داستانی از خیانت زنان به مردان/ خیانت جهانشمول است
اسدیزاده معتقد است؛ نمیتوان به سمت مسائلی که باعث خیانت زنها میشود حرکت کرد و آنها را نشان داد. همیشه نشان دادن خیانت زن به مرد تابو بوده است.
فیلم سینمایی گس به کارگردانی کیارش اسدیزاده سال90 ساخته؛ سپس برای چهار سال توقیف شد. امروز این فیلم پس از چهار سال در گروه سینمایی هنر و تجربه به نمایش درآمده است. داستان فیلم درباره خیانت زنهاست. با اسدیزاده درباره این فیلم گفتگو کردهایم.
غیر از فیلم گس؛ فیلم دومتان "شکاف" هم با موضوع خانواده در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و مورد استقبال قرار گرفت. بهنظر به موضوع خانواده علاقه دارید؟
فیلمنامه "گس" از آن جنس فیلمنامههاییست که دو بخش دارد: یکی محتوایی و یکی روایی. بخش محتوایی که اهمیت دادن به خانواده است و این مسئله دغدغه سالهای دور من است و حتی قبل از فیلمسازی نیز به این مسئله توجه داشتم. حفظ حرمت خانواده همیشه مورد توجه من بوده و همیشه در ناخودآگاهم وجود دارد و در تمام این فیلمها هم همین موضوع مطرح بوده است. همین علاقمندی به خانواده مرا برای کشف دلایل متلاشی شدن خانواده و بالارفتن آمار طلاق کنجکاو کرد. در سال 90 زمانی که در حال تحقیق برای فیلم گس بودم بالاترین آمار طلاق و فروپاشی خانواده حکایت از خیانت زوجین یا یکی از زوجها داشت. براساس این آمار 60 درصد طلاقها بهدلیل خیانت انجام میشد درحالیکه دلیل اصلی طلاق در سال 88 و 89 اعتیاد و مصرف مواد مخدر بود. البته در سال 90 مردها بیشتر خیانت میکردند اما امسال گفته شد رواج خیانت بین زنان و مردان برابر شده است.
روایت در فیلم خطی نیست و به نوعی اکسپریمنتال و تجربیست؟
جنس روایی که برای این قصه درنظر گرفتم بازمیگردد به فیلمهای کوتاهی که در تمام این سالها ساختهام. فیلمهایم قصهگو با روایت خطی نبودند مضاف بر اینکه ترجیح میدادم قصهی گس صرفا به یک خانواده خاص نپردازد و طوری هدایت شود که چند داستان را باهم بازگو کند. برای همین از روایت خطی استفاده نکردم.
در پژوهشهایتان آیا به دلیل خاصی برای خیانت رسیدید؟
دلایل خیانت خیلی عمیقی نیستند. در جریان تحقیق پروندههایی که از طریق وکلا به دستم میرسید و آنها را پیگیری میکردم دلایلی که برای خیانت ذکر میشد اتفاقا خیلی کودکانه و در اکثر موارد قابل حل بودند اما بیشتر زوجین بهجای آنکه دنبال حل مسئله باشند سعی میکردند از آن فرار کنند. یکی از دلایل این خیانتها که تقریبا در اکثر موارد وجود داشت؛ این بود که زوجین از رابطهی خود راضی نبودند اما نمیخواستند یا جرات نداشتند به رابطهی خود پایان دهند برای همین به موازات به سمت یک رابطهی دیگر میرفتند و درنتیجه رابطه خانوادگی به سردی میگرایید. وقتی با بسیاری از زوجهایی که تازه طلاق گرفته بودند و از فضای هیجانی فاصله گرفته بودند؛ حرف میزدم معتقد بودند شاید اگر به عقب بازگردند و دوباره به عملکرد خود نگاه کنند؛ بسیاری از مسائل را قابل حل بدانند.
اما این آسیبشناسی در فیلم دیده نمیشود؟
در فیلم تلاش نکردم به آسیبشناسی خیانت بپردازم بلکه صرفا خواستم مخاطب به بخشی از وجود خودش بپردازد و خودش قضاوت کند. زیرا من در تحقیقاتم پی بردم که آدمها در موقعیتهای این چنینی نمیدانند در چه باتلاقی فرورفتهاند. درگس از فرم فیلمنامه و دوربین و شخصیتها مشخص است که صرفا خواستم یک آینه ایجاد کنم تا مخاطب با خودش یا آدمهای پیرامونش روبرو شود.
اینکه دو نفر بزرگسال متاهل به دلایلی خیانت کنند شاید قابل قبول باشد اما ما در فیلم میبینیم که مثلا یک کودک معلول از سوراخ درِ رختکنِ زنانِ پرستار به آنها نگاه میکند. لطفا در اینباره توضیح دهید.
افراد معلول ذهنی نسبت به افراد نرمال حس غریضی و اروتیک زیادتری دارند و این اتفاق در آنها یک امر غریزی و طبیعی است.ُ اتفاقا تنها جایی که نمیشود گفت فرد با قصد و غرض این کار را میکند درباره کودکان معلول است. در گس فقط یک عامل دلیل خیانت نیست. تعریف در قصه اول بیماری است یک جای دیگر عادت است و یک جای دیگر بیشرفیست. دلایل باهم تفاوت دارد.
زمانی فرد موقعیت مالی خوبی دارد و خیانت میکند اما آدمی مانند صابر ابر چرا باید خیانت کند؟
صابر ابر زندگی قبلی خود را در فیلم تمام کرده است و یک رابطه جدید را شروع کرده است اما آن رابطه را پنهان کرده. در فیلم خسرو وابسته به سیمین است. از طرف دیگر زنهای همسن و سال سیمین هم از آنجایی که فکر میکنند زندگیشان تباه شده دنبال یک راه فرار هستند.
در فیلم آدمها خیانت میکنند ولی ما بهعنوان مخاطب فکر نمیکنیم آنها آدمهای بدی هستند؟
صرفا در تلاش بودم بگویم که امروز اگر دو نفر به این نتیجه رسیدند که زندگی مشترکشان برای دو طرف فایدهای ندارد و قدرت درمانش را هم ندارند؛ باید آن را تمام کنند زیرا در جوامع مدرن هر دو نفری که به این نتیجه برسند که نمیتوانند باهم زندگی کنند؛ رو در رو بههم میگویند و با جرات هم این را میگویند و دنبال این هستند که به زندگی مشترکشان پایان دهند. در خانواده ایرانی این مسئله وجود ندارد زیرا ما همچنان با اصول رفتاری سنتی زندگی میکنیم هرچند ظاهر زندگیمان مدرن شده است.
سالی که فیلم ساخته شد فیلم شما و بسیاری از فیلمهای دیگر به ترویج خیانت متهم شدند ولی هم شما و هم سایر فیلمسازان این مسئله را قبول نکردید؟
این مسئله را قبول نکردم برای اینکه ترویج خیانت نبود. ترویج خیانت وقتی درست است که من نشان دهم خیانت با هدف خیانت انجام شده. من در گس خیلی تلاش کردم بهجای آنکه وقیحانه به این مسئله بپردازم؛ نجیبانه به مسئله خیانت بپردازم و نشان بدهم ادامه یک رابطه اشتباه دلیل بهوجود آمدن خیانت است و خیانتهایی که ما در فیلم میبینیم ناشی از زندگیهاییست که قوام پیدا نکرده است و خیانت لایهی رویی فیلم است. برای من مهم بود که خیانت را تبلیغ نکنم.
ولی وقتی چنین فیلمی ساخته میشود و شما داستان چند خانواده را بیان میکنید شاید گروهی تصور کنند همه جامعهی اینگونه است و شما متهم به نگاهی رادیکال شوید؟
خیلیها ممکن است بگویند تو داری درباره همه جامعه نظر میدهی اما من فقط زندگی 4 خانواده را نشان دادم و اعتقاد ندارم کل جامعه این شکلی است. البته دلیلی هم نمیبینم زندگیهای خوشبخت را درکنارش نشان دهم چون مسله من نیست. این بدیهی است که هر جامعهای متشکل از خانوادههای خوشبخت و بدبخت است.
در پایان فیلم دختری که خیانت دیده فرزند دکتری است که اول فیلم روابط زیادی دارد و به نوعی مدام خیانت میکند. انگار دچار مکافات عمل پدر شده است؟
معتقدم افراد مکافات عمل خودشان را در این دنیا میبینند و این از شخصیت فردی و نگاه خودم میآید.
فیلم گس خیلی ضدمرد است و مردها محور خیانت هستند.
به این دلیل که در آن سالها نمیتوانستیم به سمت مسائلی که باعث خیانت زنها میشود حرکت کنیم و آنها را نشان دهیم. همیشه نشان دادن خیانت زن به مرد تابو بوده است.
در سکانس آخر فیلم ما نمیبینیم که پسر( رضا) چه خیانتی کرده و دختر چه تصویری درکنار دریا دیده.
دلیلی نمیدیدم که آن را نشان بدهم. دوم اینکه به دلیل محدودیتهای سینمای ما باید چه صحنهای را نشان دهیم که مخاطب خندهاش نگیرد؟
بازیگران چگونه انتخاب شدند؟ از ابتدا به همین بازیگران فکر میکردید؟
در مرحله نگارش به بازیگران فکر میکنم و فیلمنامه را برای همه بازیگرها میفرستم که بخوانند و در بسیاری از موارد با آنها مشورت میکنم.
فیلم هرچند در سالهای گذشته در ایران به نمایش درنیامد ولی در جشنوارههایی همچون رم با استقبال مواجه شد. واکنش تماشاگران در رم چگونه بود؟
خیلی خوب بود. موضوع خیانت یک مسئله جهانشمول است و موضوعی که در همه کشورها اتفاق میافتد و نوع واکنشها و رویکردها باهم چندان متفاوت نیست. زنهای فیلم گس برای مخاطب اروپایی بسیار جالب بودند و باور نمیکردند که زنهای ایرانی اینقدر مستقل باشند و روی پای خود بایستند و حاضر باشند حق خود را بگیرند.
نمایش فیلم در گروه هنر و تجربه چقدر برای شما راضیکننده بود؟
خیلی راضی هستم بهرغم اینکه اگر گس اکران عمومی میشد میتوانست مخاطب خود را جلب کند اما مخاطب گروه هنر و تجربه؛ مخاطب حرفهای است. البته اگر فعالیت این گروه ادامه پیدا کند حتی توده مردم نیز به سینما و دیدن فیلمهای هنر و تجربه میآیند و این گروه میتواند به جریان اصلی سینما تبدیل شود.