از واردات سردوشیِ ارتش تا ورودِ ابزارِِ نقاش
در غرب هم اولین تولید عالیترین تولیدشان نبود اما چون حمایت شد؛ بهترین شد. چرا ما نتوانیم در تجربه هنریمان در گام نخست از مواد خودساخته شروع کنیم تا راه تکامل مصالح بازشود.
هنر در مقایسه با سایر مولفههای اجتماعی، اگرچه آرام اما بیشترین تاثیرگذاری بر اجتماع را دارد. از این رو مطالعه و تدبر بر جنبههای مختلف اثر هنر بر اجتماع، اقتصاد و صنعت امریست ضروری که اغلب از آن غافل شدهایم. متاسفانه از تاثیرات گسترده هنر تنها به بینال و اکسپو و حراجی و...سرگرم شدهایم. در این مجال به نقش آن بر تولید مواد و مصالح بومی و ملی دقت کردهایم.
خورشیدخانم توانست
از دیرباز از سیطرهی ایلخانیان تا امروز مواد کالا و تولیدات خارجی را وارد این سرزمین کردهاند و هرگاه اقدامی بازدارنده در مصرف مواد خارجی صورت گرفته؛ کام تلخ شده و امیرکبیرها از سر از حمام فین درآوردهاند. تاریخ ثبت کرده که بسیاری کالاها که مشابه داخلی داشته با هزار دوز و کلک و دلیل بیاساس از خارج وارد میشدند. سردوشی ارتش هم از کشور اتریش وارد میشد! روزی خورشید خانمی از دیار کرمان، سردوشی زبیایی با دست خود بافت و به دربار برد. برحسب اتفاق امیرکبیر دید و دفاع و حمایتش کرد. دستور داد برای 5 سال امتیاز ساخت سردوشی را به خورشید خانم بدهند. دیری نگذشت امیر را برای عبرت بقیه بردند به حمام و حمام فین شد محل بازدیدِ آیندگان.
مصرف مواد وابزار هنری وارداتی
هر ساله هزینهی قابل توجهی برای ورود ابزار و مواد خارجی هزینه میشود. هنرمندان به مصرف کالا و ابزار غیرایرانی تمایل ندارند. دلیلش بسیارست اما "کیفیت" برتر مواد خارجی در مقایسه با تولیدات داخلی دلیل عمده این مصرف اعلام میشود و شاید هم درست باشد. اما باید توجه کرد در غرب هم اولین تولید عالیترین تولیدشان نبود. اما چون حمایت شد؛ بهترین شد. با مصرف تولیدات داخلیشان مواد باکیفیت بهتر تولید و عرضه شد. چرا ما نتوانیم در تجربه هنریمان در گام نخست از مواد خودساخته شروع کنیم تا راه تکامل مصالح بازشود. میتوان برخی مواد را خودمان بسازیم و تجربه کنیم تا بهتر و باکیفیت بشود. رفتار هنرمندان تاثیر خوبی بر مدیریت و رفتار ملی در تولید کالای داخلی خواهد داشت چرا از این کارکرد اجتماعی هنر غافل شدهایم؟
نقش منفی هنرمندان در تولید
کافیست سری به قفسه و ویترین مراکز فروش ابزار و مصالح هنری زده شود. چندین برند خارجی، بوم، قلممو، رنگ، متریال، مدیومها، ابزار دیجیتال نرمافزارهای هنری، حتی فارسیبرمان را انگلیسی میخریم. کالاها اغلب تماما خارجیست و آن بخش هم که مارک داخلی رویش زدهاند بخش عمدهاش را با مواد و نیاز به استفاده از تکنیک بیرونی ساختهاند.
وقتی در محتوا بیشتر دنبالهرو بیرون ذهن و احساس خودمان باشیم؛ طبیعیست بگردیم و بپرسیم آن اثر را با کدام مواد و متریال ساختهاند. با کدام زاویه و کدام نرمافزار ساخته شده. میرویم دنبالش از هر راهی و با هر قیمیت هم باشد تهیه میشود متاسفانه در اغلب مراکز هنری هم توصیه میشود فلان مارک و فلان ابزار را بخرید بهتر است. از نوک مغزیمان در اتود طراحی گرفته تا مدیومهای موثر در تولید اثرمان، ازنوع خارجیاش انتخاب شده.
رابطه میان هنر و هنرمند و صنعت و تولیدگر
اگر به تاریخ غرب نگاهی بیفکنیم خواهیم دید میان هنر مندان و صنعتگرانشان رابطه معنادار و نوعی همپوشانی در رفع نیازهایشان دیده میشود. متاسفانه صنعتگر ما با هنرمند و نیازهایش چندن رابطهای ندارد. تولیدکننده ما با چندین واسطه مواد مورد استفاده در هنر را به دست هنرمند میرساند. شاید این بیگانگی با غفلت دولتمردان در طول تاریخ که در واردات کالاهای خارجی دقت لازم را نداشتند و تصمیمات معنادار برخی سیاستمداران به ورود کالاهای خاص رابطه داشته باشد اما جامعه هنری سهم بیشتری در این بیگانگی دارد. چراکه با عدم مصرف کالا و مواد خارجی و خرید تولید داخلی میتوانست زمینه بقا و رشد تولیدات داخلی را بهبود بخشد.
شاید ضروریست تا مدیران بخشهای صنعتی و تولیدی با بخشهای فرهنگی و هنری تعامل بیشتری داشته باشند. در کل تاریخ ما یک نشست مشترک و صبحانه کاری میانشان نیست. چرا؟
تاثیر ارزان شدن مواد و مصالح هنری
اگر مواد و مصالح هنری ارزان و ملی شود تجربه هنری برای بخش کثیری از مردم حتی در شرایط سخت و بحرانی ممکن میشود. هنر با گران شدنش به لایههای بالای اجتماع میخزد و از مردم در لایههای زیرین روی برمیگیرد. وقتی هزینه یک قاب 20 میلیون تومان میشود! ورودیه برخی نمایشگاهها 3 میلیون! بوم و مواد با مارک فلان ضرورت تجربه هنری میشود، وقتی ابزار و مواد بسیار هنری پرهزینه میشود تولید ملی هم از یاد میرود.
نقش دولت
دولت و تولیدکنندگان میتوانند با بررسی بازار هدف و نیازهای هنرمندان دریابند هنرمندان به چه مواد و مصالحی بیشتر نیاز دارند آن را ارزان و باکیفیت تولید کنند. متولیان دولتی میتوانند اعلام کنند برنامههای هنری تنها با ساخت مواد و مصالح ایرانی به دست خودمان مورد حمایت میشود. هرکس از مواد خارجی استفاده کرد امتیاز منفی دارد. متاسفانه از ناحیه متولیان اصلی که فرصتها و امکانات هنری بالایی در دستشان بوده بیکاری وکمکاری مشهود است. متقابلا هنرمندان باید دریابند که با خرید مواد داخلی و ارزان تجربهکنندگان هنری را افزایش میدهند و این به سود جامعه است. دولت باید توجه کند که هزینه کردن برای هنر و افزایش علاقمندان به کنش هنری میتواند به رشد و توسعه همهجانبه منجر شود. هنر اگر از لایههای خاص به کف زندگی بیاید و عمومیتر شود بیشک به سود همه ازجمله رونق تولید ملی خواهد بود.
شاید هنر مندان و رسانهها باید پیشگام زمینهسازی ساخت مواد ارزان و بسط اجتماعی تجربه هنری شوند. از اینکه با مواد ارزان و داخلی تجربه کنیم روی برنتابیم تا در درازمدت صنعت مواد و ابزار هنری داخلی رشد کیفی بایستهای یابد. از خورشید خانم بیاموزیم و هنر را تا سر حد امکان به مواد بومی و اقلیم خود آشنا کنیم. و ناخواسته سربازان بیمزد و مواجب بازار غیرملی در هنر نباشیم.
یادداشت از: مصطفی میرزاییان