خبرگزاری کار ایران

غلامحسین سالمی:

سپانلو از مردم بود و برای مردم می‌سرود

غلامحسین سالمی(شاعر مترجم و ویراستار) که قریب به ۵۰ سال با محمد علی سپانلو دوستی نزدیک داشته است، سپانلو را شاعری می‌داند که از مردم بود و برای مردم می‌سرود اما حقش به گونه‌ای که باید، ادا نشد.

سالمی با اشاره به اینکه خبر درگذشت سپانلو از دیشب مرا درهم شکسته است، به خبرنگار ایلنا گفت: مسئله دوستی با سپانلو مسئله دیروز و یک سال و چند سال نیست. عمر دوستی من و سپانلو به ۵۰ سال می‌رسد. از روزهای جوانی تا امروز. سپانلو دوستی بسیار صادق و صمیمی بود.

او در اشاره به اشعار شاملو ادامه داد: «آه بیابان»، «هجوم» و «پیاده‌رو‌ها» از اولین آثار سپانلو بود. بعد از آن با اسماعیل نوری علا همراه شد و جنگ شعر را راه‌اندازی کردند و سپس با «پرتو» خواهر نوری علا ازدواج کرد و دو فرزند به نام‌های سنباد و شهرزاد از او دارد.

این شاعر با بیان اینکه می‌توان به جرئت گفت سپانلو شاعر تهران است؛ گفت: در اشعار او جابه‌جا رد پای تهران را می‌بینیم. در مراسم رونمایی یکی از آثارش که دو سال پیش در خانه کتاب در سه راه معلم برگزار شد و مرحوم سیمین بهبهانی هم در آن مراسم حضور داشت؛ هر شعری که می‌خواند، تهران در آن موج می‌زد.

سالمی افزود: سپانلو یکی از مبارز‌ترین شاعران و بنیانگذار کانون نویسندگان ایران بود. در دورانی که سخن گفتن از چریک‌های عرب به هیچ طریق ممکن نبود؛ سپانلو کسی بود که از چریک‌های عرب حرف زد و شعر بسیار زیبایی در این‌باره سرود. البته در آن رژیم به خاطر این شعر مجازات و به زندان فرستاده شد. سپانلو همچنین جزء کسانی بود که در سفر گروهی بچه‌ها به ارمنستان هم حضور داشت.‌‌

او با بیان اینکه سپانلو از نسل دوم شاعران معاصر است؛ گفت: از کارهای خوب سپانلو این بود که برای نخستین بار یک شاعر امروز از نسل دوم بود. اگر بگوییم نیما آغازگر بود و شاملو و اخوان نسل اول بودند؛ سپانلو را می‌توان از نسل دوم به‌شمار آورد. او کسی بود که منظومه‌سرایی را در ایران باب کرد. اشعار سپانلو خیلی مردمی بود و از مردم بود و برای مردم شعر می‌سرود. تمام آنچه که مربوط به تهران است در شعر سپانلو وجود دارد.

سالمی با اشاره به اینکه حق سپانلو به آن گونه که می‌بایست ادا نشد؛ بیان کرد: شاید بتوان گفت سپانلو هم سعدی زمان خود بود. همه رفتند دنبال حافظ و از سعدی غافل شدند. سپانلو هم به همین شکل. همه دنبال اشخاص دیگر رفتند و از او غافل شدند با این وجود که سپانلو یکی از پرشعر‌ترین شاعران ایران است و کارهای بسیار زیبایی دارد و آوانگارد بودن و پیشتازی خاصی که در او وجود داشت از مهم‌ترین مسائل است. سپانلو خیلی حیف شد. با دریغ و درد چند سال بود که با درد زندگی می‌کرد و آنچنان که باید و شاید به او رسیگی نکردند وگرنه بیشتر بین ما می‌ماند.

او در پایان با بیان اینکه هرچه در وصف سپانلو بگوید حق مطلب را ادا نکرده است؛ به خواندن قطعه شعری از سروده‌های خودش که قبل از انقلاب، وقتی سپانلو در زندان به‌سر می‌برد برای او سروده بود، بسنده کرد: مردی که با پیاده‌رو‌ها الفت داشت/ و از هجوم سخن می‌گفت/ اینک سکوت را به تماشا نشسته است/ و بانو، تندیسی از صبوری و تنهایی است/ و شهرزاد لب از سخن فروبسته و قصه نمی‌گوید.

کد خبر : ۲۷۶۶۶۷