از هفتخوان مجوز تا بیقانونی در دستگاههای قدرت
سومین نشست از«گفتمان ضرب اصول» با موضوع«بررسی مشکلات برگزاری کنسرتها» روز گذشته(یکشنبه 25 مرداد)با حضور فردین خلعتبری، رامین صدیقی، کامبیز نوروزی و شهرام صارمی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ شهرام صارمی؛ کارشناس مجری این برنامه؛ در ابتدای نشست «بررسی مشکلات برگزاری کنسرتها» ضمن اشاره به جلسات پیشین گفتمان ضرب اصول گفت: این برنامه که با موضوع بررسی مشکلات رایج در برگزاری کنسرتها برپا شده؛ سومین جلسه از گفتمان ضرب اصول است که دو جلسه پیشین این گفتمان به مسائل مربوط به خانه موسیقی اختصاص داشت.
وی ادامه داد: برگزاری یک کنسرت مشکلات متعددی را برای گروههای موسیقی ایجاد میکند و انرژیشان را برای انجام یک اجرای با کیفیت میکاهد. برنامه امروز بنا بود جناب سرهنگ یثربی (مسئول اداره اماکن تهران بزرگ)، جناب نوشآبادی (معاون حقوقی و سخنگوی وزارت ارشاد)، جناب عربسرخی (رئیس حراست معاونت هنری) و جناب طالبی (سرپرست کنونی دفتر موسیقی) برگزار شود که این دوستان به دلایل متعدد حاضر نشدند. آقای طالبی هم ساعاتی پیش تماس گرفتند و عذرخواهی کردند و گفتند کاری برایشان پیش آمده. این دوستان به دلیل اینکه هرکدامشان به نحوی در ماجرای صدور مجوز ها دخیل بودند، دعوت شده بودند که بنابه دلایلی حاضر به شرکت در این جلسه نشدند.
هفت خوان دریافت مجوز کنسرتها
صارمی در ادامه با اشاره به روندی که گروهها برای دریافت مجوز کنسرت طی میکنند، افزود: در ابتدا گروهها باید ثبت شوند که برای این کار باید دو سه فایل تصویری ضبط شده و به همراه لیست اعضای گروه برای ثبت ارسال شود. در این مرحله فیلم گروه بررسی میشود و با توجه به ضوابطی که دفتر موسیقی وزارت ارشاد دارد، وقتی تایید شد، اعلام میکنند شرح برنامه و سایر اطلاعات را بیاورید تا پرونده برای رفتن به شورای موسیقی به جریان بیفتد. بعد از این مرحله، اگر قطعات گروه شعر داشته باشد، اشعار باید بهطور جداگانه تحویل شورای شعر شود و سپس اشعار و نمونه اثر ضبط شده گروه؛ ارسال میشود. پس از تایید، نامهای به حراست معاونت هنری داده میشود که تمامی اعضای گروه باید در آن مکان حاضر شوند و فرم پرسشنامه فردی را پرکنند. بعد از این مرحله حراست نامهای به اماکن نیروی انتظامی میدهد.
صارمی ادامه داد: در اماکن هم دوباره اشعار و افراد گروه معرفی میشوند و دوباره نمونه صوتی و تصویری از گروه خواسته میشود. بعد از این مرحله اماکن دوباره به حراست معاونت هنری پاسخ میدهد. در اداره اماکن طی سالهای گذشته وجهی را دریافت میکردند. برای سالنهایی مثل ارسباران که زیر 500 نفر هستند مبلغ یک میلیون دریافت میشد اما در ابتدای امسال این مبلغ به حدود سه میلیون افزایش یافته است و همین امر باعث شد ما در همین فرهنگسرا که در سال پیش نزدیک به 180 اجرا داشتیم در سال 94 تنها یک کنسرت برگزار کردهایم.
مسئولان خودشان را دور از دسترس قرار میدهند/ رفاه در ایران تعریف نشده
فردین خلعتبری در ادامه این نشست گفت: کشور ما در همه زمینهها نوپاست و ما انگار در ابتدای راه هستیم و همیشه باید از ابتدا شروع کنیم. کاش امروز افرادی که مسئولان کار هستند میتوانستند حضور یابند و پاسخگو باشند. این افراد متأسفانه همیشه خودشان را دور از دسترس نشان میدهند و من نمیخواهم با بیان این مشکلات، تصویری از خودمان نشان دهیم که صرفاً صحبت میکنند و غر میزنند.
وی افزود: گفتوگو میتواند آدمها را از انفعال بیرون بیاورد و اینکه افرادی از مواجهه با همدیگر فرار میکنند باعث میشود تا طرح موضوع و سؤال صرفاً یکطرفه باشد و فقط این تلقی ایجاد میشود که ما فقط داریم اعتراض میکنیم.
خلعتبری در ادامه گفت: وظیفه دولت ایجاد رفاه است و متأسفانه این رفاه تعریف نشده است؛ اگر مردمی در شهر بگویند چرا در شهر ما کنسرت برگزار نمیشود همه مسئولان به این موضوع توجه میکنند اما ما برای برگزاری کنسرت هیچ تعرفهای نداریم. یک کلاهی که همواره در مملکت بر سرمان رفته این است که بهجای خصوصیسازی شبهخصوصیسازی میکنیم. مثلاً وقتی شهرداری یک ساختمان را برای کار فرهنگی میسازد چرا باید آدمهایی که دولتی هستند در آنجا تصمیمگیرنده باشند.
سالنهای پولی تفاوتی با کابارههای قبل از انقلاب ندارند
خلعتبری ادامه داد: چند سال پیش معاونت اجتماعی وزارت کشور جلسهای را برگزار کرد و این موضوع را مطرح کرد که چرا مردم در فعالیتهای اجتماعی مشارکت نمیکنند و معتقد بودند وقتی مردم به اماکن عمومی و سینما نمیروند میتواند باعث بروز آسیبهای اجتماعی شود. اگر ماجرای جلب مشارکت مردمی برای مسئولی به یک وظیفه تبدیل شود، مسئول مربوطه مجبور میشود به هر نحو و شیوه صحیح سالنها را پرکند. باید در این زمینه قانون تعریف شود و متر قانونی وجود داشته باشد. وظیفه ارشاد فقط مجوز صادر کردن نیست.
این آهنگساز در بخش دیگری از سخنانش گفت: وظیفه سالندارها این است که از سالنها به لحاظ هنری صیانت کنند و هرکسی که پول داد، روی استیج نرود! در شهرهای خارجی سالنهایی هستند که هرکسی نمیتواند در آنجا اجرا داشته باشد. اما در اینجا هرکسی با پول میتواند هرکجا که دلش خواست برنامه اجرا کند. قبل از انقلاب کابارههایی وجود داشتند که تمام خوانندههای پاپ به آنجا میرفتند و میخواندند. بعد از انقلاب کابارهها تبدیل به سالنهای کنسرت شدند.
پولهای اضافهای که اماکن گرفت چه شد؟/ دادستان در کار قوه مجریه دخالت میکند
وی افزود: من میتوانم به عنوان یک شهروند درجه دوم و یک هنرمند مطالباتم را از طریق شخص رییسجمهور پیگیری کنم، نه از طریق مسئولی که در ادارهای تازه دو ماه است روی کار آمده. وقتی در یک شهر دادستانش در کار قوه مجریه مداخله میکند، موضوع متوجه دفتر موسیقی یا وزارت ارشاد نیست و باید فراتر از آنها به این مسئله نگریست. این یک موضوع ملی است. به عنوان شهروند معمولی میتوانیم این موضوع را با رییسجمهور مطرح کنیم. به نظر من این ماجرا باید به وسیله شخص رییسجمهور حل بشود. تا زمانی که سه قوا مشکلشان را با هم حل نکنند این روند ادامه خواهد داشت.
خلعتبری درخصوص مبالغی که اماکن از گروههای هنری دریافت میکند نیز گفت: چندی پیش رییس نیروی انتظامی اعلام کرد که گروهها نباید پول پرداخت کنند. یک نفر از اهالی موسیقی یا رسانه نیامد و این نکته را مطرح نکرد که پولی که پیش از این گرفته میشده را چرا بازنمیگردانید؟ در نظام مالی نیروی انتظامی کسی نباید سوال بکند که این پولهای اضافه که از طریق کنسرتها به حسابشان واریز میشود، از کجا آمده و این درآمد مازارد از چه طریق حاصل شده است؟ شما میتوانید در یک سیستم مالی سالم، پولی مازاد بر پیشبینی داشته باشید و سوالی در این باره نپرسید؟
او ادامه داد: در کشور ما همیشه موضوع امنیت فراتر از موضوع فرهنگ بوده است. به خاطر همین هم ما همواره شاهد بودیم که مدیران فرهنگی بعد از ترک مسندهای فرهنگیشان سراغ کارهای سیاسی میروند و دیگر به سمت فرهنگ بازنمیگردند.
حقوق مخاطبان کنسرتها رعایت نمیشود
رامین صدیقی (مدیر نشر هرمس) در ادامه این نشست گفت: تمام دغدغههای برگزاری کنسرت در کشور تنها به فرایند صدور مجوز محدود نمیشود و به نظر من طرح این مبحث در حال حاضر موضوعیت ندارد. من به عنوان فردی که 20 سال است در موسیقی فعالیت میکنم؛ میتوانم بگویم که برگزاری کنسرت فقط بحث تشریفات اداری نیست، کنسرت یک رویداد اجتماعی است که متأسفانه ما در کشورمان آن را جدی نگرفتیم و به خاطر صبوری مخاطبانمان که واکنش نشان نمیدهند؛ سخنی نگفتیم. هیچ وقت تا امروز گفته نشده افرادی که بهای زیادی برای بلیت میپردازند حق دارند صدایی درست بشنوند.
وی ادامه داد: این توجه در حوزه موسیقی بسیار قلیل است. ما مؤظفیم به مخاطبی که به کنسرت میآید حداقل خدمات را ارائه دهیم. اگر شرایط سالن به گونهای است که هنرمند نمیتواند صدای درست به مخاطبش برساند نباید روی صحنه برود. اگر یک حساب سرانگشتی بکنیم متوجه میشویم برگزاری یک کنسرت زنده یک اتفاق اقتصادی مهم است و به خیلیها سود میرساند و ما نمیتوانیم کیفیت بد برگزاری یک کنسرت را زیر چتر مسائل و مشکلات مالی پنهان کنیم.
صدیقی تصریح کرد: درآمد اقتصادی یک کنسرت رقم قابل توجهی است اما در این میان مخاطب نادیده گرفته میشود؛ یکی از بحثهایی که من اساساً با آن مشکل دارم این است که اجراها در دو سانس برگزار میشود و این به نظر من توهین به مخاطب است. مخاطبی که 100 هزار تومان پول بلیت پرداخت میکند نباید ناراحت از سالن بیرون بیاید. تأسف من این است که این رویکرد به تدریج در موسیقی سنتی و کلاسیک هم گریبانمان را گرفته است. البته در این میان نباید از بحث محدودیتهای فضاهای اجرای زنده چشمپوشی کرد.
تنها دو سالن در تهران قابلیت اجرای کنسرت دارند
وی خاطرنشان کرد: ما در کشوری زندگی میکنیم که در ایام نوروز یک ماه در خلسه به سر میبریم و اگر ماههای سوگواری را نیز به آن اضافه کنیم و فشردگی ماه بهمن که جشنوارهها همه سالنها را پرمیکنند در نظر بگیریم، میبینیم که فقط 7 ماه و اندی برای اجرای زنده زمان وجود دارد. نزدیک به 20 میلیون نفر در شهر تهران و حومه آن زندگی میکنند و متأسفانه ظرفیت فضاهای فرهنگی برای این جمعیت بسیار کم است. در شهر تهران تنها 2 سالن داریم که قابلیت اجرا دارند البته یکی از مهمترین مسائل این است که سالن تنها یک ساعت قبل در اختیار گروههای برگزارکننده کنسرت قرار میگیرد؛ حال این سوال مطرح میشود که مگر ما قرار است پیتزا درست کنیم؟ هنرمند باید ساعتها در سالن حضور داشته باشد و مقدمات کیفی کار را فراهم کند. متأسفانه ما مخاطب را در این بازی درگیر نمیکنیم و مثلاً حتی عنوان میکنیم که ما به خاطر شماست که در دو سانس کنسرت برگزار میکنیم.
وی افزود: ما سالنهایی در تهران داریم که برای یکسری از موسیقیها اصولاً مناسب نیستند من اگر میتوانستم خیلی از کنسرتها را در تالار وحدت برگزار نمیکردم؛ لازمه بسیاری از کنسرتها این است که در یک محیط صمیمی برگزار شود. متأسفانه ما در تهران چنین مکانهایی نداریم.
صدیقی در بخش دیگری از سخنانش بیان داشت: پروانه فعالیت یک هنرمند یا تهیهکننده موسیقی مثل تصدیق میماند شما مثلاً وقتی از راهنمایی و رانندگی تصدیق میگیرید هر روز با راهنمایی و رانندگی تماس نمیگیرید که برای تردد در شهر اجازه کسب کنید. پروانه فعالیت یک هنرمند هم مانند تصدیق است اما متأسفانه اطمینان متقابل وجود ندارد. باید امکانی وجود داشته باشند تا کسانی که تایید شدهاند دارای یک پروانه قانونی باشند و از طرفی ما باید بخشی را که به عنوان قیف ممیزی یاد میکنیم را به این افراد امین واگذار کنیم. موضوعات دیگری هم در اینباره مطرح است مثل اینکه در حال حاضر 700 الی 800 هزار نفر در ایران از موسیقی ارتزاق میکنند و مسئله موسیقی در مملکت ما اصلاً چیز کوچکی نیست.
فاصله جامعه هنری و دستگاه قدرت بسیار زیاد است
کامبیز نوروزی (حقوقدان) نیز گفت: آقای صدیقی به درستی به حقوق مخاطب اشاره کردند. ما در مسائل حقوقی همواره سه ضلع را ترسیم میکنیم: ضلع اول مخاطب است، ضلع بعدی تولیدکننده و ضلع سوم نیز دولت است. این مثلث حقوقی زمانی درست میشود که هر سه ضلع در جای خودشان قرار بگیرند. مشکلی که ما در حقوق فرهنگی داریم در قسمت تعریف مفاهیم بین تولیدکنندگان آثار هنری و دولت است. در این حوزه فاصله تعریف مفاهیم جامعه هنری و دستگاه قدرت بسیار زیاد است. یکی از پربحثترین و پرتنشترین قلمروهایی که در اینباره همیشه مطرح میشود موضوع موسیقی است.
تعریف درستی از موسیقی وجود ندارد/ دولت مسئولیتپذیر باشد
این حقوقدان در ادامه گفت: یک تعریفی از موسیقی میگوید که موسیقی اساساً مایه آرامش است و تعریف دیگر میگوید که موسیقی معنویت را به کل از بین میبرد. بعضی از دیدگاهها میگوید موسیقی اساساً غناست و برخی تعاریف دیگر اصل را بر حلیت موسیقی میگذارد و همچنان در این مورد اختلافنظر وجود دارد. همین موضوع باعث شده که تعریف حقوقی از موسیقی به یک وضعیت پاندولی و بیثبات تبدیل شود. همیشه دولتها طی 30 سال گذشته به گونهای از به تعریف رسیدن یک اصل واحد برای موسیقی طرفه رفتهاند. مثلاً اجرای موسیقی در فرهنگسراها به یکباره ممنوع میشود و همین بیانگر برخورد پاندولی با موسیقی است.
وی افزود: به نمونه دیگری که میتوان اشاره کرد بحث کنسرتهاست. یک گروه تمام مراحل قانونی کسب مجوز را طی میکند و ماهها برای این کنسرت تمرین میکند و آماده میشود اما به یکباره کنسرتشان لغو میشود. به اعتقاد من دستگاههای صاحب قدرت و تولیدکنندگان موسیقی باید اتفاق نظر داشته باشند. در بسیاری از هنرها مثل سینما تعاریف و چارچوبها مشخص است اما در موسیقی اینگونه نیست و موسیقیدانان و تهیهکنندگان و حتی مخاطبان تکلیف خودشان را نمیدانند. همه اینها هم از این نشأت میگیرد که هنوز بحث و جدل درباره ذات و اساس موسیقی میشود. اینجاست که وظیفه وزارت ارشاد و دولت مشخص میشود که این مشکلات را حل کنند. دولت باید مقتدر باشد و مسئولیت عمل خود را بپذیرید. وقتی مجوز یک گروه لغو میشود چه کسی باید خسارت وارده به این گروه را جبران کند؟