سرمایه در جامعهی ایران حرف اول را میزند
سازندگان پنج تا پنج معتقدند درصد بسیاری از مردم جامعه ما فقط به فکر خودشان هستند و له کردن بقیه آدمها برایشان مهم نیست.
فیلم سینمایی "پنج تا پنج" اولین تجربه کارگردانی تارا اوتادی در گروه هنر و تجربه اکران شده است. اوتادی در این فیلم با اقتباس از نمایشنامه "پنجری" دورنمات سعی کرده فیلمی سینمایی بسازد که بخشی از جامعه ایران را بازگو کند. به مناسبت اکران این فیلم باتارا اوتادی(کارگردان)، ماهان حیدری(فیلمنامهنویس) و علیرضا برازنده(فیلمبردار) آن گفتوگو کردهایم.
چگونه شد که فیلمنامه را برای ساخت انتخاب کردید؟
اوتادی: انتخاب فیلمنامه به زمانی برمیگردد که تنها در حد طرح بود. البته باتوجه به اینکه پیش از این نمایشنامه «پنچری» فردریش دورنمات را خوانده بودم؛ ذهنیتی نسبت به فرم اصلی نمایشنامه داشتم و طبعا از طرحی که از آن اقتباس شده و به گونهای ایرانی شده بود؛ استقبال کردم.
چه بخشی از نمایشنامه برای شما جذاب بود؟
اوتادی: خط قصه برایم بسیار جذاب بود و احساس کردم میتوان با این قصه اتفاق متفاوتی را رقم زد.
ماهان حیدری: فیلمنامهی این فیلم برداشتی آزاد از نمایشنامه "پنچری"؛ شاهکارِ فردریش دورنمات ِ آلمانی است. از یکطرف فضایِ نمایشنامههایِ دورنمات معمولا فضاهایی معماگونه و جنائیست که بر جذابیتِ آن میافزاید و این آثار را بیشتر به مدیومِ سینما نزدیک میکند. از طرف دیگر مهمترین آثار تاریخ سینمایِ جهان بر پایهی ادبیات بنا شده. گاه ادبیات داستانی و گاه نمایشی.
گاهی آنقدر یک فیلم در سینمایِ جهان؛ درخشان ساخته میشود که دیگر نمایشنامهای که فیلم از آن اقتباس شده کاملا زیرِ سایهی نامِ آن فیلم قرار میگیرد. همچون اثرِ ماندگارِ هیچکاک فیلم سینمایی "طناب" که براساسِ نمایشنامهای از پاتریک همیلتون تهیه شده یا فیلم مطرح تاریخ سینمایِ کلاسیک "کازابلانکا" که بر پایهی نمایشنامهای با نامِ "همه به کاباره ریک میروند" اثر موری برنت و جان آلیسون ساخته شده است. بنابراین به تصویر کشیدن یک داستان یا نمایشنامه، راهی نیست که ما آنرا آغاز کرده باشیم اگرچه این حرکت در سینمایِ ما بهخصوص در دههی اخیر کاملا مهجور واقع شده، اما آثار درخشانی از هنرمندانی چون مهرجویی، تقوایی و فرمان آرا ثابت کردهاند که آثار اقتباسی در ایران نیز میتوانند موفق و ماندگار باشند. اما دلیلِ انتخابِ این نمایشنامه و به تصویر کشیدنِ آن این بود که این اثرِ ماندگار با نگاهی روانشناسانه و جهانشمول، انسانی را روبهروی خود قرار میدهد تا آنجا که تمامِ گذشتهاش را مرور کند و حتی خود را به محاکمه بکشاند.
از ابتدای ساخت به همین بازیگران فکر میکردید؟
اوتادی: طبعا نخستین انتخاب ما آقای کیانیان بود هرچند مطمئن نبودم که به دلیل تجربه نخست من در فیلمسازی؛ این همکاری را بپذیرد اما خوشبختانه این لطف را داشت و در ابتدا بهعنوان مشاور با پروژه همکاری کرد و بعد از اینکه جلسات مختلفی در ارتباط با فیلمنامه برگزار کردیم؛ بازی نقش اول این فیلم را پذیرفت و البته در جریان انتخاب بازیگران دیگر فیلم نیز مشاورههای خوبی دادند.
در فیلم ما با آدمهایی روبرو هستیم که ثروت زیادی دارند و عدهای را زیر پا له میکنند. صابر نماد این گروه است...
اوتادی: دیدِ کلی من درباره این شخصیت؛ آدمی است که هنرش استفاده از هر فرصتی برای خودش است. انتخاب صابر بیشتر به این دلیل بود که این بخش از جامعه دیده و لمس شود چراکه درصد بسیاری از مردم جامعه ما به درد صابر مبتلا هستند که له کردن بقیه آدمها خیلی برایشان مهم نیست. صابر نمونهای از آدمهایی است که دستش بازتر است. میلیاردر شده و روابط داشته است. اما ما در طبقه متوسط یا پایین ترجامعه هم از این دست افراد داریم.
ماهان حیدری: حاصلِ اختلاسهای هزاران میلیاری توسط عدهای خاص، فقر و فلاکت و بدبختی عامهی مردم است. امروز همه مردمِ جامعه زیرِ خطِ فقرند جز عدهای معدود که تنها پنج درصدِ کل را تشکیل میدهند. به همین دلیل اقتصاد مهمترین مسالهٔ امروز جامعه ماست و معضلاتِ اقتصادی پراهمیتترین دغدغه روز مردم ما. به نظر من؛ سینما یکی از مهمترین رسانههایی است که باید به این موضوع توجه خاص کند و این سوال را مطرح کند که چطور ممکن است فردی در زمانی کوتاه مولتی میلیاردر شود؟
دورنمات این نمایشنامه را در یک جامعه سرمایهداری نوشته. آیا شما معتقدید جامعه امروز ما سرمایهداری است؟
ماهان حیدری: نگارش یک نمایشنامه در دورانِ سرمایهداری به هیچ وجه بدان معنی نیست که صرفا آن وضعیت را تایید نماید بلکه نمایشنامهها و رمانهایِ بسیاری در دورانِ مختلفی به نگارش درآمدهاند که کاملا به شرایط حاکم بر جامعه معترض بودهاند. به علاوه نمایشنامه دورنمات هیچ ارتباطی به دوران سرمایهداری ندارد بلکه تنها مرور گذشته فردیست که فکر میکند بیگناه است و با نگاهی دقیق به گذشتهاش به وضوح آشکار میشود که نه تنها بیگناه نیست بلکه کاملا گناهکار است هم در دادگاه انسانیت و هم نزد وجدانِ خود محکوم.
در بخشی از فیلم با رفتارهایی که در کودکی با صابر(رضا کیانیان) شده؛ مواجه میشویم. چقدر رفتار گذشتگان در امروز این افراد تاثیر دارد؟
اوتادی: ما وقتی از نظام و جامعه خودمان حرف میزنیم؛ باید قبول کنیم نظام جامعه ما سرمایهداری است. سرمایه در جامعه ما حرف اول را میزند. زمانی در جامعه حرف از اعتبار بود و حتی در بازار نیز این مسئله مطرح بود اما امروز اصلا حرفی از آن نیست و هر فردی پول بیشتری دارد؛ معتبرتر است. از طرف دیگر؛ بسیاری از رفتارهای ما در بزرگسالی نشات گرفته از دوران کودکی ماست. در بسیاری از لحظات ظاهر ما با باطنمان متفاوت است یعنی دوست داریم به کودکانمان یک فرهنگ آموزش دهیم اما خودمان به شکلی دیگر رفتار میکنیم. یکی از این نمونه رفتارها این است که به کودک خود میگویم که مثلا اتفاقات درون مدرسه ربطی به تو ندارد و فقط باید گلیم خود را از آب بیرون بکشی همین مسئله در بزرگسالی باعث میشود فقط به فکر خودمان باشیم و به فردی شبیه صابر تبدیل میشویم.
این وسط نقش قانون چه میشود. در فیلم افرادی که نقش دادگاه را بازی میکنند؛ بازنشستهاند یا بزرگ نشدهاند یا دائم شیر و آب پرتقال میخورند؟
اوتادی: مسئله مهم در این فیلم قانون نیست بلکه این فیلم از انسانیت و اخلاق صحبت میکند که جایی در جامعه ما ندارد.
ماهان حیدری: یک قانون نوشته داریم و یک قانون نانوشته. ما میتوانیم قانون نوشته را دور بزنیم اما قانون نانوشته که براساس وجدان پاک و انسانیت بنا شده را خیر.
گروهی معتقدند همیشه فردی که ظلم میبیند؛ به نوعی در ظلم مقصر است؟
اوتادی: ما عادت کردیم به اینکه مسائل دیگران خیلی برایمان مهم نباشد. از طرف دیگر آنقدر خلاف در جامعه وقیحانه اتفاق میافتد که دیگر هیچ چیز برایمان مهم نیست درحالیکه مثلا در افغانستان دیدیم که وقتی که یک دختر جوان آنجا کشته شد؛ مردم چه رفتاری کردند و چگونه موضع گرفتند اما در ایران چنین اتفاقاتی کمتر میافتد
دلیل این امر ضعف در نظام فرهنگی است؟
اوتادی: جامعه ما همیشه جامعهای از بالا به پایین بوده و این مسئله در قانونگذاری و فرهنگسازی نیز دیده میشود. از طرفی فرهنگ در طولانیمدت اما از راس ساخته میشود لذا باید مسئولان کشور به فکر فرهنگ و قانون باشند.
فیلم پتانسیل آن را دارد که تبدیل به یک اثر دلهرهآور شود؟
اوتادی: همین قدر که بیننده منتظر است تا ببینید باقیِ فیلم چه میشود؛ کفایت میکند. در این فیلم دلهره جایی ندارد. بیشتر به این فکر بودم که بیننده درباره اتفاقات فیلم بیشتر تامل کند. از طرفی معتقدم ساخت فیلم در ژانر ترس و اکشن اصلا کار ما ایرانیها نیست و بلد نیستیم فیلم دلهرهآور و ترسناک بسازیم.
آقای برازنده شما چگونه همکاری در فیلم را پذیرفتید؟
علیرضا برازنده: من فیلمنامه را خواندم و با آن ارتباط خوبی برقرار کردم. جسارتی در سازندگان فیلم بود که من کمتر در دیگران دیده بودم. برنامهریزی مشخصی در کار داشتند که طبعا باعث پیشرفتهای خوبی در کار میشد. نکته مهم این فیلم نورپردازی بود. چراکه ما به دنبال نورپردازی رئال بودیم و هیچ نوری اضافه نشده است. فقط با نور چراغهایی که در صحنه بود؛ فیلمبرداری کردیم.
فیلم در مرز سینما و تئاتر حرکت میکند. آیا نگران نبودید سکانسهای دادگاه با سکانسهای دیگر برابر نشود و به اصطلاح بیرون بزند؟
برازنده: نه زیاد زیرا فیلمبرداری براساس حرکت بازیگران شکل گرفت لذا نگران این مسئله نبودیم. طبعاباید فیلمبرداری در خدمت فیلم باشد. درنهایت خروجی کاراتفاق مهمتری است.
از زمان ساخت فیلم دنبال اکران آن بودید؟
اوتادی: زمانی که برای گرفتن پروانه ساخت به ارشاد رفتیم؛ خیلی به ما امیدواری دادند. حتی قرار شد بعد از ساخت پروانه نمایش سینمایی به ما بدهند اما در هنگام اکران عمومی اینگونه نشد و گفتند فقط به این شرط که اگر در گروه هنرو تجربه اکران کنیم؛ با اکران فیلم موافقت میشود.
از اکران فیلم راضی هستید؟
ماهان حیدری: از اکران شدن فیلم راضیام اما از نحوهی اکرانش تا این لحظه خیر، تعداد کم سانسها و نداشتن درجهبندی کیفی فیلم برای تعیین تعداد و زمان سانسها در جدول برنامه، همچنین تبلیغات محیطی بسیار ضعیف و عدم فروش اینترنتی گسترده، به شدت برای من ناخوشایند بود. فکر میکنم باید بسیار دقیقتر این مسائل مدیریت شود تا گروه هنر و تجربه به یک گروه خوشاستقبال و بدبدرقه تبدیل نشود و بهعنوان یک گروه سینمایی موفق و ماندگار بتواند به حیات خود ادامه دهد.