پشت پردهی اتاقهای گریم به زیرزمینهای شهر ری میرسد
شنیده میشود برخی گریمورها به دلیل در دسترس نبودنِ برخی لوازم یا بالا بودن قیمتِ محصولاتِ اورجینال و کفاف ندادن دستمزدشان؛ خرید محصولات تقلبی یا بهتر بگوییم زیرزمینی را به محصولات اورجینال ترجیح میدهند.
در زیرزمینِ خانههای شهر ری و نازیآباد تنها قرصهای محرک و شیشه و مواد مخدر نمیسازند. در این دالانهای تنگ، لوازم تقلبی گریم هم تولید میشود و از قضا برخی گریمورها با توجیه عدم توانایی مالی در خرید وسایل اورجینال به خرید این وسایل که با یک سوم قیمت قابل تهیهاند؛ رضایت میدهند. متین مصیبی که 10 سال است وسایل گریم را از هلند وارد میکند؛ پرده از این جریان برمیدارد و این نکته را هم مدعی میشود که در این بازار کمکشش با کمترین حاشیهی سود و با دیدِ پشتیبانی از سینما؛ محصولات وارداتیاش را به گریمورها عرضه میکند.
بازار مکارهی ساخت این محصولات؛ کار را به جایی رسانده که برخی بازیگران حرفهای که مطمئنا قبلا پیهِ این ماجرا به تنشان مالیده شده؛ دیگر به گریمورها اجازهی استفاده از هر فونی را روی پوست صورتشان نمیدهند و برای در امان ماندن از مخاطراتِ پوستی؛ فونِ مورد تایید خود را همیشه همراه دارند و از گریمور میخواهند از آن برای همسانسازی پوستشان استفاده کند.
این مواد که مستقیم با پوست در ارتباطاند در درازمدت موجبِ پیری زودرس، لک، جوش و ککومک میشوند. اینجاست که باید پرسید سر سازمانها و ارگانهای مربوطه به چه گرم است که این افراد با خاطری آسوده و دور از هرگونه گزندی همچنان به کار مشغوِلاند؟
گریم جزء مهمترین ابزار بازیگر برای رسیدن به نقش است. تا جایی که از زبان بازیگران میشنویم اگر طراحی و گریم فلان گریمور نبود؛ نقش درنمیآمد. حتی بزرگان سینما به این موضوع اذعان دارند تا پیش از گریم نمیتوانند با شخصیت ارتباط بگیرند. با این تاکید که چهرهی بازیگر نیز مهمترین ابزار او برای ادامهی حیات بازیگریاش است پس باید پذیرفت نظارت بر محصولاتِ گریم باید دقیق و کارشناسی انجام شود.
برای جمع کردن این بساط یا باید از تولیدکنندهی داخلی که مجوز رسمی از سازمان غذا و دارو دارد؛ حمایت کرد که چنین تولیدکنندهای را در کشور نداریم. میماند حمایت از واردکنندهها.
به گفتهی مصیبی؛ مهمترین وجه تمایز لوازم گریم با لوازم آرایشی در نسبتِ آسیبرسانی کمتر لوازم گریم به پوست است و وجود متخصصی که بتواند محصولات اورجینال را از تقلبی تشخیص دهد برای خرید این محصولات اساسیست. اما شنیده میشود گریمورهایی که تعدادشان هم کم نیست به دلیل در دسترس نبودنِ برخی لوازم یا بالا بودن قیمتِ محصولاتِ اورجینال و کفاف ندادن دستمزدشان؛ خرید محصولات تقلبی یا بهتر بگوییم زیرزمینی را به محصولات اورجینال ترجیح میدهند.
او به ایلنا میگوید: برخی محصولات مصرف یک سالشان 300 عدد است و برای من گرفتن مجوز و پرداخت تعرفهی 55 درصدی برا ی واردات آنها صرف نمیکند. تعرفهای که برای وسایل آرایشی وضع شده شامل محصولات گریمی میشود که مصرف و حاشیه سود بسیار کمتری دارد.
این واردکننده به پروسهی مجوز واردات این محصولات اشاره میکند که سنگین و پرخرج است و توضیح میدهد: ژلههای مختلف برای نشان دادن صورت سوخته یا سیلیکون فروش زیادی ندارند و من برای واردات آنها باید ثبت منبع کنم و از وزارت بهداشت مجوز بگیرم که نزدیک به 50 میلیون باید هزینه واردات محصولاتی کنم که تعدادشان در حد 300 عدد است. بنابراین برای واردکنندهها وارد کردن اکثر محصولات گریم صرف نمیکند.
مصیبی میگوید: زمانی که خودم به سفر میروم برخی از این محصولات را در حجم محدود و برای افرادِ معدود در چمدان میآورم.
او با بیان این مطلب که پانصد برند وجود دارد که واردات آنها به بالا بردن کیفیت تولیدات سینمایی کمک میکند؛ ادامه میدهد: خونِ سینمایی یکی از آنهاست. خون روز، شب، خون لخته شده با یکدیگر متفاوتند اما تهیهکنندهها اجازه استفاده از این امکانات را نمیدهند و به دوا گلی، سس و بتادین رضایت میدهند.
اعتقاد این واردکننده این است که باید تعرفهای جداگانه برای سینما وضع شود تا وسایل گریم بدون هزینه وارد شوند زیرا محصولات سینمایی مصرف زیادی ندارند و تعداد اقلام مورد مصرف در آن بسیار محدود است.
جا دارد بپرسیم اثر رفع تحریمها پس از توافقات بر حوزه گریم هم مشهوده بوده؟
مصیبی به تقاضای ده کمپانی برای ورود به بازار ایران اشاره میکند که پیش از این به دلیل تحریمها برای این همکاری واهمه داشتند اما هماکنون با مساعد شدن اوضاع قصد همکاری با ایران را دارند و اخیرا یکی از این شرکتها صراحتا این نکته را مطرح کرده که میتوانیم همکاریمان را شروع کنیم.
او یادآور میشود: زمانی این همکاریها میتواند بر کل آثار سینمایی تاثیر داشته باشد که اولا با تولیدکنندههای زیرزمینی برخورد قاطع شود ثانیا درباره تعرفههای این حوزه بازنگری صورت گیرد تا گریمورها توانایی خرید این محصولات را داشته باشند.
تاریخچه ورود گریم حرفهای به ایران به حدود 40 سال قبل و تلاشهای بیژن محتشم برمیگردد. او در سال 1353 برای گذراندن یک دوره فشرده گریم به امریکا سفر کرد و تجارب بهدست آمدهاش از این سفر و همکاری با جان چمپرز «سیاره میمونها» را به جوانهای گریمور آن زمان که عبدالله اسکندری هم جزء آنها بود؛ منتقل کرد. مجموعه زحمات محتشم برای گریم؛ لقب "پدر گریم ایران" را برایش به ارمغان آورد.
در این سالها؛ گریم در ایران پخته شد و حتی مقام اول منطقه را در مقاطعی به نام خود ثبت کرد. اما دشواری تامین ابزار اولیه این حرفه برای اکثر گریمورهای جوان؛ موجب کنار رفتنِ آنها از رینگ رقابت و عقدِ قراردادهای سینمایی با همان گریمورهای انگشتشمار شد.
نسخه تجویزی عبدالله اسکندری (طراح گریم باسابقه سینمای ایران) برای از میان برداشتن مشکلِ پیش روی جوانانِ گریموری که توانایی تامین لوازم اولیه حرفه خود را ندارند، وارد کردن این محصولات توسط دولت است. روشی که 25 سال قبل یکبار توسط فارابی انجام شد و بهرغم اینکه حرکتی مثبت بود؛ دیگر تکرار نشد.
او؛ بودجهی سالانهی 20 تا 30 هزار دلار ی را برای این امر کافی میداند و میگوید: نیازی نیست دولت به صورت رایگان این مواد را در اختیار گریمورها قرار دهد بلکه به دلیل نبودِ مجراهای واردکننده تنها مسئولیتِ وارد کردن و تقسیم آن میان گریمورها را برعهده بگیرد.
اسکندری با ابراز گلایه از گفتگوهای مکرر و نافرجامِ خود با ارگانهای مربوطه برای واردات وسایل گریم؛ ادامه میدهد: همه قولهای مساعد میدهند اما هیچکس کار عملیاتی انجام نمیدهد و تنها به گفتن "بله و چشم" کفایت میکنند.
این گریمور به تمیز ندادن محصولات گریم و آرایشی اشارهای دارد که به بهانه گریم؛ وسایل آرایشی وارد حوزه سینما میشود.
عدمِ تناسب میان شیبِ افزایش قیمت لوازم گریم و دستمزد گریمورها در 4-5 سال اخیر دیگر نکتهایست که اسکندری به آن اشاره دارد. او با بیان افزایش 10 برابری قیمتها پس از افزایش نرخ ارز؛ ادامه میدهد: وسیلهای که آن زمان 10 هزار تومان میخریدیم؛ امروز باید 120 هزار تومان برای خریدش بپردازیم. این افزایش قیمتها درحالیست که در آن سوی معادله یعنی دستمزد گریمورها تغییری حاصل نشده است.
اسکندری؛ دستمزدِ ماهیانهی گریمورها را 5 تا 6 میلیون تومان ارزیابی میکند و درباره میزان سرکار بودنشان در طول سال میگوید: سالیانه بین 70 تا90 فیلم ساخته میشود. از آنجا که 300 نفر عضو انجمن چهرهپردازان هستند و با فرض اینکه در هر فیلم سینمایی دو نفر به عنوان گریمور زن و مرد مشغول شوند؛ در خوشبینانهترین وضعیت در طول سال نیمی از اعضای انجمن مشغول بهکارند و مابقی بیکارند.
میتوان گفت؛ در این سالها مشکلِ وارداتِ مواد اولیه گریم در کنار پایین بودن میزان تولیدات سینمایی تاثیر مستقیم روی تقسیم ناعادلانه کار میان گریمورها داشته است. در شرایطی که تعداد کارهای تولید شده در طول سال کم است افرادی که ارتباطات گستردهتری برای تامین مواد مورد نیاز حرفه خود دارند؛ از شانس بیشتری برای جذب در پروژههای سینمایی برخوردارند و این یعنی سلطه مافیا بر گریم.
گزارش از شانلی عبادیان