ناگفتههای نوروزبیگی درباره توقف حمایت بانکها از فیلمها و تبلیغ در شبکههای "جم" و "ریور"
جواد نوروز بیگی معتقد است که همکاری نکردن صدا و سیما با تهیه کنندگان سینما باعث رفتن آنها به سوی شبکه های ماهواره ای شده است .
جواد نوروزبیگی تاکنون بیش از ۲۰ فیلم سینمایی را تهیه و تولید کرده. او علاقه خاصی به همکاری با فیلمسازان جوان و فیلمسازان فیلم اولی دارد. اکران فیلم "من دیه گو مارا دونا هستم" بهانهای شد برای گفتگو با او درباره وضعیت امینت سرمایهگذاری در سینما.
شما پیش از این با بهرام توکلی در ساخت "پرسه در مه" همکاری کرده بودید. به نظر میرسد این همکاری دوم در "من دیه گو مارادونا هستم" متفاوت بود؟
زمانی که من با بهرام توکلی صحبت کردم؛ گفتم ما باید فرم جدیدی از فیلمسازی را تجربه کنیم و باید توجه جدی به مخاطب عام داشته باشیم و فقط نمیشود برای مخاطب خاص فیلم ساخت. معتقد بودم باید همه گروهها را به سینما برد لذا چند فیلمنامه را بررسی کردیم و فیلمنامه من دیه گو مارادونا هستم را پسندیدم و فیلم ساخته شد.
از ابتدا نیز اسم فیلم همین اسم بود؟
در ۴ ماه به این اسم رسیدیم. اسم اول فیلم یک داستان خانوادگی بود اما بعد تغییر کرد و به "من دیه گو مارادونا هستم" رسیدیم. طرح کلی فیلمنامه خیلی خوب بود و به نوعی در ادامه فیلمهای قبلی بهرام توکلی بود و فضای اجتماعی را نقد میکرد و در عین حال فضای مفرحی هم داشت.
آیا از اکران فیلم راضی هستید؟
شرایط اکران فیلم شرایط خوبی نیست. دوست داشتم فیلم در نوروز اکران شود. کارهای ابتدایی اکران را نیز کرده بودم اما شرایطی بوجود آمد و به توصیه دوستان در شورای صنفی نمایش پذیرفتم که فیلم در اکران دوم نوروز به نمایش دربیاید. هرچند فیلمهای نوروز هم فروش خوبی نداشتند.
عامل اصلی افت فروش چیست؟
عوامل مختلفی دارد اما مهمترین عامل تبلیغات است. هزینههای تبلیغات گران شده و از هزینه تولید بیشتر شده است. پیش از این هزینه تبلیغ یک فیلم حدود ۵۰ الی ۶۰ میلیون تومان بود ولی امسال هزینه تبلیغ در کمترین حالت ۵۰۰ میلیون تومان است. مثلا پخش یک نوبت تیزر با تمام تخفیفات از تلویزیون ۵۰میلیون تومان هزینه دارد. به همین دلیل امروز خیلیها نمیدانند فیلم من دیه گو مارادونا هستم واقعا اکران شده یا خیر؟ زیرا ما هزینهای برای تبلیغات نداریم.
علت پایین بودن فروش به جز عنصر تبلیغات چیست؟
بعد از تبلیغات، نبود برنامهریزی است. در سینمای ایران اصولا نمیتوان برنامهریزی و پیشبینی کرد زیرا دائم با شرایط جدید مواجه شده و غافلگیر میشویم. من سال قبل تصور میکردم دولت جدید تازه آمده و سال بعد یعنی سال ۹۴ فروش فیلمها بهتر میشود اما ناگهان برعکس شد. اکران ضعیفتر شد. سال قبل فیلم "طبقه حساس" را اکران کردم که فروش خوبی داشت اما امسال فروش فیلم بسیار بد شده است
شما به همکاری خوب با بانکها شهره هستید. نحوه حمایت بانکها از فیلمها چگونه است؟
همکاری بانکها در سینما یک قصه پرغصه است. در ابتدا ما در یکی از بانکها توانستیم یک تعریفی را نهادینه کنیم که بانکها هزینه تبلیغاتشان را متمرکز کنند در سینما، زیرا کلیه فضای تبلیغی یک فیلم در آن صورت در اختیار بانک قرار میگیرد. بانک هم از این طرح استقبال کرد و در چند فیلم سرمایهگذاری کرد که دو فیلم "من دیه گو مارداونا هستم" و "بهمن" از آن جمله بود. اما متاسفانه گروهی علیه این رفتار بانک موضع درستی نگرفتند و به بانک حمله کردند. بانک نیز حرف خود را پس گرفت زیرا میخواست به سینما کمک کند و توقع داشت تشویق شود اما وقتی دید بهجای آنکه تشویق شود بازخواست میشود، قرارداد بسیاری از کارگردانهای مهم را حذف کرد و پولی که قرار بود در سینما خرج شود را در بخشهای دیگر همچون هنر تجسمی یا ساخت تیزر هزینه کرد و سینما متضرر شد درحالیکه بانک پیش از این افتخار میکرد مثلا فیلمی ساخته است که اسکار گرفته.
برای دو فیلم "من دیه گو مارادونا هستم" و "بهمن" بانک چقدر سرمایهگذاری کرد؟
کل هزینه تولید "من دیه گو مارادونا هستم" یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان بود که ۷۵ درصد را بانک تقبل کرد و ۲۵ درصد را خودم دادم. هزینه ساخت "بهمن" نیز یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان بود که 60 درصد بانک هزینه داد و 40 درصد برای من بود.
آیا بانک در روند ساخت فیلم و فیلمنامه دخالت میکرد؟
طبیعی است که حق بانک است که وقتی پولی میدهد دخالت کند اما هرگز این کار را نکرد حتی به ما تکلیف هم نکردند که مثلا یک صحنه از فیلم در بانک فیلمبرداری شود یا داستان فیلم به گونهای به بانک ارتباط پیدا کند. زیرا کارشناسهایی همچون حسن بلخاری و افرادی آشنا به حوزه سینما و فیلمنامه در این بانک حضور داشتند. البته اینگونه نبود که هر فیلمنامهای مورد استقبال بانک قرار بگیرد بلکه مثلا سال قبل حدود ۱۰۰ فیلمنامه برای بانک ارسال شد و فقط حدود ۵ فیلمنامه تصویب شد.
سازمانهای دیگر چطور در فیلمها سرمایهگذاری میکنند؟
اگر سازمانی سفارشی بدهد که باید براساس سفارش آنها فیلم بسازیم مثلا اگر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران یا بنیاد سینمایی فارابی سفارشی بدهد یا فیلمنامهای را تصویب کند؛ باید براساس نظر آنها فیلم بسازیم اما بانک اصلا اینگونه نبود. هدفش این بود که مثلا هزینهای را که میخواست برای تبلیغات صرف کند در فیلمها هزینه کند که متاسفانه با هجمهای که به آنها شد؛ تصمیمشان عوض شد و در این میان سینما ضرر کرد. به همین دلیل تا امروز دو بانک که بهصورت جدی وارد سینما شده بودند؛ کنار کشیدند.
بانک که نباید به خاطر دو خبر یا برخی فضاسازیها از کار بزرگی مانند ساخت فیلم کنار بکشد؟
من نمیتوانم بهجای مسولان بانک صحبت کنم اما تصور میکنم بسیاری از بانکها بهدلیل مسائل اقتصادی و همچنین اخباری که پیرامون فسادهای اقتصادی همچون اختلاس یا سایر موارد منتشر شده؛ تحت فشار هستند. به همین دلیل محافظهکار شدهاند لذا سعی میکنند از فضاهای اینگونه دوری کنند و هزینه خود را از سینما بیرون بکشند و همان هزینه را صرف تبلیغات کنند. اما این روش امنیت سرمایهگذاری در سینما را مختل کرده و بسیاری از سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در سینما پا پس کشیدهاند. همین مسئله باعث نگرانی سینماگران شده حتی شاید در جشنواره فیلم فجر نیز تاثیر بگذارد.
آیاصداوسیما برای تبلیغات فیلمها همکاری میکند؟
صداوسیما بدلیل همکاری نکردن در پخش تبلیغات فیلمها به سینما لطمه میزند درحالیکه باید به سینما و سینماگران کمک کند. زیرا سینماگران به تلویزیون کمک بسیاری کردهاند اما امروز این رسانه تبلیغات ما را پخش نمیکند و ما را غیرمستقیم به سمت شبکههای خارجی مثل "جم" و "ریور" سوق میدهد. امروز رسما شبکه جم با یک رقم اندک فیلمها را تبلیغ میکند. مثلا برای ۷۵ نوبت پخش تیزر یک فیلم فقط ۶ هزار دلار میگیرد(یعنی هر نوبت پخش فقط ۲۴۰ هزار تومان) خوب اگر این تبلیغ در ایران بشود؛ برای ما افتخار است اما متاسفانه تلویزیون به این مسائل اهمیتی نمیدهد.