جشنواره کودک و نوجوان؛ فاتحه برای قبر خالی
دیر زمانیست که موضوع کودک و نوجوان دغدغهای برای مسئولان سینمایی نیست و به حال خود رها شده. اگر هم حرکتی بوده به علایق شخصی برخی فیلمسازان برمیگردد نه چیزی بیشتر از آن. اگر غیر از این بود امروز سر مزارش فاتحه نمیخواندیم.
سالانه چند فیلم کودک یا نوجوان اکران میشوند؟ یک یا دو فیلم.
وضعیت سینمای کودک و نوجوان چگونه است؟ وخیم.
وضعیت اکران و فروش این آثار را چگونه ارزیابی میکنید؟ در اغلب موارد ناموفق.
این آثار در ارتباطگیری با مخاطب چگونهاند؟ در اغلب موارد ناکام.
در این سالها تاثیر جشنوارههای کودک و نوجوان روی این نوع سینما چه بوده؟ تقریبا هیچ.
اینها اطلاعاتی کلی هستند از بیمار رو به احتضاری به نام سینمای کودک و نوجوان. جشنواره کودک و نوجوان سیوسه سال قبل در سال 61 کارش را آغاز کرد و تا امروز بیستوهشت دوره خود را برگزار کرده اما نتوانسته جریان سازندهای برای سینمای کودک ونوجوان باشد. به گواه بسیاری از دستاندرکاران و سازندگانِ کارهای کودک و نوجوان این جشنواره تاثیری بر ارتقای کیفیت آثار نداشته و در این سالیان با 12- 10 اثر داخلی و 12-10 اثر خارجی برپاشده است. آن هم آثاری که تنها چند ماه مانده به جشنواره، با دُور تند ساخته میشوند. گویا هر سال یک دفعه صدای پای جشنواره میآید و فارابی را غافلگیر میکند و بنیاد هم به روال عادت سالانه به صرافتِ حمایت از فیلمسازان میافتد تا برای جشنوارهاش خوراک تهیه کنند. و نتیجه... فیلمسازیهای زودپزی میشود. فیلمهای بیکیفیتی که حتی فارابی جرات اکرانشان را ندارد. و بسیارند از این فیلمهایی که در کمدهای ساختمانِ خیابان سی تیر خاک میخوردند. امسال غیر از جابجایی محل برگزاری جشنواره که هر سال بر سر آن جنجال است؛ با خلاقیت جدیدی نیز روبروییم. تفکیک جشنواره که در تصمیمی ناگهانی همه را شوکه کرد. سینمای کودک جدا، سینمای نوجوان جدا. نوجوان در همدان، کودک در اصفهان. با این حساب باید منتظر تولید فیلمهای بیشتری باشیم. اما چگونه؟ با چه کیفیتی؟ با کدام سیاستگذاری؟ کدام بودجه؟ برای کدام مخاطب؟
هدف برپایی چنین جشنوارهای باید توجه ویژه به سینمای کودک و نوجوان و ارتقای آن باشد اما در عالم واقعیت در این سالها مسیری را طی کرده که بدون اغماض، امروز دیگر سینمایی مخصوص کودک و نوجوان نداریم و تکوتوک فیلمهای سالیانه هم در ارتباطگیری با مخاطب ناکاماند.
فقدانِ انگیزه در فیلمسازان به علاوهی عدم حمایت از تولیدات در طول سال و مشکلات اکران و پخش؛ عمدهترین مشکلات این حوزهاند که با وجود گلههای مکرر دستاندرکاران، پابرجا ماندهاند و تنها چارهاندیشی دولت به برگزاری سالانه یک جشنواره و ساخت همان فیلمهای سفارشی خلاصه شده است.
جشنوارهای که بهزعم علیرضا خمسه بیشتر به یک مهمانیِ مفرح شباهت دارد تا مراسمِ فاخری که موجب بالا بردن ادراک و ارتقای آثار شود. از ظنِ او؛ "این مراسم آبی از آب تکان نداده و دَر؛ بر همان پاشنهی سابق میچرخد. جشنوارهها هم ضیافتهای هرازگاهی هستند که ما از شرکت در آنها خوشحال میشویم. مثلِ یک مهمانی که شما به آن دعوت میشوید و قرار نیست درکتان را بالا ببرد."
گویا دیر زمانیست که موضوع کودک و نوجوان دغدغهای برای مسئولان سینمایی نیست و به حال خود رها شده. اگر هم حرکتی بوده به علایق شخصی برخی فیلمسازان برمیگردد نه چیزی بیشتر از آن. اگر غیر از این بود امروز سر مزارش فاتحه نمیخواندیم.
گرچه دولت جدید برای ساماندهی به این وضعیت؛ فیلمسازان و مسئولانی را برای سیاستگذاری سینمای کودک و نوجوان گرد هم آورده و در سال جدید نیز حمایت از سه اثر سینمایی کودک و نوجوان را در دستور کار خود قرار داده و پس از مدتها، حتی این گوشهچشم جای بسی خوشحالی دارد اما نتیجه اساسی گرفتن؛ کاری عمقیتر است و ژرفاندیشی بیش از اینها را طلب میکند.
در این سالها جشنواره کودک و نوجوان با چه دغدغههایی با جدیت تمام هر ساله برگزار شده؟ چه اهدافی را برای خود تعریف کرده؟ و قرار بوده چه تاثیری بر این سینما داشته باشد؟ به راستی این جشنواره جز ساختِ فیلمهای سفارشیِ مخصوصِ برپایی جشنواره، تاثیری بر کلیت ماجرا داشته؟ جز این است که از سینمای کودک و نوجوان دهه 60 و 70 تنها جسدی باقی مانده و شخصیتهای هالیوودی قهرمان کودکان ما شدهاند؟
پاسخ این است؛ این جشنواره در اکثر سالها به حدی منفعل عمل کرده که دیگر فیلمسازان توقعی از آن ندارند و همین بودنش راضی نگهشان میدارد. و به قول خمسه "کل سیاستگذاریها در مورد سینمای کودک در ظواهری خلاصه میشوند که از دایره کمیت فراتر نمیروند و هیچگاه به کیفیت نمیرسد. و تا دلتان بخواهد شعارهای بدون عمل داده میشود و سخنرانی، نشسست و سمینارهای بدون خروجی در مورد سینمای کودک برگزار میشود."
او؛ فیلمسازی و جشنوارههایی که برای کودکان برگزار میشود را سفارشی و فرمایشی میداند؛ و بر این واقعیت که هیچ نگرانی و دغدغهای برای آماده کردن خوراک فرهنگی و هنری از طریق سینما برای کودکان وجود ندارد؛ اذعان میکند.
از آنجا که مشت نمونه خروار است؛ چند فیلم برگزیده این جشنواره را انتخاب میکنیم که ببینیم برترینهای کودکان و نوجوانان این سرزمین چه بودهاند و چه سرنوشتی برای اکران داشتهاند؟
«سلام بر فرشتگان» ، «گورداله و عمه غوله»، «عملیات مهدکودک» و «قول» فیلمهای برگزیده جشنواره کودک و نوجوان از دوره بیستوپنجم تا بیستوهشتم بودهاند.
«سلام بر فرشتگان»؛ در آبان ماه 91 اکران شد و پس از پنج هفته فروشی کمتر از یک میلیارد تومان داشت.
اکران «گورداله و عمه غوله»؛ در بهمن ماه 93 ساخته شد و پس از چهار هفته با فروش حدود 150 میلیونی به کارش پایان داد.
«عملیات مهدکودک» در آبان ماه 92 نمایش داده شد و پس از یازده هفته حدود چهار میلیارد تومان فروش کرد.
«قول» که فیلمی برای رده سنی نوجوانان است نیز هنوز فرصت اکران عمومی پیدا نکرده.
ناله و گلایه بر سر اکران، نقطه اشتراک همه فیلمسازان کودک و نوجوان است. اما اکران تنها نیمی از دلیل دیده نشدن فیلمهای کودک است. پنجاه درصدِ مابقی به محتوا، مضمون و ساختار مرتبط است.
برطرف شدن این ضعف ارتباط تنگاتنگ و دوسویه وزارت آموزش و پرورش و وزارت ارشاد را طلب میکند. ارتباطی برد - برد که دو طرف به آن نیاز دارند.
اطلاعات مربیان و معلمان به کار سینما میآید و سینما به عنوان ابزار انتقال موارد آموزشی و پرورشی به کار مدارس. رابطهای که تا امروز تنها در صدورِ یک برگهی حمایتی و یکبار بردن دانشآموزان به مدارس خلاصه شده و دیگر هیچ. تازه آنهم در شرایطی که اگر فیلم انتخاب شده؛ کودک و نوجوان باشد.
فارابی به عنوان متولی اصلی سینمای کودک و نوجوان همچنین بازوی کمکی سازمان سینمایی بهجای آب در هاون کوبیدن و برگزاری جشنوارهای بیحاصل میتواند بانی این وصلت شود و با این جریانسازی نه تنها جشنوارهاش را از انفعال درآورد بلکه مشعل سینمای کودک و نوجوان که گهگاهی با آثار دهه شصتی روشن شده را مثل آتشکدهی یزد در طول سال و سالها روشن نگه دارد.
آیا وزیر آموزشوپرورش در جریان نحوهی تصمیمگیری این شورا هست؟
آرزوهای سینمای کودک چرا نقش بر آب شد؟/ کارگردانها دلودماغ ندارند