرانی کمتر به این موضوع توجه کردهاند.
غریبپور با اشاره به تاریخچه بی اعتنایی به تئاتر در ایران گفت: در دوره مشروطه علی آخوند زاده آن چنان مطرح میکند که در ایران تئاتر وجود نداشته که من را به یاد رمان صدسال تنهایی میاندازد که مردم ماکاندو درحال اختراع ساعت بودند در حالی ساعت اختراع شده بود و کولیها در بقچههای خود ساعت داشتند و به مردم ساعت میفروختند. حتی جلال ستاری نیز چندی پیش در مطلبی عنوان کردهاند که تعزیه تئاتر نیست و این حرفها به اشتباه این فکر را در جامعه ما رواج میدهد که تئاتر در ایران ریشه ندارد و وارداتی از غرب است، اما چنین نیست. پیتربورک در سال 1350 ضمن سفری که به ایران داشت درباره اجراهایی که دید سخن گفت. او در این سخنرانی عنوان کرد که در مدت اقامتش در ایران سه تئاتر دیده است که دوتایی آن مرده بود و یکی زنده بودهاند، از نظر او تئاتر مرده تئاتری بود که به تقلید از غرب اجرا میرود و او تخته حوضی و تعزیه را به عنوان تئاتر زنده عنوان کرده بود. این سخن پیتر بروک به ما درس داد که میتوانیم نمایشهای تخته حوضی و یا تعزیه را امروزی کنیم و چون این نمایشها از دورن فرهنگ ما برآمدهاند ازدوام و قدرت بیشتری برخوردار هستند.
او با اشاره به این مطلب که برای من عجیب است که کسی واقعا قصد روشنفکری داشته باشد اما خودش نقاط تاریک در زندگی اش داشته باشد؛ گفت: زمانی که من در سال 1349 خیمه شب بازی را به دانشگاه تهران آوردم با نقد روشنفکران و استادان دانشگاه روبرو شدم، چون آن زمان بازار تقلید از تاترهای غربی داغ بود، اما امروز خوشحالم که با تلاش هایم توانسته ام عروسک مبارک را به ثبت جهانی برسانم و همه امروزه مبارک را بشناسند.
به گفته غریب پور میان تعزیه و اپرا اشتراکات بسیاری وجود دارد و اپرا نوعی نمایش دراماتیک است که موسیقی در تمام شاکله اثر حضور دارد و خواننده بازیگران به جای بازیگران خوانندگی می کنند.
او افزود: من سالهای سال وقت گذاشتهام تا تعزیه را زنده کنم و تعزیه عاشورا یکی از کارهای بود که اجرا کردم. مثلا اگر من اپرای شمس و مولانا را به شیوه پاوراتی اجرا میکردم چه چیزی به فرهنگ ما اضافه میکرد و اصلا چه مناسبتی میان این دو بود، آیا شعر مولوی به این شکل میتوانست بر جان ما تاثیر بگذارد.چون تعزیه در معرض نابودی بود من به شکل دیگری از آن در اپرا بهره گرفته ام. صادق هدایت با این که همه فکر می کنند نسبت به همه چیز نگاه انتقادی دارد اما هنرمندی بود که معتقد بود باید به چشمههای فولکور توجه کرد و باید اعتراف کنم در احیاء خیمه شب بازی پیرو صادق هداست هستم. هدایت نخستین کسی بود که پس از غربیها درباره خیمه شب بازی نوشت و او داستان آفرینش را به صورت عروسکی کار کرده است.
این کارگردان تئاتر معتقد است یکی از بزرگترین معظلات ما ایرانی ها در150 سال اخیر بیاعتنایی به گنجینههای خودمان و رو آوردن به تقلید است، همین نگاه موجب شده که کارگردانهای تئاتر تنها به شرکت در فستیوالها فکر کنند و مخاطبان شان را از دست بدهند. باید اعتراف کنم ملتی که اعتماد به نفس ندارد، فرهنگ خود را از دست میدهد و متاسفانه ما در چنین وضیعتی قرار داریم. ما حتی اگر از نگاه غربیها به میراث خود نگاه کنیم متوجه میشویم که میراث ارزشمندی داریم. اگر همه ما احساس مسولیت کنیم و با دستگاه ضبط صدا و تصویر به سراغ پیرمرد و پیرزن ها برویم شاید بتوانیم بخشی از این میراث را از معرض نابودی نجات بدهیم.
غریب پور در ادامه سخنانش جامعه تئاتریها را جامعه نفرین شدگان عنوان کرد و گفت: وضیعت تئاتر در ایران آن چنان خوشایند نیست و آثار نمایشی تنها مورد مخاطبان خاصی قرار میگیرد که اگر یک ماه وقت بگذارید و تئاتر ببینید متوجه میشوید که با همه این افراد آشنا شدهاید. به نظر من در چنین وضیعتی باید به تئاتریها عنوان نفرین شدگان را بدهیم.
او در ادامه با اشاره به نگاه آخوند زاده نسبت به فرهنگ ایران گفت: آخوند زاده حتی سعدی را قبول نداشت و معتقد بود که دوره او گذشته و نوشتههایش سرشار از خرافه است، این در حالیست که در زمان زندگی آخوند زاده حتی نمایشنامههایش روی صحنه نمی روند اما همچنان سعدی مورد اقبال قرار می گیرد. به نظر من از دوره مشروطه به این سو کمر به قتل خودمان بستیم و تصمیم گرفتیم که شناسنامه جدیدی برای خودمان بگیریم. اما اگر به غربی ها به ویژه انگلیسی ها نگاه کنیم متوجه می شویم که آن ها حتی ساده ترین جشنهای خود را بازسازی کردهاند و نگذاشتهاند تاریخ و فرهنگشان به فراموشی سپرده شود.
غریب پور در ادامه با اشاره به اپرای خیام که این روزها در مرحله پژوهش قرار دارد گفت: با این که من درباره ریاضیات اطلاعاتی ندارم اما وقتی نوشتههای ریاضی او را میخوانم حیرت میکنم و فکر کنید امروزه بخواهیم با نگاهی به نوسازی فرهنگ چنین مفاخری را به فراموشی بسپاریم. ما باید یاد بگیریم که به ارزشهای خودمان اعتماد کنیم، تا زمانی که این حس در ما به وجود نیاید نمیتوانیم میراثمان را حفظ کنیم و آنها را معاصر سازی کنیم. غربیها توانستهاند سرمایههای ما را خوب کشف کنند و به گونهای دیگر به خودمان تحویل بدهند.
کتابفروشی «هنوز» درخیابان کریمخان، بین ایرانشهر و ماهشهر، پلاک ۱۳۴ قراردارد. کتابفروشی هنوز همه روزه تا ساعت 11 شب میزبان مخاطبانش است.