سایهی پرنگتر سانسور و نشرِ غیرحرفهای در شهرستانها
«ایران فقط تهران نیست» این جملهای است که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونانش بارها در جلسات مختلف بیان کردهاند. توجه به شاعران و نویسندگان شهرستان و فراهم کردن امکانات مناسب، برای تولید آثار برای آنان، تا چه حد جدی است؟
اهل قلمی که در شهرستانها زندگی میکنند با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند که از آن جمله میتوان به کمبود ناشران حرفهای، ممیزانی که در ادارت کوچک ارشاد به شدت سلیقهای عمل میکنند، عدم وجود تبلیغات مناسب، کمبود مخاطب، عدم تعامل با اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، عدم تمایل ناشران به سرمایهگذاری، عدم وجود ویراستار حرفهای، پخش نامناسب کتابها در شهرستانها و نبود ویترین برای فروش اشاره کرد.
بسیاری از شاعران و نویسندگانِ جوان به ویژه آنان که ساکن شهرستان هستند، با هزینهی شخصی کتابهایشان را در شمارگان ۳۰۰ تا ۵۰۰ نسخه منتشر میکنند و سپس در عرضه آثارشان با مشکل روبهرو میشوند. زندگی در شهرستانهایی که از امکانات اندک فرهنگی برخوردارند؛ مانع از شکوفایی و شناخته شدن استعدادها میشود.
فقدان انجمنهای روشنفکری در شهرستانها
در این روزگار دیدار حضوری شاعران و نویسندگان بزرگ و تشکیل محافل ادبی بسیار کاهش یافته است. دیگر شاهد شکلگیری پاتوقهای فرهنگی مثل کافه نادری که روزگاری پذیرای کسانی چون صادق هدایت و شاملو بود، نیستیم. این درحالیست که در کشور همسایه ایران، ترکیه، وجود تعداد زیاد کافهها و پاتوقهای فرهنگی به یکی از عوامل رشد ادبیات ترک تبدیل شده است. درحال حاضر کسانی که در ترکیه هستند و کمترین استعداد در زمینههای هنری و ادبی دارند؛ شناسایی و حمایت میشوند اما بیشترِ محفلهای دائم ادبی و خانگی شعرخوانی و نقد ادبی در ایران تعطیل شدهاند. البته در تهران هنوز برخی از این محافل به شکلهایی وجود دارند ولی در شهرستانها عموماً خبری از چنین جمعهایی نیست.
آرش آذرپناه(داستاننویسِ ساکن خوزستان) بزرگترین مشکل نویسندگان و شاعران شهرستان را فقدان جمعهای روشنفکری میداند و میگوید: داستاننویسان نیاز به مجمعهای روشنفکری دارند. نبود این جمعها لطمه زیادی به داستاننویسان شهرستان به خصوص به نوآموزان و تازهکاران وارد میکند. متأسفانه شهرستانها دچار فقدان جمعهای روشنفکری همهجانبه هستند. در این جمعها درباره هر چیزی اعم از داستان، فیلم، تئاتر و... سخن میگویند. در تهران هنوز میتوان شاهد این جمعها بود اما شهرستانها با کمبود آن مواجه هستند. این اتفاقی است که در دههی 40 در تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ ایران افتاد. جمعهای روشنفکری بزرگترین دلیل درخشش ادبیات دهه 40 به شمار میروند. نویسندگان و شاعران تهرانی به دلیل کثرت جمعیتِ روشنفکری دستشان بازتر است.
این نویسنده افزود: متأسفانه جامعه در همه زمینهها به سمت ابتذال در حرکت است. حجم تولیدات هنری عموماً بیسروته هستند. ابتذال فرهنگی و عمومی جامعه را فراگرفته و باعث بهوجود آمدن فقر فرهنگی شده. هنرمند به فکر ارتقای ذهن مخاطب نیست بلکه به این فکر میکند که چطور میتواند مخاطب را راضی کند و همین باعث تولید آثار بیکیفیت میشود که مخاطب آن را میخواند و بعد از چند روز به دست فراموشی میسپارد. آثار ادبی ما بهجای ماندگاری؛ مصرفی شدهاند. این رویکرد باعث فقر جمعیت روشنفکری شده و این مسأله در تهران هم وجود دارد و مختص شهرستانها نیست.
حسن مؤذنزاده(شاعر ساکن مشهد) نیز از فقدان انجمنهای ادبی سخن میگوید و معتقد است: بزرگترین مشکلی که در شهرستانها وجود دارد نبود انجمنهای ادبی است. مسأله بعدی؛ نبودِ رقابت یا در صورت وجود، رقابتهای ناسالم است. شاعر ترجیح میدهد اشعار خود را در وبلاگها و فضاهای اجتماعی منتشر کند تا کمتر تن به حوزه ادبی که در آن رقابت سالمی وجود ندارد؛ بدهد. متأسفانه اهل قلم بهجای نقد صحیح درگیر رقابتهای شخصی هستند. رقابتهای بیمارگونه حوزهی ادبیات، جدا از فلسفه سیاسی، اجتماعی و دینی نیست.
این شاعر افزود: کوچک بودن محیط ادبی، کوچک بودن افق دید است. مسلماً امکاناتی که در تهران وجود دارد بیشتر است. شخصی که میخواهد اعتراض خود را توسط نوشتن به تمام جهان منتشر کند با یک اهرم سیاسی درگیر میشود.
دیر رسیدن یا هرگز نرسیدن کتاب به شهرستانها
سیستم پخش و توزیع کشور دارای ضعفهای فراوانی است. در همین تهران هم کتاب به درستی توزیع نمیشود و به دستِ مخاطب نمیرسد، وای به روز شهرستانها. سیستم توزیع در کشور همچنان سنتی است که ریشههای آن به 50 سال پیش تعلق دارد. به این صورت که کتاب چاپی توسط ناشر، طبق قراردادی به شرکتهای پخش تحویل داده میشود و این شرکتها؛ کتاب را بهصورت یک کالای تجاری به فروش میرسانند. استفاده از این سیستم جدا از اینکه در خور شأن کتاب نیست به خوبی هم عمل نمیکند و عموماً کتاب به شهرستانهای کوچک نمیرسد.
از سویی ناشران استانی معمولاً کتابهای خود را برای اخذِ مجوز به ادارهی کل ارشاد همان استان ارائه میکنند. اخذِ مجوز برای هر کتابی در تهران راحتتر از هر استانی است. ممیزان در استانها معمولاً بسیار سختگیر هستند و اغلب ایرادهایی به کتابها میگیرند که با رفع آنها دیگر چیزی از کتاب باقی نمیماند و شیرازهاش از هم میپاشد. نویسندگان شهرستان معمولاً با ناشران شهرستانی همکاری میکنند که نسبت به ناشران تهران گمنام هستند و در فروش کتابِ نویسنده نقشی نخواهند داشت. چاپ کتاب نویسنده توسط این ناشران به معنی پرداخت اولیهی هزینهی چاپ و تلاش بعدی او برای فروش کتابهایش است.
آذرپناه با اشاره به وضعیتِ پخشِ نادرست کتاب در شهرستانها گفت: وضعیت پخش کتاب به گونهایست که معمولاً کتابها به شهرستانهای کوچک نمیرسد یا با تأخیر زیادی همراه است. در مراکز استانها و شهرهای بزرگ هم با این معضل مواجه هستیم. دوستانی که در مشهد هستند؛ گفتهاند بسیاری از کتابها که حدود یک ماه از انتشار آنها میگذرد هنوز به این شهر نرسیده با اینکه مشهد یکی از بزرگترین شهرهای ایران است.
مؤذنزاده معتقد است: از کلانشهرهایی مثل مشهد که بگذریم؛ میرسیم به شهرهای درجه دو و سه. شهرستانهای کوچک امکان برقراری ارتباطهای خوب را ندارند. همچنین درگیری سازمانها و نهادهایی که وظیفهشان رسیدگی به وضعیت اهل قلم است با یکدیگر؛ از دیگر مسائلی است که بر کار نویسندگان شهرستانی تأثیر میگذارد.
به اعتقاد او؛ اهل قلم در شهرستانها نه تنها حمایت نمیشوند، بلکه از جانبِ اهرمهای دولتی مورد سانسور و بازبینی نیز قرار میگیرند. و در این میان؛ کسی به نویسندگان شهرستانهای درجه 3 و مشکلات آنها اهمیتی نمیدهد.
این قصه سرِ دراز دارد...
با توجه به وضعیتِ بیمار نشر در این سالها، شاید صحبت از توجه به نویسندگان و شاعران شهرستانی چندان جدی به نظر نرسد. اما راهکار چیست و چه باید کرد؟ گرچه ندرتا شاهد اتفاقات خوبی در برخی مراکز استانها بودهایم؛ اما در نهایت باید قبول کرد در شهرهای دور و کوچک کشورمان شاهد بیتوجهیهای زیادی در زمینه فرهنگ و هنر هستیم. و تهران کلانشهری است که همه چیزش کلان تعریف شده؛ شاهد کوچِ نویسندگان و شاعران از شهرستانها به این شهر هستیم. چون آنها عملاً در شهرهای خود راهی برای موفقیت نمیبینند و به اصطلاح آب در هاون میکوبند. در تهران امکان شرکت در جلسات ادبی و دیدار بزرگان بیشتر مهیاست. تهران امکان برقراری ارتباط با ناشران خوب را به اهل قلم میدهد و همین موضوع باعث میشود روزبه روز بر تعداد شاعران و نویسندگان شهرستانی در تهران افزوده شود.