هنرمندان روی صحنه احساس امنیت نمیکنند
در جامعهای که وزارت ارشاد آن مجوز برگزاری کنسرت صادر میکند ولی هنرمند همچنان روی صحنه بیمه نیست و هر لحظه بیم کنسل شدن کنسرت را دارد؛ آیا مشکل ما دانلود کردن یا نکردن موسیقیست؟
پوریا اخواص(خواننده و عضو گروه همآوایان) درباره شرایط این روزهای موسیقی به خبرنگار ایلنا گفت: رشد مقولهی هنری منوط به شرایط ابراز ورود هر هنرمند و فراهم آوردن بستری برای عرضهی محصول هنری صاحب اثر است و صد البته وقتی برای یک هنرمند (خواننده یا نوازنده) مجالی برای ابراز وجود نیست و موقعیتها محدود شده است؛ حضور صداها و رنگهای متفاوت در موسیقی ایران روزبهروز محدودتر میشود.
او ادامه داد: در این میان تنها کسانی که به نوعی توانستهاند شانسی برای ظهور و بروز پیدا کنند؛ دیده میشوند. ما برای اینکه موسیقی و آواز در خانههای مردم جاری شود؛ نیاز داریم دسترسی به هنر خوب و ارزشمند را برای مردم فراهم سازیم. ایجاد این دسترسی در هر جامعهای که به رشد و تعالی فرهنگی میاندیشد؛ واجب و لازم است.
این خواننده با بیان اینکه شک ندارم این روزها حال موسیقی خوب نیست؛ اظهار داشت: بهبود شرایط موجود؛ حمایت بزرگان موسیقی و البته دولت را میطلبد. من فکر میکنم صداوسیما دیگر مخاطب محدودی دارد که البته برای آن مخاطب نیز نمیتواند موسیقی درستی ارائه کند از طرف دیگر دولتها هم علاقهای به کمک ندارند. امیدوارم که خود موزیسینها حداقل به فکر یکدیگر باشند.
اخوص در ادامه به سایت "کمپین من از موسیقی حمایت میکنم" اشاره کرد و گفت: اخیرا صفحه کمیپین حمایت از موسیقی را در فضاهای مجازی دنبال میکردم و نکتهای حواسم را جلب کرد. در این فضا همه از دانلود نکردن اثر هنری صحبت میکنند اما هیچکس فکر نمیکند که برای بقای این هنر و صیانت از آن چه کردیم؟
وی افزود: در جامعهای که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز برگزاری کنسرت صادر میکند ولی هنرمند همچنان روی صحنه هم بیمه نیست و هر لحظه بیم کنسل شدن کنسرت را دارد؛ آیا مشکل ما دانلود کردن یا نکردن موسیقیست؟ فکر میکنم این روزها مشکل ما پیش و بیش از اینهاست. حتی با فرض اینکه مشکل دانلود کردن موسیقی هم حل شود؛ این هنرمند نیست که سود میکند بلکه ناشر و فروشندگان هستند.
این خواننده موسیقی سنتی درباره حقوق هنرمندان در پخش آلبومها و آثار هنری توضیح داد: در ارائه یک آلبوم موسیقی، ناشران و فروشندگان آلبوم بیشترین سود را میبرند و تقریبا هنرمند سود قابل توجهی به واسطه ارائه آلبوم دریافت نمیکند. بسیار دیدهام که ناشران از حقوق هنرمند دفاع نکردند و به راحتی صاحب اثر شدند. در این شرایط هنرمند هیچگاه ذی نفع اثر خود نخواهد بود.
اخواص درباره شرایط آواز و تدریس آکادمیک آن در ایران بیان کرد: خیلی از اساتید موسیقی، از گذشته تا امروز مکتب خاص خود را دارند و روایت شخصی خود را برای هنرجویان ارائه میکنند. مسئلهی نبود شیوهای مدون در بحث صداسازی و اصول اولین تکنیک آواز؛ رفتهرفته ممکن است دانشجو را در سلامت صدا، دچار مشکل کند.
او ضمن اینکه وجود الحان متفاوت در آموزش ردیف را مثبت خواند؛ افزود: در ابتدا از وجود گویشها و بیانهای متفاوت گفتم. فکر میکنم وجود همین نگاههای متفاوت باعث ایجاد المانهای متفاوتی در آواز میشود و البته در تدریس ردیف نیز وجود این تفاوتها؛ رنگ و لحنهای منحصربهفردی را ایجاد میکند. شاید این تنها مزیت وجود یک روش منطبق بر اصول آکادمیک باشد.
عضو گروه همآوایان درباره تدریس آواز در ایران گفت: متاسفانه در ایران هیچگاه ضرورت توجه به تدریس آکادمیک آواز احساس نشده است و هنرستانها و دانشگاههای موسیقی نیز اقدام موثری برای این کار انجام ندادند. مراکز خصوصی تدریس موسیقی مثل آموزشگاهها نیز همچنان بیآنکه روش جدیدی را به کار بیاندازند؛ راه خود را ادامه میدهند.
وی افزود: اخیرا در مراکز علمی کاربردی؛ امکان تدریس رشته آواز فراهم شده است و من نیز برای تدریس در این مراکز دعوت شدم. باید بگویم که شرایط این مراکز به گونهایست که اکثر دانشجویان آن هیچ شناختی از موسیقی و آواز ندارند و صرفا برای اخذ مدرک به آنجا وارد شدند. جالب اینجاست که وقتی با آنها صحبت میکردم؛ متوجه شدم که نه تنها شناختی از اصول اولیه یادگیری موسیقی را ندارند بلکه حتی سلیقهی شنیداری آنها هم موسیقی سنتی ایران نیست. چنین مسالهای مایهی تاسف نظام آموزشی ماست.
او ادامه داد: امیدوارم روزی ضرورت تدریس آکادمیک موسیقی در مراکز آموزش عالی کشور احساس شود و این رشته که کاملا مبتنی بر علم است؛ بهصورت علمی تدریس شود. به عقیده من؛ خوانندگان برای جلوگیری از ایجاد آسیبهای صدا باید شناخت درستی حتی از بافت و آناتومی حنجره داشته باشند.
این خواننده موسیقی درباره رشد موسیقی آوازی در ایران؛ اظهار داشت: موسیقی ایرانی توانایی دارد که باکلام و بیکلام ارائه شود. ما در رپرتوار موسیقی سنتی از عناصر بیکلامی مثل ساز تنها، پیشدرآمد، رنگ و چهارمضراب بهرهمندیم و از سوی دیگر ساز و آواز و تصنیف باکلام هستند. بدیهیست که تنیده شدن شعر و ادبیات ایران با موسیقی؛ موجب میشود تا موسیقی آوازی ما پیوند عمیقی با مردم ایجاد کند.
اخواص بیان کرد: نمیتوانیم منکر آن شویم که در طول تاریخ همواره خوانندگان در کانون توجه قرار داشتند اما فکر هم نمیکنم این مسئله ظرفیتی را از موسیقی ایران گرفته باشد. در موسیقی بیکلام همه چیز انتزاعیتر میشود و دیگر شعر نیست که مردم را به سمت و سویی خاص سوق دهد. طبیعتا این مسئله مخاطبان خاصتری برای موسیقی بیکلام ایجاد میکند و موسیقی آوازی پیوندی عمیقتر با توده جامعه میخورد.
خواننده گروه همآوایان درباره استفاده درست از صدای خواننده نیز توضیح داد: بعضی از آهنگسازان هستند که خواننده را مانند سایر سازها؛ جزعی از تار و پود موسیقی میدانند و درواقع از آن مثل یک ساز بهره میبرند. در این شرایط آواز جزء جدایی ناپذیر موسیقی خواهد بود و آنقدر در بافت موسیقی تنیده شده که جداکردن آن موجب صدمه دیدن کل موسیقی میشود. بهطور مثال کاری که آقای علیزاده در همآوایان کردند همینگونه بود یعنی مثلا در خواندن موسیقی زیر تیغ یا در چشم باد اثر استاد علیزاده؛ من تنها آواخوانی میکردم درواقع در موسیقی تیتراژ زیرتیغ تنها زجههایی شنیده میشد.
پوریا اخواص به ظرفیتهای موجود در موسیقی سنتی برای ایجاد فضاهای نو نیز اشاره کرد و گفت: موسیقی سنتی ایران زوایای ناشناخته بسیاری دارد که با کنکاش در موسیقی نواحی میتوان بخش عظیمی از این زوایا را شناخت و به فضاهای متفاوتی دست پیدا کرد اما گاهی هنرمندان روشهای سادهتری مثل تغییر سازبندی و استفاده بیهوده از ارکسترهای بزرگ برای ایجاد فضاهای تازه را در دستور کار قرار میدهند که شاید دیگر به معنای نوگرا بودن نزدیک نشود.
او در پایان گفت: برای رسیدن به فضاهای نو و تازه باید اتصال محکمی به ریشهها داشت. ممکن است بسیاری از صاحبان اثر تغییر در سازبندی یا زرق و برق استفاده از یک ارکستر بزرگ را نوگرایی بدانند اما به عقیده من در نهایت باز هم اثری تکراری برای مردم ارائه شده است.