آیا بانکها اجازهی سرمایهگذاری در سینما را دارند؟
حضور پررنگتر بانکها در عرصه فیلمسازی سودی همهجانبه برای بانک، تهیهکننده، سینما و فرهنگ کشور دارد اما چرا برخی با سرمایهگذاری بانکها در سینما مخالفند؟
«جدایی نادر از سیمین» با فروش حدود ۳ میلیارد تومانی که رتبهی سومین فیلم پرفروش سال ۹۰ را از آن خود کرد، «طبقه هساث» با ۴ میلیارد تومان فروش، «شهر موشها» با فروش حدود ۱۱ میلیارد تومانی یا فروش یک میلیارد تومانی «ملبورن» با وجود عامهپسند نبودن و خالی از جذابیتهای تجاریاش؛ نشان دهنده موفقیت ورود بانکها در حوزه فیلمسازی بودهاند.
در شرایط فعلی که تهیهکنندگان فیلمهای سینمایی از هزینه ساخت فیلمها نالانند؛ ورود بنگاههای اقتصادی در عرصه فیلمسازی میتواند روحی تازه در سینما بدمد. حرکتی که در چند سال گذشته توسط تعداد معدودی بانک خصوصی آغاز شد و اتفاقا نتیجه بدی هم حاصل نشد اما بعضی واکنشهای هیجانی موجب عقبنشینی آنها شد.
نکته مغفول مانده در این حوزه؛ نحوهی انتخاب فیلمها توسط بانکهاست. اینکه آنها با چه مولفههایی اقدام به سرمایهگذاری روی فیلمها میکنند؟ کار با اشخاص خاص و محدود؛ این تفکر را بهوجود آورده که در این انتخابها؛ "ارتباطات" حرف اول و آخر را میزند و ساخت فیلم توسط بانکها؛ بیشتر از اینکه تابعِ مقرراتی خاص یا جذابیتهای فیلمنامه باشد از میزان نفوذِ تهیهکننده روی تصمیمگیرانِ بانکی تبعیت میکند. این روند موجب نارضایتی در تهیهکنندگانی شده که تا امروز از این موهبت بیبهره بوده و مجبور به ساخت فیلم با سرمایه شخصی شدهاند.
از آنجا هم که حداقل هزینه تبلیغات محیطی و تلویزیونی برای هر فیلم ۲۰۰ میلیون تومان برآورد میشود؛ اغلب تهیهکنندگان بخش خصوصی موفق به انجام تبلیغات گسترده نمیشوند و تبلیغات که یکی از مهمترین مولفهها برای فروش فیلمهاست را یا از دست میدهند یا کمترین بهره را از آن میگیرند. درصورتیکه ورود بنگاه اقتصادی مانند بانک میتواند این مشکل را هم مرتفع کند و درنتیجه نه تنها به تهیهکننده کمک کند بلکه اقتصاد سینما را نیز قوام ببخشد. و طبعا در این بده بستانها؛ بانکها نیز منفعت خود را لحاظ قرار میدهند. آنها با ساخت فیلم نه تنها یک کار فرهنگی انجام دادهاند بلکه از فیلم به عنوان یک ابزار تبلیغاتی سود خود را با حداقل هزینه میبرند.
مورد نکوهش قرار دادن کلیات ورود بانکها به عرصه فیلمسازی از هر منظر و تفکری ضرر به سینماست. اما روش و نحوه گزینش فیلم و تهیهکننده از سوی بانک؛ نکتهایست که انتقادبردار نیست و نقدهای منصفانهای بر آن وارد است. عملکردی که موجب به وجود آوردن این ذهنیت در فیلمسازان شده که در این مراودات "رابطه" تاثیر پررنگی دارد و هر کس که لابی قویتری داشته؛ پیروز میدان است.
سعید خانی؛ تهیهکننده فیلم «استراحت مطلق»؛ ورود بانکها و هر سرمایهگذاری خارج از سینما را به عرصه فیلمسازی مفید میداند اما با این پیش شرط که همکاری بانکها با تهیهکنندگان صرفا بر محور رابطه نباشد و با همه تهیهکنندگان سینما کار کنند.
او میگوید: برای ساخت فیلم «استراحت مطلق» که فروشاش در گیشه نشان داد توجیه اقتصادی داشته؛ به اکثر بانکها مراجعه کردم اما هیچکدام راضی به سرمایهگذاری نشدند. هرکس که توانایی لابی کردن داشته باشد در جذب بانک موفق است. در صورتیکه این رویه اشتباه است و اگر بانکها با تهیهکنندگان بیشتری کار کنند هم اتفاق بهتری برای خودشان میافتد و هم برای سینما.
خانی؛ از تبلیغات سنگین تبلیغات برای فیلمها شکوه میکند و بر این اعتقاد است که ورود فیلمها چه به عنوان اسپانسر و چه سرمایهگذاری مستقیم یا مشارکتی میتواند اینبار را از دوش بخش خصوصی بردارد یا سبک کند.
در میان تهیهکنندگان؛ جواد نوروزبیگی بیشترین همکاری را توانسته با بانکها داشته باشد و به اینکه توانسته تعریفی را در این بانک خاص؛ جا بیندازد که تبلیغاتشان را در سینما متمرکز کنند و درآمدشان را از طریق سینما افزایش دهند؛ خرسند است.
او در مورد این تجربه میگوید: زمانی که یک فیلم با سرمایهگذاری بانک ساخته میشود؛ تمام فضاهای تبلیغاتی فیلم فرصتی برای تبلیغات بانک به وجود میآورد و از سوی دیگر نیز بستر مناسبی برای رونق سینما فراهم میشود.
نوروبیگی با ابراز تاسف از انتقادهای مطرح شده به سرمایهگذاری بانکها در عرصه فیلمسازی ادامه میدهد: پس از جشنواره فیلم فجر تصورات دیگری ایجاد شد که نتیجه آن یک اشتباه بزرگ برای سینما بود. بانک به کمک سینما آمده بود و توقع تشویق داشت. اما چنین برخوردهایی موجب پاپس کشیدنش از عرصه فیلمسازی و لغو تمام قراردادهای قبل شد و پولی را که قرار بود در سینما هزینه کند در بخشهای دیگر هم چون هنر تجسمی یا ساخت تیزر مصرف کرد.
علی سرتیپی که فیلمِ موفقِ «شهر موشها» را با سرمایهگذاری یکی از بانکهای خصوصی ساخته؛ میگوید: بدون شک اگر حضور این بانک در کنار فیلم نبود «شهر موشها» با این کفیت ساخته نمیشد.
او از ضعیف بودن بدنه اقتصادی سینمای ایران میگوید که با حضور بانکها، صنعت و بنگاههای اقتصادی میتواند تقویت شود. و این رابطه را برد و سودی همهجانبه عنوان میکند: حضور پررنگتر بانکها در عرصه فیلمسازی سودی همهجانبه برای بانک، تهیهکننده، سینما و فرهنگ کشور دارد.
او در مورد چگونگی متقاعد کردن بانکها برای سرمایهگذاری در ساخت فیلم بر این اعتقاد است که ما نمیتوانیم بانکی را ملزم به این کار کنیم و آنها به صلاحدید خود کاری را قبول یا رد میکنند که در این زمینه رابطه تاثیر پررنگی دارد. اما نکته حائز اهمیت اینکه بانکها بیشتر از جنبه معنوی و فرهنگی به ساخت فیلم نگاه کنند.
سرتیپی درباره درخواست بانکها برای حضور تبلیغاتشان در فیلم میگوید: زمانیکه مذاکره میکنیم باید در برابر امکاناتی که در اختیار میگیریم؛ بستر تبلیغاتی را هم برای بانک مهیا کنیم که البته این کار باید اصولی باشد تا به فیلم و سینما ضربه وارد نکند.
مرتضی شایسته از تهیهکنندگان قدیمی سینما که تاکنون تلاشهایش برای همکاری با بانکها با درِ بسته روبرو شده؛ میگوید: ما این حرکت را به فال نیک میگیریم اما هر بانکی که قصد ورود به این حوزه را دارد باید شرایطش را رسما و شفاف اعلام کند تا این تصور نشود این سفره برای عدهی خاصی پهن است.
او با بیان این مطلب که هماکنون پروژههای بسیاری در دست تهیهکنندگان سینماست اما مشکلات نقدی اجازه ساخت را به آنها نمیدهد؛ ادامه میدهد: درصورتیکه بانکها به عنوان سرمایهگذار یا اسپانسر وارد شوند این ظرفیت باقوه میتواند بالفعل شود.
میتوان نتیجه گرفت که؛ حضور بانکها در حوزه سینما در صورتیکه دارای چارچوب باشد و شرایط شفاف بیان شود برای سینما اثرات مثبت به همراه دارد و میتواند نجاتی باشد برای سینمایی که اغلبِ فیلمهایش در یک آپارتمان، چند بازیگر محدود و حداقل زمان خلاصه میشود و در حال به قهقرا رفتن است؛ آنهم به دلیل نبود سرمایهی کافی. سینمای ایران برای رونق و برای جان گرفتن نایی که از کف داده؛ نیاز به تزریق سرمایههای جدید دارد ولاغیر. اما از این امکانات باید با چشمانی باز بهره گرفت.