جامعه به محبت و گفتگو بیشتر نیاز دارد تا قانون و نظم
ملاقلیپور معتقد است قندون جهیزیه هرچند فیلم طنز و خندهداری است اما حرف فیلم نقد خود ما و رفتار ماست.
علی ملاقلیپور فرزند رسول ملاقلیپور؛ کارگردان با سابقه سینمای دفاع مقدس؛ حالا پس از پدر فیلمسازی را درپیش گرفته و بعد از سالها تجربه در سینما با فیلم سینمایی قندون جهیزیه بهصورت حرفهای وارد سینما شده است. قندون جهیزیه تا امروز توانسته رضایت مخاطبان را برای کارگردانش به ارمغان بیاورد. با
ملاقلیپور (کارگردان) و میلاد عمرانلو (آهنگساز فیلم) درباره فیلم قندون جهیزیه گفتگو کردهایم.
از آنجا که پدرتان یکی از بهترین فیلمسازان در حوزه دفاع مقدس بود؛ بسیاری تصور میکردند شاید شما هم به این سمت گرایش پیدا کنید اما این اتفاق نیفتاد و از قضا سراغ طنز رفتید. آیا خودتان به طنز علاقه داشتید یا هدف متفاوت کردن مسیر راه با کارهای پدرتان بود؟
ملاقلیپور: اگر میخواستم مانند پدرم کار کنم که نان را به نرخ روز خورده بودم اما نمیخواستم اینگونه باشد. من حتی در تجربه کاری نیز فقط دو بار با پدرم به عنوان دستیار ۳ کار کردم و نه بیشتر. دوست داشتم فرزند زمان خودم باشم اگرچه برای سینمای پدرم احترام زیادی قائلم و دوستش دارم اما پدر فرزند زمان خودش بود و من هم باید فرزند زمان خودم باشم. امروز مردم ما درگیر مشکلات بسیاری از لحاظ مالی هستند و بدنبال آرامش اقتصادی وآرامش روحی و روانی هستند و این دو مسئله یعنی آرامش روان و اقتصاد در معرض تهدید جدی است. به همین دلیل فیلمساز امروز باید این مسائل را در فیلم خود نشان دهد.
چرا برای گفتن این حرفها طنز را انتخاب کردید؟
ملاقلی پور: گفتن مشکلات اقتصادی و مشکلات آدمها در فیلم به خودی خود تلخ است اما بیننده امروز دوست ندارد تلخی که خودش در زندگی میبیند را در سینما نیز تجربه و نگاه کند بلکه میخواهد زمانی که به سینما میآید خوشحال و با انرژی خارج شود به همین دلیل در قندون جهیزیه سعی کردم مخاطب را سرگرم کنم تا انرژی بگیرند و با امید از سالن سینما خارج شود.
خنداندن مخاطب ایرانی بسیار سخت است به همین دلیل بیشتر فیلمسازان از یک فرمول استفاده میکند و آن هم حضور عطاران در فیلمهاست. در زمان ساخت قندون جهیزیه آیا به حضور افرادی مانند عطاران فکر میکردید؟
البته که فکر میکردم اما وقتی دیدم ترکیب بازیگران یعنی صابر ابر و نگار جواهریان به داستان من نزدیکتر است این دو بازیگر را انتخاب کردم.
نقش بهرام توکلی به عنوان مشاور در این فیلم چقدر تاثیر داشت زیرا بعضی از سکانسهای فیلم شبیه فیلمهای همچون اینجا بدون من و من دیه گو مارادونا هستم؛ بود؟
ملاقلی پور: من سالها به عنوان دستیار بهرام توکلی با وی همکاری کردم. او سینماگری با سواد و بشدت کتابخوان است. توکلی در این فیلم مشاور فیلمنامه بود و ما به فضای فیلمهایی همچون اجارهنشینهای داریوش مهرجویی علاقه جدی داریم و دوست داشتیم فیلمی بسازیم مانند اجارهنشینها که بسیار موفق باشد البته تلاش کردم فیلمم نه شبیه من دیگو مارادونا هستم بشود و نه اجارهنشینها بلکه فقط یک فیلم کمدی باشد که حرف روز را بزند و درد اجتماعی را بگوید و لوده نیز نباشد و کلمات رکیک و شوخیهای بد هم نداشته باشد. یعنی بیشتر طنز موقعیت باشد همان کاری که چاپلین و باستر کیتون در فیلمهای خود انجام میدادند یعنی ایجاد موقعیتهای خندهدار تا تماشاگر به موقعیت بخندد نه دیالوگها.
در فیلم قندون جهیزیه عطا (صابر ابر) مشکلات زیادی دارد، مستاجری است که صاحبخانه ناگهان اجاره را زیاد کرده است از طرفی وضع مالی خوبی ندارد و درآمد زیادی ندارد اما در کار خود که تعمیرکار یخچال است نیز کم کاری میکند و به نوعی از کار مردم کم میگذارد از سوی دیگر هیچکس در فیلم نیست که به وی کمک کند. از نظر شما افرادی مانند عطا در جامعه امروز مشکلاتشان چقدر محصول رفتار خودشان است و چقدر محصول جامعه؟
ملاقلی پور: قندون جهیزیه ابتدا نقد خود ما و رفتار ماست و از این منظر اشکال اصلی ابتدا به رفتار خود عطا بازمیگردد و من این نگاه را قبول دارم و این قانون کلی در جهان است مثلا آن صحنه که درباره سیل چین نشان داده میشود کمدی نیست واقعی است زیرا اگر بدی کنی یا از کار دیگران کم بگذاری؛ واقعا بدی میبینی و دیگرانی هم هستند که به تو کمک نمیکنند و اینکه گفته میشود یک مو از خرس کندن غنمیت است؛ دروغ است زیرا به فردی و به هر نحوی لطمهای وارد کنی همان لطمه به خود آدم بازمیگردد.
نقش دیگر بخشهای جامعه چقدر است؟ وقتی عطا در برابر همه مشکلات راهکاری ندارد طبعا به سمت خشونت حرکت میکند. ما این مسئله را در پایان فیلم هم میبینیم یعنی اگر صاحبخانه از حق خود گذشت نمیکرد شاید عطا دست به خشونت میزد بنابراین نمیتوان همه تقصیرها را گردن فرد انداخت و جامعه را نادیده گرفت؟
ملاقلی پور: البته که همه تقصیرها را نمیتوان گردن فرد انداخت اما راهکاری که عطا انتخاب کرده؛ درست نیست اینکه چون دیگران بد رفتار میکنند و یا رحم ندارند؛ ما هم نباید رحم کنیم؛ من در پایان فیلم راهکار خود را ارائه میکنم. اینکه مشکلات بدون همدلی و گفتگو حل نمیشود و حتی با وجود بهترین حکومتها و دولتها؛ تا زمانی که گفتگو نباشد و ما دلمان به حال همدیگر نسوزد و رحم نکنیم؛ هیچ مشکلی حل نمیشود. اگر مستاجر خانهای را که اجاره کرد درست و سالم نگهدارد و از طرفی هم صاحبخانه سر سال فقط به فکر اجاره خانهاش نباشد، محبت شکل میگیرد و جامعه با محبت و گفتگو و شنیدن رشد میکند نه فقط با اجرای قانون و نظم.
در سکانسهایی به رسانهها و فیلمهای سینمایی طعنه زدهاید. ضمن آنکه گروهی که خانه عطا را اجاره میکنند یک گروه فیلمسازی است که قصد دارد فیلمی باعنوان حق کارگر مشت آهنین بسازد اما اعتقادی به محتوای فیلم ندارد. چقدر معتقدید رسانهها و سینما در وضعیت موجود جامعه نقش دارند؟
ملاقلی پور: فضایی که بیشتر فیلمها و سریالهای تلویزیونی تصویر میکنند این است که آدمهای بد؛ افراد پولداری هستند و وضعیت رفاهی خوبی دارند و آدم خوب حتما کارگر است البته اینکه افراد پولدار بدی وجود دارند یا وضعیت معیشتی بسیاری از کارگران خوب نیست؛ درست است اما اینکه نفرتی در بیشتر افراد جامعه نسبت به طبقه مرفه و پولدار وجود دارد؛ بخش زیادی از آن بهدلیل صداوسیماست و شما امروز هر وقت تلویزیون را روشن کنید؛ سریالی میبینید که در آن آدم بد؛ پولدار است و بعد راهکاری که ارائه میشود این است که افراد ضعیف باید بروند با چاقو افراد پولدار را از بین ببرند. اگر یکبار کسانی که در عرصه سینما و تلویزیون فعالیت میکنند به بند هشت زندانها سر زده و با افرادی که بارها مرتکب قتل شدهاند؛ دیدار کنند و ببینند که این افراد به چه سریالها و فیلمهای علاقه دارند؛ متوجه چیزهای متفاوتی میشوند. من از آنها پرسیدم و شاید اصلا باور نکنید که فیلمها چه میزان روی آنها تاثیرگذار بودهاند. البته این نوع نگاه فقط در صداوسیما نیست بلکه در بخشی از ادبیاتی که ریشه در تفکرات کمونیستی و مارکسیستی دارد نیز وجود دارد.
تاثیر فیلمها چقدر است یعنی فرد به خاطر دیدن یک فیلم یا علاقه به یک شخصیت سینمایی مرتکب قتل میشود؟
ملاقلی پور: شاید افراد با دیدن یک فیلم خیلی تغییر نکنند اما وقتی چند فیلم با یک راهکار و یک روند ساخته میشود؛ تماشاگری که این فیلم را میبیند از آن تاثیر میپذیرد و این تاثیر در ناخوداگاه فرد باقی میماند. بیشتر ما در زمان عصبانیت یا هیجان از ناخوداگاه خود تبعیت میکنیم. من سالهای قبل با دیدن این فیلمها و رفتار قهرمانهایی که بسیار از آنها چاقو بدست بودند؛ فکر میکردم تنها راه درست همین است که این قهرمانها میروند و همین امر باعث شد در ۱۸ سالگی تصور کنم خیلی از مسائل را میدانم و میفهمم اما امروز متوجه شدهام آن زمان اشتباه میکردم.
از یکطرف میگویید این رفتارها ناشی از ادبیاتی است که ریشه در تفکراتی مارکسیتی دارد بعد این تفکرات به سینمای امروز نیز راه پیدا کرده. اگر اینگونه باشد و سینما تاثیر زیادی داشته باشد که باید در کشوری مانند هند که فاصله طبقاتی بسیار بیشتر از ایران است؛ قتلهای زیادی شاهد بودیم...
ملاقلی پور: آنچه سینمای هند نشان میدهد با آنچه منظور من است؛ متفاوت است. منظور من از تاثیر سینما آن فیلمهایی است که ساخته میشوند و در آنها اینگونه بیان میشود که باعث بدبختی طبقه فقیر؛ پولدارها هستند و بین این دو طبقه قیاس میکند و بعد راهکار میدهد که باید برای بهبود طبقه فقیر طبقه پولدار از بین برود.
موسیقی فیلم سبک جدیدی است که از هیچ سازی در آن استفاده نشده. از ابتدا به همین موسیقی فکر میکردید؟
میلاد عمرانلو: این اولین کار سینمایی من و گروه آوازی تهران است. البته فیلم کوتاه کار کرده بودم. من از شخصیتهای فیلم یک لایت موتیف ساختم. در لحظاتی از فیلم این لایت موتیف، ملودی است و یک جای هارمونی و تداعیکننده فکر و شخصیتهای فیلم. آواز فیلم و موسیقی فیلم توسط گروه آوازی ساخته شده البته موسیقی که روی آنونس فیلم گذاشته شده؛ کار گروه آوازی تهران نیست.
شکلگیری موسیقی چگونه بود و آیا همزمان با ساخت فیلم ساخت موسیقی نیز آغاز شد؟
عمرانلو: فیلم به مرحله تدوین اولیه رسیده بود که آن را دیدم. از ابتدا قرار این نبود که کلا از ساز استفاده نکنیم اما در میانه کار به این نتیجه رسیدیم که از ساز استفاده نکنیم زیرا فیلم نیاز نداشت از موسیقی بصورت گسترده در آن استفاده شود. با تیتراژ آخر فیلم حدود ۱۳ دقیقه فیلم موسیقی دارد و بسیاری از صحنهها نیاز به موسیقی نداشت و باید مراقبت میکردیم که موسیقی فیلم مزاحم صحنهها نشود.
ملاقلیپور: موسیقی این فیلم آنقدر دوست داشتنی است که بسیار علاقه دارم موسیقی این فیلم بصورت جداگانه منتشر شود زیرا این کاری که موسیقی را بدون ساز میزنند؛ بسیار جالب است.
قندون جهیزیه بهرغم استقبال منتقدان و خبرنگاران سینمایی در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر پذیرفته نشد دلیل اصلی این امر چه بود؟
ملاقلی پور: یکسری از کارگردانها از فیلم خوششان نمیآید و میگویند این فیلم نقد سینماست و به شدت فیلم بدی است و آن را تخریب کردند البته بعدها فیلم را برای حجتالله ایوبی (رئیس سازمان سینمایی) فرستادم که آن را دید و خودش با من تماس گرفت و از فیلم ابراز رضایت کرد. بعدهم در بخش بینالملل فیلم فجر انتخاب شد و داوران نیز فیلم را پسندیدند و سیمرغ استعداد جوانان را به آن دادند.
از وضعیت اکران فیلم راضی هستید؟
ملاقلی پور: استقبال از فیلم خوب بود. در روزهای اول اکران مردم از فیلم خوششان آمد. از اینکه مردم در سینما با آن میخندند و ابراز رضایت میکنند؛ بسیار راضی هستم البته این فیلم با سختی ساخته شد و هزینه زیادی برای ساخت فیلم نداشتیم. اگر سعید سعدی (تهیهکننده) و سایر عوامل فیلم همکاری نمیکردند؛ قطعا این فیلم ساخته نمیشد.
گفتوگو از: علی زادمهر