عدهای زیر پای همکاران خود را خالی میکنند
سهراب سلیمی که نمایش «وانیک» را پس از یازده سال روی صحنه برده است؛ از تغییر ذائقه مخاطب گفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فاصله زمانی یازده ساله موجب شده کارگردان پیشکسوت تئاتر با تحلیل دقیقتر نسبت به محیط پیرامون و شرایط حاکم بر هنرهای نمایشی وارد عمل شود. شرایط به گفته او چنان مخدوش است که عدهای به خود اجازه میدهند در فضاهای غیررسمی به توهین بپردازند.
سلیمی با تاکید بر اینکه همواره از چنین فضاهایی فاصله گرفته است، اظهار کرد: نسلی که با جایزههای پوشالی باد شده حالا جنجالهای مجازی به راه میاندازد که به نوعی خودش را مطرح کند ولی ما تئاترمان را کار میکنیم. فراموش نکنید در شهری به سر میبریم که روزانه چهارده میلیون جمعیت دارد و میزان مخاطب تئاتر در مقایسه با این تعداد اصلا شایسته نیست. هر آنچه در جلسههای گوناگون درباره جریان ریشهای مخاطب تئاتر عنوان میشود دروغ و یک پروپاگاند بیش نیست.
او افزود: در دوره گذشته محلی مثل لالهزار فعال بود و مخاطب خاص خودش را داشت اما این جریان از بین رفت و متاسفانه جریانی بدتر جایگزین آن شد. نگاه منتقدانه میگوید اگر آن بد بود پس این چیست؟
کارگردان نمایش «مدهآ» خاطرنشان کرد: وقتی صحبت از بست و توسعه تئاتر به میان میآید این اتفاق در زبان رخ نمیدهد. به محلهای تئاتری برای استقرار دائمی گروهها نیاز دارد که بخش مهمی از این ظرفیت متاسفانه به دکانهای الکتریکی تبدیل شده است. مشابه همین اتفاق البته بدتر در اروپا رخ داد و موجب نگارش نمایشنامه «جنایت در تئاتر بلوار» توسط اریک امانوئل اشمیت شد. اینجا هم چیزی کم از بحث به آتش کشیده شدن سالنهای تئاتری در میان نیست.
این مدرس دانشگاه از کار افتادن سالنهای تئاتری دانشگاهها را آسیب جدی دانست و ادامه داد: سالن آمفی تئاتر هنرهای زیبا چه شد؟؛ اگر دانشجو بتواند تمام وقت در سالنهای دانشگاه کسب تجربه کند این تجربه در محیطهای رسمی اتفاق نمیافتد. اما شما در این سالها شاهد هستید جریان دانشگاهی در سالنهای رسمی به کسب تجربه میپردازد. وقتی سالن آمفی تئاتر هنرهای زیبا دیگر فعالیت نمیکند یا خبری از تالار فردوسی نیست، نباید از «کرگدن» و «بازی استریندبرگ» حمید سمندریان، «در اعماق اجتماع»، «چهرههای سیمون ماشار» خبری باشد.
او تصریح کرد: فقدان آرشیو متمرکز تئاتر یکی از مهمترین دلایلی است که موجب فاصله نسل جوان با نسل پیش از خود شد. اجراهای درخشان گذشته چطور باید به نسل جوان معرفی شود؛ درحالیکه تمام اسناد مخدوش هستند و اطلاعات درستی وجود ندارد. به این ترتیب مثلا سهراب سلیمی اصولا فعالیتی نداشته و در مقابل عدهای به نفع خودشان تاریخسازی کردهاند.
سلیمی گفت: همان زمان سالن تئاتر مولوی با قدرت فعال بود و هنرمندان با استعدادی برای اجرا در آن صف میکشیدند. مسئولان دانشگاه هم به اندازهای آمادگی داشتند که اگر مارسل مارسو برای هفته فیلم تهران به ایران سفر میکرد به سرعت شرایط برگزاری کارگاه آموزش مایم فراهم میشد. اما متاسفانه در دام شکاف نسلها افتادیم و عدهای از تئاتریها هم در اتاق مدیران زیر پای همکاران خود را خالی میکردند تا جای آنها سالن و حمایت دریافت کنند.
کارگردان نمایش «از پا نیفتادهها» به فاصله گرفتن کارگردانان و نویسندگان صاحب اندیشه از صحنهها اشاره کرد و گفت: این سالها مناسبات کار میکرد که همچنان ادامه دارد و جایگزین کردن به شدت در دستور کار قرار داشت. هنرمندان حرفهای صاحب اندیشه هم وقتی میبینند چنین رویهای جریان دارد گوشهگیری و سکوت پیشه میکنند. البته هرگز واژه قهر را نمیپسندم و هیچگاه قهر نکردم و بعد از «کبودان و اسفندیار» یازده سال فاصله بود. به این دلیل که کارگردان تخلیه میشود و باید مطالعه و خودسازی کند. باید در خلوت به نقد خودش بپردازد و با پشتوانه دیروز برای فردا برنامهریزی کند.
این هنرمند درباره اجرای دوباره نمایش «وانیک» اظهار کرد: برایم جالب بود بدانم آیا در گذر زمان قدمی به پیش برداشتهام یا خیر که خوشبختانه نظر مخاطب مثبت بود. اما نکته جالب تفاوت مخاطب امروز با یازده سال قبل است که برای دیدن این اجرا حتی روی زمین مینشست. اگر تعداد صندلیها و جمعیت پایتخت را در نظر بگیرید تئاتر امروز شکست اقتصادی خورده است و جایی برای منیت وجود ندارد.
سلیمی با بیان اینکه برای تغییر ذائقه مخاطب سرمایهگزاری صورت گرفته است: همه چیز ظاهری و رونمایی شده که در نمایش «وانیک» هم شاهد آن هستیم. جامعه امروز نیز مانند اپیزود «گشایش» از نظر فرهنگی تهی شده و تلاش میکند خود را از نظر مادی و رونمایی نزدیک به طبقه بالاتر نشان دهد. گرچه علاقه ندارم اشاره مستقیم به اجرا داشته باشم اما محاکمه هنرمند توسط هنرمند در فصل دوم نمایش، همین کارکرد را دارد و میزانی از جریان سالهای اخیر تئاتر را نمایندگی میکند.
این هنرمند در پاسخ به این سوال که چرا یکی از اپیزودهای نمایش کم شده است؟ اظهار کرد: این هوشمندی را داشتم که متوجه باشم مخاطب امروز کم ظرفیت و پرفشار شده است و حوصله ندارد مدت زیادی در سالن بماند. بنابراین باید کار را کوتاه میکردیم و در مرحله دراماتورژی طوری عمل شد که مفهوم مورد نظر جای سه بخش در دو بخش نمایان شود.