صداوسیما میخواهد دولت را ناموفقجلوه دهد
رسانه ملی باید طبق قوانینی که برایش تدوین شده؛ عمل کند. خدماتش باید مبتنی بر خدمات عمومی باشد و نیاز همه قشرها را پوشش دهد.
علیرضا حسینی پاکدِهی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا؛ بر این مسئله تاکید میکند که در رسانههای ملی اساس تامین هزینهها؛ دولت است اما دولتها حق کنترل، نظارت و اداره آنها را ندارند. دولت باید زمینه آزادی کامل را فراهم کند تا تحریریه رسانه مستقل باشد و محتوایی برای عموم جامعه تولید کند.
تامین هزینهها و درآمدزایی مبتنی بر آگهی تجاری؛ دیگر نکتهی مورد انتقاد حسینی پاکدِهی است. او میگوید: شبکههای ملی را نباید با تکیه بر آگهی و تجارت اداره کرد زیرا در این شرایط رسانه باید در خدمت صاحبان آگهی باشند نه عموم مردم. ادامه این روند عدم حرفهایگرایی، احاطه و اشراف دیدگاهی خاص را به دنبال دارد. درصورتیکه سازمان باید جامع، کامل، بیطرف و مبنی بر نیاز آحاد مردم اداره شود.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی درباره حمایت صداوسیما از جناحی خاص در آستانه انتخابات مجلس میگوید: سازمانی که نام رسانه ملی را یدک میکشد باید طبق قوانینی که برای آن تدوین شده؛ عمل کند. خدماتش باید مبتنی بر خدمات عمومی باشد و نیاز همه قشرها را پوشش دهد و تامین کند. بنابراین؛ نگاه آن به یک دسته ودیدگاهِ خاص منطبق با قوانین تدوین شده این سازمان نیست و میتواند تبعات مختلفی داشته باشد.
وی با اشاره به برخی از این تبعات ادامه میدهد: اولین و سادهترین آنها این است که سازمان جایگاه خود و مخاطبان خود را از دست میدهد. نهایتا اعتماد مخاطبان و اعتبار سازمان نیز از کف میرود. این رویه در کنار فعالیت قدرتمند رقبا به ضرر سازمان صداوسیما و نظام است که ادامه آن؛ زیان غیرقابل جبرانی برای کشور خواهد داشت.
او با تاکید بر این مطلب که سرمایه یک رسانه "اعتبار" آن است؛ میگوید: تنها راه کسب اعتبار و اعتمادسازی مردم این است که سازمانهای رسانهای صادقانه با مردم ارتباط بگیرند و از جهتگیریهای ملموس دست بردارند. امروز دیگر زمانهای نیست که بتوان مخاطب را گول زد و فریب داد. بالارفتن سطح آگاهی، دانش، سواد، تخصص و معلومات عمومی مردم درکنار دسترسی به منابع خبری گسترده اجازه چنین سوء استفادهای را به رسانهها نمیدهد.
از نظر این استاد دانشگاه؛ کار کردن بر مبنای "صداقت رسانهای" و "تعهد حرفهای" تنها راه آشتی مردم با رسانه ملی و میهنی است. غیر از در پیش گرفتن چنین راهی نباید امیدی به جایگاه صداوسیما میان مردم داشت.
حسینی پاکدِهی به تجربه دیگر کشورها اشاره میکند و از بیبیسی" انگلستان و "اناچک" ژاپن به عنوان رسانههای موفق نام میبرد: کنترل و اداره نحوه فعالیت هریک از اینها نشان میدهد که خدمات آنها برای عموم جامعه بوده است. زمانی که صحبت از رسانه ملی میکنیم یعنی باید به عموم جامعه خدمات ارائه داده شود. برنامههایی با کیفیت بالا برای همه قشرها و آحاد جامعه تولید شود.
او ادامه میدهد: تکثر صداها، آزادی کامل، نظارت قانونی، حق پاسخگویی، آزادی بیان و اختصاص ساعاتی برای همه گروهها و دستههای قومی به نسبت درصدی که از جامعه را تشکیل میدهند؛ نکاتی هستند که مورد غفلت واقع شدهاند.
این استاد دانشگاه بر این اعتقاد است که مسیر اصلی صداوسیما در شش ماه کاری آقای سرافراز نسبت به دوره ریاست قبلی سازمان تغییر خاصی نیافته است و بیشتر تغییرات از نظر ساختاری بوده نه محتوایی.
او توضیح میدهد: در این مدت؛ ازنظر شکل ساختاری شاهد یکپارجهسازی و درهم آمیختن برخی شبکهها هستیم که این دغدغه بهوجود آمده برای برچیدن و تلفیق شبکهها بیشتر به دلیل فشارهای مالی حاکم بر سازمان مذکور است. اما؛ در شکل محتوایی و کیفی همچنین موضعگیری و جهتگیریها تفاوتی نسبت به دوره قبل احساس نمیشود و سیاستها همچنان بر مدار قبلی میچرخند.
حسینی پاکدِهی با اشاره به این مطلب که در زمان فعلی صداوسیما درمقابل دولت قرار دارد؛ ادامه میدهد: رویکرد صداوسیما بر این است که دولت را در انجام وظایفش ناموقتر از آنچه که هست؛ جلوه دهد. نگرش منفی سازمان به دولت موجب شده که ضعفهای دولت بیشتر در رسانه ملی نمایش داده شود.
این استاد دانشگاه درباره کوچکسازی سازمان صداوسیما میگوید: من در پژوهشی که حدود دو دهه قبل انجام داده بودم درمورد افزایش پرسنل صداوسیما هشدارهایی دادم اما ما در کشورمان کارهای موازی متعدد انجام میدهیم. متاسفانه عادت داریم سرمان را محکم به دیورا بکوبیم، خون را ببینیم و بعد مسیر را تغییر بدهیم. مدام در راه آزمون و خطا هستیم. به هیچ وجه علاقهای نداریم که از تجربه دیگران استفاده کنیم. هزینههای مادی و انسانی بسیار میکنیم که به نقطه اول برسیم. این کوچکسازی که ازسوی رییس فعلی مطرح شده نیز همین است.