رفتارهای خانهموسیقی جلوهای از بیاخلاقی جامعه است
نشست نقد عملکرد خانه موسیقی روز گذشته(یکشنبه 31 خرداد) درحالی که قرار بود با حضور دستاندرکاران خانه موسیقی و منتقدان این نهاد برگزار شود؛ با امتناع مسئولان خانه موسیقی در پردیس قلهک برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ داریوش طلایی(نوازنده تار و استاد دانشگاه) در این نشست گفت: من با چند نفر از دوستان مثل آقای روشنروان، حسین علیزاده و آقای درویشی از بنیانگذاران خانه موسیقی بودیم، واقعیتش این است که ایده اولیه خانه موسیقی از خانه سینما هم گرفته شد، چون خانه سینما وجود داشت ما گفتیم که خوب است موسیقیدانها هم یک خانهای و نهاد صنفی داشته باشند؛ در نتیجه بخش مهمی از اساسنامه اول خانه موسیقی در دفتر من نوشته شد.
او ادامه داد: خاطرم هست که آن زمان آقای فاطمی هم تازه از فرانسه آمده بودند و ایشان هم کمک کردند، من، آقای درویشی و آقای کیانی بودیم اما خیلی زود به دلیلی وقتی قرار شد که رأیگیری شود و این رأیگیری هم در خانه هنرمندان انجام شد، من و آقای درویشی که جزو بنیانگذاران این خانه بودیم کاندید نشدیم. علتش هم این بود که برخلاف چیزی که دوستمان در جلسه پیش گفتند که خانه موسیقی باید نهادی صنفی هنری باشد؛ به نظر من خانه موسیقی فقط باید یک نهاد صنفی باشد و حتما اگر کمکی میگیرد نباید تحت تولیت یک سازمان یا مقامی دربیاید و چون خانه موسیقی از آغاز چنین حرکتی به خودش گرفت؛ من خودم را کنار کشیدم.
وی در ادامه افزود: از جلسه پیشین تا به حال آقای نوربخش صحبتهایی هم کردند، که کار ندارم جزئیاتش چیست چون میشود به هر کدامش جواب داد و البته تاکنون هم جواب دادهاند و خواهند داد اما لحنی که ایشان به خود گرفتند، لحنی است که یک مشکل اخلاقی را به ما نشان میدهد و ما این را در همهجا پیدا کردیم و از ده سال پیش تشدید شده. کسانی فکر میکنند باید هر حرفی را بدون هیچگونه شرم و حیایی بزنند و اصلا با درست و غلط بودن آن کاری نداشته باشند و حتی به خودشان لحن حق به جانب و حتی آمرانه بگیرند. درصورتیکه اینها آدمهایی هستند که در منصب خودشان قبل از هر چیزی باید پاسخگو باشند.
این موسیقیدان همچنین عنوان کرد: من در پاسخ آقای فاطمی که گفته بودند هیئت مدیره خانه موسیقی باید اول استعفا بدهند و بعد با آنها رو در رو بحث کرد؛ میگویم که حاضر هستم استعفا هم ندهند و در هر جلسهای در مقابلشان بنشینم ولی این جلسه باید یک جلسه در یک مکان بیطرف باشد. برای اینکه به نظر من خانه موسیقی مکان بیطرفی نیست. در مورد داستان کتاب(ماجرای کتاب حبیب الله صالحی) که نمیخواهم به آن بپردازم باید بگویم این ماجرا تنها نمونهای از خروار بود، ولی رفتاری که در این ارتباط شد، آنقدر رفتار مضحک و زننده و غیرقانونی و غیراخلاقی بود که همین را اگر بررسی کنیم از کنار آن هزاران مشکل ما بیرون میزند. آقای حمیدرضا نوربخش در جواب گفتند که دانشگاه باید به این مسئله رسیدگی کند. این حرف درست است اما اینکه دانشگاه این کار را میکند یا خیر مشکل دانشگاه است که باید جلسه ضربالاجلی هم برای دانشگاه تشکیل شود و دلیلش را بدانند. بههر حال یکی از اولین و اصلیترین نقشهای موسیقی احقاق حق مولفین است.
طلایی با بیان اینکه خانه موسیقی به وظایف خود عمل نمیکند؛ اظهار داشت: من مدتها در کشور فرانسه بودم و آنجا هم عضو نهادهای موسیقی هستم. آنجا چیزی به نام خانه موسیقی وجود ندارد. دو نهاد وجود دارد یکی از آنها به اسم «ساسن» که درواقع برای گرفتن حق مؤلفین موسیقی است؛ و یکی است به اسم «اَدمین» که این نهاد هم برای اجراکنندگان موسیقی است. یعنی این دو نهاد کارشان این است که حق مؤلفان و مجریان موسیقی را بگیرند. جالب است که خیلی نهادهای جدیای هم هستند و دولت هم به اینها کمکی داده که این نهادها شکل بگیرد. میبینیم که در مورد موسیقی ما گاهی این دو مورد با هم یکی میشود، گاهی اوقات فکر میکنند وقتی یک نهاد صنفی کمک میگیرد حتما باید وابسته شود و کار سیاسی کند، اصلا چنین چیزی نیست. به هر حال دولت نیاز دارد این کانونهای مدنی برای سالمتر بودن جامعه وجود داشته باشند. در هر صورت خانه موسیقی اصلا آن نقش صنفی خودش را انجام نداده و اصلا برای مسائلی که هست شفافسازی نکرده.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه هنرمندان در بحث مسائل صنفی برابرند؛ گفت: به نظر من هر موسیقیدانی، از کسی که در قهوهخانه هم میزند و شغلش موسیقی است همان حق و حقوقی را دارد که همان بزرگترین خواننده محبوب دارد. اما این هم یک رسم بدی شده که ما یکسری از چهرهها را میآوریم و اینها را سپر بلا قرار میدهیم. خیلی بامزه است و این جمله را در خیلی جاهای دیگر در ارتباط با آن کتاب هم شنیده بودم و اصلا نمیفهمم که کپی کتاب و رعایت نکردن حق مؤلف به اذیت کردن فلان خواننده محبوب چه ربطی دارد. من اصلا نمیخواهم به صحبتهای آقای نوربخش بپردازم، اما گفتند: «هنرمندانی که در اینجا هستند نه به دنبال نان هستند و نه نام، اینها شناسنامه هنری مملکت هستند بنابراین ما باید در سایه لطف آنها بیارامیم. نباید کسانی را که پیشکسوت هستند؛ برنجانیم». من نمیفهمم چرا این پیشکسوتها زود میرنجند و بیشتر هم موقعی میرنجند که کسانی ظلمی کردند. هیچوقت برای احقاق حقوق مظلومین نمیرنجند و همیشه طرفدار ظالمین هستند و دلشان هم نازک است. این هم داستان رنجیدن پیشکسوتهاست و در هر صورت من فکر میکنم که این هم یکی از مشکلات ماست.
داریوش طلایی ادامه داد: فکر میکنم این مشکل ما فقط به خانه موسیقی ختم نمیشود. خانه موسیقی هم یک جلوهای از مشکل اخلاقی در جامعه است که همه ما داریم و باید حتی در خودمان بیاییم و به این مسئله برسیم. دانشجوی فوقلیسانسی به من درباره کتاب گفت و به او گفتم که میدانم، اما شما چرا میروی و فوقلیسانس موسیقی میگیرید؟ شما چرا اینها را نمینویسید؟ گفت اگر ما این کار را کنیم کاری میکنند که به ما در بهارستان سیم هم نفروشند. این حرف یک معنی دارد که من فکر هم نمیکنم این خبرها هم باشد.
او درپایان عنوان کرد: فکر نمیکنم که باید بگذاریم 15 سال بگذرد و بعد بیاییم و به عملکرد خانه موسیقی نظارت کنیم. به نظر من از همان اول باید حق خودمان را بخواهیم و خانه موسیقی را خانه خودمان بدانیم. اما متأسفانه خیلی وقتها آدم تنها میماند. گلهای از جامعه موسیقی، دانشجویان و پژوهشگران دارم و این تنهایی را واقعا آدم حس میکند که همه یک چیزی را تنهایی و یواشکی میخواهند اما به محض اینکه قرار میشود کوچکترین تعهدی برایشان ایجاد شود که حتی تعهد هم نیست، در این حد کوتاه میآیند. بسیاری با خود میگویند که شاید آدم یک نفر را نباید از خودش برنجاند یا سری که درد نمیکند را دستمال نبندم و شاید روزی کارمان به فلانی بیفتد. متاسفانه گاهی اوقات آدم تنها میماند و این مسئله موجب میشود که نقد خانه موسیقی پس از 15 سال اتفاق بیافتد.