نویسندهای که خواهان عدم رسمیت اسرائیل بود/ تفکرات فلسفی گوردر سن و سال نمیشناسد
مهرداد بازیاری؛ مترجم آثار تخصصی یوستین گوردر معتقد است: کتابهای مذهبی زیادی سعی در بیان موضوع خودشناسی داشتهاند اما به اندازه گوردر موفق نبودهاند. شاید علت آن به عمق اعتقادات صاحبان اثر برگردد. اینکه جهان و مخلوقات آن را از چه زاویهای ببینیم و تفسیر کنیم. گوردر، انسان و سایر مخلوقات را موجوداتی شگفتانگیز و بخشی از پروردگار میبیند.
مهرداد بازیاری (متولد ۱۳۴۰ شیراز) مترجم و پژوهشگر است. عمدهٔ شهرت او به دلیل ترجمهٔ آثار یوستین گوردر است. وی از سال ۱۳۷۳ خورشیدی تا امروز بهطور جدی به کار ترجمه پرداخته است. بازیاری طی بیش از ده سال اقامت در کشورهای اسکاندیناوی به فعالیتهای فرهنگی ازجمله ترجمه روی آورد. آشنایی با زبان و فرهنگ خاص شمال اروپا باعث شد که ترجمه را با کتابهای یوستین گوردر نویسنده مشهور نروژی آغاز کند. بیشتر ترجمههای وی در زمینهٔ رمانهای فلسفی است و میتوان او را متخصص رمانهای فلسفی گوردر دانست.
با این نویسنده و پژوهشگر که هم اکنون در کالیفرنیا زندگی میکند، گپوگفتی داشتیم درباره «یوستین گوردر» نویسنده نروژی و خالق اثر بزرگ «دنیای سوفی» که در زیر میخوانید.
او سخنانش را با ابیاتی از خیام آغاز کرد و سپس به پرسشها پاسخ داد:
این چرخ فلک که ما در او حیرانیم
فانوس خیال از او مثالی دانیم
خورشید چراغ داران و عالم فانوس
ما چون صوریم کاندر او حیرانیم
باتوجه به اینکه شما سالها کار ترجمه رمانهای فلسفی را انجام دادهاید؛ تعریفتان از ترجمه بهخصوص در داستان و رمان چیست؟
اصولاً ترجمه ابعاد و زوایای زیادی برای بحث و گفتگو دارد. اما از نظر من؛ ترجمه به ویژه در برگرداندن داستان، بیش از هر چیزی انتقال یک فرهنگ به فرهنگی دیگر هست. برای انتقال هرچه گویاتر و سلیستر این مهم دو رکن اساسی لازم است، اول مهارت به زبان اصلی و زبان ترجمه و دوم آشنایی با فرهنگ و فضای داستان و ترجمه. همانطور که اشاره شد، این موضوع به ویژه در ترجمه آثار ادبی و رمان از اهمیت بیشتری برخودار است. متأسفانه در بسیاری موارد موضوع آشنایی با فرهنگ زبان اصلی داستان نادیده گرفته میشود و ترجمههایی پدید میآورد که پر از اشکال یا حذف پاراگرافها به دلیل نفهمیدن متن اصلی است. مثلا در برخی از ترجمههای آثار گوردر به دلیل نادیده گرفتن این نکته مهم، پاراگراف و صفحاتی از اثر حذف یا به اشتباه برگردانده شده. بیشتر این متون مربوط به توصیف مراسم خاص فرهنگی داستان است که در تفهیم برخی صحنهها اهمیت بسیار دارد.
نکته مهم دیگر که قطعا باید به آن اشاره شود، موضوع اساسی حفظ سطح نوشتاری کتاب است که به ویژه در آثار گردر از اهمیت زیادی برخوردار است. همانطور که میدانیم گردر در آثارش سعی در ارائه داستانهای فلسفی به زبانی ساده برای نوجوانها و جوانان دارد و برخی از همکاران بدون توجه به این موضوع، با پیچیده و ممتنع کردن آثار وی، ماهیت اثر و پیام نویسنده را تغییر دادهاند. اصولاً یک ترجمه خوب باید سطح نوشتاری اثر را حفظ و در انتقال صحیح پیام نویسنده کوشا باشد.
ضمناً باید توجه داشت که هر نویسندهای سبک خاص ادبی خودش را دارد و بنابراین مترجم باید نسبت به انتقال جملات و کلمات دقیق آن نویسنده و همچنین سبک ادبی خاص وی هوشیار و کوشا باشد. یادمان باشد که ترجمه اعمال سبک ادبی تکراری مترجم نیست، بلکه تلاش برای اعمال سبک و سطح نوشتاری نویسنده در انتقال یک فرهنگ به فرهنگی دیگر است. متأسفانه باور بسیاری بر این است که تبلور علایق و سلایق هر فرد در رشته تحصیلی یا شغل او نهفته است. بدین معنا که یک مهندس صرفاً از تفکری بر پایه ریاضیات و یک شاعر یا نویسنده از تفکری ادبی و نوشتاری برخوردار است.
شما دارای مدرک مهندسی ساختمان و کارشناسی ارشد صنایع هستید. چطور شد به ترجمه رمانهای فلسفی پرداختید؟
شخصاً همیشه علاقه زیادی به رمان و دنیای سینما داشتهام. همواره با شور و اشتیاق فراوان در زمینههای مختلف مطالعه کردهام. ضمناً از همان دوران نوجوانی تفکرات فلسفی و علمی یکی از دغدغههای اصلی من بوده است. افراد زیادی را میشناسم که حرفه و علایق تخصصیشان را با سرگرمی و فوق برنامههایی مثل نواختن یک ساز، نقاشی، آشپزی، باغبانی و حتی یوگا و ماهیگیری ترکیب کردهاند و اینها را مکملی برای فعالیتهای روزانه خود میدانند. من نیز به عنوان مکمل، دنیای کتاب و ترجمه را برگزیدهام و همانطور که گفتم این یک موضوع اتفاقی نبوده. خوشبختانه دنیای معنوی کتاب به فضای کار و مشغلههای زندگیام رنگ و تازگی خاصی بخشیده و مرا به دنیا و فضاهای ناشناخته و مهیجی برده که در رشته تحصیلیام ملموس و قابل تجربه نبوده است.
ضمناً معتقدم که همه علوم و هنرها به گونهای منطقی و منظم با هم درگیرند. مطالعه و فعالیت در زمینههای مختلف بر ارتقا سطح آگاهی و جهان بینی فرد تأثیر میگذارد. بیرون آمدن از لاک تخصص کمک میکند تا با مفاهیم و جهان رنگارنگی آشنا شویم که با وجود ظاهر متفاوت لازم و ملزوم یکدیگرند. بنابراین به همه جوانان توصیه میکنم که قطعاً لحظاتی از فضا و علوم تخصصی صرف بیرون بیایند و کمی هم از دنیای پر رمز و راز و رنگین فلسفه، داستان یا هر زمینه هنری دیگر بهرهمند شوند. مطمئن باشید که تجربه بسیار ارزشمندی است که تمام عمر از آن لذت خواهید برد.
وسواس خاصی در انتخاب کتابها دارید. این سختگیری از کجا ناشی میشود و تأثیرش در کارتان چیست؟
خوششانس بودهام که هیچیک از کتابهایم را به انتخاب کسی ترجمه نکردهام. همواره این امکان را داشتهام که کتابهایم را با وسواس و به انتخاب خودم ترجمه کنم. کاملاً مشخص است که این موضوع در کیفیت ترجمه تأثیر مطلوبی دارد.
خوشبختانه کلیه ترجمههای من به خاطر وسواس شخصیام در انتخاب موضوع مورد استقبال قرار گرفته و بارها تجدید چاپ شده. علاوه بر "دختر پرتقال" که موفق به کسب جایزه کتاب فصل و کتاب سال شده، "گلهایی به یاد الجرنون" اثر دانیل کیز نیز مورد استقبال مخاطبان خوش ذوق قرار گرفت و جایزه ادبیات گمانه زن را به خود اختصاص داد.
در حال حاضر مشغول چه فعالیتهایی هستید و برنامهتان برای آینده چیست؟
متأسفانه حدود پانزده جلد از ترجمههایم در صف طویل مجوز و نشر است. کتابهایی که تکتکشان با وسواس انتخاب و وقت زیادی صرف ترجمه آنان شده است. این کتابها عمدتاً رمانهایی از زبانهای اسکاندیناوی و امریکایی است که امیدوارم هرچه زودتر به دست علاقهمندان برسد.
اخیراً یک پروژه جدید برای خودم تعریف کردهام که فعلاً سرگرم آن هستم. ترجمه ده جلد از آثار برتر نوجوانان که هم سرگرمکننده و هم آموزشی است. این کتابها آثاری است که در مدارس غرب به عنوان کتابهای کمک درسی مدارس مورد استفاده قرار میگیرد و بارها به تجدید چاپ رسیده و همچنان محبوب این گروه سنی خاص است. یادمان باشد که همه ما نیازمند فراگیری و آموزش در همه زمینههای زندگی و علمی و فرهنگی هستیم. بنابراین مطالعه این کتابها را به همه، حتی بزرگسالان علاقهمند، توصیه میکنم. گاهی در این کتابها مسایل و گوشههایی مطرح میشود که برای ما بزرگسالان هم بدیع و آموزنده است.
تا به حال شش جلد آن ترجمه شده و چهار جلد باقیمانده نیز در دست ترجمه است. ضمناً کتاب دیگری از گوردر در باره مشکلات به شدت در حال گسترش اقلیمی و زیست محیطی جهان و بشر در حال ترجمه است که البته مطالعه آن نیشگونی است برای بیدار کردن ما از خواب غفلت ویرانیها و بلاهایی که بر سر تنها زیستگاه کنونیمان، کره زمین آوردهایم.
آشنایی و علاقه شما به فرهنگ و زبان شمال اروپا چگونه شکل گرفت؟
این افتخار را داشتهام که در بهترین کشورهای جهان با مردمی بسیار شریف و سخاوتمند و مهربان زندگی و تحصیل کنم. ده سال زندگی و تحصیل در دانمارک و نروژ و ارتباط تنگاتنگ با فرهنگ غنی اسکاندیناوی این امکان را به من داد تا با دنیایی زیبا و با شکوه آشنا شوم. مطالعات زیادی در ادبیات و فرهنگ این کشورها داشتهام و در این سالها در بسیاری از مراسم فرهنگی- سنتی آنها شرکت کردهام که امیدوارم تأثیر مثبت فرهنگ شمال اروپا در ترجمههایم مشهود باشد.
با آثار یوستین گوردر به چه شکل آشنا شدید؟
نخستین کتابی که از گوردر خواندم "درون یک آینه، درون یک معما" بود که با وجود سادگی بسیار زیبا و آموزنده است و تلنگری بر اذهان. طرز تفکر گوردر توجهم را جلب کرد و باعث شد به سراغ "دنیای سوفی" بروم. سال 1993 در نروژ بود که به فکر ترجمه "دنیای سوفی" افتادم. بعداً متوجه شدم که مترجمان باسابقهتر و مشهورتری در حال ترجمه آن هستند و از این رو به ترجمه دیگر کتابهای این نویسنده رو آوردم. وقتی چند سال بعد به ایران برگشتم کمی جدیتر آثار گوردر را پیگیری کردم، تا آنجا که همه کتابهای این نویسنده نروژی توسط من از زبان اصلی (نروژی) ترجمه و با همکاری انتشارات هرمس در اختیار علاقهمندان قرار گرفت.
بعد از شما مترجمان دیگری هم شروع به ترجمه آثار گوردر کردند. اما در ایران همیشه همراه با اسم گوردر نام شما نیز خوانده میشود. دلیل موفقیت خود را در ترجمه آثار او چه میدانید؟
متأسفانه یکی از مشکلاتی که جامعه نشر و کتاب از آن رنج میبرد و به تدریج بهصورت یکی از بیماریهای مزمن این حرفه در آمده، همین ترجمههای موازی و تکراری به دلیل عدم اجرای قانون کپیرایت در ایران است. گاهی ممکن است یک مترجم یا یک انتشاراتی تشخیص دهد که ترجمه یک اثر خاص به اندازه کافی گویا و انتقال دهنده پیام نبوده و نیاز به بازنگری یا یک ترجمه تازه است. یا اینکه به دلایلی تشخیص داده شود که برخی آثار قدیمی نیاز به تجدید ترجمه دارند. اما متأسفانه بسیاری ترجمههای موازی غیرالزامی و اتلاف وقت است.
به هرحال آثار گوردر در ایران تحت عناوین مختلف از زبانهای واسطه دوم و سوم هم ترجمه و به بازار عرضه شده است. خوشبختانه با وجود اغتشاشات بازار نشر و ترجمه همواره علاقهمندان فهیم انتخابی آگاهانه و هوشیارانه داشتهاند. بخشی از آن بهخاطر ارتقاء سطح اگاهی جوانان و به اشتراک گذاشتن تجربیات از طریق وب و سایتهای اینترنتی است و بخش دیگر از طریق گزارشهای نشریات و اظهارنظر و نقدهای تخصصی صاحبنظران و خبرگان دنیای نشر و کتاب است.
باید توجه داشت که آثار گوردر، ریزهکاریها و جزئیاتی دارد که مختص اوست و ریشه در فرهنگ و تفکر خاص منطقه اروپای شمالی دارد. آشنایی با آن فرهنگ طعم و بوی ادویه خاص نویسنده را به علاقهمندان فارسی زبان منتقل و مطالعه آثار مختلف را لذت بخشتر میکند.
یوستین گوردر با زبانی ساده، مفاهیم فلسفی را به خواننده انتقال میدهد. برای مثال مفاهیم طرح شده در کتاب «درون یک آینه، درون یک معما» با اینکه زبان سادهای دارد تأثیر بسیاری بر خواننده میگذارد و او را به فکر وا میدارد. فلسفه همیشه سخنی سخت و خشک بوده اما گوردر آن را با بیانی شیرین به مخاطب میچشاند. به اعتقاد شما گوردر چگونه به این شکل بیان رسیده است؟
همانطور که گفتم "درون یک آینه، درون یک معما" اولین کتابی بود که از گوردر خواندم. این اثر موضوع مهم "از خودشناسی به خداشناسی" را به صورت داستانی زیبا و عمیق به تفسیر میکشد. گفتگوهای جالب و بعضاً بدیع بین یک دختر بچه رو به مرگ و یک فرشته درباره موجودیت انسانها و فرشتهها و ویژگیهای این دو مخلوق، مناظرهای جالب و عمیق را به تصویر میکشد که بسیار خواندنی و آموزنده است. این کتاب بیش از هر چیزی به فلسفه خودشناسی و در مرحله بعد به فلسفه آفرینش و اتفاقی نبودن آن اشاره دارد. اینکه همه موجودات به گونهای هدفمند با خصوصیات منحصر به فرد برای انجام ماموریتی خاص آفریده شدهاند و مرگ پایان کار نیست و میتواند به عنوان دری به جهانی متفاوت و خاص تلقی شود.
"درون یک آینه، درون یک معما" مقابله انسان با باورهای بعضاً شتاب زده او در مورد اتفاقی بودن آفرینش و سطحینگری ما نسبت به فلسفه خلقت است.
کتابهای مذهبی زیادی سعی در بیان موضوع خودشناسی داشتهاند و به عقیده من به اندازه گوردر موفق نبودهاند. شاید علت آن به عمق اعتقادات صاحبان اثر برگردد. اینکه جهان و مخلوقات آن را از چه زاویهای ببینیم و تفسیر کنیم. گوردر، انسان و سایر مخلوقات را موجوداتی شگفتانگیز و بخشی از پروردگار میبیند. این دیدگاه باعث شده تا بتواند نگاهی آسمانی به موجودات داشته باشد و تفسیرش از آنها نیز تفسیری آسمانی و خدایی باشد. باور او این است که ما موجوداتی شگفتانگیزیم که در یک دنیای شگفتانگیز زندگی میکنیم. دنیایی که باید به خاطر هر لحظه زندگی در آن سپاسگزار بود. میتوان ماجرای دختر پرتقال و پرسش و پاسخ بسیار عمیق و فلسفی مطرح شده در صفحات پاپانی این اثر را هم ادامه بحث درون یک آینه درون یک معما تلقی کرد.
برترین آثار گوردر از منظر شما چه آثاری هستند و چرا؟
به طور کلی آثار گوردر را میتوان یک زنجیره پیوسته و جهتدار نامید که نقطه شروع و پایان دارد. در کتابی به خودشناسی و خداشناسی میپردازد و در کتابی دیگر به بیتفاوتی بشر نسبت به جهان هستی و دستگاه آفرینش و شگفتیهای آن اشاره میکند. و در اثری متفاوت سیر تکامل عقاید حکما را به چالش میکشد و به شکلی هوشیارانه عقاید فلسفی حکما را به بحث و گفتگو میگذارد. او به شکلی هوشمندانه خواننده را درگیر و متوجه دگرگونیهای طبیعت و نظریه تکامل میکند و به توصیف و تفسیر چگونگی مسیر حرکت ما از بدو آفرینش تا امروز میپردازد.
بنابراین سخن گفتن از برترین آثار گوردر دشوار است.
اما شخصاً "مایا" و "قصری در پیرنه" را بیشتر میپسندم، چون به طریقی هوشیارانه و با استفاده از تجربیات و کند و کاو در گذشته به پرسشها و نیازهای آتی جهان و بشریت اشاره دارد. باید همواره به خاطر داشت که پرداختن به مسایل و وقایع گذشته و اینکه از کجا آمدهایم و کیستیم و چگونه به اینجا رسیدهایم، اگر به تأمل و برنامهریزی برای تصحیح مسیر حرکت آینده ما نینجامد، مؤثر و چارهساز نیست.
"مایا" در آغاز ورود به هزاره سوم نوشته شده و با بحثهای بنیادین سعی در مطرح کردن پرسشهایی مهم در مورد آینده بشریت روی کره زمین دارد. در ادامه در "قصری در پیرنه" ضمن مطرح شدن بحث قدیمی تضاد مادهگرایی و روحگرایی در قالب یک داستان عاشقانه نوین (داستانی که با رد و بدل شدن ایمیل بین دو عشاق قدیمی نقل میشود) اشاراتی عمیق و اساسی به مشکلات اقلیمی و زیست محیطی کره زمین و تهدیدهای پیش روی بشریت دارد. این موضوع چنان ذهن گوردر را مشغول کرده که حتی ماجرای کتاب تازهاش را هم به آن تخصیص داده. بنابراین گوردر در راستای تلنگر زدن دائم بر ذهنها و مطرح کردن پرسشهای تازه و به چالش کشیدن دغدغههایی است که کمتر به شکلی عمیق به آن پرداخته میشود.
کمی درباره دنیای سوفی سخن بگویید. اثری که همچنان جزء کتابهای پرفروش دنیا بهشمار میرود.
همانطور که در مقدمه دنیای سوفی توضیح دادهام، این کتاب پاسخی متفکرانه به نیاز جوامع به مطرح کردن پرسشهای فلسفی و تفکر و تعمق و پرداختن به موضوعات به ظاهر پیچیده هستی است. تا قبل از دنیای سوفی فلسفه شاخهای پیچیده و خاص به حساب میآمد. رشتهای که عموم مردم از آن واهمه داشتند و کمتر به آن میپرداختند. فکر پردازش فلسفه به شکلی ساده و فراگیر، به خصوص در قالب داستان رده سنی نوجوانان، نشانگر نیاز فراگیر جوامع مختلف برای پرداختن به موضوعات پیچیده هستی بود. دنیای سوفی با بیان نظریات حکما و فلاسفه و به نمایش گذاشتن سیر تکامل نظریات و ضد و نقیضگویی آنها و همچنین وابستگی نظریات به رویدادهای تاریخی- اجتماعی، اثباتگر این موضوع مهم است که هیچ پرسشی دارای یک پاسخ نیست و مطرح کردن پرسش مهمتر از دانستن همه پاسخهاست.
دنیای سوفی توصیف فلسفه به عنوان علم تعمق و تأمل و مطرح کردن پرسشهای فلسفی در مورد جهان هستی و بررسی مسیر حرکت تاریخی بشر و پرداختن به نگرانیهای آینده ما به دور از افراط و تفریط است.
ترجمه این اثر به بیش ار پنجاه زبان رایج دنیا، جوایز متعدد و استقبال کمنظیر خوانندهها با فرهنگهای مختلف، دلیل محکمی بر نیاز ترویج تفکرات فلسفی در زندگی روزمره مردم است.
یوستین گوردر در مقالهای در روزنامه نروژی آفتنپوستن در اوائل ماه اوت (۲۰۰۶ میلادی) سیاستهای دولت اسرائیل و نیز برخی سویههای یهودیت را به پرسش کشید. این مقاله در پاسخ به جنگ اسرائیل در سال ۲۰۰۶ میلادی انتشار یافت. گوردر خواهان عدم به رسمیت شناخته شدن حکومت اسرائیل در شکل کنونیاش شد. این مقاله، یهودیت را «یک دین کهنه ملی و ستیزهجو»، توصیف کرد و آن را در تضاد با این ایدهی مسیحی که «پادشاهی خدا رحم و گذشت است» قرار داد. نظرات یوستین گوردر با موافقت و مخالفت بسیاری از مردم و سازمانها روبرو شدهاست که انعکاس آن را در نشریات میتوان مشاهده کرد. برخی وی را یهودستیز خواندند. نظر شما در این باره چیست؟
برخی موجودیت اسرائیل و حمایت کورکورانه و تقریباً بی چون و چرای غرب از آن دولت را دلیل وجدان تاریخی ناراحت غرب نسبت به وقایع جنگ جهانی دوم و نسلکشی جهود میدانند. اما رفتار نژادپرستانه و خصمانه اسرائیل با مردم فلسطین چنان آشکار و ناعادلانه است که هر ذهن روشن و بیطرف را به عصیان و عکسالعمل وامیدارد. گوردر نیز به عنوان یک شخصیت انسان دوست و متفکر به این موضوع اشاره داشته و اعتراض صریح خود را به این بیعدالتی به شکلی علنی اعلام کرده است.
توجه به نظریات آزادمنشانه و انسانمدارانه نظریهپردازانی چون او میتواند در به تصویر کشیدن و اثبات حقانیت ملتهای ستم دیده و تحت فشار مثل مردم فلسطین سودمند و موثر باشد. ایمان گوردر به فرمانروایی خداوند یکتا و اعتقاد به بخشش و گذشت در همه ادیان از طرفی و از طرف دیگر یهودستیز خواندن دولت اسرائیل، نه تنها از محبوبیت این نویسنده نکاسته، بلکه به شمار خوانندههای او نیز افزوده است. این موضوع میتواند نشانگر همگرایی روشنفکران و متفکران جوامع مختلف با گوردر و حقانیت مردم فلسطین و محکوم کردن عداوت، جنگ و انحصارطلبی دولت اسرائیل باشد.
نقش مذهب در آثار گوردر تا چه اندازه پررنگ است؟
همانطور که میدانید گوردر پس از اخذ دیپلم از یک دبیرستان مذهبی در رشته الهیات به تحصیل پرداخته و میتوان چنین گفت که وی از طریق کلیسا و مذهب به تدریس فلسفه رسیده است. در واقع او با تلفیق علم و مذهب به نتایج تازهای از تأثیر خدا در آفرینش نایل آمده است. برای نمونه در جایی از کتاب "مایا"، در بخش "اجلاس گرمسیری" در بحثی داغ در باره تکامل و اتفاقی بودن آفرینش و هستی، به وضوح اعلام میدارد که: "به هر کجا سرک میکشیم، ذرهای از نور خدا میبینیم. خدایی که بر فراز قله اورست در انتظار ماست و خدایی که روی کره زمین برای ما سفرهای رنگین گسترده."
اما مذهب و خداشناسی او خاص یک دین و آیین نیست. مذهب او آزادانه و جهانی است. بدون تعصب و فشار و با خدایی بخشنده و به دور از هرگونه خصومت و نامهربانی. بهطور کلی گوردر مذهب را هم مانند دیگر موضوعات فلسفی به شکلی آزادانه و منطقی به نمایش میگذارد. این یکی از خصایص بارز گوردر است که با مطرح کردن پرسشهای عمیق و بنیادین و واگذار کردن قضاوت و تصمیم گیری به مخاطب، علاقهمندان سنین مختلف را به تعمق و چالش میکشاند.
او تلفیق علم و مذهب را در راستای دستیابی به اعتقادات عمیقتر و گستردهتر لازم میداند. گوردر سعی میکند با ترکیب علم تکامل و آیات و روایات مذهبی رویکردی منطقی و امروزی با مذهب داشته باشد. نگاه موشکافانه و انتقادی او در افراط و خرافهگرایی به ویژه در "زندگی کوتاه است"، بسیار مشهود است. کتابی که به نقد و بررسی نظریات یکی از نظریهپردازان افراطی کلیسا میپردازد و تفاوت فاحش بین گفتهها و عملکرد او را به نقد میکشد.
آثار گوردر به گونهای نگارش شده که برای تمام ردههای سنی مناسب است. برخی آثار او در گروه سنی نوجوان قرار میدهند. شما چه فکر میکنید؟
شخصاً ترجیح میدهم هر کتابی که ارزش مطالعه داشته باشد را، بدون در نظر گرفتن رده سنی آن، مطالعه کنم. به نظر من همچنان نکات جالب و آموختنی زیادی در کتاب کودکان و نوجوانان است که میتواند جالب و آموختنی و بیدار کننده باشد. ضمن اینکه دور شدن از نگاه و دنیای کودکی خیلی هم خوب نیست. اما خب، این سلیقه شخصی است و البته به خاطر ملاحظات سنی بر عکس آن خیلی ممکن نیست. یعنی نمیتوان همه کتب بزرگسالان را به سنین پایینتر توصیه کرد.
اما گوردر به دلیل معلم بودن، بیشتر آثارش در راستای آموزش و تلنگر به اذهان فعال و بیدار گروه سنی نوجوانان طراحی و نوشته شده. احتمالاً به خاطر اینکه افکار و عقاید این گروه سنی منعطفتر است و راحتتر میتوان تفکرات منتقدانه و فلسفی را به آنها آموخت. در واقع نکته مشترک بیشتر آثار گوردر بیان داستان از دیدگاه و چشمانداز یک نوجوان است. در کتاب دنیای سوفی، قهرمان داستان یک دختر چهارده ساله است و در آثار "راز فال ورق"، "راز تولد"، "درون یک آینه درون یک معما"، "قصر قورباغهها" و "سلام کسی اینجا نیست" به همین شکل. حتی داستان "دختر پرتقال" نیز از زبان یک نوجوان نقل میشود.
اما او آثار مخصوص بزرگسالان هم دارد. آثاری چون زندگی کوتاه است، "دختر مدیر سیرک"، "مایا" و "قصری در پیرنه". میتوان چنین گفت که تفکرات فلسفی و هستیشناسی او مربوط به همه گروهای سنی است. ابعاد مختلف و وسیع این موضوع به گونهای است که همه ما را موظف و درگیر میکند. نگرش به جهان و زندگی به عنوان یک فرصت خارقالعاده و شگفتانگیز سن و سال نمیشناسد و همهگیر است. اینکه همه بدانیم مدتی کوتاه زندگی میکنیم و برای درک جهان هستی در تلاش باشیم و همواره تأثیرگذار و سودمند عمل کنیم. یک بار دیگر لازم میدانم تأکید کنم که پیامهای مهم این نویسنده مربوط به گروه سنی خاصی نیست.
آیا کتاب «قصر غورباغهها» را هم میتوان جزء آثار فلسفی گوردر بهشمار آورد یا بیشتر جنبه فانتزی دارد؟ ماهیت سخن نویسنده در این کتاب چیست؟
"قصر قورباغهها" داستان متفاوتی از گوردر است که در سال 1988 منتشر شده و دومین اثر او و قبل از نخستین اثر فلسفیاش "راز فال ورق" است.
"قصر قورباغهها"، ماجرای ارتباط نزدیک یک پسر بچه به اسم کریستوفر با پدربزرگش است. پس از مرگ پدر بزرگ، یک خلاء بزرگ توام با دلتنگی در زندگی آن پسر ایجاد میشود که مقداری از این خلاء ریشه در ارتباط سرد و بیتوجهی والدینش با او دارد. این دلتنگی در عالم خواب، به گونهای تصویری، ماجرایی جالب از شنیدهها و تجربیات آن پسر به عنوان قهرمان افسانه را رقم میزند.
گوردر در این کتاب هم مانند "راز فال ورق"، "دختر پرتقال"، "راز تولد"،" درون یک آینه درون یک معما" و "سلام کسی اینجا نیست" به گونهای منتقدانه به زندگی نوجوانها سرمیکشد و وقایع و تفکرات بزرگسالان در زندگی آنها را به چالش میکشد. قصر قورباغهها بیان پریشانی و دلتنگی یک بچه در قبال از دست دادن یکی از تکیهگاهها و شاید تنها منبع گرمای زندگیاش و تلاش او برای بازگرداندن آن روزهای طلایی است.
قطعاً نمیتوان این اثر را یک کتاب فلسفی صرف دانست. اما میتوان این ماجرا را تلنگری بر فلسفه زندگی ما آدمها تلقی کرد. اینکه انقدر سرگرم مادیات و موفقیتهای کسب و کار و فعالیتهای شخصی هستیم که گاهی نیازهای عاطفی فرزندانمان را فراموش و آنها را به حال خود و در دنیای ساختگیشان رها میکنیم.
«راز تولد» را میتوان نوعی بررسی فیلسوفانه مذهب و تعمق در فلسفه دین قلمداد کرد. کمی درباره این اثر سخن بگویید.
راز تولد نگاهی بیطرفانه به فلسفه مذهب مسیحیت و تغییر و تحولات آن در طول تاریخ دو هزارساله آن است. موضوع کتاب سفری پسگرایانه در دو بعد زمان و مکان، از امروز به روز تولد مسیح و مبدأ تاریخ میلادی و از شمال اروپا تا زادگاه عیسی مسیح بیتاللهم است. گوردر در این سفر تاریخی و جغرافیایی به گونهای هوشمندانه به توصیف وقایع و بناهای برجسته مذهبی اروپا میپردازد و سعی در ریشهیابی رویدادهایی دارد که پایهگذار مراسم و سنن این مذهب است.
راز تولد واکنش گوردر در قبال گروه کثیری است که بدون درک ریشه و مفاهیم وقایع مذهبی چون کریسمس و عید پاک و غیره، بدون اعتقادات قلبی به فرامین و پیامهای مذهبی، به شکلی کاملا سطحی مراسم را بهجا میآورند. راز تولد نوعی کند و کاو مذهبی- تاریخی و بررسی رویدادهای تأثیرگذاران است که پایهگذار سنن و مراسم مذهبی مسحیت به ویژه در اروپا بوده است.
اینکه چگونه مذهب تحت تأثیر تغییر و تحولات تاریخی -اجتماعی قرار گرفته و در برخی شرایط بر وقایع تاریخی- اجتماعی تأثیری غیرقابل انکار داشته است. با مطالعه این کتاب متوجه میشویم که مذهب بخشی لاینفک از تاریخ بشریت است که به تدریج و همزمان با تحولات تاریخی دستخوش تغییر و در برخی زمینهها با روند زندگی مردم دوران هماهنگ شده است.
«راز فال ورق» که شاید پس از دنیای سوفی مشهورترین اثر گوردر باشد، به شکلی نمادین و نمایشی فلسفه آفرینش را به تصویر میکشد. ازجمله مسائل مهم مطرح شده در این کتاب چیست؟
«راز فال ورق» یک داستان دو سویه و در عین حال هماهنگ از یک دنیای مدرن است. ماجرای مادری زیبا و غرق شده در دنیای شهرت به عنوان یک مدل، یک پدر الکلی و پسر بچهای تقریباً به حال خود رها شده. و پدر و پسری در یک سفر مرموز و تقریباً سرنوشت ساز برای بازگردندان مادر به آغوش خانواده. یک ماجرای آشنا و تکراری در زندگی امروز جوامع مختلف.
در کنار آن قصه یک جزیره نمادین متشکل از خالق و مخلوق، با نقشهای از قبل تعیین شده و مخلوقات فرورفته در قالب های تکراری. چیزی که با همین شدت و حدت در دنیای واقعی خودمان شاهدش هستیم.
در واقع راز فال ورق ماجرای نیاز تفکرات فلسفی و تعمق در زندگی بشریت به عنوان موجود منتخب و متفکر این کره خاکی است. نیاز به مطرح کردن پرسشهای فلسفی، ما که هستیم و از کجا آمدهایم؟ و هدف از آفرینش چیست؟
راز فال ورق را میتوان مقدمهای برای ارائه تاریخ فلسفه در قالب داستان و دنیای شگفتانگیز سوفی تلقی کرد. داستانی برای نمایش نیاز جوامع در حال چرت به یک شیپور بیدار باش.
از سوی دیگر راز فال ورق سپاس و قدردانی از دنیایی است که با نعمات و زیباییهایش فرصتی برای نفس کشیدن و تجربهای گرانبها برای لذت از زندگی به ما داده است. اینکه متأسفانه بدون توجه به این فرصت گرانبها، انقدر در نقش و روزمرهگی خود غرقیم که مشاهده و تحیر از این همه زیبایی را از یاد بردهایم. فراموش کردهایم که فرصت زندگی روی یک سر سوزن در یک کیهان بینهایت و در عین حال مکانی خارقالعاده و زیبا را یافتهایم و چند صباحی بیشتر در قید حیات نیستیم.
راز فال ورق مقابلهای است با بیتفاوتی ما آدمها نسبت به زندگی و خودمان. و جهانی شگفتانگیز و زیبا که در برابر آن نیز بیتفاوتیم. گردر سعی در بیان این نکته مهم و اساسی دارد که شکرگزاری از نعمات و مشاهده این زیباییها میتواند به حیات ما رنگ و بوی شاد و آسمانی بخشد. شاید درک دائمی این موضوع که ما کیستیم و فقط برای مدتی کوتاه مهمان این دنیای خارقالعادهایم کلید بسیاری از جنگ و ستیزها و نامهربانیها باشد. به قول گوردر: «ما با جادو می آییم و با فریب میرویم. زندگی و این جهان جادویی شگفتانگیز و بسیار کوتاه است و بهتر اینکه این فرصت کوتاه و خارقالعاده را به بهترین وجه زندگی کنیم.»